مهری السادات طیبی نیا

روز دوشنبه 22 مهر 1392 گروه علمی- تخصصی فرهنگ و جامعه انجمن جامعه‌شناسی ایران نشستی با عنوان «تامل نظری در باب مردمنگاری در فرهنگ ایرانی» برگزار کرد که در آن دکتر ناصر فکوهی و دکترنعمت الله فاضلی به بحث در خصوص این موضوع پرداختند. 

آنچه در ادامه می‌خوانید خلاصه بحث این نشست است:

در ابتدای این جلسه دکتر جبار رحمانی، مدیر گروه فرهنگ و جامعه، با ذکر این نکته که سلسله نشست‌های در حال برگزاری نوعی بازاندیشی در مفهوم «مردم نگاری در فرهنگ ایرانی» است، به این مساله اشاره کرد که: برخلاف رویه‌های رایج در سنت انسان‌شناسی غربی، ما شاهد سنتی از مردم نگاری هستیم که محققانی ایرانی بر روی فرهنگ خودشان تحقیق مردمنگارانه و انسان‌شناختی انجام داده‌اند. برای ایجاد امکان تامل انتقادی در این‌باره باید به ذکر سه دسته سوال محوری در این زمینه پرداخت:

سوال اول: چگونه می توانیم از یک سنت مردم نگاری در ایران صحبت کنیم؟ و آیا مردم شناسی ایران با هفت دهه قدمت توانسته سنت مردم نگاری را شکل دهد؟

سوال دوم: الزامات تحقیق مردم نگاری در فرهنگ ایرانی چیست؟ و به عنوان یک انسان شناس بومی چه الزاماتی را باید رعایت کنیم؟

سوال سوم: این تجربه که عموما سنت مردم نگاری از مطالعه فرهنگ‌های غریبه شکل گرفته (به عنوان مثال کارهای مارگارت مید، پریچارد و تایلور) نشان می دهد که آنها یک شوک فرهنگی خاصی را تجربه کرده اند. حال چرخشی که در انسان‌شناسان محلی بواسطه کاربری روی خودی‌ها رخ داده چگونه بوده و پیامدهایش در حوزه تئوریک چه خواهد بود؟ نحوه صورت بندی آن چگونه است و آیا می توان از یک سنت مردم نگاری جدید صحبت کرد؟

در ادامه دکتر فاضلی، به طرح نظرات خود در این خصوص پرداخت و گفت: در پاسخ به سوال اول، من موافق وجود یک سنت مردمنگاری ایرانی هستم، اما با یک توضیح کوتاه: اولا بسته به اینکه مردم نگاری را چه بدانیم ممکن است پاسخ ما به این سوال فرق کند. اگر ما اتنوگرافی را به معنای یک نوع شیوه توصیف و بازنمایی فرهنگ در نظر بگیریم در فرهنگ ایرانی ما تجربه تاریخی شیوه های مختلف بازنمایی فرهنگ را داشته ایم.

حال اگر برای آن یک قید گذاشته و بگوییم نه هر شیوه بازنمایی، یا اینکه شیوه بازنمایی که مثلا مبتنی بر مشاهده، مشاهده مشارکتی، مشاهده مستقیم باشد باز پاسخ من اینست که بله ما می توانیم از یک سنت مردم نگاری در فرهنگ ایرانی صحبت کنیم. یعنی از همان اولین سفرنامه ایرانی که ناصرخسرو نوشته تا سفرنامه های قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم و همچنین کتابهای جغرافیایی و تاریخی.

به این معنا که توصیف یا بازنمایی فرهنگ مبتنی بر اشکالی از مشاهده و مشاهده مستقیم است. آل احمد هدفش این بود که سنت ناصر خسرویی در حوزه مردم نگاری را احیا کند، منتها در بافت و فضای جدید .

سخنران این جلسه، در پاسخ به اینکه آیا در جامعه مدرن یا معاصر ما چیزی به نام سنت مردم نگاری در فرهنگ ایرانی هست یا خیر؟ خاطر نشان کرد: ما در این رابطه با محدودیت هایی روبرو هستیم. اینکه انتظار می رود مردم نگاری در ایران، خودش را با معیارها و استانداردهایی که مثلا مالینوفسکی به عنوان مبدع مردم نگاری مدرن طرح کرده و آن گونه مردم نگاری را تعریف کنیم، مساله را کمی پیچیده تر می کند. به نظر من در این دوره بطور مثال کارهای جواد صفی نژاد بویژه طالب آباد یک مونوگراف است. این اصطلاح در اصل همان مونوگراف است، نه مونوگرافی. واژه مونوگرافی یک ابداع ایرانی است و در زبان انگلیسی چیزی به نام مونوگرافی وجود ندارد. ما مونوگراف داریم نه مونوگرافی. البته گاهی اوقات هم این غلط در سطح زبان به کار نمی رود و روش مونوگرافی نوشته می شود. در هر حال مونوگرافی یک روش نیست. مونوگراف اسم یک نوع کتاب است و گزارشی پژوهشی استکه در میدان تحقیق تهیه می شود و نه فقط برای انسان‌شناسی بلکه در فلسفه ، ادبیات و... هم به کار می رود. معادل دیگر مونوگراف، «تک نگاری» ترجمه شده و روشی به نام مونوگرافی یا تک نگاری وجود ندارد. اتنو گرافی و مونوگراف به اشکال مختلف در سنت ایرانی وجود دارد. کار صفی نژاد (طالب آباد) یک نوع مونوگراف مکان محور است. این شکل از مونوگراف در واقع شکل کلاسیک مونوگراف‌هایی است که در اروپا وجود داشت اما شکل دوم مونوگراف که من در ایران کم دیده ام یا در سنت دیگر ایرانی در حال بوجود آمدن است مونوگراف‌های مکان محور نیستند بلکه مساله محور هستند و این سنت در کشور خودمان ر در سال‌های اخیر در حال شکل گیری است. با این رویه ما شکل‌های مختلفی از سنت مردم نگاری را تولید خواهیم کرد که از چند جهت در آنها فرهنگ ایرانی وجود دارد . اول اینکه چون به زبان فارسی نوشته می‌شود خود نوعی دستکاری در سنت محسوب شده و الزامات زبان فارسی در آن ایجاد می شود . دوم اینکه راجع به جامعه ایرانی است (روستا یا شهر )، و سوم اینکه علاوه بر اینها نوآوری‌هایی هم در آن وجود دارد و اینطور نیست که ما عینا سنت مالینوفسکی یا کسان دیگری را کپی کنیم.

او افزود: من فکر می‌کنم مهمترین مسئله برای یک مردم نگار در فرهنگ ایرانی بیش از آنکه به بازتولید یک فرمالیسم روش شناختی بپردازد، داشتن تعهد و الزام به اینست که باید به یک مسئله واقعی در حوزه فرهنگ جامعه امروز ایرانی توجه کند . حاکمیت فرمالیسم روش شناختی در روش پیمایش در جامعه شناسی ایران در این 60 -70 سال اخیر بزرگترین آفت تحقیقات است و به جای پرداختن به محتوا و ایده مشخص متعهد شده که قواعد صوری حاکم بر روش را هم در ساختار و هم بر نثر و فرم بیانی تحقیق رعایت کند.

این استاد دانشگاه، اتنو گرافی را مجموعه‌ای از مهارت‌های ذهنی و خلاقیت‌های فکری دانست که باید پژوهشگران و دانشجویان حوزه مردم شناسی بخشی از آن را آموزش دیده و بخشی را هم ابداع کنند .

وی گفت: آن چیزی که به مردم نگاری اصالت می‌دهد خلاقیت است. به اعتقاد من آنچه باید در یک مردم نگاری ایرانی توضیح داد، دادن حس اعتماد به نفس به خودمان است. توانایی‌های خودمان را باورکنیم. نباید اجازه دهیم که فرمالیسم روشی، عامل خلاقیت کش در انجام تحقیق شود. البته باید مساله و درک مفهومی از موضوع داشته باشیم و بتوانیم در موضوعی که ارایه کرده‌ایم مشارکت نماییم. فاضلی در جمع بندی بحث خود اضافه کرد: به نظر من تعهد به فرهنگ، انسان و خلاقیت بهترین الزاماتی است که باید رعایت کنیم . یک الزام دیگر برای یک مردم نگار خوب شدن اینست که باید با گفتمان‌ها و سنت‌های فکری جامعه خودمان آشنا شویم. کسی که می خواهد وارد مردم نگاری شود باید با جریان‌های فکری و روشنفکری خودش را درگیر کند. در خلا نمی‌توان کار اتنوگرافی تولید کرد بلکه باید مفاهیم و ایده‌های گفتمان‌های موجود را درونی کنیم.

به اعتقاد من چالشی که مطرح می شود مشکلاتی است که مردمنگار در جامعه خودش با آن روبرو است. اولین سختی آشنایی زدایی کردن از فرهنگ بومی و خودی است. از منظر انسان‌شناسی که می‌خواهد جزئیات فرهنگ و همچنین بیرونی کردن آنچه درونی کرده را ببیند، مشاهده خود بسیار مشکل‌تر از مشاهده دیگری است و ما اولین چیزی که نیاز به حل آن داریم مساله مجموعه رویکردها و راهبردهای آشنایی زدایی است. دومین مشکلی که ما با آن روبرو هستیم بحران‌های سیاسی است ما وقتی می‌خواهیم درباره خودمان حرف بزنیم طبیعتا منافع خودمان (خود فامیلی، شخصی، قومی و خود جمعی ملی) باعث ایجاد تنش‌هایی در درون‌مان می گردد. سخت ترین کار علم و خلاقیت در اتنوگرافی پیوند زدن مفاهیم سطوح خرد با سطوح کلان مفهومی و نظری است.

در ادامه این نشست، دکتر ناصر فکوهی با اشاره به ارزشمندی مباحث مطرح شده در آینده انسان‌شناسی ایران، یکی از مشکلات انسان شناسی در ایران را اغتشاش واژگان در علوم اجتماعی بطور کلی و در انسان‌شناسی بطور خاص دانست و آن را نشانه ضعف تئوریک آن در ایران بیان کرد.

فکوهی معادل واژه‌های اتنولوژی را مردم‌شناسی، آنترپولوژی را انسان‌شناسی و مونوگرافی را تک نگاری دانست و در پاسخ به سوال اول گفت: با توجه به مفهومی که ما در حال حاضر از اتنو گرافی می فهمیم، ما سنت مردم نگاری نداریم اما سنت‌هایی داریم که می‌توان به آن شبه مردم نگاری و ...گفت.

وی در توضیح این مساله کارهای افرادی مانند مارکوس و فیشر را با کار ناصر خسرو غیر قابل مقایسه عنوان کرد و از قرن نوزدهم تا آخر دوره فرهنگ در ایران را بیشتر سنت تک نگاری دانست و افزود: مونوگرافی از نگاه یک فرد و با قاعده خاص خود است و با مفاهیم مدرن مردم‌نگاری از جمله اتواتنوگرافی متفاوت است. سنت اتواتنوگرافی مرتبط با نسل جدید و شروع آن را در ایران دانشگاهی است.

او با اشاره به رشد مردم نگاری در جهان و همچنین رشد تدریجی آن در ایران از آن به عنوان یک مکتب نظری یاد کرد و گفت: اگر از کاری که آقای دکتر فاضلی شروع کرده‌اند بگذریم، تقریبا در ایران کار چندان قابل توجهی در مردم نگاری انجام نشده است. مردم نگاری صرفا در متن نیست بلکه در عکس، نقاشی، فیلم (بخش بزرگی در فیلم)، و حتی در نمایش نیز مطرح است. مردم نگاری در دنیا رشد کرده و در ایران مغفول مانده و باید رشد کند و این فوق العاده اهمیت دارد . بنابراین بهتر است بحث سنت مردم نگاری نکنیم و این به معنی نفی کار گذشتگان نیست و برای این کار باید کتاب‌های تاریخی و تاریخ مردم شناسی نوشت. مسئله ما بیشتر ساختن مردم نگاری امروز و آینده ایران است چون ما به نسل دوم و سوم تعلق داریم.

دکتر فکوهی در پاسخ به سوال دوم، گفت: در مورد روش باید اضافه کنم بین صوری گرایی روش شناختی (فرمالیسم متدیک) و متدولوژی باید فرق قائل شد و این بحث در سطح جهان هم وجود دارد. وی افزود: با تعریف مورد اجماعی که فعلا از علم داریم، واقعیت اینست که علم تا جایی می تواند علم باقی بماند که متد داشته باشد. متد شامل گروهی از مولفه‌هاست که ما به اینها الزامات متدولوژیک می گوییم نه فرمالیسم متدولوژیک و این دو چیز متفاوت است. وی یکی از مشکلات اصلی سنت تک نگاری در ایران را نداشتن متد دانست و با اشاره به عدم حمایت‌های نهادی و همچنین داشتن نگاه بالا به پایین انسان‌شناسان خارجی به ذکر مشکلات دیگری در این زمینه پرداخت و اساسی ترین مشکل ما را رشد کند انسان شناسی در ایران مطرح کرد و خاطر نشان ساخت: ما در ایران کاملا می توانیم چنین چیزی را داشته باشیم به شرط اینکه بتوانیم چارچوب‌های خودمان را مشخص کنیم و از لحاظ نهادی به آن کمک شود. در حال حاضر نه تنها از لحاظ نهادی هیچ کمکی نمی‌شود بلکه اغلب مانع آن نیز می‌شوند. اغلب افرادی که کار جدیدی انجام می‌دهند مجبور می‌شوند به سمت کارهای پارا آکادمیک بروند. مشکلی که داریم و من به عنوان طرح موضوع می‌گویم با انسان شناسان خارجی است که در مورد ایران تحقیق می‌کنند. ما مشکلی به نام دایاسپورایی داریم که برای ایران کار انسان‌شناسی انجام می دهد که اگزوتیک است و خود آن باید نقد شود که ما از آنها خواستیم که وارد تیپی از دیالوگ بشوند ولی هیچکدام حاضر نشدند. به نوعی نگاه بالا به پایین دارند که ما آنرا نمی پذیریم.

در بخش پایانی نشست با توجه به زمان در نظر گرفته شده برای پرسش و پاسخ، دکتر فکوهی و دکتر فاضلی به سوالات افراد حاضر در جلسه پاسخ دادند.