مهری السادات طیبی نیا*DinVaFarhang

روز دوشنبه 4 خردادماه 1394 نشست تخصصی گروه فرهنگ و جامعه با دو سخنرانی با عنوان‌های «نسبت های عقل و دین» با حضور: دکترعلیرضا شجاعی زند و «دانشگاه و دینداری» با حضور: دکتر حسن محدثی برگزار شد. 

در ابتدای جلسه دکتر رحمانی، مدیر گروه فرهنگ و جامعه انجمن جامعه‌ شناسی ایران با معرفی اساتید، دکترعلیرضا شجاعی زند را به عنوان اولین سخنران جلسه دعوت نمود.

خلاصه بحث های این جلسه را در ادامه می‌خوانید.

دکتر شجاعی زند در ارتباط با نسبت­های عقل و دین که آن را مقدمه ­ای برای بحث­های اسلامی ­سازی علم می داند گفت: بخشی از ابهامات و بدفهمی ­هایی که در آن بحث وجود دارد، ناشی از مقدمه ­ایست که در ذیل بحث عقل و دین باید حل و فصل شود. اگر درک درستی از نسبت ‌های عقل و دین داشته باشیم به درک درستی از نسبت علم و دین خواهیم رسید.

او خاطر نشان کرد: نکته دوم بحثش نشان می دهد که نسبت میان عقل و دین یک نسبت چندوجهی است و لازمه پاسخ صحیح ما به نسبت عقل و دین، تفکیک وجوه مختلف این بحث است. دکتر شجاعی زند نسبت عقل و دین را نه تقابلی و نه از نوع تحلیل های کلی دانست و افزود: مسئله وقتی تجزیه شود و وجوه مختلف نسبت بین عقل و دین روشن شود، هرکدام پاسخ خاص خود و اقتضائات خودشان را دارند. موضوع، عقل و دین است که با موضوع دین و عقل فرق دارد. دین و عقل بحث کاملاً درون دینی است اما بحث عقل و دین یک بحث کلی است. وی با اشاره به معنای کلی دین و خاص بودن ویژگی­ های ادیان آن را مقداری پارادوکسیکال دانست و افزود: کلیت سازی دشوارتر از مفاهیم و مقولات دیگر است زیرا بنای ادیان بر تغایر و تنافی از یکدیگرند. وی گفت: علم نیز مبتنی بر مفاهیم کلی است. کلیت ادیان ویژگی­ هایی دارند و کلیت عقل هم به این دلیل که یک بحث کلی است ناظر به مفاهیم کلیِ این دو مقوله است و یک بحث منطقی- عقلی است. یعنی بر حجیت ­های نقلی و کلامی استوار نیست و مبتنی بر درک عقلی و استدلال منطقی عقلی است که البته می ­تواند خطا باشد، اما جنس آن از جنس گزاره ­های منطقی عقلی است. وی این بحث را صرفاً به دنبال نشان دادن محل خطا در بحث­هایی که در نسبت عقل و دین و رفع خلط­ های پدید آمده در این مباحث است مطرح کرد و بیان کرد: نسبت این دو، نسبت یایی نیست، بلکه می­توانند نسبت‌های واوی فراوانی با یکدیگر برقرارکنند و ما ملزم به مقابل­ نشانی آنها نیستیم. در این بحث نشان خواهم داد که اولاً دین بر عقل ابتناع دارد و ثانیاً از عقل بهره­ های فراوان می ­برد و با این اوصاف نمی ­تواند جای دین بنشیند و حتی نمی ­تواند برفراز دین بنشیند. وی گفت: اصلاً فرض اینکه کدام ‌یک از این دو بر فراز دیگری هستند، بی­ معنی است. اینها دو مقوله هستند و هرکدام کارکردهای خودشان را دارند.

به اعتقاد وی عقل در شش مقام و موقعیت، نسبتی را با دین برقرارمی­کند که هرکدام منطق و اقتضائات خودش را دارد. وی با اشاره به این موضوع که این شش دسته حصر منطقی ندارد، در ادامه به ذکر دسته بندی آنها پرداخت.

یک، عقل در مقام ابداع. یکی از مقام­ هایی که عقل در نسبت با دین بر خودش گرفته عقل در مقام ابداع یک دین است. وی افزود: جایی که بحث تصرف و تغییر مختارانه و دلبخواهانه در دین مطرح می­شود موضوعاتی از جنس عقل دین ­ساز می­شناسم. دین­های ترکیبی و گزینشی هم نوعی ابداع دین و دین ­سازی است. دوم، عقل در مقام انتخاب یک دین از میان ادیان پیشنهاد شده و عرضه شده. سوم، عقل در مقام بررسی و احراز باورهای مبنایی یک دین، چیزی که در اصول دین مطرح است، باورهای هستی­شناسی، انسان‌شناسی، خداشناسی و غیره. چهارم، عقل در فهم نصوص دینی است. پنجم، عقل در مقام استنباط احکام دینی، همان ­جایی که در حوزه فقه مطرح است. پنجم، عقل در مقام استنباط و کشف احکام دینی که درحیطه فقه مطرح است و ششم، عقل در مقام دفاع از دین، چیزی که متکلمین انجام می ­دهند. مفسرین در مرحله چهارم، فقها مرحله پنجم و متکلمین در مقام ششم هستند.

وی ادامه داد: این شش دسته به اعتباری در دو دسته قابل تفکیک هستند. یک دسته از این مقامات، عقل را خودبنیاد و دیگری خادم فرض می ­کند. حضرت آیت ­الله جوادی آملی تحت عنوان عقل مفتاحی و عقل مصباحی این دو را از هم جدا کرده اند. وی در ادامه با اشاره به نگرانی­ هایی که برای رفع این بدفهمی در باب عقل خودبنیاد وجود دارد به مباحث خود پایان داد و در ادامه جلسه، دکتر محدثی در ارتباط با نسبت دانشگاه و دینداری؛ موضوع‌ شدگی دین شخصی از رهگذر دریابندگی به ذکر مطالب خود پرداخت.

وی ضمن طرح موضوع نگرانی عمومی و همیشگی در مورد دانشگاه اینگونه به طرح موضوع پرداخت و گفت: اساساً دانشگاه با دینداری مسئله دارد و ورود به دانشگاه سبب تضعیف دینداری افراد می ­شود. وی گفت: حال باید دید این اتهامات یا توصیفی که وارد می­شود حقیقت دارد یا خیر؟ اگر حقیقت دارد، مثبت است یا منفی؟ وی در پاسخ به سوالات عنوان کرد: ما در وهله اول دانشگاهی و از آن طرف دیندار هستیم. اگر واقعاً دانشگاه منجر به بی ­دینی می­ شود بنابراین مسئله جدی است و باید به گونه ‌ای به آن پاسخ بدهیم که این خوب است یا نه؟ این موضوع باید تداوم داشته باشد یا خیر و یا باید تحت عنوان اسلامی ­سازی، ماهیتش را تغییر داد تا دانشگاه، فرزندان این مملکت را بی­ دین نکند، بنابراین مسئله جدی است. وی با ذکر این مقدمه به تشریح موضوع پرداخت و افزود: منظور و مراد از موضوع شدگی این است که ما دین را موضوع تفکر قرار دهیم، نخست، موضوع­ شدگیِ عقلانیِ دین. در این نوع از موضوع ‌شدگی، مسئله اصلی این است که آیا اساساً دینداری و باورهای دینی ما امری عقلانی هستند یا خیر؟ نوع دیگر موضوع ­شدگی، موضوع­ شدگی سیاسی است، که به جایگاه دین در نظم سیاسی می ‌پردازند. شکل سوم، موضوع ­شدگی هرمنوتیک است که به ذکر سوالاتی در ارتباط با معنی ­داری متون دینی می‌پردازد. همچنین در قرن نوزدهم با شکل دیگری از موضوع­ شدگی مواجه هستیم که به آن موضوع­ شدگی علمی می­گوییم. بنابراین در انبوه مطالعات روان ­شناختی و جامعه­ شناختی که در مورد دین انجام گرفته تلاش بر این بوده و هست که دین و موضوعات مختلف دینی را به نحو تجربی مطالعه کنند. در اینجا شکل دیگری از موضوع ­شدگی مدنظر است و آن، موضوع­ شدگی ‌ای است که در درون هرکسی رخ­ می­دهد. هرکسی دینداری خود را مورد مدّاقه و بررسی قرار می‌دهد و در اینجا موضوع ­شدگی دین شخصی مطرح می ‌شود. این اتفاق بیشتر در جهانی می ­افتد که انسان­ها مدام دچار تحول و تغییر هستند. امروزه هم جامعه در حال تغییر و تحول است و هم انسان­ ها تغییر می­کنند. به گونه ­ای که برخی از جامعه­ شناسان نظیر گیدنز می ‌گویند که انقدر آدمی در جهان مدرن تغییر می ­کند که بصورت مداوم باید زندگینامه خود را برای خودش بازگویی و باز تفسیر کند تا ببیند آیا وحدتی بین دیروز و امروزش هست یا نه. فرایند و مکانیسم آن هم از طریق پدیده ­ای رخ­ می­دهد که به آن دریابندگی معادل Reflexivity می گویم (این کلمه اغلب بازاندیشی ترجمه می­شود که در جایی که می‌خواهیم کلمه rethinking را هم بکار ببریم، این دو خلط مبحث می­شود). به این معنا که درواقع آدمی در شرایط مدرن مداوم به خودش، افکارش، رفتارش و اعتقاداتش می­اندیشد و آن را با دیگران مقایسه می­کند و در این مقایسه­، بررسی­ و ارزیابی ­ها به تدریج تجدید نظر می­کند. وی در ادامه با اشاره به نظرات از مید تا گیدنز بر روی این مفهوم افزود: در این نظرات برکنش­گر و ارتباط او با دیگران و بازتابی که از آنها می ­گیرد و در کنش، رفتار و معنای خودش بازاندیشی می ­کند تاکید می شود. وی افزود: منظور از دریابندگی همین است و این اساس بحث است. وی در ادامه با اشاره به تحقیقات انجام شده در دانشگاهها توسط دانشجویان در حوزه بررسی دینداری، عنوان کرد که مجموعه این تحقیقات نشان­ می­دهد که دانشگاه واقعاً در دینداری افراد تحول ایجاد می­کند.

وی در ادامه خاطر نشان کرد: مهمترین ویژگیِ دانشگاه که انتظار هم می ­رود که آن را به دانشجویان انتقال بدهد، انتقادی­ اندیشی است. وی گفت : اندیشه ­ورزی شکل‌ های مختلف دارد. یک نوع از آن جزم­ اندیشی است. شکل دیگری که می­ توانیم بگوییم اندکی از جزم ­اندیشی فراتر می­رود می ‌توان بازاندیشی یا rethinking نامگذاری کرد. در اینجا یک مرحله بالاتر می­آید و دریچه­ هایش به سوی مخالفان گشوده است. همین باز بودن و شنیدن، نقطه آغاز جستجوگری است. یعنی اعلام مخالفت، فرد را وارد گفتگو با طرف مقابل می­ کند و اگر آنجا هم نتواند پاسخ بدهد در واقع جستجویی را آغاز می­ کند تا در اولین فرصت به آن پاسخ بدهد. بنابراین بازاندیشی با اینکه با جزم­اندیشی فاصله زیادی نگرفته، و می­خواهد نقد کند، دو خصلت بسیار مثبت را برای انسان ایجاد می­کند. یکی گفتگو و دیگری جستجو. اینها لازمه همدیگر هستند. و در همین جا موتور یک حرکت قراردارد. حرکت برای اندیشه­ ورزی بیشتر و حرکت برای آن چیزی که ما به آن دریابندگی یا بازاندیشی می­گوییم که اوج آن به آن چیزی که ما به آن انتقادی ­اندیشی یا critical thinking می ­گوییممی­ رسد. یعنی مرحله­ ای که با ورود به هر بحثی ممکن است در پایان این گفتگو بخشی از باورهای خودم را کنار بگذارم. ممکن است این اتفاق بیفتد و ممکن است نیفتد. ممکن است در این فرایند بررسی، گفتگو و جستجو، باور قبلی من راسخ ­تر بشود. اما به لحاظ ذهنی و روانی این آمادگی را دارم که از بخشی از باورهای خودم دست بکشم. این به نظر من دیگر اوج دریابندگی یا reflexivity هست که این انسان خیلی به لحاظ عقلانی پویا است. به گمان من اثری که دانشگاه بر روی دانشجویان دارد همین است؛ اگر دانشگاه را به معنای آرمانی کلمه در نظر بگیریم آنهایی که دانشگاه را تجربه کرده ­اند می ­توانند این را به ما بگویند که آیا چنین اتفاقی برایشان افتاده است یانه. اکنون دانشگاه­ های مسئله ­دار ما که مورد نقد هستند نیز، کار انتقادی‌ اندیشی را انجام می­دهند. اینکه روش ­اندیشی و حساسیت نسبت به روش را لااقل به طور نسبی به ما آموزش می­دهد. چگونگی ساماندهی بحث ها و داشتن نظام فکری و فاصله از تشتت. انتقادی‌ اندیشی موتور دریابندگی را در انسان روشن می­کند، وی در ادامه با اشاره به تحقیقات دانشجویان در این زمینه گفت: تا آنجایی که من این تحقیقات را مطالعه کردم، در آنها دینداری سنتی سنجیده می­شود. بسیاری از سؤال­ها، سؤالات اسطوره­ اندیشانه و چیزی که عمدتاً مشترک است، این است که دینداری به طور کل سنجیده نمی‌شود بلکه بیشتر دینداری سنتی سنجیده می­شود که این موضوع باید مورد توجه قرارگیرد. نکته دیگری که در این تحقیقات وجود دارد این است که اغلب این تحقیقات مربوط به دانشجویان دانشگاه­ هایی است که در کلان­ شهرها وجود دارند. تجربه زیست در کلان شهرها می­تواند متغیر مهمی در تغییر دینداری باشد. در تهران و کلان‌ شهر‌ها اشکال مختلف زیست، کثرت­ گرایی فکری و تنوع انتخاب­ها وجود دارد. فردی که از جهان­های بسته وارد جهان ‌های باز و بزرگ می­شود واقعاً انسان دیگری می­شود بنابراین اگر ما تمام تغییرات در دینداری را مربوط به دانشگاه بدانیم، به نظر من جای تأمل دارد و این تحقیقات صورت نگرفته است. این موضوعات باید در تحقیقات بعدی مورد توجه قرار گیرد تا بتوانیم داوری بهتری در ارتباط با تأثیر یا کیفیت دانشگاه بر دینداری دانشجویان داشته باشیم. وی ادامه داد: یکی از نتایج انتقادی اندیشی، عام ­گرایی و کثرت­ گرایی ­ست. دانشگاه نیز به عنوان یک نهاد مدرن، نهاد نوگروی‌ دینی (Religions Convergent) است. بنابراین دانشگاه دینداری دانشجویان را تغییر می­دهد؛ اما نه اینکه آنها را بی ­دین کند. دانشگاه دانشجویان را بی ­دین نمی­کند، بلکه یک موتور دریابندگی را در آنها روشن می ­کند که این موتور منجر می­شود که آنها در دینداری دچار تحول شوند. دانشگاه باعث می‌شود دانشجوی دیندار از گونه­ ی اسطوره ­‌اندیشی به سمت عقلانی ‌اندیشی سیر کند و بیشتر انتقادی ‌اندیش شود. البته انتقادی‌ اندیشی و عقلانی اندیشی نسبی هستند و این در واقع ماحصل سخن من است. اگر معیار را این گونه بگیریم که دینداری به هر شکل مطلوب است و باید حفظ شود، بنابراین دانشگاه نهاد مطلوبی نیست. اما اگر معیار ارزیابی ما، انتقادی ‌اندیشی، عقلانی ‌اندیشی و به رسمیت شناختن عقل باشد، در واقع به نظر من دانشگاه نهاد بسیار مثبتی­ است برای اینکه دینداری­ های اسطوره ­ای و جزمی را تبدیل به دینداری­ های عقلانی اندیشانه و غیر جزمی می­کند و این یک ثمره بسیار بسیار مثبتی ا­ست.

در پایان نشست نیز سخنرانان جلسه به سوالات حاضرین پاسخ دادند.

لازم به ذکر است که این نشست به همت گروه مطالعات فرهنگی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، و همکاری گروه فرهنگ و جامعه انجمن جامعه شناسی ایران و همچنین علاقه مندان حوزه مطالعات فرهنگی در سالن کنفرانس پژوهشکده برپا شد.

روزنامه شرق