مهری السادات طیبی نیاIMG 3373

نشست فرهنگ و شهر؛ نقد کتاب «پشت دریاها شهری است» دوشنبه 13 آبان ماه 92، با حضور دکتر ناصر فکوهی، دکتر نعمت الله فاضلی و دکتر جبار رحمانی در گروه فرهنگ و جامعه انجمن جامعه‌شناسی ایران و با همکاری معاونت اجتماعی شهرداری تهران، موسسه انسان‌شناسی و فرهنگ، و انجمن علمی انسان‌شناسی برگزار شد.

هدف از برگزاری این نشست، تاملی نظری در تحولات مطالعات انسان‌شناسی شهری در یک دهه اخیر بود. خلاصه بحث این جلسه را در ادامه می‌خوانید.

در ابتدای جلسه دکتر جبار رحمانی، مدیر گروه فرهنگ و جامعه انجمن جامعه‌شناسی ایران، به معرفی کتاب «پشت دریاها شهری است» نوشته دکتر نعمت الله فاضلی با موضوع فرایندها، روش‌ها و کاربردهای مردم نگاری شهری پرداخت. وی کتاب حاضر را یک کتاب تخصصی در حوزه روش دانست و گفت: جلسه نقد کتاب بهانه‌ای برای پرداختن بیشتر ما به مسئله انسان‌شناسی شهری در ایران از دریچه این کتاب است. مطالعه انسان‌شناختی شهر با محوریت فرهنگ، سابقه چندانی در ایران ندارد. یکی از مهمترین آثار مطرح در این حوزه، کتاب انسان‌شناسی شهری دکتر فکوهی است. این کتاب در سال 1381 منتشر شد و آغازگر ادبیات نظری در این عرصه مطالعاتی بود. اکنون که یک دهه از انتشار اولین و مهمترین کتاب انسان‌شناسی شهری در ایران می‌گذرد، شاهد انتشار کتاب دیگری در این زمینه از دکتر فاضلی هستیم. به نظر می‌رسد آنچه که این فاصله زمانی میان دو کتاب منتشر شده را پر می‌کند، تجربه محققان انسان‌شناسی ایران در عرصه شهری است. بر این اساس نوعی بازاندیشی در این تجربه و تدوین کتابی نزدیکتر به تجربه انسان‌شناسان شهری ضروری است.

در ادامه این نشست، نعمت الله فاضلی بحث خود را با پیامی از دکتر کریم مجتهدی، فیلسوف سرشناس کشورمان آغاز کرد و گفت: دکتر مجتهدی در گفتگو با سایت فرهنگ امروز با تاکید بر این نکته که «با صدا زدن علم، عالم نمی‌شویم» و با انتقاد از اینکه نوعی غربزدگی و علم زدگی ایران را فراگرفته، معتقد است که در تاریخ صد سال اخیر ایران، علم مانع تفکر شده است. من نیز کم و بیش با این نکته موافق هستم و این کتاب را به همین منظور نوشتم. نوعی علم زدگی و یک تصویر کاریکاتوری از روش و یک نوع نقض غرض در تاسیس دانشگاه و تولید علم در ایران صورت گرفته و آن این‌است که به جای اینکه روش‌های تحقیق و رشته‌های اصیلی در حوزه‌های مختلف علوم اجتماعی و حتی علوم دیگر به ما کمک کنند که ما خلاقیت‌های‌ خود را شکوفا کرده و به توصیف و تحلیل جامعه بپردازیم و یا به کمک علم بتوانیم زندگی بهتری برای خودمان سامان دهیم و از همه مهمتر اینکه جریان فکر در ایران را خلاق‌تر، پویاتر و بارورتر کنیم، در پرتو همین علم زدگی که من به آن روش‌زدگی می گویم دچار بحران شده‌ایم. چیزی که می‌تواند این فضا را تعدیل و امکان عبور از این بحران را فراهم کند به اعتقاد من گسترش رویکرد کیفی به مطالعات فرهنگی و اجتماعی است. در رویکرد کیفی، اتنوگرافی شناخته شده‌ترین و احتمالا قدیمی‌ترین روش است.

نویسنده کتاب هدف اصلی خود از نگارش این کتاب را توضیح کاربردهای اتنوگرافی در جامعه امروز و فراهم نمودن امکانی برای بیرون آمدن از بن بست علم زدگی و روش زدگی دانست و خاطر نشان ساخت که مخاطبان این کتاب نه فقط دانشجویان و دانش آموختگان رشته‌های علوم اجتماعی، مردم‌شناسی و یا انسان‌شناسی بلکه پژوهشگران سایر رشته‌ها و حتی مردم عادی نیز هستند. وی استقبال از کتاب خود در فضای سرد چاپ و نشر و چاپ دوم کتاب را نشان‌دهنده علاقه به حوزه مردم‌نگاری دانست و اظهار امیدواری کرد که با برگزاری این قبیل جلسات، ویرایش کتاب کامل‌تر و کتاب شناخته و خوانده خواهد شد.

در ادامه این نشست، دکتر فکوهی ضمن تشکر از تشکیل چنین نشست‌هایی که با همکاری گروه‌های مختلف برگزار می‌شود، در ارتباط با مفهوم نقد در ایران گفت: نقد نوعی پختگی می‌خواهد که به نظر من جامعه ما هنوز به آن درجه نرسیده و در حال حاضر ما شاهد نقد در نشریات مختلف نیستیم، اگرچه تلاش‌هایی در مجلات علمی-پژوهشی در این زمینه انجام شده است. ولی با تاکید بر این نکته که این جلسه، نشستی برای نقد و معرفی است افزود: شرایط لازم برای ظرفیت و قابلیت نقد کاملا بی طرفانه و قابل فهم درجامعه نیازمند کافی بودن کتابها، ادبیات و آدم‌هایی دارای شناخت در آن حوزه است. من معتقد نیستم که در اینجا ما بتوانیم واقعا به طرف یک نقد واقعی برویم و معتقدم که همین نسل می‌تواند زمینه­های واقعی نقد را ایجاد کند.

وی به شروع فعالیت‌هایی در این زمینه از اواخر دهه هفتاد اشاره کرد و دلیل تاثیرگذاری ضعیف آنها را نبود زمینه و شرایط مناسب دانست و به جنجال‌هایی در ارتباط با اینکه انسان‌شناسی اصلا نباید وارد گروه بزرگی از حوزه‌ها شود اشاره کرد و گفت: ابتدای دهه هفتاد، دوره بعد از دوره جنگ، دوباره کار علمی انسان‌شناسی شروع شد و کاملا به عنوان یک اصل بدیهی فرض می‌شد که مردم‌شناسی باید روی جوامع دور دست، غیر شهری و روستایی کار کند و جامعه‌شناسی در ارتباط با جوامع و مسائل مدرن و ... به تحقیق بپردازد و این گفتمان همان موقع و امروز چه در جهان و چه در ایران، به معنی حذف این رشته بوده است. اتفاقی که در این سال‌ها افتاد این بود که به تدریج در بیست سال گذشته، نسلی ایجاد شده که حضورش را در کتاب دکتر فاضلی نشان می‌دهد که رویکردهایش متفاوت است و هرچند به طور کامل به الزامات نسل پیشین تعلق نداشته باشد اما از لحاظ فکری خودش را همچنان متعلق می‌داند. اصرار بر کلمه مردم‌شناسی، نه مردم نگاری در مقابل انسان­شناسی مولفه­ای است که باعث تعلق این نسل جدید به نسل پیشین می‌شود و کتاب حاضر این فاصله گرفتن و تغییر نگاه را دارد.

دکتر فکوهی نکاتی را در نقد کتاب برشمرد و گفت:

از تیتر کتاب شروع می‌کنم که در سیستم دانشگاهی ما مرسوم نیست و این خود نوعی نوآوری در ایران است که در کشورهای اروپا یا امریکا سال‌هاست شروع شده و رویکرد جدیدی است که اسم یک شعر را بر روی کتاب بگذارند و این صرفا یک بحث سلیقه‌ای نیست بلکه یک تفاوت دیدگاهی است و افرادی که دید باز علمی دارند، این موضوع را رد نخواهند کرد.

نکته دیگر در تغییر رویکرد کتاب سیستم استنادی نویسنده کتاب است که از کتاب‌هایی که در این زمینه در ایران نوشته شده استفاده و نقل قول می‌کند که اگرچه ممکن است این موضوع به نظر بدیهی بیاید ولی در ایران می‌بینیم که افرادی که مقاله یا کتابی راجع به ایران می‌نویسند در آن کوچکترین استنادی به نویسندگان ایرانی که در این زمینه کار کرده‌اند نمی‌دهند و رفرنس‌ها کاملا خارجی است و این امر نشان دهنده بسته بودن ذهن نویسنده است که به کتاب هم منتقل خواهد شد. نویسنده در کتاب خود به بسیاری از کارهای دانشجویان و دیگران اشاره کرده و این از نکات مثبت کتاب است.

این کتاب بیان بسیار خوبی از تاریخچه، مباحث نظری و اساسی در حوزه مردم نگاری و تاریخ مدرن آن است. مهمترین خدمتی که به نظر من این کتاب انجام می‌دهد این است که می‌تواند واژه مردم نگاری را که متاسفانه به واژه مردم‌شناسی وصل شده احیا کند و بحث اساسی، علمی بودن این سیستم است که بر اساس یک متدولوژی صورت می­گیرد و دکتر فاضلی تنها کسی است که روی این روش اصرار داشته است. دیگران هم باید بدون توجه به میراث روی یک حوزه کار کنند، دقت کنید که میراث را نفی نمی کنم اما میراث چیزی نیست که بخواهیم روی آن یک بنای خیلی مستحکم بسازیم و وقتی گفته می‌شود مردم شناسی ایران قدمت هفتاد ساله دارد، اینطور نیست و ممکن است این حرف به مذاق خیلی­ها خوش نیاید و من مجبورم متاسفانه این را بگویم که نه علوم اجتماعی و نه انسان‌شناسی در ایران هیچ کدام عمر هفتاد ساله ندارند و عمر واقعی آنها چیزی در حدود 20 تا 30 سال است و معتقدم این بنا را همین نسل باید بسازد. خود ما و دانشجویانی که در این سالها تربیت شده­اند نسلی هستند که باید بنیان‌های قوی درست کنند که بر اساس آن شاخه­های محکمتری ایجاد شود.

مورد بعدی که در واقع نه به عنوان مشکل کتاب بلکه چیزی که این کتاب یا کتاب‌های دیگر در جهت آن می‌تواند ادامه پیدا کنند اینست که بخش‌هایی در کتاب وجود دارد که جای توسعه بیشتری دارد و در سنت ما به آن پرداخته نمی‌شود. روابط بین واژگان مختلف در حوزه مفهومی مثل مردم نگاری، مردم‌شناسی، انسان‌شناسی و غیره را باید خیلی بازتر کنیم و راجع به آنها بطور گسترده‌تر صحبت کنیم. در کتاب به سنت‌های منطقه‌ای مثل خاورمیانه، آمریکای لاتین و... بصورت کوتاه اشاره شده که جای کار دارد.

نکته دیگر که در این کتاب لازم است مطرح شود تفاوت معنایی و شکلی است که بین مردم نگاری در مفهوم کلاسیک و مردم نگاری در مفهوم پست مدرن وجود دارد. و باید توجه داشت که در عین اینکه که هر دو دیدگاه ارزشمند است اما اجماعی بین آنها وجود ندارد و این موضوع می‌تواند دقیق‌تر مطرح شود.

همچنین این کتاب می‌تواند مردم نگاری و روش‌های کیفی که ما روی آن اصرار بیشتری داریم، در بحث روش‌های علمی توضیح دهد. بنابراین بحث روش نیز می­تواند ادامه پیدا کند.

بحث دیگر پرداختن به سنت دایاسپورایی علمی در ایران است که به شکل گسترده در خارج از کشور وجود دارد و تیپی از مردم نگاری بد را ارائه می‌دهد که اغلب کارهای کلیشه‌ای و سطحی نگرانه بوده، هرچند کارهای خارجی جدید روش‌مندتر و غیرقابل مقایسه با کارهای قبلی است. این بررسی‌ها بهتر است توسط کسانی مثل خود دکتر فاضلی انجام شود و نسبت آنها با کار ایشان مشخص گردد.

روابط روش شناختی، معنایی و مضمونی بین سیستم مردم نگاری با سایر علوم اجتماعی و انسانی نیز می‌تواند در این کتاب مطرح شود. این نکته یک رویکرد بین رشته‌ای است. اینکه این موارد چطور باید با یکدیگر تعامل داشته و به یک زبان مشترک برسند.

در ادامه دکتر فکوهی نیاز کشور را به مطالعات فرهنگی و انسان­شناختی با رویکردهای مختلف، و وجود ادبیات گسترده را لازمه تولید علم دانست و کتاب دکتر فاضلی و جریان‌های مکمل را حرکتی مثبت در ایجاد علم مطرح کرد. درپایان این نشست دکتر فاضلی به سوالات حاضرین جلسه پاسخ داد.