مهری السادات طیبی نیا*

جلسه نقد و بررسی کتاب «روش‌شناسی مطالعات فرهنگی» با حضور دکتر حسین میرزایی (گردآورنده کتاب) و دکتر عباس کاظمی، دکتر رضا صمیم و دکتر جبار رحمانی بعنوان منتقد، روز دوشنبه 14 مهر ماه سال 1393 در پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد.

این نشست توسط گروه مطالعات فرهنگی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، و با همکاری گروه فرهنگ و جامعه انجمن جامعه شناسی ایران و نیز با حضور جمعی از علاقه مندان حوزه مطالعات فرهنگی در سالن کنفرانس پژوهشکده بر پا شد.

در ابتدای جلسه دکتر جبار رحمانی، مدیر گروه فرهنگ و جامعه انجمن جامعه‌شناسی ایران، با اشاره به بحث مطالعات فرهنگی، این کتاب رامشتمل بر مجموعه مقالات و نقد این کتاب را، نقد مجموعه مقالات عنوان کرد و دکتر میرزایی را به عنوان اولین سخنران جلسه معرفی نمود.

در ادامه نشست، دکتر میرزایی به معرفی کتاب خود پرداخت و محتوای کتاب را شامل مجموعه مقالات مدرسان اصلی و افراد صاحب کرسی در این حوزه دانست و گفت: این کتاب مدخل و شروعی در باب روش شناسی مطالعات فرهنگی است که در آن بیشتر به مباحث نظری این حوزه پرداخته شده و کمتر به عنوان الگو و جنبه آموزشی آن توجه شده است.

وی خاطر نشان ساخت: با توجه به اهمیت نقش پژوهشکده به عنوان مرکز مهم مطالعات فرهنگی و در راستای برنامه ریزی در این حوزه، امیدواریم این کتاب بتواند در این حوزه به خوبی ایفای نقش کند. او با اشاره به این مطلب که در دو سه دهه اخیر، جامعه شناسی توسط مطالعات فرهنگی بلعیده شده است، این تعبیر و تفسیرمهم را در جهت توجه به این حوزه بدون توجه به برتری آن نسبت به جامعه شناسی، و با در نظر داشتن کارآمدی و نقش رویکردهای نظری در مسایل و مشکلات کشور دانست و در ادامه با اشاره به بحث چرخش فرهنگی با رویکرد اقتصاد سیاسی، جایگاه و سطوح آن در کشورها را متفاوت، و تعبیر فوق را در کشور انگلیس مصداق این مطلب دانست و اظهار داشت: در سنت بیرمنگام مکتب مطالعات فرهنگی بدلیل ضعف سنت جامعه شناسی بروز و ظهور کرده و در کشورهای دیگر به این شدت و حدت نمی باشد. وی در ادامه، مطالعات فرهنگی در ایران را بسیار جوان و نیازمند شناخت ضرورتها و همچنین حرکت به سمت وجه انتقادی توصیف کرد.

در بخش دیگری از جلسه دکتر کاظمی در نقد کتاب، با اشاره به ضرورت مباحث و تئوریهای بومی، در یک طبقه بندی روش ها را محافظه کارانه و انتقادی دانست و گفت: عمدتا بر خلاف آنچه فرض می شود روش ها خنثی نیستند. این کتاب به عنوان، اولین کتاب و کوشش اولیه در باب روش شناسی مطالعات فرهنگی ارزشمند است اما نقدهایی به آن نیز وارد است.

او اولین نقد را در باب چیستی مطالعات فرهنگی در ایران و ابهام آن بیان کرد و با ذکر این نکته که مطالعات فرهنگی علم متعهد و به معنای عام، علم گروه های ضعیف و در مکتب بیرمنگام، علم مطالعات طبقات کارگر بوده، هدف مکتب بیرمنگام را کمک به جامعه و تغییرات به سمت عدالت در آموزش، فرهنگ و ... دانست و افزود: در جامعه ایران به این امر توجهی نشده و بین طبقات کارگر، طبقه متوسط و مسلط و ارزشهای مسلط در آنها تناسبی در نظر گرفته نشده است. در ایران از ترجمه فراتر نرفته ایم و اساسا بازی و منازعه، بحث بر سرسلطه معانی فرهنگ ارزشی بین گروه ها ست که در مطالعات فرهنگی به آن پرداخته نشده است. وی با ذکر این مطلب که این کتاب اساسا روش را بازتاب نمی دهد عنوان کرد: روش با موضوعات تحقیقاتی گره خورده و این کتاب این نکته که آیا روشها از انتزاع یا از تجربه های اجتماعی نشات گرفته است را بازتاب نمی دهد. دکتر کاظمی این رشته را علیرغم ادعای نو بودن، همچنان بسیار دچار اغتشاش و اختلال از فهم مطالعات فرهنگی دانست و معتقد بود که هنوز نظریه انتقادی وجه غالب آنچه مطالعات فرهنگی نام گرفته، می باشد.

وی ادامه داد: آیا فرهنگ شیوه زیست ما و همان امر معمولی است که در خیابان جاری است یا فرهنگ آن چیزی است که بزرگان ما گفته اند و در کتابها آمده است؟ آنچه ما می دانیم اینست که معنای فرهنگ در مطالعات اجتماعی با امر معمولی گره خورده و وقتی گفته می شود فرهنگ، آن جایی است که باید مورد مطالعه قرار گیرد.

نقد دیگر وی به این کتاب حاکی از یکسان دیده شدن حوزه های مختلف در این کتاب بود. او گفت: بین مطالعه فرهنگ، نظریه انتقادی فرهنگ، مطالعه پدیدار شناسی فرهنگ و مطالعه انسان شناسی آن تفاوتی دیده نشده است. این کتاب چگونگی فهم مطالعات فرهنگی در ایران را نشان می دهد. نقد دیگر کتاب در جایی است که به روش و اساسا به تحلیل متنی، تحلیل روایت، تحلیل گفتمان و ... می پردازد. دکتر کاظمی در پایان سخنان خود بیان تجربه ها، دستاوردها و محدویت هایی که می تواند به پیشبرد علم و دانش وهمچنین در راستای آموزش دانشجویان باشد را ضروری دانست.

در ادامه نشست، دکتر صمیم در نقد کتاب افزود: زمانی می توانیم به نقد درست کتاب بپردازیم که کتاب باشد و این در حالی است که این کتاب مجموعه ای از مقالات است. در کشورهای غربی همواره برای مجموعه مقالات یک طرح کلی وجود دارد و افراد براساس یک مساله و بطور هدفمند انتخاب می شوند که در مورد این کتاب قطعا چنین اتفاقی نیفتاده و این اثر مجموعه مقالات یک همایش است.

وی ادامه داد: با توجه به محدود بودن معنای مطالعات فرهنگی و همچنین زمانی که حوزه های دیسیپلینی مرزهای خود را به لحاظ اپیستمولوژیک، متدولوژیک و ترمولوژیک مشخص نکرده اند اغتشاش ایجاد می شود و این اغتشاش فقط در مطالعات فرهنگی نیست بلکه در همه میان رشته هایی که در کشور ما به عنوان زمینه جدید پژوهش مطرح هستند وجود دارد. میان رشته ها و فرا رشته ها در کشور ما فرصتی برای قرار گرفتن در فضای مبهمی هستند که این فضا به از بین رفتن احتمال نقد کمک می کنند. میان رشته ها امکانی را فراهم می کنند که افرادی که دارای شناخت دقیق این عرصه ها نیستند و نمی توانند افراد مشخصی باشند در این حوزه ها امکان حیات آکادمیک پیدا می کنند و نفع عده ای در این است که به این اغتشاش دامن بزنند و این کار می تواند توسط آنها آگاهانه صورت بگیرد. افرادی که برای خود فضا می سازند و با یک شهود عالمانه به اغتشاش فرا رشته ای دامن می زنند. مطالعات فرهنگی تا حدودی این امکان را، بدلیل اینکه ناقدان ادبی و هنری و فلاسفه و افرادی که بطور خاص به نظریات پسا ساختارگرایانه اعتقاد دارند هم در این حوزه فعالیت دارند، موجب می شود. به نظر من هنوز آن لحظه حساس شکل نگرفته؛ زمانی که افراد متکثر با علایق متنوع واقعا به حوزه مطالعات فرهنگی ورود پیدا کنند و آن لحظه زمانی است که بفهمند مطالعات فرهنگی چیست. این فهم در حال حاضر در تعداد محدودی وجود دارد و در مرحله بعد باید فهمید که مطالعات فرهنگی چیستیخود را در کدام بخش از پژوهش نمایان می کند.

وی با اشاره به این مطلب که قطعا مطالعات فرهنگی تمایز خود را بیش از هر چیزی در حوزه مساله نشان می دهد و به مساله در متن مدرنیته می اندیشد گفت: به نظر می رسد در این مقالات فهم از مساله نشان داده نشده است.

دکتر صمیم در ارتباط با رابطه روش شناسی و مطالعات فرهنگی افزود: مطالعات فرهنگی از ابتدا نسبت به بحث نظری- فلسفی در مورد روش، کمی موضع داشت و برای ورود به بحث فلسفی احساس نیاز نمی کرد، اما در هر صورت روش وجود دارد و مطالعات فرهنگی پیش از اینکه در زمینه تجربه وارد شود نیاز به ورود به حوزه روش ندارد. چگونگی انجام تحقیقات این حوزه پیچیده نیست و بنابراین در جایی که کار مطالعات فرهنگی به معنای پراکسیس آن انجام نشده و کار درخوری در میدان تحقیق صورت نگرفته بحث در مورد روش، از ماهیت مطالعات فرهنگی بدور است و این کتاب به نقد هیچ تجربه عملی در این حوزه نمی پردازد.

در ادامه جلسه دکتر رحمانی در جمع بندی نهایی مباحث گفت: مطالعات فرهنگی ریشه در چهار فضای میان رشته ای دارد؛ جامعه شناسی، تاریخ و نقد ادبی- زبانشناسی، هنر و زیباشناسی. در ایران ظهور مطالعات فرهنگی از دل تحصیل کردگان دانشگاه تهران، عملا جریانی است که بیشتر، شورش علیه جامعه شناسی کلاسیک و در جهت پیوند جامعه شناسی با بدنه جامعه ایرانی بوده است؛ شورشی علیه یک علم انتزاعی کلی و ترجمه ای که آن را به سطح انضمامی جامعه ایران بیاورد. مشکل عمده در زمینه مطالعات فرهنگی ایرانی، عدم تولید نظریه کلان در رابطه با جامعه ایرانی و نیز فقدان حضور تاریخ در تحقیقات است. موضوعات این حوزه علمی در ایران کوتاه مدت و مقطعی هستند و مطالعات فرهنگی نیز با برش های ناخودآگاه به موضوعات خاص مدرن و نادیده گرفتن موضوعات کهن به سمت فانتزی شدن، انتزاعی شدن و حرف های استعلایی می رود.

در پایان این نشست، اساتید به سوالات حاضران پاسخ دادند.