مهری طیبی نیا*

شخصیت ایرانی الگوها و اختلال ها2دومین نشست تخصصی از مجموعه سلسله نشست­های «شخصیت ایرانی؛ الگوها و اختلال ها» با دو سخنرانی با عنوان «مدل قضاوتی ایرانیان» و «اختلال اجتماعی: غفلت از خود مراقبتی» توسط گروه علمی-تخصصی فرهنگ و جامعه انجمن جامعه شناسی ایران و پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، روز شنبه مورخ بیست و نهم آبان ماه 1395 در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

در این نشست­ دکتر مهدی نصر اصفهانی و دکتر مریم رسولیان بر اساس تجربیات درمانی و پژوهشی خود و تجربه سالها مواجهه مستقیم با ایرانیان مراجعه کننده به این موضوع پرداختند که کدام ویژگی شخصیت ایرانی یا کدام پدیده اجتماعی-روانی در ایران به نظرشان برجسته تر بوده و تحلیل های خود در این زمینه را با مخاطبان به اشتراک گذاشتند.

در ابتدا دکتر مهدی نصر اصفهانی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، درباره سخنرانی خود با عنوان «مدل قضاوتی ایرانیان» تاکید کرد که قصد تبیین و سبب شناسی مسئله را نداشته و صرفا توصیفی از آنچه در طول فعالیت تخصصی خود دریافت کرده ارائه می دهد. او گفت: ما در ایران با پدیده «یکسان انگاری» مواجه هستیم که به موجب آن برای همه افراد فارغ از تفاوت­ها و استعدادهای منحصر به فردشان، یک مسیر برای موفقیت مشخص می­شود. مثلا اگر کسی از افراد خانواده یا فامیل در مسیری به موفقیت دست یافت، نگاه خانواده برای موفقیت سایرین به همان مسیر معطوف می­شود. همچنین در انتخاب رشته، همواره الگویی ثابت وجود دارد، مثلا دانش آموزان باهوش اغلب به رشته ریاضی ترغیب می­شوند و در سطحی پایین تر به رشته تجربی و در سطحی پایین تر از آن به علوم انسانی و در نهایت به هنر. در مورد افراد نیز، قضاوت بر مبنای آخرین عمل منفی آنها انجام می شود و نه برآیند رفتار آنها در کل بازه زمانی آشنایی. در این معنا، گویی ما شناخت خودمان از فرد را در پرانتز گذاشته و این پرانتز را ضرب در آخرین عمل منفی آن فرد می­کنیم و پس از آن، همه رفتارها و خاطرات مثبت نیز نفی می­شوند و حتی وجوه مثبت آن فرد، به عنوان "نقش بازی کردن" و یا "فریبکاری" فهمیده می­شوند.علاوه بر این، در ایران تفکیک "قضاوت در مورد فرد" از "قضاوت درباره خانواده" دشوار است و نگرش منفی به فرد به همه بستگان و نزدیکان او نیز نسبت داده می­شود. به عبارت دیگر، قضاوت شکل تعمیم یافته پیدا می­کند و از فرد به خانواده و بالعکس سرایت می­کند. در فرهنگ فارسی ضرب المثل هایی مانند مشت نمونه خروار است و عاقبت گرگ زاده گرگ شود گویای این مسئله است.

او افزود: نکته دیگر در مدل قضاوتی ایرانیان این است که به سخنگو بیشتر از خود سخن اهمیت می­دهیم و ملاک برای ارزیابی سخن، گوینده آن است.به همین دلیل در موقعیت­های مختلف جبهه ­بندی های خانوادگی، قبیله­ ای، حزبی و غیره در موضع گیری ما نسبت به مسائل، فارغ از اینکه شخصا نسبت به مسئله مزبور چه نگاهی داریم، موثر می شود.

در ادامه نشست دکتر مریم رسولیان، عضو هیئت‌علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، درارتباط با موضوع «اختلال اجتماعی: غفلت از خود مراقبتی» سخنرانی کرد. وی در ابتدا با تأکید بر این نکته که از به کار بردن کلمه "ایرانیان" در عنوان سخنرانی خود به صورت آگاهانه به این دلیل که مشاهده‌هایی ازاین‌گونه را نمی‌توان ویژگی خاص ایرانیان دانست، خودداری می‌کند، دلیل انتخاب این موضوع را اهمیت و ضرورت افزایش رفتارهای خود مراقبتی در جامعه دانست، وی گفت: بر اساس گزارش بار بیماری‌های 2015، ایران نمره خود مراقبتی پایینی در بهداشت فردی و نمره خشونت‌ بین فردی بالایی داشته است.

وی با اشاره به پیش‌ فرض دیگری در این رابطه گفت: جامعه از تک‌ تک افراد تشکیل شده و رفتارها و خصوصیات افراد بر جامعه تأثیرگذار است، اما اصول روان‌شناختی فردی، لزوماً بر جامعه متمدن حاکم نیست و جامعه رشد یافته، موجودی مستقل از افراد است و به عبارتی در جوامع رشد یافته، قدرتِ فرهنگ و قانون، جایگزینِ قدرت افراد می‌شود و حفظ احترام قانون و فرهنگ به جای احترام افراد اهمیت دارد.

او ادامه داد: خود مراقبتی به معنای مراقب خود بودن و حفظ سلامت جسمی و روانی و توجه به نیازها و استعدادهای خود و رشد آن متناسب با شرایط فردی و اجتماعی است. خود مراقبتی در سطح فیزیکی شامل مراقبت از سلامت جسمی، و الگوهای زندگی سالم و استفاده از خدمات سلامت و در سطح روان، مراقبت از عواطف و احساسات، خواسته‌ها و روابط و حفظ جایگاه خود و دیگران و ارزش‌های خود و جامعه است. خود مراقبتی از کارکردهای «ایگو» است. ظرفیت مراقبت از خود و دیگران در نهاد خانواده الگوبرداری و ساخته می‌شود. فرهنگ خانواده و جامعه در کنار یکدیگر قواعدِ بازیِ مراقبت را برای فرد می‌سازند. برای شکل‌ گیری «خود مراقبتی»، فضای خلوت و بدون حضور مراقب و فضای تجربه (یا خطا) کردن ضروری است زیرا در غیاب مراقب و مراقبت، رفتارهای خود مراقبتی و ضرورت آن شکل می‌گیرد. به عبارت دیگر، مراقبت و نظارت زیاد، منجر به ناتوانی کودک از مراقبت از خود خواهد شد و همچنین الگوی تصدی‌ گرایانه والدین از اضطراب‌ها و نگرانی‌های والدین و نگاه ناباورانه به توانایی کودک نشأت می‌گیرد.

وی گفت: نمونه‌های این الگوی تصدی‌ گرایانه را در سطح کلان نیز می‌توان مشاهده کرد، در حاکمیتی که توان خود مراقبتی و خودتنظیمی جامعه را نمی‌پذیرد و به نسل نوپای خود اجازه رشد رفتارهای خود مراقبتی را نمی‌دهد و معتقد است که باید در جزئی‌ ترین و خصوصی‌ ترین حوزه‌های زندگی شهروندان نظارت کند تا جامعه به قهقرا نرود، این نگرش منجر به کاهش رشد خود مراقبتی در گروه عمده‌ای از افراد جامعه شده و نسلی آسیب‌ پذیر و بدون توجه به خود به وجود می‌آید که معلول الگوهای رفتاری کلان است، اما در نگاه تصدی‌ گران، معلول علت تلقی می‌شود.

او با اشاره به این موضوع که روانشناسان متعددی ویژگی‌های انسان سالم را تبیین کرده اند، بر مبنای متأخرترین نظریه‌ ها مانند نظریه کلونینجر بحث خود را ادامه داد و گفت: انسان در سه فضایِ رابطه با خود، رابطه با دیگری و رابطه با جهان هستی زندگی می‌کند. در همه این سطوح تنظیم روابط و خود مراقبتی در سلامتِ رابطه تأثیرگذار است. انسان سالم در ارتباط با خود، خواسته‌ها و امیال و اهدافش را پیگیری کرده و با خود در صلح و آرامش زندگی می‌کند و قدرت مدیریت افکار، احساسات منفی و رفتارهایش را دارد. انسان سالم در ارتباط با دیگران، تعامل سازنده، همکاری و همدلی داشته و قادر به فهم خواسته‌ ها و عقاید متفاوت دیگران است و به آن احترام می‌گذارد. همچنین انسان سالم در ارتباط با جهان هستی، پذیرش ابهام و عدم قطعیت؛ پذیرش محدودیت‌های خود و درک جهان هستی در فضای درونی خود را دارد.

دکتر مریم رسولیان افزود: میل درونی ما میل به ایده‌ آل‌ گرایی یا مطلق‌ گرایی است که نتیجه عملی این ویژگی، نگاه همه یا هیچ داشتن و کلی‌نگری غیر عملی است. ما با توجه به کمبود میزان شناخت از خود، قادر به شناسایی و همدلی با دیگران نبوده و رابطه با جهان هستی و پذیرش عدم قطعیت و تنوع و سلیقه‌های گوناگون هم با محدودیت روبرو می‌شود. در نتیجه قادر به پذیرش مسئولیت برای سرنوشت خود و دیگران نبوده و برای رفع نیاز خود نگاه به بیرون داریم، وی نشانه‌های این نگاه را مهاجرت به عنوان یک راه‌حل مطلق دستیابی به سعادت ویا بالعکس دیگر کشورها و سبب افزایش مشکلات جامعه دانست.

وی در ادامه گفت: به رسمیت شناخته شدن هیجانات مثبت یا منفی جوانان و ارائه راه‌های بروز منطقی و مجاز آن به سلامت افراد و جامعه کمک می‌کند و به عنوان مثال، فوتبال در اکثر کشورهای جهان این نقش را به خوبی ایفا می‌کند و در کشور ما نیز تا حدودی برای آقایان به رسمیت شناخته شده است، اما، همین هیجانات برای دختران ‌هم وجود داشته که وقتی به رسمیت شناخته نشود مثل آبی که اگر در مسیل درست حرکت نکند تبدیل به سیل خواهد شد، عمل خواهد کرد.

او گفت: اگر باور داشته باشیم که رشد آسیب‌های اجتماعی در جامعه ما بیش از حد انتظار بوده است، یکی از اولین گلوگاه‌های آن را در به رسمیت نشناختن عواطف و نیازهای هیجانی جامعه و برخورد تصدی‌ گرایانه و دستوری با آنهاست. این الگو بین خانواده و جامعه در رفت و آمد است. به عنوان مثال پخش صحنه‌ های دلخراش و خشن در سیما، منجر به بی‌تفاوتی و کاهش حساسیت مردم در مواجه با ناملایمات خواهد شد. انسان برای مراقبت از خود و تنظیم هیجانات منفی، حساسیت خود را در این مواجهه کم می‌کند و به دنبال آن با صحنه‌هایی در دنیای واقعی روبرو می‌شویم که فرد مجروحی در کنار خیابان است و مردم به راحتی از کنار او گذر می‌کنند و یا بدتر، از آن فیلم می‌گیرند. موضوع مدیریت پوشش زنان یکی دیگر از این مثال‌هاست که اگر موضوع را تحلیل معکوس کنیم، باید بیندیشیم که بعد از 38 سال در سامان دهی به یک رفتار اجتماعی که جنبه ارزشی داشته و سرمایه‌گذاری فراوان اقتصادی و فرهنگی هم برای آن صورت گرفته، آیا موفق بوده‌ایم؟ اگر نه باید تحلیل کرد که یا هدف را اشتباه انتخاب کرده‌ایم و یا روش و ابزار کارمان درست نبوده و یا هر دو. اما وقتی که در سطح جامعه این موضوع مورد بررسی قرار می‌گیرد، نتیجه‌گیری غالب این است که در اعمال فشار و برخورد تنبیهی کوتاهی شده است، راهی را که 38 بار(حداقل هرسال یک بار اول تابستان) رفته‌ایم و ما را از هدف دورتر کرده، بازهم تکرار می‌کنیم که شاید این‌بار معجزه ‌ای رخ دهد؛ همین روش تربیتی با کودکان در درون خانواده‌ها هم همین نتیجه را خواهد داشت. سال‌هاست شعار کاهش تصدی‌گری دولت مطرح شده اما علیرغم ضرورت آن و خواست دولت عملیاتی نشده است، برای عملیاتی شدن این شعار لازم است که فضای رشد فردی و پذیرش تکثر فراهم آید، اگر نتیجه مشخصی از تصمیم جامعه انتظار برود، واگذاری و یا انتخاب اهمیتی ندارد. در این نوع واگذاریِ امورِ مردم به خودشان، به استخدام گرفتن مردم لغت شایسته‌تری است که در این صورت بازهم حجم حاکمیت بزرگ شده و واگذاری انجام نخواهد گرفت و در این صورت است که مسئولیت آلودگی هوا فقط به عهده دولت است و دولت باید مثل پدر مقتدر خانواده همه چیز را برای فرزندانی که هرگز به بلوغ نخواهند رسید آماده کند.

دکتر رسولیان در پایان بحث خود گفت: جامعه‌ای که در آن اولویت‌های افراد متفاوت به رسمیت شناخته نشود، افراد فرصت تجربه خود مراقبتی ندارند و مراقبت از جامعه و ارزش‌های آن‌هم کاهش خواهد داشت. ظرفیت مراقبت از جامعه شامل مراقبت از محیط ‌زیست، فرهنگ، ارزش‌های جامعه، دیگران و... است.

*تهیه گزارش