بیتا مدنی
دیرزمانی است که "آزادی" به آسانی با پسوند و پیشوندهای گوناگونی به بند کشیده می شود، پیچ و تاب می خورد، وارونه می گردد، کژکارکرد می شود یا کارکردهای پنهانش بر ملا می شود.
اما این روزها در اطراف و اکناف به چیزهای شاذ و شگرفی برمیخوریم که ظاهرا باید از مصادیق بارز "آزادی" باشد؛ اما نه مثل "آزادیهای یواشکی" که هژمونی مردسالاری حاکم بر کوی و برزن را در پس کوچههای شهر دور میزد. این آزادیها از جنس دیگری هستند. من از این رو آنها را آزادیهای الکی مینامم. برخی از ویژگیهای آزادیهای الکی عبارتند از:
1- موقتی و زودگذرند و تاریخ مصرف دارند. پایدار نیستند و فقط تا لغایت اتمام پروژه سیاسی مدنظر سیستم حکمرانی دوام میآورند؛ مثلا تا پایان انتخابات.
2- سطحی هستند و فاقد عنصر آگاهی. پشت این آزادیها شعور آزادی خواهی به معنا و مصداق راستین کلمه وجود ندارد.
3- مکانیسمی فرمایشی دارند و کارگزاران آن از پشت صحنه قدرت، عوامل و عناصری را به جلوی صحنه فرامیخوانند تا در خدمت پروپاگاندای آنها نقش بازی کنند.
4- کسانی از "آزادیهای الکی" بهره می برند که الزاما خودفروخته، فرصت طلب، یا شهرت طلب هم نیستند بلکه بیشتر رو دست میخورند. گمان میبرند در فضای متصلب کنونی باید از هر روزنهای برای بیان نقد و نظرشان استفاده کنند. پس عنان بیان را به دست گردانندگان پشت صحنه میسپارند که پیچ تنظیم آزادی خودشان و مخاطب هدفشان را بپیچانند.
5- فضای کنش "آزادیهای الکی"، فضاهای معینی است و کنشگران اجتماعی، حق انتخاب چندانی ندارند بلکه به فضاهای درنظر گرفته شده (مثلا برنامههای تحلیلی انتقادی یا مناظرههای سیمای میلی) دعوت می شوند یا اگر وارد سایر فضاها میشوند، با هماهنگی قبلی است. این صحنه آرایی برای آنست که طبیعی جلوه کند و وجود آزادی را باورپذیرتر نماید.
ملاحظات نظری
جرج هربرت مید، فیلسوف و جامعه شناس مکتب همکتش گرایی نمادی، بین بازی نقش playing the role و گرفتن نقش یا taking the role تمییز قائل میشود. تفاوت مهم این دو سنخ "نقش" در فهم نقش، تحلیل موقعیت، تصمیم گیری و انتخاب آگاهانه نقش است. آنچه در آزادی های الکی به مصداق می بینیم و در زیر به برخی از آنها اشاره میشود بازی یا ایفای نقش زیر ساخت سرسخت اجتماعی به صورت role play است، نه برسازی کنش بر مبنای آزادی و آگاهی:
مثلا کاندیدای نمایندگی مجلس برای دست یافتن به صندلی بهارستان، در برف خر غلت می زند تا نشان دهد در راه بقای چیزی که خودش "نظام" می نامد و الزاما به فهم مشترک با رأی دهندگان حوزه انتخابیه اش هم نمیآید، حاضر است هر گ...ی بخورد.
یا مثلا پورن استار آمریکایی، فلسطین را شورت و سوتین می کند تا رویین تنانه، یک کریدور امن برای خود باز کند، وارد کشور شود، گشت و گذار کند، بازاریابی کند و به گیسوان بریده زن ایرانی و گلوی بریده مرد ایرانی که در راه آزادی خون پاکشان بر زمین ریخت، بخندد، برود کنار "لانه جاسوسی" ، لچک به سر کند، عکسی بگیرد و نقل محافل شود چرا که کارگزاران آزادیهای الکی می خواهند که او با بازی نقش خود به مردم و جهانیان بقبولاند که "ایران جای امن و آزادی است" !
در مصداق دیگری گروه همخوانی رنگارنگ و شاد و پرشمار "کُر پارسی" در ایران مال از صدای ۲۰۰ زن آوازخوان در مرکز تجاری ایران مال آوانمایی می کند تا مخاطب هدف تصور کند صدای زن ایرانی در جامعه رساست، زن ایرانی شاد است. پس بیائید همگی تُف بیاندازیم به آن چهرهای از آزادی، که روی از انتخابات برگردانده است.
احتمالا پرفورمنس های آزادیهای الکی پرشمار و عجیب تر هم بشود اما یک نکته را فراموش نکنیم که در بازار مکاره آزادیهای الکی ، جای خود آزادی خالیست و آنانکه امروز از ایفاگران نقش در این نمایش هستند، فردا نه تنها باید دغدغه آزادی پس از بیان را داشته باشند، بلکه فراموش نکنند در موقعیت تضادی منفی و قطبیدگی جامعه، آب در هاون به بیهودگی کوفتند.