یکی از مباحث اساسی و چالش برانگیز در قالب بررسی هر انقلابی، بحث اهداف آن انقلاب است. آیا اساساً انقلابها در جستجوی اهدافی شکل گرفتهاند و یا میتوان برای آنها پس از گذشت مدت زمانی از تاریخ وقوعشان اهدافی متصور شد؟ این پرسش، مسألهای است که در مورد انقلاب اسلامی نیز بسیار روشن و جدی خود را نشان میدهد، گرچه در موضوع انقلاب اسلامی وجود دو نکته مهم و اساسی، جایگاه و اهمیت بحث را متفاوت میکند؛ یکی از این نکات، فرهنگی بودن این انقلاب و تکیه آن بر اهداف مشخصی از جنس باور و اندیشه است که بنا به ادعای بسیاری از انقلابیون و تحلیلگران از ویژگیهای شاخص انقلاب سال 1357 ایران است و نکته دوم پایبندی آن بر راهکارهای مبتنی بر فرآیندهای جمعی و مردمی، به جای جنگ و لشکرکشی است که این امر بیشتر در قالب شعارها خود را نشان میداد“.
در نشست گروه علمی ـ تخصصی جامعهشناسی سیاسی و انقلاب مورد بررسی قرار گرفت:
اهداف انقلاب اسلامی و چالشهای آن در دهه سوم
دکتر علی محمد حاضری، مدیر گروه علمی ـ تخصصی جامعهشناسی و انقلاب با بیان مطالب بالا، در واقع مقدمهای را در بحث جلسه هجدهم اسفندماه سال 83 این گروه با عنوان ”اهداف انقلاب اسلامی و چالشهای آن در دهه سوم“ عنوان کرد.
پس از آن، سخنران این جلسه، دکتر محمدحسین پناهی در بحثی یک ساعته، به بیان تحقیق خود در این زمینه با عنوان ”جامعه شناسی شعارهای انقلاب اسلامی“ که به تازگی در قالب یک کتاب منتشر شده است، پرداخت. وی در آغاز سخنان خود گفت: ”راههای مختلفی برای برآورد اهداف انقلابها، از جمله انقلاب اسلامی، وجود دارد؛ یکی از این راهها پرسش از رهبران انقلاب است. علاوه بر آن، تحلیل گفتارهای رهبران و همچنین بررسی نقطه نظرات مردم و پرسش از آنها، به ویژه عدهای که در زمان انقلاب بودهاند؛ از جمله راههای دیگری است که در این مطالعات میتوان به آنها مراجعه کرد“.
دکتر پناهی در عین حال تأکید کرد: ”پرسش از نسل بعدی انقلاب نیز راهکار دیگری است که نه تنها مشکلی ایجاد نمیکند بلکه مقایسه بین دو نسل، سبب شناخت نظرات نسل بعد از انقلاب در مورد اهداف پدران و پیشینیان خود در رویکرد آنها به این موضوع میشود“.
او همچنین از بررسی ایدئولوژی انقلاب به عنوان روش دیگری برای بررسی اهداف آن یاد کرد و در عین حال گفت: ”یک راه بررسی اهداف انقلاب نیز بررسی شعارهای انقلاب است که من در تحقیق خود، این راه اخیر را انتخاب کردم و براساس تحلیل محتوای این شعارها اهداف انقلاب را مورد ارزیابی قرار دادهام“.
پناهی یادآور شد که زمان گردآوری این شعارها نیز در این روش باید زمان قابل قبولی باشد که او بر این اساس، مقطع زمانی چهار ساله از مهر 1356 تا شهریور 1360 را انتخاب کرده است چرا که به نظر میرسد در این مقطع، هنوز انقلاب در جریان بوده و مستقر نشده است.
او به گفته خود برای تحقیقش از تمامی منابع مکتوب از جمله منابع چاپی و غیرچاپی و حتی مطالب نوشته شده بر روی دیوارها استفاده کرده و از این میان، آنچه را تحت عنوان شعار آمده بود، استخراج کرده است.
وی افزود: ”از میان آنچه گردآوری شده بود، با تحلیل محتوا شعارها را از اشعار گونهها جدا کردیم و نتیجه آن شد که حدود 4000 شعار از این میان انتخاب شد که البته متأسفانه مؤسسه انتشاراتی این کتاب، بدون هماهنگی با من، حدود 2000 شعار را حذف کرده است“.
این مدرس جامعهشناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: ”مجموعه شعارهای گردآوری شده را به شش محور تقسیم کردیم محور اول، شعارهای مربوط به شرایط داخلی و وضعیت نامطلوب رژیم گذشته است که حدود 20% کل شعارها را در برمیگیرد. محورهای بعدی، شعارهای مربوط به اهداف، ارزشها و آرمانهای انقلاب (18%) و شعارهای مربوط به چگونگی سرنگونی رژیم، شعارهای مربوط به مرحله بعد از به قدرت رسیدن انقلابیون، شعارهای مربوط به شخصیتهای انقلاب و در پایان، شعارهای مربوط به شخصیتهای بینالمللی خارجی را شامل میشود“.
وی گفت که در مرحله بعدی تقسیمبندی شعارها برای این تحقیق، در شعارهای مربوط به اهداف، ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی، اهداف و ارزشهای سیاسی انقلاب 36% از شعارهای این دسته، اهداف و ارزشهای فرهنگی 49% و اهداف و ارزشهای اقتصادی تنها 5% از این شعارها را به خود اختصاص میدادند و این در حالی است که شعارهای مربوط به مبارزه و شیوههای مربوط به تحقق اهداف انقلاب، 10% از این شعارها را شامل میشوند.
به تعبیر دکتر پناهی، اگر توزیع و تکرر شعارها را مبنا قرار دهیم، مشخص میشود که مهمترین هدف انقلاب، در واقع اهداف و ارزشهای فرهنگی آن است و در این راستا، اهداف و ارزشهای سیاسی در اولویت بعدی قرار گرفته و در نهایت اهداف و ارزشهای اقتصادی اولویت بسیار پایینی از خواستههای مردم در شکلگیری انقلاب را به خود اختصاص داده است.
او با بیان اینکه تفاسیر مختلفی از این آمارها میتوان ارائه داد، گفت: ”یک تفسیر همان است که مهمترین هدف انقلاب اسلامی، براساس آرمانهای فرهنگی شکل گرفته و در واقع مردم یا انقلابیون بیش از هرچیز از وضعیت نامطلوب فرهنگی بر آشفته بودند و آن را غیرقابل تحمل میدانستند. آنها در مرحله بعدی، به وضعیت سیاسی و نامطلوب رژیم توجه داشتند و میخواستند درصدد تغییر آن برآیند و در واقع نظام سیاسی مناسبتری را جایگزین کنند اما به نظر میرسد اهداف اقتصادی چندان مورد توجه مردم نبودهاند که شاید بتوان یکی از علل این امر را به وضعیت نه چندان بغرنج اقتصادی مردم در آن دوره، مربوط دانست“.
پناهی در تجزیه و تحلیل اهداف سیاسی انقلاب، نیز به دستهبندی شعارها پرداخت و در این باره گفت: ”شعارهایی که جمهوری اسلامی را به عنوان هدف و آرمان انقلاب مطرح میکنند، شعارهایی که به تبلیغ حکومت اسلامی میپردازند، شعارهایی که آزادیها و حقوق سیاسی را مطرح میکنند، شعارهایی که اهداف و ارزشهای دیگری غیر از آزادیهای سیاسی را مورد توجه قرار میدهند و شعارهایی که به تبیین نهادهای سیاسی خاص میپردازند، در این دستهبندیها جای میگیرند“.
او در این زمینه تصریح کرد: ”در آن زمان، یکی از بحثهای مهم بر سر این بوده که یک عده خواهان جمهوری اسلامی بودند که 56 نوع شعار در این دسته جای گرفته (حدود 21% شعارهای سیاسی) وعده دیگر، حکومت اسلامی را تبلیغ میکردند و در این مورد حدود 16 شعار یافته شده است“.
وی افزود: ”آزادیها و حقوق سیاسی با 69 شعار (26%) حجم قابل توجهی از شعارها یا به عبارت دیگر، آرمانها و اهداف سیاسی را در آن دوره به خود اختصاص میدادند که این نشان میدهد بحث آزادی سیاسی و حقوق سیاسی، از مهمترین خواستههای مردم انقلابی سال 1357 بوده است“.
پناهی تأکید کرد: ”توجه مردم به مقوله آزادیها و حقوق سیاسی، نشانه توجه خاص آنها به لزوم آزادی شهروندان به عنوان مهمترین خواسته سیاسی آن زمان بود و با بررسی شعارها مشخص میشود انقلابیون جمهوری اسلامی را به عنوان بستری برای تحقق آزادی و حقوق سیاسی خود مد نظر داشتند“.
او در ادامه گفت که اگر به اهداف و ارزشها فرهنگی انقلاب نگاهی بیفکنیم، متوجه میشویم علاوه بر اینکه این ارزشها مهمترین آرمانهای انقلاب را در برمیگرفتهاند، شعارهای مطرح آنها، ارزش شهادت و جانبازی (41%)، اهمیت دین اسلام و ضرورت توجه به آن (31%)، ارزش حجاب اسلامی (6%) اسطورههای اسلامی (16%) و سایر ارزشها و هنجارهای اسلامی (4 درصد) را شامل میشود.
وی افزود: ”نگاهی به ارزشهای اقتصادی مطرح در زمان انقلاب، در قالب شعارهایی که بیان میشد، نشان میدهد نفی فقر و محرومیتهای اقتصاد و حمایت از طبقات محروم در اولویت نخست و مخالفت با سرمایهداری و طبقات مرفه در اولویت بعد، مهمترین اهداف اقتصادی شکلگیری انقلاب اسلامی بوده است“.
پناهی در ادامه این نشست گفت که یکی از دانشجویان دوره دکتری در همین مقطع زمانی، با استفاده از کتاب صحیفه نور گفتههای رهبر انقلاب را تحلیل محتوا کرده است. او مقایسهای بین شعارهای انقلاب و گفتار و اعلامیههای رهبر انجام داده که نتیجه آن در شماره 20 فصلنامه علوم اجتماعی نیز آمده است. در این مقایسه مشخص میشود که این دو سازگاری زیادی با هم داشته و بسیار به هم نزدیک بودهاند.
دکتر پناهی در بخش دوم سخنرانی خود، به بررسی چالشهای مربوط به این اهداف در دهه سوم انقلاب پرداخت. او در این زمینه گفت: ”اگر چالشهای سیاسی را در مد نظر قرار دهیم، اهداف سیاسی انقلاب اسلامی نشان میدهند که مهمترین آرمان مطرح در آن دوره آزادی و حقوق سیاسی مردم بوده است ولی واقعیت این است که این هدف اصلی، آن طور که تحقیقات و پژوهشها نشان میدهند، آن چنان که باید و شاید تحقق پیدا نکرده است“.
وی با بیان اینکه ”اساساً آزادی سیاسی و به طور کلی سیاست مقولهای نیست که در جوامع مختلف، به یک اندازه مورد توجه باشد“. گفت: ”آمارها نشان میدهند دغدغه خاطر اکثریت جامعه، آزادی و حقوق سیاسی نیست اما این امر معمولاً اولویت نخست روشنفکران و نخبگان هر جامعه است“.
وی افزود: ”با این رویکرد اگر از دید نخبگان سیاسی و روشنفکران جامعه نگاه کنیم، خواهیم دید که آنها قائل به عدم تحقق کامل این آرمان در انقلاب اسلامی ایران هستند و من فکر میکنم حتی جریان دوم خرداد و اتفاقهایی که در این هفت یا هشت سال اخیر رخ داد، در واقع جریانی برای بازگشت بیشتر به همان اهداف آزادیها و حقوق سیاسی مردم بوده است“.
او گفت در تحقیقی که درباره شعارهای جناحهای سیاسی مختلف در انتخابات مجلش ششم شورای اسلامی انجام داده، نشان میدهد که بحث آزادیها و حقوق سیاسی از جمله شعارهای مهم و اساسی بوده که خصوصاً از سوی جناح اصلاحطلب در این دوره طرح شده است.
به گفته پناهی، به یک معنا عدم تحقق خواستههای مردم در این زمینه، مبنای نوینی برای استقبال آنها از جریان دوم خرداد تلقی میشود اما تداوم این وضع میتواند موجب رادیکالیزه شدن اصلاحات سیاسی به ویژه در میان زنان و جوانان شده و در نهایت شرایط را برای حضور جریانهای رادیکالتر نسبت به جریان دوم خرداد فراهم کند.
او در ادامه بحث خود، از چالش مشروعیت سیاسی به عنوان چالش دیگر مطرح در دهه سوم انقلاب اسلامی یاد کرد و گفت: ”مطالعات نشان میدهد که ما با بحران جدی بیاعتمادی نسبت به مسئولان سیاسی مواجهیم و همین امر میتواند در بلند مدت به بحران مشروعیت منجر شود“.
وی در تبیین چالشهای اجتماعی دهه سوم انقلاب گفت: ”جالب است که ما در زمان انقلاب، شعارهای قابل توجهی در زمینه مقولات اجتماعی نداشتیم اما در شعارهای انتخاباتی مجلش ششم، بخش عظیمی از این شعارها به ویژه از سوی کاندادهای اصلاحطلب، در مورد وضعیت اجتماعی و حقوق و مشکلات اجتماعی جامعه بود. شعارهای مربوط به حقوق و آزادیهای اجتماعی، عدالت اجتماعی، قانونمندی، ارتقای وضعیت زنان، جوانان و سالمندان و مسائل محیط زیستی نشانه توجه و حساسیت بیشتر به حوزه اجتماعی بود“.
او در بحث چالشهای فرهنگی انقلاب اسلامی در دهه سوم گفت: ”پس از انقلاب، نظام سیاسی با توجه به اهمیت فرهنگ در آرمان های انقلاب، تلاش در ایجاد یک فرهنگ رسمی و تبلیغ برای استقرار آن در جامعه داشته و دارد که این امر با واکنشهای مختلفی به ویژه از سوی زنان و جوانان مواجه شده است“.
بنابر نظر پناهی، چالش اصلی در حوزه فرهنگ، شکلگیری خرده فرهنگهای مختلف و مقاومت در مقابل فرهنگ رسمی است. او در این باره گفت: ”یکی از مباحث جدی در مطالعات فرهنگی این است که وقتی گروههای مختلف توان مقابله با فرهنگی رسمی را ندارند، خرده فرهنگهایی در مقابل فرهنگ رسمی ایجاد میکنند که این خرده فرهنگها، قاعدتاً مورد توجه قشرهای مختلف جامعه قرار میگیرند“.
وی تصریح کرد: ”ما در حال حاضر شاهد انواع مختلف خرده فرهنگهایی هستیم که حتی برخی از آنها به شدت مخالف فرهنگ رسمی جامعه است. رشد این جریان میتواند به تضعیف فرهنگ رسمی و تقویت خرده فرهنگها منجر شود و به این ترتیب شاید بتوان گفت مهمترین چالش پیش روی جامعه ما، چالش فرهنگی و تقابل خرده فرهنگهاست“.
پناهی در تبیین علل به وجود آمدن این چالش، به تفسیری که بعد مهمی از این چالش را ناشی عدم تحقق آزادیهای سیاسی میداند، اشاره کرد و گفت که گاهی جامعه مخالفت با اقتدار موجود را از طریق شکلدهی خرده فرهنگهای مختلف نشان میدهد.
او همچنین از بالا رفتن سطح سواد جامعه به عنوان عاملی مطرح در سایر تفسیرها یاد کرد و در این باره خاطر نشان کرد: ”مطالعات نشان میدهند رابطه معکوسی میان تحصیل افراد جامعه و اعتماد آنها به نظام وجود دارد و براساس این نظریه، با وجود آنکه یکی از دستاوردهای مثبت انقلاب، افزایش سطح سواد جامعه است اما در عین حال این امر خود میتواند عاملی بر علیه نظام و اهداف و خواستههای آن قلمداد شود“.
وی در ادامه گفت: ”هرچند شعارهای اقتصادی در شکلگیری انقلاب، چندان به چشم نمیخورند اما در دهه نخست انقلاب، حرکتهای خوبی در راستای محرومیتزدایی از جامعه انجام شد ولی از دوره سازندگی به بعد، رفته رفته این جریان تغییر کرد و سبب افزایش نابرابریهای اجتماعی شد که در دورههای اخیر نیز روند آن همچنان ادامه دارد“.
پناهی افزود: ”تحقیقات نشان میدهد که نسبت اهمیت ارزشهای اقتصادی نسبت به سایر ارزشها، در دورههای اخیر افزایش یافته است و به نظر میرسد اگر بخواهیم نابرابریهای اقتصادی در جامعه کاهش یابد، باید درصدد افزایش آزادیهای جامعه و مشارکت سیاسی آنها، خصوصاً در اقشار پایین جامعه، برآییم. این امر سبب خواهد شد که اقشار کم درآمد جامعه حق خود را مطالبه کرده و از این طریق و با اعمال فشار بر تصمیمگیران نظام، سبب کاهش نابرابریها شوند“.
وی همچنین تأکید کرد: ”رشد و توسعه اقتصادی جامعه سبب افزایش عدالت اجتماعی شده و طبقه محروم را از حالت رادیکالی بیرون میآورد و رضایت بیشتری را نسبت به نظام سیاسی در میان آنها ایجاد میکند اما وضعیت نخبگان سیاسی، روشنفکران و حتی طبقات متوسط عکس این حالت است یعنی رشد اقتصادی، میتواند سبب رادیکالتر شدن خواستههای سیاسی آنها شود. براساس این دیدگاه عدهای معتقدند یکی از علل شکلگیری انقلاب نیز رشد اقتصادی بدون توسعه فرهنگی و سیاسی بود و این امر نشان میدهد دموکراتیزه شدن جامعه، راه حل رشد اقتصادی توام با برابری است“.
دکتر پناهی، چالش دگیر دهه سوم انقلاب را کم بودن امید به آینده به ویژه در نسل جوان جامعه دانست و در این باره اظهار داشت: ”امید نسل جوان به اینکه به عنوان مثال در 5 سال آینده وضع اقتصادی جامعه بهبود یابد، بسیار پایین است که این ناامیدی و ذهنیت منفی میتواند تبعات سیاسی و اقتصادی زیادی داشته باشد و حتی خطرآفرین باشد.
وی همچنین شکاف میان اهداف و خواستههای رهبران سیاسی و مردم را چالش دیگر دهه سوم انقلاب شمرد و گفت: ”مطالعات نشان میدهند خیلیها به شایستگی کسانی که مسئولیت نظام و رهبری سیاسی جامعه را به عهده دارند، اعتماد چندانی ندارند و امید آنها به اینکه این عده بتوانند مشکلات جامعه را حل کنند، بسیار پایین است“.
وی در پایان خاطر نشان کرد: ”در تحقیقات و پژوهشهای اخیر، کاملاً روشن است که در جامعه دیدی منفی نسبت به قشر حاکم در دو دهه اخیر، به ویژه یعنی روحانیون، شکل گرفته است و در همین مطالعه شعارهای انتخاباتی مشخص شد که گروه مرجع روحانیت در جامعه رو به افول است که اگر این وضع با ناامیدی نسبت به آینده آمیخته شده و ادامه یابد، اثرات منفی زیادی برای نظام در بر خواهد داشت“.
هرچند شعارهای اقتصادی در شکلگیری انقلاب، چندان به چشم نمیخورند اما در دهه نخست انقلاب، حرکتهای خوبی در راستای محرومیتزدایی از جامعه انجام شد ولی از دوره سازندگی به بعد، رفته رفته این جریان تغییر کرد و سبب افزایش نابرابریهای اجتماعی شد که در دورههای اخیر نیز روند آن همچنان ادامه دارد