2 hamayesh1 0زمستان سال 86 نامه‌هایی به دست اعضای انجمن جامعه‌شناسی و اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها در حوزه علوم اجتماعی رسید که طی آن، از آنها خواسته شده بود بنا بر نظر خود، چهار نفر از مترجمان برتر این حوزه علمی را معرفی کنند. آراء جمع‌آوری شدند و در روز بیست و نهم بهمن ماه سال 86، همایشی یک روزه با عنوان "نکوداشت مترجمین علوم اجتماعی ایران" به همت انجمن جامعه‌شناسی ایران و با حضور جمع کثیری از استادان، صاحب‌نظران و دانشجویان علوم اجتماعی ایران در روز در تالار ابن خلدون دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.

در این همایش که با حمایت و همکاری مرکز مطالعات و پژوهش‌های جمعیتی آسیا و اقیانوسیه، سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، پژوهشکده مردم‌شناسی ایران، انجمن‌های انسان‌شناسی، جمعیت‌شناسی و مطالعات فرهنگی و ارتباطات و ناشران آثار مترجمین، برگزار شد؛ از آقایان باقر پرهام، محسن ثلاثی، منوچهر صبوری و عبدالحسین نیک‌گهر، به عنوان مترجمان پیشکسوت این حوزه تجلیل به عمل آمد.

در ابتدای این مراسم سه ساعته، دکتر سعید معیدفر رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران، ضمن خیر مقدم به حاضران در جلسه، در سخنانی گفت: انجمن جامعه‌شناسی ایران به عنوان یک نهاد علمی طی چند سال اخیر همواره تلاش داشته تا ضمن فعالیت‌هایی در جهت تولید و ترویج علم در حوزه علوم اجتماعی، از شخصیت‌های علمی این حوزه هم تجلیل به عمل آورد.

وی سپس با تاکید بر اینکه جایگاه مترجمین علوم اجتماعی که بیشترین خدمت را به این حوزه فکری کرده‌اند، تا کنون مغفول مانده‌است؛ اظهار داشت: یکی از مظلومیت‌هایی که مترجمان این حوزه علمی دارند، به خاطر سیاست‌های غلطی است که در حوزه علم در ایران به وجود آمده و آن پرهیز از ترجمه برای توجه بیشتر به تولید علم است و این در حالی است که از سوی دیگر، جامعه علمی و حتی رسانه‌های ما دائماً نیازمند آثار جدید علمی هستند.

معیدفر در این زمینه تصریح کرد که صرفاً با تألیف آثار نمی‌توان به تولید علم رسید بلکه تولید علم شرایط و لوازمی دارد که در جامعه ما کمتر شاهد آن هستیم‌. در عین حال، گاهی برخی از آثار ترجمه تأثیری به مراتب بیشتر از مقالات و کتاب‌های تألیفی دارند. بنابراین شاید در این سال‌ها که تأکید بر اهمیت تولید علم و بی‌توجهی به ترجمه بوده‌، چندان اتفاق جدیدی را در علم شاهد نبوده‌ایم و گاه مطالبی به صورت کلیشه‌ای تولید شده و بالطبع نتوانسته جایگاهی در جامعه پیدا کنند.

رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران از دیگر دلایل برگزاری این مراسم را ایجاد یک هویت صنفی در میان اصحاب علوم اجتماعی عنوان کرد و گفت: تقریباً تمام کسانی که در کشورهای توسعه یافته تحصیل کرده‌اند، این موضوع را تأیید می‌کنند که حتی در این کشورها نیز میزان آثار ترجمه شده به مراتب بیشتر ار آثار تألیفی است؛ چرا که از گذشته تا کنون، مبادله علم یکی از ویژگی‌های گسترش آن بوده‌است. بنابراین حتی اگر در تولید علم هم موفق باشیم، از ترجمه بی‌نیاز نیستیم.

وی چهار مترجمی که در این مراسم از آنها تجلیل شد را از جمله پرکارترین و مؤثرترین افراد در حوزه علوم اجتماعی خواند و خاطر‌نشان کرد که معیار انتخاب انجمن برای این مراسم کسانی بودند که به صورت حرفه‌ای در حوزه علوم‌اجتماعی نقش داشته‌اند و برای این منظور به آراء اعضای هیات علمی و اصحاب حوزه علوم اجتماعی استناد شده است.

در ادامه این مراسم عزت‌الله فولادوند از صاحب‌نظران و مترجمین برجسته حوزه فلسفه و علوم‌اجتماعی، طی سخنانی، ضمن تقدیر از این مترجمان اظهار داشت: اگر چه گاهی بعضی گرایشات را می‌بینیم که ترجمه را کم‌ارج‌تر از تألیف می‌دانند اما به دلایل عمده‌ای معتقدم چنین قضاوتی بر خطاست.

وی در ادامه با اشاره به سابقه گران‌قدر ترجمه در کشورمان اظهار داشت: خدمتی که نهضت بزرگ ترجمه در خلافت عباسیان در توسعه فرهنگ در سرزمین‌های اسلامی داشت را نمی‌توان نادیده گرفت. آثار حکما و حتی متکلمان در دوره درخشش فرهنگ اسلامی سرشار از تأثیر کسانی است که مکتوباتشان به همت مترجمین آن عصر به عربی در آمد و برای دانشمندان مسلمان قابل استفاده شد.

فولادوند همچنین در بیان تاریخچه فرهنگ ترجمه در ایران، به آشنایی ایرانیان با زبان یونانی را در دوره هخامنشی اشاره کرد و گفت: در دوره ساسانی، اردشیر کسانی را برای گردآوری کتاب‌ها به هند و روم فرستاد و بعد پسر او شاپور این کوشش را پی گرفت و همه آن کتب را به پهلوی ترجمه کرد.

وی در ادامه، با اشاره به سیر تحول نهضت ترجمه در اروپا یاد‌آور شد: پس از تعطیلی مدرسه‌های فلسفی غیرمسیحی در روم، اروپا تقریبا تا هزار سال در آن‌چه به اعصار تاریک معروف است، فرو رفت و احیای علم و حکمت در آن قاره از اواخر قرون وسطی آغاز شد. در دوره یک هزار ساله اعصار تاریک چنین نبود که متفکران غربی دست به قلم نبرند ولی چون افکارشان از راه پیوند با اندیشه‌های دیگران که باید از راه ترجمه به آن‌ها می‌رسید تامین می‌شد، به پس ماندگی و ناباروری محکوم می‌شدند.

فولادوند با بیان این‌که شکوفایی دانش‌ها همواره از زمانی حاصل شده که آنها از قالب تنگ محلی بیرون آمده‌اند، تأکید کرد: رسیدن به این مقصود میسر نیست، جز از طریق دانستن چند زبان خارجی که این امر برای همه ممکن نیست و راه دیگر ترجمه است. تمدنی مانند تمدن ایران دارای پیشینه‌های فرهنگی پر محتوایی است که جامعه‌شناسان، اقتصاد‌دانان، روان‌شناسان و ... بدون توجه به آن‌ها ناکام خواهند ماند.

مترجم کتاب "خرد در سیاست" در ادامه اظهار داشت‌: اگر در میان ما، تولید علم به صد برابر آن‌چه امروز است هم برسد، باز از ترجمه بی‌نیاز نخواهیم بود ولی باید دید ترجمه چیست. پاسخ ساده برگرداندن مطلبی از یک زبان به زبان دیگر است اما این پاسخ کافی و وافی نیست. امروز با ترجمه‌هایی چه در ادبیات و چه در علوم اجتماعی مواجهیم که گاه با استوارترین اراده، نه می‌توانیم آن‌ها را بخوانیم و نه طرحی بر آنها بربندیم. اینها واژه‌های نامأنوسی هستند که گاه به بهای کاغذی که روی آن چاپ می‌شود هم نمی‌ارزند.

وی در پایان سخنان خود تأکید کرد: ترجمه انتقال پیامی از یک زبان به زبان دیگر است با حفظ روح متن اصلی و ایجاد تأثیری هم‌عرض در خواننده زبان مقصد؛ و اینجاست که پای هنر ترجمه به میان می‌آید. ترجمه باید علاوه بر رعایت اصول، به روح و احساس متن اصلی نیز وفادار بماند و آن را به خواننده مطلب القاء کند. بنابراین باید گفت که ترجمه هم علم است و هم هنر.

در ادامه این همایش، عبد‌الله کوثری مترجم نام آشنای آثار ادبی و اقتصادی نیز در سخنانی به سرگذشت ترجمه در ایران پرداخت و گفت: در تاریخ ایران بعد از اسلام، دو نهضت عمده ترجمه داریم؛ یکی نهضتی که از قرن سوم آغاز می‌شود و در قرن چهارم به اوج خود می‌رسد و نهضت دوم که تأثیر مستقیم‌تری بر ما داشته، حرکتی است که کم و بیش از اواخر دوره قاجار آغاز می‌شود یعنی هم زمان با رویدادهایی که ما را به دوران جدید می‌راند. این دوره متأسفانه دوره درخشان فرهنگی نیست؛ بلکه در این مرحله، گویی ایرانیان در یک خود بسندگی کاذب فرو رفته بودند و نه از جهان بیرون و نه از میراث با ارزش خودمان خبر نداشتند‌.

مترجم کتاب "رمانتیسم" با اشاره به این‌که از زمان فتحعلی شاه به این سو، ایرانیان به این فکر افتادند که ریشه‌های تفاوت خود را با جهان بشناسند؛ اظهار داشت: در واقع ترجمه یکی از دریچه‌های ورود ما به جهان جدید بوده و از ویژگی‌های آن شتابی است که از آغاز به چشم می‌خورد. غرب در قرن نوزدهم، ثمرات حرکت خود را از رنسانس به بعد برداشت می‌کرد. از سوی دیگر ما در آن زمان ضرورت‌های آنی در ترجمه داشتیم که بیشتر هم جنبه سیاسی داشت‌.

کوثری یکی از مهم‌ترین نکات تأثیر ترجمه را جدا از آگاهی بخشی یا راه دادن فرهنگ غرب به ایران که هنوز هم ادامه دارد، ایجاد یک زبان جدید در عرصه ادب ایران خواند و در این خصوص گفت: ترجمه زبان روایت جدیدی را به‌وجود آورد و منظور از این زبان نگاهی است که پشت رمان و داستان کوتاه نهفته و خاص دنیای جدید است‌. این نگاه که در واقع از دن کیشوت شروع می‌شود، به تعبیری، نمی‌توانست قبل از رنسانس به‌وجود آید؛ چون ارزش‌ها و جایگاه فرد باید فراتر می‌رفت. مطلق اندیشی‌ها جای خود را به نسبیت، تردید و گستردگی نگاه نویسنده به انسان داد و در مجموع یک عالم جدید در ادبیات به‌وجود آورد.

وی در پایان سخنانش، ضمن اینکه حرکت ترجمه را در مجموع طی این سال‌ها، مثبت و پر برکت عنوان کرد؛ به ذکر انتقاداتی نیز پرداخت. او گفت: یکی از ایرادهای ترجمه این است که هنوز بسیاری از سرچشمه‌های فرهنگ ترجمه نشده است. ایراد دیگر لطمه‌هایی است که ترجمه به زبان ما وارد کرده‌؛ ترجمه چیزی است که در زبان فارسی اتفاق می‌افتد و بنابراین مهم‌ترین شرط مترجم، تسلط او به زبان فارسی است.

در ادامه همایش نکوداشت مترجمان علوم اجتماعی در ایران، دکتر محمد میرزایی، استاد دانشگاه تهران، سخنرانی خود را به چهار مترجم تجلیل شده در همایش یعنی دکتر پرهام، دکتر ثلاثی، دکتر صبوری و دکتر نیک‌گهر و آثار آنان اختصاص داد و گفت: ویژگی مشترک هر چهار استادی که این همایش به نکوداشت‌شان اختصاص یافته، خودساخته و قائم به ذات بودن‌ آنها است. او در عین حال، با ذکر خاطراتی از هر یک از این مترجمان، فضای جلسه را تا حدی تغییر داد.

بخش بعدی این همایش به سخنرانی هر یک از چهار مترجم مذکور اختصاص یافت. در این بخش ابتدا متن پیام باقر پرهام که از کالیفرنیا ارسال شده بود، قرائت شد. پرهام در پیامش ضمن اشاره به گسترش و پیشرفت جامعه‌شناسی طی دو قرن گذشته در غرب و تقسیم‌بندی آن به شاخه‌های بیشتر، تاکید کرده بود که اکنون دیگر جامعه‌شناسان از مشاهده جوامع فراتر رفته و سرگرم مشاهده و بررسی قوانین ارتباط و پیوندهای جمعی در حیات جوامع جانوری پایین‌تر از انسانند. پرهام سپس به نوپایی نسبی جامعه‌شناسی در ایران پرداخته و نوشته بود: به جرأت می‌توان گفت اکنون تعداد مهمی از آثار کلاسیک جامعه‌شناسی جدید به‌ زبان حرفه‌ای و تخصصی این علم به فارسی برگردانده شده و حتی شاهد کوشش‌های نسبتاً موفقی در زمینه تألیف این‌گونه آثار توسط استادان و صاحب‌نظران ایرانی هستیم.

مترجم کتاب "نظم گفتار" در ادامه پیام خود، پیشرفت تمام علوم را منوط به آزادی اندیشه،‌ ابتکار شخصی و جمعی، طراحی برنامه‌های پژوهشی، به اجرا گذاشتن آنها و بیان آزادانه نتایج اینگونه پژوهش‌ها دانسته و نوشته بود: در جامعه‌شناسی، آزادی و آگاهی لازم و ملزوم یکدیگرند؛ چرا که با بهره‌مندی از آزادی و برای رسیدن به آگاهی بیشتر است که بشر به مقام امروزی خود دست یافته و به این حد از توانایی رسیده است.

2 hamayesh2دکتر محسن ثلاثی، دیگر مترجم نکوداشته در این همایش نیز در آغاز سخنانش، بخش مهم قدردانی به عمل آمده از او و دیگر همکارانش را وام‌دار کسانی دانست که در دوره فعالیت با آنان کنش اجتماعی داشته‌اند. وی در ادامه به مفهوم هویت شخصی پرداخته و گفت: مراد از "خود آیینه‌سان" که در کتاب زندگی و اندیشه بزرگان جامعه‌شناسی آمده است؛ هویت هر کسی، خود اجتماعی هر فرد یا اصولاً آنچه که به‌عنوان هویت شخصی یک فرد تلقی می‌شود؛ فقط محصول کار و ویژگی‌های فردی نیست و این هویت بیشتر و در بخش خیلی مهم آن، مربوط به برداشت‌هایی‌ است که دیگران در مورد کارهای فرد دارند. در واقع، از طریق برداشت‌ها و تعاریفی که دیگران از کار ما می‌کنند است که ما به هویت واقعی خود پی می‌بریم. بنابراین باید گفت که دیگرانی که با آنها در مشارکت و در هم‌کنش اجتماعی به سر می‌بریم، در تعیین خود اجتماعی ما نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای دارند. مترجم کتب "جامعه‌شناسی دین"، "درآمدی بر جامعه‌شناسی"، "نظریه جامعه‌شناسی در دوران معاصر" و ... در ادامه افزود: من طی سی سال گذشته، متون علوم اجتماعی را از انگلیسی به فارسی ترجمه می‌کنم و مخاطبانم فارسی ‌زبانند اما آنچه که به کار من ارزش می‌دهد، توجه مخاطبان به آثارم بوده است و من هرچه که هستم منعکس‌کننده تعریفی‌ام که مخاطبانم از من می‌کنند و طبیعی است که بدون وجود دانشجویان عزیز، ناشران باارزش و استادان محترم، به ارزش کارم و ارزش خودم پی نمی‌بردم.

سخنران بعدی این نکوداشت، دکتر منوچهر صبوری کاشانی، استاد دانشگاه تهران و دیگر مترجم تجلیل شده در این همایش بود که ضمن تشکر از دانشجویان و استادان حاضر در همایش و به‌خصوص از انجمن جامعه‌شناسی ایران، دلیل حضور خود در این همایش را برگزاری آن توسط انجمن جامعه‌شناسی ایران به‌مثابه نهادی غیردولتی و همچنین انتخاب او در نظرسنجی انجام گرفته توسط انجمن، دانست. دکتر صبوری گفت: چه در ترجمه و چه در حیطه‌های دیگر باید سعی کنیم تاثیرگذار بوده و پیش از آن به راستی، درستی و صداقت پایبند باشیم. او در ادامه از غلامحسین صدیقی، بنیان‌گذار جامعه‌شناسی ایران و استاد بزرگ امیرحسین آریانپور، یاد کرده و در مورد خصوصیات دکتر صدیقی گفت: ایشان آن‌قدر در کار خود دقیق و درست بودند که هرگز حتی به مطالعات ادبی‌ای که از جنبه جامعه‌شناسی انجام می‌دادند، نه نام "جامعه‌شناسی ادبیات" دادند و نه "مطالعات جامعه‌شناسی"؛ بلکه بدان‌ها "اجتماعیات در ادبیات" می‌گفتند، یعنی موضوعات اجتماعی که در ادبیات ما مطرح شده است. این در حالی است که امروزه "جامعه‌شناسی" چنان جا افتاده و گسترش یا‌فته است که بسیاری از غیر اهل فن هم به هنگام صحبت خود، این واژه را به کار می‌برند. در شرایط فعلی، همه تحصیل‌کرده‌ها و علاقه‌مندان جامعه‌شناسی می‌توانند از آن استفاده کرده، لذت برده، به آگاهی بیشتری رسیده و تفکر کنند؛ اما من همواره سعی می‌کردم که هر کتابی را ترجمه نکنم، حتی وقتی که از سوی ناشران پیشنهاد می‌شد، فقط آنهایی را برمی‌گزیدم که واقعا جامعه‌شناسانه بوده و تاثیرگذار باشند و از این لحاظ سعی کردم که همواره تاثیرگذار باشم؛ تاثیرگذار برای دانشجویان و دختران و پسران ایران. وی در پایان اظهار امیدواری کرد که انجمن جامعه‌شناسی ایران نقش خود را با موفقیت بیشتری ایفا کرده و به تکامل بیشتری برسد تا ما در جامعه موسسه‌ای حرفه‌ای- تخصصی داشته باشیم که بتواند با نقد درست، سره را از ناسره مشخص کند.

در ادامه دکتر عبدالحسین نیک‌گهر، دیگر مترجمی که در این همایش از او تقدیر به‌عمل آمد، سخنان خود را با این دو بیت از حافظ آغاز کرد: هاتف آن روز به من مژده‌ این دولت داد که بر آن‌جور و جفا صبر و ثباتم دادند/ من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب/ مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند. او گفت: من افتخار می‌کنم که آخرین و اولین رئیس این دانشکده (دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران) بوده‌ام. اگر می‌گویم رئیس به‌خاطر حکم کارگزینی است وگرنه این لفظی کم ارزش است. من خدمتگزار دانشجویان و استادان بودم و هنوز به خدمت خود در سنگری دیگر ادامه می‌دهم. من افتخار می‌کنم که سی ماهه اول خدمت دانشگاهیم را در محضر دکتر شریعتی در دانشکده ادبیات مشهد (دانشگاه فردوسی) و استادان دلاور دیگری مثل رجائی خراسانی آغاز کردم. مترجم "تکاپوی جهانی" و "جامعه‌شناسی ورزش" در ادامه به ذکر خاطرات خود از دکتر غلامحسین صدیقی، دکتر شریعتی، زریاب‌خویی و... پرداخت.