مهری طیبی ­نیا*

پنجمین و آخرین نشست از سلسله نشست­های «شخصیت ایرانی؛ الگوها و اختلال­ها» روز چهارشنبه یازدهم اسفندماه 1395 ساعت 14 تا 16 به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و گروه فرهنگ و جامعه انجمن جامعه شناسی ایران با حضور دکتر مهدیه معین الغربایی(عضو هیئت علمی دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تهران) و دکتر محمد صنعتی (عضو هیئت علمی دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تهران) در بیمارستان روزبه برگزار شد.

در این نشست ابتدا دکتر معین الغربایی درباره «ناتوانی در تجربه رضایتمندی و قدردانی» سخنرانی کرد و با بیان این نکته که شیوع گله­ مندی و معترض بودن و نارضایتی در ایران به حدی است که برای همه افراد جامعه قابل مشاهده است، این سوال را مطرح نمود که «آیا بالا بودن شیوع این امر مربوط به وفور نقایص و مشکلات اجتماعی،‌ اقتصادی و مدیریتی در جامعه ما و در زمان حاضر است یا خیر؟».

 وی در پاسخ به این سوال گفت: برای پاسخ به این سوال نیازمند بررسی تاریخی هستیم تا بدانیم که آیا احساس بدبختی یا خوشبختی مردم همگام با تغییرات اجتماعی مختلف دچار تغییر شده است یا خیر؟. او در ادامه گفت: علی رغم آنکه همواره به نظر می­رسد که افراد از گذشته رضایت بیشتری دارند و عبارت «سال به سال، دریغ از پارسال» در میان ما رواج دارد، اما خود افراد اذعان دارند که در زمانی که گذشت و اکنون از آن به نیکی یاد می­کنند، احساس رضایت نداشته و به عبارت دیگر قدر آن روزها را ندانسته اند.

وی افزود: ما ایرانیان تقریبا همیشه معترض، گله ­مند و شاکی بوده­ ایم. همواره حس مورد اجحاف و تبعیض و ظلم بودن داشته ایم؛ حس مظلومیتی که ما را به حق­طلبی فرا می­خوانده، همواره با ما بوده و افتخار کرده ایم که حق ­جو هستیم؛ در مقابل ظلم و بی ­عدالتی می­ایستیم و مبارزه می­کنیم و دیگران را هم به مبارزه ارشاد می­کنیم و برایشان تبیین می­کنیم که چقدر بی­خبر در خواب مانده ­اند و ‌اگر دیگرانی هستند که آرام­، راضی و خشنود هستند و زندگی روزمره و وظایف خودشان را دنبال می­کنند، لازم است که ارشاد شوند، بی­ خبرها، بی ­طرف­ها و بی ­دردها باید ارشاد و آگاه شوند.

وی ادامه داد: در این فرهنگ بر آدم­های خشنود نام­های تحقیرآمیز داده می­شود. سوال این است: چرا ما ناراضی هستیم؟ تمام مکاتب روانکاوی به رضایتمندی و احساس کامروایی توجه کرده اند چرا که برای انسانی که با نیاز و غریزه متولد می­شود مهمترین امر، ارضای نیاز است. نوزاد بشر از همان ابتدا با کامروایی و حرمان دست به گریبان است. وقتی خوب تغذیه می شود کامروایی را تجربه می کند و وقتی پاسخ به نیازش به تعویق می افتد دچار احساس حرمان می شود . بنابراین از همان ابتدا احساس رضایت و کامروایی را شکننده و ناپایدار می یابد.

او گفت: از منظر«ملانی کلاین» نوزاد در زمان های ناکامی و فقدان، احساس درماندگی و تحقیر شدن و ناتوانی در کنترل اوضاع را تجربه می کند و اینکه احساس لذت و آرامش کامروایی و رضایت دائمی نیست. تحقیر شدیدی که نوزاد در زمان غیاب منبعی خوب که نیازهایش را ارضا می کند و به او احساس رضایت می دهد تجربه می کند، باعث می شود که در او فانتزی حمله به این منبع خوب و نابودی آن شکل بگیرد. کلاین نام این فانتزی مخرب را «envy»می گذارد که من آن را رشک ترجمه می کنم. در زندگی روزمره نیز شاهد هستیم که انسان درصدد بدست آوردن همه چیزهایی است که خوب می داند، مانند ثروت، زیبایی، قدرت و غیره و تلاش می کند که به آنها دست یابد و اگر موفق نشد به آنها حمله می کند و سعی می کند آن ها را ارزش زدایی کند.«envy» حالت تحمل نکردن و هضم نکردن نارضایتی است. نارضایتی از نداشتن، چنانچه تحمل نشود تبدیل به خشم شده و مخرب می شود. خوشبختانه، «envy» تنها راه و مسیری نیست که ذهن نوزاد و بشر در مواجهه با داشتن ­های دیگران در پیش می­گیرد. چیز دیگری که ممکن است اتفاق بیفتد و ظرفیت و امنیت بیشتر و انسجام بهتری را می­طلبد، قدرشناسی است. بشر یا نوزادی که قادر می­شود از درد مقایسه شرایط بسیار نامساوی عبور کند، یعنی نامساوی بودن را دریافت می­کند اما قادر است به سمت نهایت نارضایتی نرود، او احتمالا انسانی است که بالاخره دریافت می­کند که مساوات وجود ندارد ولی آن را به بی­عدالتی، ظلم و اجحاف تعبیر نمی­کند. به هر میزان که از بهره­های دارندگی برخوردار می­شود، سپاس­گزار و قدرشناس است. خواه این بهره­مندی شخصی باشد، خواه اجتماعی و عمومی. او قادر به درک بهره­مندی خودش می­شود، از آن لذت می­برد و قادر است با وجود اشرافش به این عدم مساوات، لذت عمیق و ارضای عمیق را تجربه کند و هر چقدر این توانایی گسترش پیدا می­کند گستره رضایت و شادمانی­اش بیشتر است. بنابراین رضایتمندی، ثمره واقع نگری و پذیرش شرایط است با همه فرصت ها و محدودیت هایش و بدیهی است که پذیرش به معنای تسلیم و عدم تلاش برای بهبود بخشیدن به وضعیت نیست بلکه به معنای تلاش واقع گرایانه و مبتنی بر درک وضعیت و امکانات است.

در ادامه نشست، دکتر محمد صنعتی درباره «خشونت و فرهنگ مرگ در ایران» به ایراد سخنرانی پرداخت. وی ابتدا با مرور چهار دهه فعالیت علمی اش بر روی موضوع «مرگ» در فرهنگ ایران و ذکر مقدمه ای در باب اینکه چگونه فرهنگ مرگ محور غرب در قرون وسطی توانست متحول شده و به زندگی و سازندگی متمایل شود، به ویژگی های فرهنگ مرگ محور پرداخت. به بیان او، مرگ اندیشی طی قرن­ها در تار و پود فرهنگ و جامعه ما نفوذ و رسوخ پیدا کرده و حاصلش دوری ­جویی از اندیشیدن و تعامل­ های خلاق در جامعه ­ای پویا، امتناع از نوآوری و تحول و تغییر و رسیدن به آزادی و استقلال و جامعه قانونمند و امن است.

وی با برشماری فرآورده های فرهنگی و سبک زندگی افراد در جامعه مرگ اندیش گفت: در چنین فرهنگی، فضای دهشت ­بار، ب ی­ارتباطی، بدبینی، رعب و هراس هم در جامعه و هم در فرآورده ­های فرهنگی یعنی در هنر و ادبیات در شعر، رمان، قصه، تئاتر و سینما، در نقاشی و مجسمه ­سازی و دیگر هنرهای تجسمی فراوان دیده می­شود. فضاهای بسته کافکای هدایتی از یکسو و از سوی دیگر پرخاشگری، خشونت، قهرمان­گری و حماسه آفرینی که در آن قهرمان پیشتاز با آرزوی جاودانگی و نامیرایی در جستجوی ناجی است و در هر دو صورت، قهرمان به هیچی و مرگ می­رسد.

او در ادامه گفت: لذت و شادی و خنده در چنین فضایی یا ناکام است و ممنوع و حرام یا ناگزیر به عیش خیامی می­رسد که عیش بی­سوژه­ای یا بی­ابژه­ای است محصور و غرقه در هراس از مرگ. در فرهنگ مرگ ما با مرگ ­آگاهی، مرگ ­اندیشی و مرگ ­طلبی مواجه هستیم. عزاداری ­های جمعی و پر سر و صدا یا ستایش پیکر زیبا و بی­جان قهرمان. در شعر شاعران و حماسه ­سرایان لذت و هیجان از تماشای مرگ و مراسم اعدام و دعواهای خشونت بار و خونین، ‌لذت از تماشای خون یا هر حادثه خونبار یا ویرانگر دیگر مانند تصادفات، آتش سوزی، تخریب و هر آنچه به صورت نمادین معنای مرگ و نابودی دارد. ستایش خشونت و پرخاشگری و جنگ. پرخاشگری به مثابه یک ارزش، که در جوامع انسانی مانند سکس، ممنوع و زشت و واپس زده و تابو نشده بلکه حتی ارزشی والا برای احقاق حق، برقراری عدالت، و رفتارهای دفاعی و تطبیقی داشته است. علاوه بر این در فرهنگ مرگ ­محور گویی تنها راه رسیدن به حق و دعواهای بین فردی و اجتماعی بوده و همواره به جای فرهنگ گفتگو، شیوه برتر تلقی می­شده است. بنابراین، درچنین فضایی خشونت حق­ طلبانه و عدالت­خواه، مجاز و حتی تقدیس می­شود.

*تهیه و تنظیم گزارش