فاطمه موسویآخرین نشست گروه مطالعات زنان با موضوع بررسی مادری و ابعاد آن با حضور دکتر فاطمه موسوی و دکتر شهلا اعزازی روز دوشنبه 29 خرداد 1396 در سالن کنفرانس انجمن جامعه شناسی ایرانبرگزار شد.

در ابتدای نشست فاطمه موسوی با موضوع «مادری و نظم جنسیتی» سخنرانی خود را آغاز کرد. وی با اشاره به نقش مادری به عنوان بخش طبیعی از زنانگی گفت: هزاران سال است که زن ها باردار می شوند، می زایند، نوزادشان را بغل می کنند و شیر می دهند. الهه های باروری و طبیعت در تمام تمدن ها و فرهنگ ها به شکل زن توصیف شده اند. اما آیا واقعا مادری طبیعی و غریزی است؟

وی در ادامه گفت: پاسخ جامعه شناسی شسته و رفته این است که نه. باردار شدن و زایمان و شیردادن جنبه قوی زیستی دارد. ولی مثل همه نیازهای و رخدادهای زیستی با ارزشها و هنجارهای فرهنگی اجتماعی احاطه شده است. مثل غذاخوردن؛ همه ما برای زنده ماندن باید غذا بخوریم. اما اینکه چه چیزی قابل خوردن است؟ خوراکی ها قبل از خوردن چگونه باید فرآوری شوند؟ با چه طعمی؟ با چه آدابی؟ همراه با چه افرادی باید خورده شود را فرهنگ جامعه ای که در آن به دنیا آمده ایم تعیین می کند. مادری نیز یک اتفاق زیستی است اما چگونه مادری کردن و مادرانگی را فرهنگ جامعه و نظم جنسیتی تعیین می کند.

این پژوهشگر با تعریف نظم جنسیتی از دیدگاه کانل گفت: نظم جنسیتی به معنای الگوهای روابط قدرت بین مردانگی و زنانگی در سراسر جامعه است. کانل سه جنبه از جامعه را معرفی می کند که در تعامل با یکدیگر نظم جنسیتی یک جامعه را به وجود می آورند: کار (تقسیم جنسی کار در خانه و بازار کار)، قدرت (اقتدار، خشونت، ایدئولوژی در نهادها) و تعلق روانی (مناسبات شخصی، خانوادگی/ جنسی). مادری کردن و نحوه تعامل با کودک در این بخش آخر می گنجد. کانل می گوید در کل تاریخ، نظم جنسیتی همواره به شکل فرودستی زنان بوده است.

وی افزود: اریک مسه در پژوهش خود، ایده آل تایپ نوع نظم جنسیتی متمایز را می­سازد. پدرسالاری سنتی که در تمام جوامع و فرهنگ های عصر کشاورزی با شدت کم و بیش وجود داشتند. پدرسالاری مدرن که با انقلاب صنعتی و تغییرات اجتماعی همراه با آن به وجود آمد و در کشورهای غربی تا سال ۱۹۷۰ میلادی باقی ماند و سپس جای خود را به نظم جنسیتی پساپدرسالاری داد. مادرانگی در هر کدام از این نظم های جنسیتی شکل متفاوتی یافت. پدرسالاری نظام فرهنگی متناسب با ساختار اقتصادی جامعه سنتی (شیوه تولیدی کشاورزی و دامداری) است؛ قدرت بدنی برای کار و جنگاوری مزیت مهمی است و زنان به خاطر قدرت بدنی کمتر، خشونت و ناامنی فضای عمومی و اسارتشان در سال‌های بارداری، شیردهی و بزرگ کردن کودکان، عمدتا مشاغل خانگی داشتند. استقلال مالی آنها بسیار محدود بود.

فاطمه موسوی ادامه داد: با انقلاب صنعتی، کم کم نظم جنسیتی جدیدی شکل گرفت که اریک مسه آن را پدرسالاری مدرن می نامد. در این نظم جنسیتی، دولت- ملت ها شکل گرفتند و همه افراد چه زن چه مرد در مقام شهروند در برابر قانون و دولت مسئول و با هم برابر بودند. در نظم جنسیتی جدید، نابرابری بین دو جنس، دیگر مشروعیتش را از دین خدا و سنت گذشتگان نمی‌گیرد، بلکه بنا بر تفاوت‌ها و تمایزات فیزیکی و طبیعی بین دو جنس توجیه می‌ شود. در نتیجه در قانون مدنی و در سطح خانواده حقوق زن و شوهر برابر نبود و همچنان ریاست خانواده با مرد است.

این پژوهشگر در ادامه توصیف ویژگی های نظم جنسیتی مدرن بیان داشت: در نظم جنسیتی پدرسالارانه مدرن، سلسله‌ مراتب نابرابری که بین دو جنس وجود دارد، این‌گونه توجیه می‌شود که این‌ها خدماتی را به دولت در قالب بازتولید و تولیدمثل در قبال خانواده انجام می‌دهند. ناسیونالیسم بر اهمیت خانواده و نقش مادری زنان تاکید دوباره داشت. در این نظم پدرسالارانه مدرن، برابری زنان در فرصت های بازار کار و دستمزدها مورد توجه قرار گرفت و در تبعیض های موجود در قوانین تجدیدنظر شد. تغییرات خانواده و ظهور اشکال جدید خانواده به خصوص خانواده های تک والد و خانواده های طلاق، مفهوم مادری را دستخوش تغییر کرد. مفهوم پدری هم تغییر کرده است. حالا پدری تجربه ایی است که مرد از همان دوران بارداری با زن همراه می شود، از کودک مراقبت می کند، به نیازهای زیستی او توجه می کند. در درصد قابل توجهی، مرد، پدر بیولوژیک هم نیست. بلکه فرزندان زن از ازدواج قبلی را نگهداری می کند.

او گفت: بررسی تاریخ ایران نشان می دهد که کشور ما نیز نظم های جنسیتی متفاوت و تغییرات مفهوم مادرانگی را از سر گذرانده است. تا پایان عصر قاجار و ابتدای قرن بیستم در ایران، نظم جنسیتی پدرسالاری سنتی داشتیم. در جامعه سنتی که در خاطرات و سفرنامه های عصر قاجار تصویر شده است، مهمترین نقش زن، همسری و رتق و فتق امور خانه است. مادری مهم است اما ذیل همسر خوب دیده می شود. مادر شدن به عنوان پیامد غیرقابل اجتناب ازدواج و رابطه جنسی شناخته می شده است. مادری بیش از هر چیز به معنای شیر دادن (دو تا سه سال) و برآوردن نیازهای زیستی است. در این مدت کودک شیرخوار در گهواره یا ننو نگهداری می شد یا به پشت مادر بسته می شد تا مادر بتواند به امور خانه برسد. چون خانواده گسترده بوده است، مادر در مراقبت از کودک از کمک سایر اعضای خانواده (به جز هوو) استفاده می کرد. بازی کردن با کودک معنا نداشته، حتی اسباب بازی خاصی هم برایشان تهیه نمی شد. حدود شش سالگی به نوعی مسئولیت مادری به اتمام می رسید و پرورش و آموزش تحت نظر پدرآغاز می شد. بچه ها به لله ها سپرده می شدند و به مکتب می رفتند و اکثر اوقاتشان به بازی در خارج از خانه سپری میشد. مادری برحسب جنسیت تفاوت داشت چون پسرها بعد از هشت سالگی به جمع مردان و بیرونی می رفتند اما دختران برای آموختن مهارت‌های لازم خانه داری و بچه داری و نگهداری از فرزندان کوچکتر آموزش می‌بینند.

او افزود: از نظر جمعیتی ایران عصر قاجار مانند همه جوامع سنتی، دارای تعادل طبیعی است و نرخ زاد و ولد و مرگ و میر هر دو بالاست. هر زن در طول زندگیش به طور میانگین هشت فرزند می زایید اما نیمی از کودکان قبل از رسیدن به پنج سالگی تلف می شدند. نرخ بالای مرگ و میر بچه ها، باعث می شد تا زنان سالهای شیردهی را طولانی تر کنند، مشکلات جسمانی حاصل از سالها بارداری و شیردهی زنان را به سرعت فرتوت و تجربه چند باره مرگ فرزند، از نظر روانی آنها را تقدیرگرا و متوسل به خرافات می کرد. پولاک در خاطراتش اشاره می کند که تا چه حد زنان شهر تهران به خاطر مرگ فرزندان به خصوص پسرها نالان بودند. در عصر پهلوی اولین طلیعه پدرسالاری مدرن را می بینیم. نوسازی از بالای عصر رضاخان آموزش جدید برای دختران را هم مورد توجه قرار داد و بعدتر در دوره پهلوی دوم زنان به طور گسترده وارد بازار کار شدند. در روزنامه و نشریات زنان اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی تاکید بر نقش مادری را می بینیم. نقش مراقبتی مادر از نو معنا می شود، توجه به بهداشت و تغذیه کودک مهم می شود. با بهبود بهداشت عمومی، تاسیس بیمارستانها و واکسیناسیون کودکان و رفع خطر قحطی، نرخ مرگ و میر کاهش یافت اما بالا بودن نرخ زاد و ولد باعث رشد جمعیت شد. جمعیت کشور از ۱۲ میلیون نفر در سال ۱۳۰۵ ه.ش به ۳۴ میلیون نفر در سال ۱۳۵۵ رسید یعنی در نیم قرن تقریبا سه برابر شد. اینجاست که مفهوم مادری به شدت برجسته شد. در شهرها از تعداد خانواده های گسترده کاسته شد. تقسیم کار خانگی شدت گرفت. بار بزرگ کردن کودک کامل روی دوش زنان قرار گرفت. حتی مفهوم برآوردن نیازهای زیستی تغییر کرد. بهداشت و نحوه مراقبت از کودک عوض شد. مفهوم مادر خوب شکل گرفت.

موسوی گفت: بعد از سالهای جنگ، از رشد نرخ جمعیت کاسته شد و وارد مرحله سوم گذار جمعیتی شدیم. زاد و ولد اندک و مرگ و میر اندک. سرانجام خانواده هسته ای شهرنشین تفوق یافت و با کاهش تعداد فرزندان باز مفهوم مادری تغییر می کند. حالا مادری تنها به معنای مراقبت و برآوردن نیازهای زیستی نیست بلکه مادری به معنای پرورش استعدادهای کودک هم هست. بازی با بچه و وقت گذراندن با او مهم شده است. مادری محدود به شش سالگی نیست تا سالهای نوجوانی و حتی تا زمان سکونت فرد در خانه ادامه می یابد. بهداشت باروری موردتوجه قرار گرفت. انتخاب تعداد فرزندان و زمان بارداری بیشتر انتخابی و برنامه ریزی شده است و زنان دیگر منفعل نیستند و در فرآیند تصمیم گیری دخالت دارند. البته همچنان مادری تابع تاهل است. مادری مجرد به رسمیت شناخته نمی شود اما تعداد زنان سرپرست خانواده افزایش یافته و به رسمیت شناخته شده اند. طلاق افزایش یافته است که برای زنان به معنای جدایی از فرزند یا خانواده تک والدی است. نظام جمهوری اسلامی همچنان گفتمان نابرابری جنسیتی بر پایه تفاوت طبیعی را بازتولید می کند و نظم جنسیتی در ایران همچنان پدرسالاری مدرن است اما نمی توان تغییرات اجتماعی و فرهنگی را نادیده گرفت. همین که امروز درباره مادری حرف میزنیم به این دلیل است که در عرصه اجتماعی بازاندیشی در جایگاه زنان و مفهوم مادری آغاز شده است.

شهلا اعزاریدر بخش دوم این نشست دکتر شهلا اعزازی، مدیر گروه مطالعات زنان (جامعه شناسی زنان و جنسیت) با مروری بر شش نشست بررسی ابعاد مادری بیان کرد: ما از متخصصانی چون، دکتر دولت ابادی، دکتر توکلی، دکتر احمدنیا، پژوهشگرانی چون مریم میرزانژاد، فرشته ذاکر، سیمین کاظمی، زهرا غلامی پور، زهرا مینویی حقوق دان دعوت کردیم تا ابعاد مساله مادری را واکاوی کنیم. با وجود اینکه راجع مسایل زنان صحبت های زیادی می شود ولی موضوع مادری و این‌که تا چه اندازه می‌تواند بر جایگاه اجتماعی زن و موقعیت او تأثیرگذار باشد پژوهش های چندانی صورت نگرفته است. موضوعی مغفول که ابعاد آن ناشناخته است. ما تلاش کردیم در این مجموعه نشست ها به ابعاد مختلف این مساله بپردایم هر چند، هنوز محورهای بسیاری در باره تجربه مادری زنان سوژه هیچ پژوهشی نشده است. تجربه مادران تنها، مادرخوانده‌ها، مادری در سالمندی و... همین‌طور جابه‌جایی در نقش‌ها را هم ندیدیم. بحث مادری بسیار دامنه‌دار است و باید محققان به آن بپردازند.

این استاد دانشگاه با اشاره به جلساتی که گروه مطالعات زنان در سال گذشته برگزار کرد، گفت: ما در یکی از نشست های مان به ابعاد تاریخی مساله مادری توجه کردیم که با سخنرانی مریم میرزانژاد ارائه شد و در آن به تجربه مادری در دوران مشروطه و تاثیر اندیشه مدرن بر اهمیت یافتن نقش مادری و همچنین تاثیر گفتمان ناسیونالیسم بر نقش های زنان پرداخت.

وی گفت: در نشست دیگرمان تلاش شد، تفاوت تجربه مادری در منطقه­ای محروم و سنتی با تجربه مادری در یک کلان شهری مثل تهران مقایسه شود که دکتر پرنیان، متخصص زنان که سال‌ها در منطقه سیستان خدمت می‌کرد، به عنوان سخنران دعوت شدند و به ما گفتند که مادری اصلا مساله ای مهم در آن مناطق نبوده است و به عنوان امری طبیعی و نقشی زنانه تعریف شده است و تنها برای آن‌که بتوانند موقعیتشان را در خانواده تثبیت کنند به کرات مادر می‌شوند و تصمیم‌گیرنده درباره این‌که مادر شوند یا نه، سزارین شوند یا زایمان طبیعی داشته باشند و... به‌عهده خواهرشوهر و مادرشوهر است.

این عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران در تشریح نشستی که با محوریت بررسی تکنولوژی پزشکی بر تجربه مادری برگزار شد، گفت: در بحث مادری دو دیدگاه کاملاً متضاد وجود دارد؛ در یک نگاه مادری اساساً عامل ستم و سلطه بر زنان است و برای آن‌که زنان بتوانند از این سلطه رهایی یابند باید مادری و بارداری از وجود زنان جدا شده و تکنولوژی‌های پزشکی جایگزین شود. این دیدگاه که امروز خیلی مورد قبول نیست، دقیقاً توسط دیدگاهی دیگر نقض می‌شود که ادعا می‌کند اساساً عامل قدرت زنان در جامعه مادری است. هرچند در یک جامعه مردسالار، مردان کنترل مادری را در دست گرفتند و مساله تکنولوژی بارداری مورد نقد منتقدان قرار گرفت، مسأله این نیست که چگونه یک نوزاد به دنیا می‌آید بلکه اگر این تکنولوژی در دست مردان باشد، عاملی برای سلطه است.

اعزازی همچنین با اشاره به نشستی که بر بحث قوانین تمرکز داشت، افزود: در قوانین ما زنان ازخودبیگانه می‌شوند و فرزندشان را به‌دنیا می‌آورند و بزرگ می‌کنند اما این پدر است که تصمیم‌گیرنده خواهد بود و اجازه پدر در همه موارد لازم است.
او در رابطه با مطالب نشست دیگر از این سلسله‌نشست‌ها گفت: در این جلسه مشخص شد که امروزه دیگر کودک فقط به یک فرد تعلق ندارد و تقریباً دیگر هیچ خانواده‌ای فرزندش را برای ادامه کسب و کار پدر تربیت نمی‌کند و کودکان آینده ‌سازان جامعه هستند. زمانی ‌که دیگر کودک فردی نیست و به یک پدیده اجتماعی تبدیل شده است، جامعه در مقابل کودکان مسئول می‌شود. اما می‌بینیم که تبلیغات اجتماعی بیشتر از آن ‌که به مسؤولیت‌های جامعه تأکید کند، فشارها را متوجه مادران می‌کند و دولت هیچ اقدامی انجام نمی‌دهد.

مادری طبیعی و یا مادری اجتماعی موضوع یکی دیگر از نشست‌ها بود که درواقع بر روی غریزه مادری صحبت شد. اعزازی در این رابطه افزود: در این جلسه این سوال مطرح شد که آیا مادری بیولوژیکی فقط بهترین مادر است و یا مادر اجتماعی هم می‌تواند مادر مناسب و ایده‌آلی برای فرزند باشد؟دکتر شهلا اعزازی در پایان سخنان خود به مباحث جلسه گذشته نیز اشاره کرد که به موضوع مادرانی اختصاص داشت که از طریق همسرانشان دچار بیماری ایدز شده‌اند.

نشست هفتم مادری