تساهل1نشست «تحول مفهوم تساهل و مدارا در اندیشه سیاسی دینی» روز شنبه 16 اردیبهشت ماه 1396 باهمکاری دفتر انجمن جامعه شناسی لرستان با حضور دکتر سید محمود نجاتی حسینی، مدیرگروه جامعه شناسی دین انجمن جامعه شناسی ایران و استاد دانشگاه در سالن همایش های جهاد دانشگاهی دانشگاه علمی کاربردی استان برگزار شد. دکتر محمود نجاتی حسینی که به دعوت انجمن جامعه شناسی لرستان در این جلسه حضور داشت پیرامون مقتضیات مدارا، پیامدهای تساهل برای جامعه، حدود تساهل و مدارا، نسبت بین تساهل و دین و چرایی داشتن تساهل و مدارا به بحث و گفتگو پرداخت.

در ابتدای این جلسه مدیر دفتر دانشگاهی انجمن جامعه شناسی لرستان ضمن خیرمقدم به سخنران و حاضران به معرفی انجمن جامعه شناسی لرستان به عنوان یکی از دفاتر انجمن جامعه شناسی ایران پرداخت و اظهار امیدواری کرد چنین ارتباطاتی تداوم داشته باشد. وی همچنین با بیان اینکه جامعه شناسی یک علم تغییر دهنده اجتماعی است که میتواند در خدمت توسعه قرار گیرد گفت: یکی از ساختارهایی که می تواند ظرفیت جامعه شناسی را در لرستان را بالفعل نماید این انجمن و نهادها هستند.

سپس دکتر نجاتی به بیان سخنان خویش در باب تساهل و نسبت آن با دین و سیاست و فرهنگ پرداخت و گفت: قوام زندگی مدرن در جهان مدرن و حتی دموکراسی به جامعه مدنی پیوند خورده است و آزادی ودموکراسی و برابری از اجزا و عناصرمهم جامعه مدرن به شمار می روند. از طرفی تساهل و مدارا هم یکی ازاجزای جامعه مدرن هستند که هم تاثیر گذار بر آن و تاثیر پذیر بر آن میباشند.

وی با بیان اینکه در ادبیات سیاسی که خاستگاه آن سیاست است تعابیر گوناگونی از تساهل وجود دارد ادامه داد: یکی از تعاریف تساهل، تحمل کردن عقیده مخالف علی رغم قبول نداشتن آن است و علاوه بر اینکه باید تحمل کرد بلکه نباید چیزی را به دیگران تحمیل کرد این دو مولفه تحمل کردن و تحمیل نکردن عناصر کلیدی تساهل هستند. اما سوال اینجاست که چرا باید تساهل ورزید و مدارا کرد؟ وی در پاسخ به سه ضرورت اشاره کرد:

تساهل2اول اینکه: مبنای حقوق بشری و شهروندی ایجاب می کند که ما تساهل بورزیم و یکی از ضرورت هایی که چرا باید تساهل ورزید این است که جامعه بدون داشتن یک مبنای مهم حقوق شهروندی پابرجا نخواهد بود و آنجایی که از حقوق شهروندی صحبت به میان می آید و از تساهل خبری نباشد باید بدانیم که یک جای کار می لنگد؟ یا مبنای فرد از حقوق شهروندی مبنای درستی نیست یا اینکه از تساهل در لا بلای بحث‌ها صرف نظر شده است.

ضرورت دوم اینکه چرا ما باید تساهل داشته باشیم به خاطر این است که جامعه دارای هویتهای متکثر و متنوعی است که با یکدیگر متفاوتند البته گاهی مواقع این هویت ها متاسفانه متضاد هم هستند و چون جامعه متنوع است و ادم ها دیدگاه های متنوعی دارند و لازم است در اداره امور و مدیریت کردن جامعه به این تنوع و تکثر احترام گذاشته شود و لازمه اش این است که تسامح وجود داشته باشد.

ضرورت سومی که در کنار حقوق بشر، شهروندی، تکثر و تنوع باید مورد توجه قرار گیرد "حقیقت" است. با وجود اینکه حقیقت واحد است ولی برداشت ها از حقیقت متکثر است. بنابراین اگر جامعه ای بخواهد خوب زندگی کند و سامان اجتماعی اش بر اساس مبنای حقوق بشر و شهروندی تدارک دیده شود، باید به تمام تعابیری که سازنده آن حقیقت واحد هستند احترام بگذارد. چون از طریق تساهل و اجازه دادن به بیان تمامی آرا و افکار علمی و معرفتی است که حقیقت مشخص می شود در غیر این صورت جامعه ای که به تساهل اهمیت ندهد همیشه توان شناختن قسمت کوچکی از حقیقت را دارد. این نکته ای است که همه فیلسوفان غرب در پیشرفت علوم انسانی درغرب بدان اشاره کرده اند.

این استاد جامعه شناسی با اشاره به سوالاتی نظیراینکه حدود تساهل و مدارا چه هستند؟ محدودیت های مدارا چیست؟ آیا تساهل را باید در سطح عام بکار برد؟چنین پاسخ داد: تساهل در همه جا کاربرد ندارد و جایز نیست و در پاسخ به اینکه با چه کسانی نباید مدارا کرد افزود: با مخالفان مدارا یا کسانی که از مدارا به عنوان ابزاری برای سرکوب مخالفان استفاده میکنند نباید مدارا کرد وهمچنین با دشمنان مردم و کسانی که اندیشه های انها جامعه را به سمت فروپاشی و ورطه سقوط میبرد و اندیشه هایی که مخرب هستند نباید مدارا شود و بالاخره با کسانی که به باورها و مقدسات مردم توهین می کنند مدارا جایز نیست.

وی در پایان به خطرات تساهل و مدارا برای جامعه اشاره کرد و گفت: رواج هرج و مرج و نسبی گرایی افراطی فرهنگی ومعرفتی از جمله خطراتی است که تساهل و مدارا برای جامعه دارد. اما مهم ترین خطر مدارا رواج نسبی گرایی افراطی فرهنگی است. یعنی رواج این اندیشه که هر چیزی خوب است و هیچ حقیقتی وجود ندارد که این نسبی گرایی افراطی متاسفانه از دل این تساهل غیرعقلانی و تساهل نا اندیشیده شده بیرون می اید. دومین خطر مدارا رواج نوعی هرج و مرج گرایی و آنارشیسم است. یعنی اگر شما به هیچ نظمی اعتقاد نداشته باشید و بخواهید جامعه را دستخوش بحران کنید. نباید مورد مدارا قرار بگیرید.

وی در ادامه بحث به موضوع نسبت تساهل و دین پرداخت و نسبت دین را از دو حیث باورها و معارف دینی و رفتارهای دینی با تساهل مورد بررسی قرار داد و گفت: با وجود اینکه در معارف و متون دینی تساهل با شرط و شروطی جایگاه مهمی دارد ولی متاسفانه در رفتارهای دینداران و متولیان دینی و رفتار فقها تسامح کمتری دیده می شود. البته تحقیقات تجربی که نشان دهد تساهل دینداران در طول تاریخ چگونه بوده است وجود ندارد. ولی داده های تاریخی وجود دارد که میتوان بر حسب آنها به صورت تقریبی مشخص نمود متولیان دینی با مخالفان خود چگونه مدارا و تسامح نموده اند. یکی از تجربه های تلخ عدم تساهل دینداران که اتفاقا در جامعه غرب اتفاق افتاده است مخصوص دوره قرون وسطی است. جایی که کلیسا مخالفان فکری و عقیدتی خود را به شدت مجازات کرده است. تاریخ تمدن غرب در دوره قرون وسطی از این جهت تاریخ غرور آمیزی نیست. ولی تاریخ اسلام از این بابت سربلند است و لکه سیاهی ندارد. حتی در تاریخ باستان ایران هم تجربه های تلخی از عدم مدارا وجود دارد.

تساهل5این استاد جامعه شناسی افزود: در مجموع در تاریخ نمونه های بسیار موفق و نمونه های تلخی از برخورد دین و مدارا وجود دارد و نشان میدهد که دین هم میتواند در وجه مثبت عاملی برای تقویت تساهل و مدارا باشد و هم در وجه منفی آن به ابزاری در خدمت تسلط یک اقلیت قرار گیرد و مخالفان را سرکوب کند. تا جایی که بسیاری از فیلسوفان از دین دولتی و دولت دینی به عنوان عوامل تهدیدی کننده تساهل نام می برند.

وی ادامه داد: البته در کنار رفتار دینداران باید متون دینی هم مورد توجه قرار گیرند. ادبیات عرفانی و عرفان ما هیچگاه سکولار نبوده اند و ریشه های دینی عمیقی دارند. در متون عرفانی ما تساهل و تسامح جایگاه بسیار رفیعی دارد. گفته ها و عباراتی مانند هرکسی در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش نپرسید ویا شعر حافظ که می گوید آسایش دوگیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا... ناظر بر وجود تساهل در ادبیان عرفانی ماست. اینچنین است که در طول تاریخ مسلمانان سازگاری و همزیستی بالایی با بسیاری از فرقه ها و گروههای اجتماعی داشته اند و از این طریق باعث گسترش اندیشه های اسلامی در سرزمین های دیگر شده اند. تا جاییکه هم اکنون مولانا در بین جوامع غربی نیز بسیار محبوبیت دارد.

دکتر نجاتی حسینی در پایان به نمونه های دیگری از این متون دینی مانند نهج الفصاحه و نهج البلاغه اشاره کرد و گفت: در این کتابهای دینی تساهل و تسامح بسیار ستایش و توصیه شده است. جملات قصاری در این کتب مانند "مدارا یک نعمت خدادادی است" یا "مدارا و آسانگیری نسبت به مردم مایه برکت است"... نشان دهنده تاکید بر مدارا در این نوع متون دینی است. از متون دیگر دینی مخصوصا متون شیعی که به نوعی تشویق به تساهل می کنند می‌توان به مجموعه دعاهای موجود در کتاب مفاتیح الجنان اشاره کرد. این دعاها بر خلاف تصورساده انگارانه‌ای که این دعاها را بازتاب دهنده نیازهای مادی افراد می‌دانند بیشتر بدنبال تعیین نسبت خود و دیگری است که به نحوی همان تساهل می‌باشد و در این دعاها توصیه شده که مومن هرچه برای خود می‌خواهد برای دیگران نیز بخواهد.

دکتر نجاتی در پایان اظهار امیدواری کرد این بحث در تبیین جایگاه تساهل و تعیین نسبت آن با سیاست و دین و فرهنگ مفید باشد.