پرویز اجـلالی*

دکتر اجلالی 5امروز پیکرهای آتش نشانان فداکار و سایر قربانیان نجات یافته ازدرون آوار مرکز خرید پلاسکو در گورستان بهشت زهرا آرام گرفتند. مردم و مسئولین با اشک و احساس قدرشناسی و با شکوه بی نظیری این جان باختگان را بدرقه کردند. یکی از این جوانان فداکار و وظیفه شناس دانشجوی جوان من بود که در دانشگاه آزاد مدیریت بحران می خواند. دوباره توجه مردم به موضوع ایمنی و مخاطره جلب شده است. روزنامه ها می نویسند. سازمان های مردم نهاد جلسه بحث وگفتگو وسخنرانی می گذارند. مسئولین دولتی وعده رفع مشکل می دهند. کارشناسان و کار ناشناسان در کنار هم انبوهی از راهکار و رهیافت ارائه می دهند. مردم رئوف هم اشک می ریزند. اما آیا این نخستین باری است که ملت چنین حالی پیدا کرده است؟.

در ذهن من عقربه زمان به عقب برمی گردد 5 دیماه 1382، زلزله بم جان کمی کمتر از چهل هزارنفر از هموطنان ما را گرفت و میلیاردها خسارت و دو شهر ویران برجای گذاشت. بلافاصله پس از حادثه غلغله ای ملی و بین المللی برپا شد. مردان و زنان مسئولیت شناس به بم رفتند. برخی بیش از یک سال در چادرها ماندند و با تمام وجود به زلزله زدگان کمک کردند. برخی تا مسئولین عذرشان را نخواستند سنگر مشارکت مردمی را خالی نکردند. مردان و زنان عاشقی که شاید تا قبل از آن محله های فقیرنشین شهر خودشان راهم ندیده بودند،خاک وخل و تماشای رنج را به آسایش خانه وشهر ترجیح دادند. دولتیان هم البته بیکار ننشستند. قوانین جدید تصویب کردند. ستادهای بحران محلی سر برآورند. بازسازی بافت های فرسوده رونق گرفت. در گوشه و کنار شهرها ساختمان‌هایی با کارکرد مقابله با بحران سر برآوردند.

اما زمان گذشت و کم کم بم از یاد رفت. مردم به کار و زندگی خود مشغول شدند. نظارت ها مدتی کمی بهتر شد، اما آموزش همگانی برای مقابله با سوانح تحقق نیافت. ساختمان هایی که برای مقابله با بحران در محله‌ها ساخته شده بودند بسته ماندند و بوی نا گرفتند. ازچند نفر از شما خوانندگان در محل کار یا سکونتتان دعوت شد که در تمرین مقابله با سوانح شرکت کنید؟ چند تایتان داخل این ستادها را دیده اید؟ چند برنامه تلویزیونی ورادیویی برای آموزش مقابله با سوانح در این سال ها به یاد دارید ؟ اگر کوچه های تنگ بافت های فرسوده را با ساختن ساختمان های بلند گشادکردند، در عوض در کوچه باغ های تجریش و فرح زاد و هرجای دیگر به هرکه خواست برج بسازد مجوز دادند و حق تراکم گرفتند و دوباره شرایط مخاطره را فراهم کردند آیا هیچ مقام شهری یا ملی هست که تضمین کند در این ساخت و سازهای بلند مرتبه که تهران و برخی شهرهای بزرگ از آن ها اشباع شده، مقاوم سازی انجام شده و استانداردهای مقاومت رعایت شده ؟ و اگر چنین است چرا خودشان می گویند اگر در تهران زلزله بیاید در لحظه اول 800هزارنفر قربانی می شوند.

چه پیش از زلزله بوئین زهرا و منجیل و بم وآنش سوزی پلاسکو و چه پس از آن یک چیز بدون تغییر باقی مانده است و آن هم بی تفاوتی ملت ما (یعنی هم مسئولین وهم مردم) در مقابل مخاطرات است. به بی خیالی مسئولین دربالا اشاره ای داشتیم، اما بی خیالی مردم هم از آن کم اهمیت تر نیست.می دانید اگر درهمین ساختمان پلاسکو کپسول های اتش نشانی مغازه ها به موقع پر شده بودند، آتش در همان آغاز کار مهار می شد وهیچ احتیاجی به آتش نشانی هم نبود؟ می دانید اگر سازندگان در شهر بم استانداردهای ساخت وساز مقاوم را رعایت کرده بودند، دربم هیچکس از زلزله نمی مرد؟ می دانید اگر درهر تعطیلی همشهریانی که از رانندگی سررشته درستی ندارند با اتوموبیل های نا ایمن ساخت کارخانه‌های بی رقیب و ننر شده داخلی با سرعت بالا در جاده ها ویراژ نمی دادند، از لحاظ سوانح رانندگی جزو نخسنین کشورها نبودیم.

بدون تردید ملت ما برای جان به دربردن و سالم ماندن در مخاطراتی مثل زلزله وسیل و آنش سوزی وغیره نیازمند سه توانمندی در حد عالی است:

اول، توانمندی مدیران ومسئولین برای طراحی و مدیریت و اداره امور شهرها و روستاها به نحوی که زندگی برای هموطنان ما دربستری از ایمنی و اطمینان ناشی از برنامه ریزی و نظارت جدی و شرافتمندانه نهادهای مسئول جریان یابد و نه در شرایطی سرشار از مخاطره و بی برنامگی و از آن بدتر فساد و کاسبی با فضای شهرها و روستاهای ما.

دوم، تغییر رفتار اکثریت ایرانیان دهه نود هجری شمسی از بی خیالی نسبت به مخاطرات و بی احتیاطی غیر مسئولانه و بدون پیش بینی و احتیاط به رفتاری مسئولانه و توام با رعایت قواعد ایمنی که آن ها را برای مقابله با حوادث توانمند سازد.

و سوم، توانمندی و مسئولیت شناسی نهادهای مدنی، رسانه ها و همه مردم ما (که اکثریت مطلقشان این روزها باسواد و تحصیل کرده شده اند و نمی توان گفت که آگاهی کافی ندارند) برای این که نگذارند این مسئله فراموش شود از مقامات بخواهند که شیوه تاجرانه کنونی اداره شهرها را که برمبنای فروش شهر برای تامین هزینه آن و کم توجهی به ایمنی و سلامت شهروندان است، را کنار بگذارند و مشکلات را پیگیری کنند و همچنین مردم را با زندگی توام با ایمنی و احتیاط ، اگر آشنا نیستند آشنا کنند و اگر آشنایند به رعایت این اصول، حداقل به اندازه نسل های قدیمی تر، تشویق کنند.

 

*عضو هیات مدیره انجمن جامعه شناسی ایران

**لازم به ذکر است این یادداشت پیش از این تحت عنوان نکته های مغفول پس از سوگواری در صفحه اول روزنامه ایران روز12 بهمن ماه امسال انتشار یافته است .