گروه علمی- تخصصی جامعه‌شناسی شهر انجمن جامعه‌شناسی ایران روز پانزدهم دی ماه سال 1386، چهار سال پس از وقوع زلزله در شهر بم، چهارمین نشست خود را در خصوص خطرات زمین‌لرزه در ایران برگزار کرد. در این نشست، خسرو زرتاب متخصص مسائل سازه‌ای و زلزله‌، فریبرز رئیس‌دانا مشاور سازمان نوسازی شهر تهران در بافت‌های فرسوده، شیرزاد عبداللهی متخصص حوزه آموزش و پرورش و موضوع مقاوم سازی زیربناهای مدارس و مجتبی صدریا متخصص حوزه فرهنگ و فعال در پژوهشگاه تمدن اسلامی در بنیاد آقاخان سخنرانی کرده و سپس جلسه بحث و تبادل نظری با حضور اعضای گروه جامعه‌شناسی شهر و متخصصان و علاقمندان این حوزه برگزار شد.

در ابتدای این میزگرد، اعظم خاتم مدیر گروه جامعه‌شناسی شهر، درباره هدف از برگزاری این نشست گفت: پس از وقوع زلزله بم، اعضای گروه ما در بازدیدی که از این منطقه داشتند، تصمیم گرفتند که حساسیت بیشتری نسبت به انعکاس مسائل ناشی از حوادث طبیعی در شهرها در جمع جامعه‌شناسان و کسانی که تا حدی از مباحث مربوط به زلزله دور بودند، نشان داده و در این زمینه بیشتر ابعاد اجتماعی بعد از وقوع زلزله را مورد توجه قرار دهند. با این وجود، در طول این چند سال و پس از بررسی‌های مختلف در این گروه، به این نتیجه رسیدیم که جلوگیری و پیشگیری از خطر در ابعاد مختلف آن، یکی از موارد مهمی است که باید حساسیت‌های اجتماعی را در آن لحاظ کرده و مطالعات گسترده‌تری را با مشارکت صاحبنظران این حوزه صورت داد. بنابراین در دو سال نخست پس از زلزله بیشتر به موضوع بازسازی پرداختیم اما پس از آن، به تدریج مسأله پیشگیری و تجربیات قابل انتقال در این خصوص را مورد توجه قرار دادیم. از این رو‌، امسال در چهارمین سالگرد زلزله، بیشتر روی ابعاد خطرات زلزله و مقاومت‌هایی که باید در ابعاد مختلف برای مواجهه با آن داشته باشیم متمرکز شده‌ایم و در میزگرد امروز این بحث را با دعوت از چهار نفر از صاحبنظران حوزه‌های مختلف پیش می‌بریم.

خطر زمین‌لرزه و مسئولیت‌های ما در قبال آن

پس از مقدمه خانم خاتم در آغاز جلسه، مهندس خسرو زرتاب ضمن ابراز تأسف از اینکه پس از چهار سال از وقوع زلزله بم، هنوز در این شهر با مشکلات متعددی روبرو هستیم‌، به بحث در مورد خطرات زمین‌لرزه و مسئولیت‌های افراد مختلف جامعه در قبال آن پرداخت. او در این رابطه، با ارائه طرحی کلی از دلایل زلزله‌خیزی ایران گفت: از نظر زمین‌شناسی، پوسته یا صفحه عربستان زیر صفحه ایران قرار گرفته و بر اثر حرکت خلاف جهت یکدیگر این صفحات، نوعی چین‌‌خوردگی و فشار روی فلات یا صفحه ایران ایجاد می‌شود. همین امر باعث افزایش ارتفاع فلات ایران شده و چین ‌خوردگی‌های ناشی از آن‌، به مراکزی برای تمرکز انرژی‌های این حرکت‌ها تبدیل می‌شوند که اصطلاحاً آنها را گسل می‌نامند و بر اساس یافته‌های آماری، این گسل‌ها به صورت دوره‌ای فعال می‌شوند.

وی افزود: شهر تهران نیز میان چند گسل اصلی در شمال و جنوب محصور شده و احتمال داده می‌شود که در اثر فعال شدن این گسل‌ها، مجموعه گسل‌های فرعی نیز فعال شده و کل شهر در معرض خطرات ناشی از آن قرار گیرد. از سوی دیگر‌، فاصله میان فعال شدن گسل‌ها عموماً‌ 150 تا 180 سال است و اکنون پس از گذشت 200 سال از آخرین زلزله در این منطقه‌، بیشتر نسبت به این موضوع احساس خطر می‌شود. اگرچه این امر بدان مفهوم نیست که چنین زلزله‌ای حتماً‌ رخ خواهد داد.

زرتاب در ادامه با تأکید بر اینکه زلزله بلا نبوده بلکه یک پدیده طبیعی است که طی آن زمین نفس می‌کشد، گفت: با درک کامل این موضوع و با بررسی سایر جوامع و نوع برخورد آنها با این مسأله، به این نتیجه می‌رسیم که در شهر تهران نیز می‌توان با طبیعت سازگاری داشت؛ چرا که به عنوان نمونه، در کشور ژاپن در سال 1923 زلزله‌ای اتفاق افتاده که طی آن 140 هزار نفر کشته‌‌ شده‌اند. این در حالی است که بعد از گذشت 70 سال، وقوع زلزله‌ای با همان قدرت در این کشور، تنها 3 کشته بر جای گذاشت.

وی همچنین یادآور شد: طی 100 سال گذشته، 36 زلزله به بزرگی 5/6 درجه در مقیاس ریشتر و بالاتر در کشورهای مختلف اتفاق افتاده است که بنا بر آمار به دست آمده مجموع کشته‌شدگان 20 زلزله حدود 140 هزار نفر بوده است. این در حالی است که میزان کشتار و تخریبی که طی سال‌های گذشته در کشور ما صورت گرفته‌، بسیار زیاد و در عین حال، تابعی از کوچکی و بزرگی شهرها و نه گذر زمان و افزایش دانش بوده است. به تعبیر دیگر، متأسفانه با وجود آنکه از حدود 50 سال پیش تا به حال در دانش ساختمانی پیشرفت زیادی داشته‌ایم، اما این امر نه تنها به افزایش استحکام ساختمان‌ها منجر نشده، بلکه با گذر زمان، به دلیل عدم تغییر بافت به صورت مدرن، تعداد کشته‌ شدگان افزایش یافته است. بررسی‌ها حاکی از آنند که در شرایط فعلی نیز بافت حدود دو سوم شهرهای ایران تقریباً شبیه بافت شهر بم بوده و در شهر تهران هم حدود 65 درصد ساختمان‌ها، غیر مقاوم و فرسوده هستند.

این متخصص حوزه سازه در بخش دیگری از سخنان خود، با تقسیم‌بندی زمینه‌های اصلی فعالیت‌ در این خصوص، به سه نوع برنامه‌ریزی و فعالیت متفاوت برای پیش از وقوع زلزله، هنگام زلزله و پس از آن،‌ اشاره و خاطرنشان کرد: آمارها حاکی از آنند که مهم‌ترین دلیل مرگ و میر در مناطق زلزله‌زده، فروپاشی ساختمان‌های مسکونی مردم است. در چنین شرایطی، مقاوم‌سازی ساختمان‌های مسکونی مردم‌، مسئولیت‌هایی ملی را طلب می‌کند که نتیجه آن متوجه خود آنها است.

به اعتقاد وی، در جامعه ما به دلیل وجود حکومت‌های تمرکزگرا از گذشته تا کنون، انتظار از دولت به شدت زیاد بوده و همین امر باعث شده بار روی دوش دولت، بیش از توان او باشد. چنان‌چه به عنوان مثال‌، از سال 1376، بودجه‌هایی برای ساختمان‌های استراتژیکی که باید بعد از زلزله در خدمت مردم قرار گیرند، در نظر گرفته شده اما به دلایل مختلف تا کنون کار اجرایی چندانی در این زمینه صورت نگرفته است.

زرتاب از این بحث خود نتیجه گرفت که در چنین شرایطی با تکیه بر دولت، نمی‌توانیم به ایجاد بناهای مقاوم امیدوار باشیم. او در این زمینه توضیح داد: به نظر من پیش از وقوع زلزله، دولت باید تسهیل کننده فعالیت‌های مردم در نهادهای مردمی باشد. از سوی دیگر، برای هرگونه مقاوم‌سازی بناها در برابر زلزله باید نگاهی چند وجهی داشت. تجربه در جامعه ما و جوامع دیگر نشان داده است که تا وقتی که مردم از نظر اجتماعی باور نکنند که ممکن است این اتفاق برای خود آنها بیافتد و مسئولیت اجتماعی لازم را پیدا نکنند، نتیجه چندانی در امر مقاوم سازی ساختمان‌ها حاصل نخواهد شد.

وی در پایان و در جمع‌بندی از سخنان خود، فقدان مسئولیت حرفه‌ای در مجموعه دولت- ملت را عاملی مهم در عدم موفقیت پروژه‌های مقاوم سازی ساختمان‌ها و بروز مشکلات متعدد در طراحی و اجرای ساختمان‌های نوساز دانست.

بافت‌های فرسوده و بیم زلزله

دکتر فریبرز رئیس دانا مشاور سازمان نوسازی شهر تهران در بافت‌های فرسوده و دبیر یکی از NGO های فعال در کمک‌رسانی به مردم پس از زلزله بم، با نگاهی دیگر، مسأله اقدامات لازم برای پیشگیری و جلوگیری از زلزله در شهرهای مختلف کشور را مورد بررسی قرار داد.

وی در سخنان خود با تأکید بر جدی بودن احتمال زلزله در تهران و خطرات ناشی از این پدیده طبیعی، مسأله فقر را به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل تخریب و بروز خسارات مالی و جانی در زلزله معرفی کرد و در این باره‌ گفت: در بررسی‌های مختلف، بیش از 25 درصد مساحت شهر تهران دارای بافت فرسوده ارزیابی شده‌اند که این نقاط متراکم‌ترین مناطق جمعیتی شهر را نیز تشکیل می‌دهند. در چنین شرایطی می‌توان گفت که در صورت عدم رسیدگی به این مناطق و عدم انجام اقدامات به موقع از سوی دولت برای بازسازی بافت‌های فرسوده، عامل فقر باعث خواهد شد که پدیده طبیعی زلزله هزینه بسیار سنگینی را بر دوش مردم و حکومت بگذارد؛‌ چرا که در صورت‌ فروریزی این مناطق، حتی مسأله نجات جان زلزله‌زدگان نیز به دلیل تراکم بالا، بسیار دشوار خواهد بود.

وی در ادامه، با انتقاد از آن بخش از گفته‌های مهندس زرتاب که به تمرکز گرایی دولتی پرداخته بود،‌ گفت: من معتقد نیستم که دولت‌ها به دلیل داشتن مسئولیت زیاد نتوانسته‌اند کاری کنند بلکه به نظر من، این تمرکز قدرت و زور در دولت‌ها بوده که همواره باعث ایجاد مشکلات شده است. در این خصوص نباید فراموش کرد که اساساً مسئولیت پذیری وظیفه دولت‌ است. از سوی دیگر، از آنجا که ورود به حوزه بازسازی و ترمیم بافت‌های فرسوده برای بخش خصوصی نیز سود چندانی ندارد، اگر دولت هم آن‌طور که باید و شاید به این عرصه نپردازد، مشکلات متعددی به بار خواهد آمد؛ چرا که با وقوع یک زلزله، تمام وضعیت اقتصادی درهم می‌ریزد و این امر مشکلات بسیار زیادی را برای مردم و دولت ایجاد خواهد کرد. در چنین شرایطی‌، دولت‌ها با فرار از مسئولیت‌های خود، مشکلات زیادی را زمینه‌سازی می‌کنند.

رئیس دانا با اشاره به فعالیت‌های سازمان نوسازی شهر تهران، به عنوان سازمانی دولتی که تاکنون کارهای موثری در این حوزه انجام داده؛ ندانم‌کاری‌ها و عدم توجه به فضاهایی که جان انسان‌ها در آن مطرح است، توزیع ناعادلانه درآمد و تمرکز ثروت، کم اهمیت دهی به کیفیت زندگی اجتماعی – اقتصادی مردم و عدم وجود نظارت دموکراتیک بر فعالیت‌های دولتی را از جمله عوامل موثر در به بار آمدن خسارات و مشکلات متعدد برای جامعه دانست.

وی در خاتمه سخنان خود، اولویت ‌دادن قطعی به موضوع بازسازی بافت‌های فرسوده، تبدیل کردن وجدان توسعه کالبدی به وجدان توسعه اقتصادی – اجتماعی، افزایش اختیارات و بودجه‌های شهرداری‌ها برای نوسازی بافت‌ها‌، عدم واگذاری اراضی دارای قابلیت کاربری اطراف تهران به مالکین خصوصی و حفظ مالکیت عمومی آنها، احداث ساختمان‌های جدید در این اراضی و انتقال مردم از بافت‌های فرسوده به این مناطق را از جمله مهم‌ترین راه حل‌های مقاوم سازی بناها و پیشگیری از بروز خسارات شدید در اثر زلزله معرفی کرد.
مدارس خطرآفرین

شیرزاد عبداللهی متخصص حوزه مسائل اجتماعی آموزش و پرورش دیگر سخنران این سمینار سه ساعته بود که به موضوع خطرات ناشی از عدم استحکام بناهای مدارس و اقدامات صورت گرفته در این زمینه پرداخت. او در ابتدای سخنان خود مقاوم سازی مدارس را از دو جهت دارای اهمیت دانست و در این باره توضیح داد که اولا، به دلیل وجود تعداد زیادی دانش‌آموز طی ساعات مختلف روز در مدارس مختلف کشور، مقاومت این بنا از اهمیت زیادی برخوردار است و علاوه بر آن، به دلیل کارایی این ساختمان‌ها پس از زلزله، به عنوان اماکن عمومی، سالم ماندن آنها برای رسیدگی به مشکلات بعد از زلزله بسیار مثمر ثمر خواهد بود.

وی با اشاره‌ای کلی به وضعیت بناهای آموزش و پرورش در کشور گفت: ما در ایران یک آموزش و پرورش دولتی در کنار تعدادی مدارس غیرانتفاعی تحت کنترل و نظارت دولت داریم که البته کل دانش‌آموزان زیر پوشش مدارس غیر انتفاعی از 6 تا 7 درصد کل دانش‌آموزان تجاوز نمی‌کنند. آموزش و پرورش ما حدود 90 هزار ساختمان در سراسر کشور دارد که بیش از 90 درصد آنها مدارس مقاطع مختلف هستند و علاوه بر آنها، با اضافه شدن حدود 11 هزار مدرسه غیرانتفاعی می‌توان گفت که چیزی بیش از 100 هزار ساختمان مدرسه داریم. در میان مدارس، حدود 120 هزار مدرسه در 85 هزار ساختمان تشکیل می‌شود و این بدان معناست که ما 35 هزار مدرسه دو نوبتی داریم. در عین حال، بسیاری از ساختمان‌های مدارس ما نه تنها در مقابل زلزله، بلکه حتی در مقابل پدیده‌های عادی‌تری مثل بارش برف و باران سنگین، وزش باد یا عبور یک کامیون سنگین وزن از نزدیکی آنها نیز مقاومت ندارند.

عبداللهی در ادامه بحث خود، به بیان فعالیت‌های دولتی صورت گرفته طی چند سال اخیر برای حل این مشکل پرداخت و گفت: در اواسط دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی‌، وزارت آموزش و پرورش به فکر تنظیم لایحه‌ای برای اختصاص بودجه‌ای برای بازسازی و نوسازی مدارس افتاد و حدود 4 میلیارد دلار از حساب ذخیره ارزی را برای این منظور در نظر گرفت. مجلس هفتم نیز بر اساس آن، پس از روی کار آمدن دولت جدید، قانونی را مبنی بر اختصاص 3 میلیارد و 954 میلیون دلار برای بازسازی‌ کلاس‌های در معرض خطر تصویب کرد.

وی افزود: اکنون پس از گذشت دو سال (50 درصد زمان پروژه) و پرداخت بیش از 40 درصد اعتبار مربوط به آن‌، رئیس سازمان تجهیزات و نوسازی مدارس که معاون عمرانی وزیر آموزش و پرورش نیز هست،‌ در چند مصاحبه ذکر کرده که در کشور ما ظرفیت مقاوم سازی مدارس وجود ندارد. این در حالی است که ایشان و همکارانشان در زمان تصویب بودجه اعلام کرده بودند که 60 درصد مدارس ما نیازمند مقاوم‌سازی و یا بازسازی هستند.

عبداللهی پس از بیان مطالب فوق، در نتیجه‌گیری از بحث خود، با انتقاد از سیستم اقتصاد دولتی و افزایش مسئولیت دولت در امور مختلف از جمله مقاوم سازی شهری، گفت: تا چندی پیش، من هم به عنوان یک معلم و یک روزنامه‌نگار،‌ مثل آقای رئیس‌دانا فکر می‌کردم که دولت باید خرج کرده و برای ما کار کند و با اختصاص این پول از سوی دولت گمان کردم که مسأله حل شده است؛ اما اکنون بر این باورم که اختصاص بودجه تازه اول مشکلات است. سیستم اقتصاد دولتی نه تنها در ایران، بلکه در تمام نقاط کره زمین ناکار آمدی خود را به اثبات رسانده؛ چرا که این سیستم همواره پر از رانت و تبعیض است.

وی در توضیح بیشتر درباره عقیده خود، اشاره کرد: به عنوان مثال، دولت در سال برای هر دانش‌آموز ایرانی در معادل 700 هزار تومان هزینه می‌کند. این در حالی است که بر اساس تحقیقاتی که من انجام داده‌ام، از این مبلغ تنها 350 هزار تومان به مدرسه می‌رسد. این امر بدان معنا نیست که لزوماً در این سیستم دزدی‌ای صورت می‌گیرد، بلکه من فکر می‌کنم در سیستم دولتی ناکار آمد، این مبلغ به صورت‌های مختلف از بین رفته و تلف می‌شود. حال آنکه محاسبات نشان می‌دهند که اگر این پول مستقیماً به مدرسه برسد‌، بسیاری از مشکلات این نهاد آموزشی حل خواهد شد. با این وجود، در چنین شرایطی هر بار که ما خواهان حاکمیت سیستم هیأت امنایی بر مدارس و خروج آنها از مدیریت مستقیم دولت می‌شویم. عده زیادی فریاد می‌زنند که صدای پای سرمایه‌داری به گوش می‌رسد و این افراد خواهان فروش مدارس دولتی هستند. بر این اساس من معتقدم که اگر در همین حوزه مدرسه سازی و مقاوم سازی ساختمان‌های آنها، مدیریت دولتی نباشد، می‌توان با روش‌های زیادی، بدون اجازه ورود به سرمایه‌داری، بسیار در هزینه‌ها صرفه‌جویی کرد.

مطالعات فرهنگی نسبت به مسأله زلزله و اهمیت انسان

دکتر مجتبی صدریا متخصص حوزه فرهنگ و فعال در پژوهشگاه تمدن اسلامی در بنیاد آقاخان، آخرین سخنران میزگرد "مخاطرات زمین‌لرزه و مقاومت شهر" در گروه جامعه‌شناسی شهر انجمن بود که بیشتر با نگاهی تئوریک و با اشاره به تجربیات کشورهای مختلف، رویکردهای غالب در موضوع زلزله و اهمیت انسان در آن را مورد توجه قرار داد.

او ابتدا با اشاره به شکسته شدن مرزهای تخصص‌ها و چند رشته‌ای شدن مباحث به عنوان یکی از ویژگی‌های چارچوب‌های نظری فعال فعلی در دنیا، به مسأله "امنیت" پرداخت و در این باره گفت: امنیت اساساً‌ در چارچوب مباحث بین‌المللی مطرح شده و در این بعد، موضوع اصلی آن دولت است. در این خصوص، با وجود آنکه در دوران مدرن، روابط بین‌المللی در چارچوب حقوق مطرح شده است اما بعد از جنگ جهانی دوم،‌ آمریکا دیدگاه واقع‌گرایی را مطرح کرده که طی آن، امنیت مسأله دولت بوده و هسته اصلی آن هم رابطه با مقام‌های نظامی است که البته به نوعی در رابطه با بلایا و خطرات طبیعی‌، نیز مصداق پیدا می‌کند. این در حالی است که از سوی دیگر، دید انتقادی نسبت به جایگاه مرکزی دولت در روابط بین‌الملل‌ قوت گرفته و به جای آن، به تدریج موضوعی با عنوان امنیت انسانی مطرح شده است. در درگیری و تناقضات میان واقع‌گرایان و منتقدان آنها، اما گروه سومی نیز شکل گرفته که مساله امنیت انسانی را به صورت مشروط می‌پذیرد.

صدریا در ادامه افزود: به عقیده من، اساساً دولت ذاتی خوب یا بد ندارد ولی در تعریف مدرنیزاسیون، بر خلاف مدرنیته، دولت به نوعی نسبت به شرایط جامعه سلب مسئولیت می‌کند و این شرایطی است که اکنون بر اساس تجربه آزمون و خطا، در بسیاری از نقاط دنیا حاکم شده است. به عنوان مثال، در مورد همین مسأله زلزله در ژاپن، پس از زلزله سال 1923 دولت ژاپن کوچک‌ترین کمکی برای مقاوم سازی ساختمان‌ها و پیشگیری از زلزله‌های بعدی نکرد و همین امر سبب پا گرفتن و فعالیت مؤثر سازمان‌های غیردولتی و مردمی و موفقیت آنها شد.

وی در ادامه بحث خود، نسبت به دید تکنوکراتیک و عدم شناخت بومی منطقه در بحث از پیشگیری از خسارات ناشی از سوانح طبیعی، موضعی انتقادی اتخاذ کرد و با ذکر مثالی در مورد دخالت مستقیم دولت در زمینه انتقال ساکنان روستاهای در معرض سونامی در کشورهای شرق آسیا و مشکلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایجاد شده ناشی از این امر و در نهایت عدم موفقیت این پروژه‌، پیشنهاد انتقال ساکنان بافت‌های فرسوده شهر تهران به خانه‌های دولتی نوساز را مورد نقد قرار داده و آن را غیر مناسب ارزیابی کرد.

دکتر صدریا در پایان سخنرانی خود، به گفتمان جدیدی در مناسبات اجتماعی جوامع پیشرفته اشاره کرد که طی آن، تسهیل‌گر متفکر با تجربه و با دانش، به مردم اجازه می‌دهد با وجود انجام اشتباهات خود آگاهانه، خود در مورد منطقه و ناحیه محل زندگی‌شان تصمیم‌گیری کرده و اقدامات لازم را انجام دهند. بنا بر اعتقاد دکتر صدریا، در شرایطی که چنین گفتمان‌ها و تفکراتی در جوامع توسعه یافته در حال اجرا هستند، کاهش مسئولیت و قدرت مردم در تصمیم‌گیری‌ها و اقدامات مربوط به شرایط زندگی خود و افزایش وظایف دولتی، باعث تکرار اشتباهات پیشین خواهد شد.