روز یکشنبه پنجم دی ماه سال جاری، جمع زیادی از استادان، دانشجویان و علاقمندان علوم اجتماعی کشور، به دعوت انجمن جامعهشناسی ایران گرد هم آمدند تا وضعیت پژوهش اجتماعی و فرهنگی را در جامعه ایران مورد بررسی و واکاوی قرار دهند. این کنفرانس زمینهای برای طرح برخی پرسشها و گفتوگو پیرامون برخی از دغدغهها در زمینه نقش پژوهش اجتماعی و فرهنگی، به مثابه یکی از الزامات بهبود موقعیت کشور را فراهم ساخت.
در مراسم افتتاحیه این کنفرانس، با توجه به فوت ناگهانی استاد برجسته جامعهشناسی ایران، دکتر محمد عبداللهی، رئیس اسبق انجمن جامعهشناسی و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، پس از قرائت قرآن و خیر مقدم دکتر محمد امین قانعیراد، رئیس انجمن، حاضران با ذکر فاتحهای، به مقام شامخ این استاد بزرگوار ادای احترام کردند و یادش را گرامی داشتند.
سپس دکتر غلامعباس توسلی، دکتر هما زنجانیزاده، دکتر باقر ساروخانی، دکتر ژاله شادیطلب، دکتر ابراهیم فیوضات و دکتر ناصر فکوهی، هر یک به طور جداگانه، ضایعه درگذشت این استاد گرانقدر را به جامعه علوم اجتماعی کشور تسلیت گفتند.
در این رابطه، دکتر زنجانیزاده گفت: خانه دکتر عبداللهی، انجمن جامعهشناسی ایران بود. روحیه انجمنی و فعالیت خستگیناپذیر ایشان برای همه ما یک الگو بود و ما از اینکه امروز جای ایشان را در میان خود خالی میبینیم، بسیار متأسفیم و امیدواریم که دکتر عبداللهی برای همه جامعهشناسان یک الگوی برجسته باشد.
در ادامه دکتر ساروخانی نیز گفت: دکتر عبداللهی چه در دوران دانشجویی و چه در دوران آموزش و پژوهش خود، به عنوان یک استاد، با جدیت به دانش جامعهشناسی پرداخت. روحش شاد .
در بخش دیگر این مراسم، دکتر فکوهی ضمن عرض تسلیت به خانواده دکتر عبداالهی و اساتید و دانشجویان علوم اجتماعی گفت: درگذشت دکتر عبداللهی برای ما به همراه خود درسهایی دارد. او با اشاره به آلودگی هوا گفت: میتوانیم آلودگی هوا را یک مسأله طبیعی قلمداد کنیم اما در عین حال، میتوانیم آن را حاصل عدم سازماندهیای بدانیم که جامعه ما از آن رنج میبرد؛ مصرف بالای انرژی و بینظمی در شهر.
دکتر فکوهی همچنین به نقش دکتر عبداللهی در انجمن جامعهشناسی ایران اشاره کرد و گفت: نقش ایشان فراتر از دو دوره ریاست انجمن است. زمانی که ایشان در سال ۱۳۷۸ در رأس انجمن قرار گرفت، انجمن جامعهشناسی ایران هنوز موقعیت مناسبی نداشت؛ چرا که در ابتدای راهی بود که نیاز به یک ادامه دهنده داشت. در آن زمان این تصور وجود نداشت که بتوان تمام کنشگران علوم اجتماعی را گرد هم آورد، اما دکتر عبداللهی معتقد به این کار بود و برای تحقق آن کوشید و دینامیسم و روحیهای ایجاد کرد که تا امروز ادامه یافته است و با این روحیه است که ما امروز میتوانیم مشروعیت علوم اجتماعی را در سطح جامعه به اثبات برسانیم. انجمن جامعهشناسی به دکتر عبداللهی مدیون است و باید در جلسه اختصاصی دیگری به نقش ایشان در این نهاد پرداخته شود.
در ادامه این مراسم، دکتر ژاله شادیطلب نیز گفت: دکتر عبداللهی از پژوهشگران نقادی است که از دست دادن ایشان ضایعهای بزرگ برای علوم اجتماعی کشور است. وی همچنین تأکید کرد که یک رسالت علوم اجتماعی هشدار در مورد پدیدههای اجتماعی مثل آلودگی هوا، اعتیاد در میان جوانان، ناپایداری خانواده، دادن گزارشهایی شامل تأثیر اقدامات اقتصادی دولت بر گروههای کم درآمد و روستائیان، کاهش نابرابری و ... است.
همچنین در بخش افتتاحیه این کنفرانس، بیانیه انجمن جامعهشناسی ایران به مناسبت فوت دکتر محمد عبداللهی توسط آقای اسماعیل خلیلی قرائت شد.
در ادامه این مراسم، دکتر شیرین احمدنیا، دبیر علمی کنفرانس، گزارش خود را از روند شکلگیری آن ارائه کرد. سپس دکتر فرید العطاس، استاد دانشگاه ملی سنگاپور، و چونلی هان، مدیر دفتر منطقهای یونسکو در ایران، به ایراد سخنرانی پرداختند.
چونلی هان با اشاره به مشکلات اجتماعی و فرهنگی که جوامع کنونی با آن مواجهاند، نظیر نگرانیهای مربوط به تغییر و حاشیهای شدن ارزشهای انسانی، تنشهای حاصل از تفاوت ایدئولوژیها، فرهنگها و باورها، تأثیرات بحران مالی در سطح جهانی و افزایش تعداد جوامع مهاجرفرست، گفت: از همه کشورها انتظار میرود که توجه روز افزونی نسبت به تحقیقات در همه حوزههای انسانی و اجتماعی و فرهنگی داشته باشند؛ چرا که دستیابی به توسعه پایدار انسانی بدون توجه ژرف به همه جوانب مذکور و تفاهم در همه حوزهها و توافق بین کشورها و تشریک مساعی و تلاش مشترک برای رسیدگی به این مسائل امکانپذیر نخواهد بود.
سپس دکتر فرید العطاس، استاد دانشگاه ملی سنگاپور، نیز در بحث خود در زمینه تفکر و پژوهش اجتماعی، با اشاره به تأسیس علمالاجتماع یا علم عمران توسط ابن خلدون، گفت: تفاوتهایی میان علم عمران ابن خلدون و حوزه پژوهشهای اجتماعی که در غرب ایجاد شده است، وجود دارد. این تفاوتها تا حد زیادی بر مبنای تفاوتهای متافیزیکی و فلسفی میان این دو است؛ اما آشکار است که این حوزهها، هر دو، در پی توضیح نظاممند امر اجتماعی بودهاند. بنابراین روشن است که جامعهشناسی بخشی از سنت اسلامی ما است؛ چرا که هنوز خیلی از این مفاهیم متعلق به مسمانان است. بنابراین بهتر است راجع به این موضوع بحث نکنیم که جامعهشناسی یک علم اسلامی است یا خیر. ضرورتاً جامعهشناسی دشمن و متعارض با دین نیست. در جامعهشناسی که در آینده خواهیم داشت، باید به نوعی بین تلاشهای نظری و تجربی هماهنگی وجود داشته باشد.
العطاس افزود: در حوزه دینی، در مورد جامعهشناسی جانبداریهایی وجود دارد؛ ولی ما بیشتر از جانبداریهایی که در غرب جریان دارد، صحبت میکنیم؛ مثل اروپامحوری و شرقشناسی. او همچنین بر این نکته تأکید کرد که در جوامع اسلامی و غیر غربی هم سوگیریهایی نسبت به غرب وجود دارد.
در عین حال، به عقیده فرید العطاس، ابن خلدون نیز مبتلابه نوعی جانبداری بوده؛ چرا که آفریقاییها را بربر و غیر انسان تصور میکرده است.
این جامعهشناس سنگاپوری همچنین خاطرنشان کرد که هدف ما باید این باشد که از این جانبداریها در گذریم و سنتها را با هم تلفیق کنیم و این امر از طریق مفهومسازی امکانپذیر است تا بتوانیم تحقیقات اجتماعی را به سمت و سوی اصیلی هدایت کنیم. چنانچه اکنون هم اگر در سراسر آسیا نگاه کنیم، میتوانیم موارد بسیاری از پژوهشهای اصیل را ببینیم. مثلاً در مورد فیلسوف فلیپینی "خوزه ریزال" که با مارکس و دورکیم همدوره بود؛ ریزال به مسائلی توجه میکرد که معاصران غربی چندان توجهی نداشتند. یکی از مهمترین مفاهیم او تنبلی بود. ما همه با این مفهوم آشنا هستیم اما تنبلی تا به حال شأن مفهومی در جامعهشناسی پیدا نکرده است. ریزال در این زمینه توضیح میدهد که بیمیلی فیلیپینیها به کار کردن، زیر پیکره استعمار اسپانیایی به خاطر تنبلی نبود؛ بلکه به دلیل شرایط استعماری بود که بر آنها حاکم بود و همین امر نیز موجب شد ریزال تنبلی را تعریف و راجع به آن در جامعه فلیپینی بحث کند. تنبلی یک نمونه مفهومی است که در آسیا رشد و تکوین پیدا کرد ولی به یک مفهوم مطرح در علوم اجتماعی تبدیل نشد و پژوهشگران غربی نتوانستند تنبلی را تا سطح یک مفهوم ارتقا دهند.
العطاس در ادامه با اشاره به مفاهیم جاذبه و دافعه علامه مطهری، پژوهشگران را به کاربست خلاقانه مفاهیم اجتماعی غربی دعوت کرد. به نظر العطاس، بهتر است از زیادهگویی درباره اسلامی کردن و بومی کردن علوم اجتماعی دست برداریم و علوم اجتماعی را به صورت خلاقانهای به پیش ببریم.
میزگردنقش برنامههای یونسکو در پژوهش اجتماعی و فرهنگی
یکی از مهمترین برنامههای "کنفرانس ملی پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران"، برگزاری ۱۲ میزگرد علمی به صورت همزمان در قالب موضوعات "طرحهای ملی و توسعه کشور"، "پژوهشهای جمعیتشناختی"، "مطالعات انسانشناسی فرهنگی"، "پژوهش در جامعهشناسی ایران و انقلاب اسلامی"، "پژوهش در خانواده"، "پژوهش در جامعهشناسی تاریخی"، "پژوهش شهری"، "پژوهش در جامعهشناسی پزشکی و سلامت"، "پژوهش در مسائل زنان" و نیز میزگردهای "نقش برنامههای یونسکو در پژوهش اجتماعی و فرهنگی"، "بررسی پیشینه و کارنامه موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی" و "پژوهشهای موسسه تحقیقات تعاون" بود.
در روز اول کنفرانس، شش میزگرد "نقش برنامههای یونسکو در پژوهش اجتماعی و فرهنگی"، "پژوهشهای جمعیتشناختی"، "مطالعات انسانشناسی فرهنگی"، "پژوهش در خانواده" و "پژوهش در جامعهشناسی تاریخی"، "پژوهشهای موسسه تحقیقات تعاون"، به صورت همزمان در دو سالن ابن خلدون و سالن کنفرانس انجمن برگزار شد که در هر یک از آنها، نخست صاحبنظران و شخصیتهای علمی- دانشگاهی، به بحث و تبادل نظر پرداختند و سپس به سوالات حاضران پاسخ دادند.
در بخش دوم برنامه صبح این کنفرانس، در میزگردی که با عنوان "نقش برنامههای یونسکو در پژوهش اجتماعی و فرهنگی"، به مدیریت دکتر محمدرضا سعیدآبادی، رئیس کمیسیون ملی یونسکو برگزار شد، وی به طرح هفت مدل مختلف برای تدوین ارتباط میان پژوهشهای اجتماعی و فرهنگی و سیاستگذاری پرداخت که شامل طرحهای دانشمحور، حل مسأله، تعاملی، سیاسی، تاکتیکی، روشنگرا، و بلاخره تحقیق به مثابه عمل اقتصادی بود.
دکتر سعیدآبادی ضمن توضیح درباره هر یک از این مدلها و تأکید بر ضرورت رابطه میان پژوهش اجتماعی و فرهنگی و سیاستگذاری، سخنان خود را با طرح این پرسش خاتمه داد که «چرا با وجود این همه پیشرفت در حوزههای مختلف علوم، هنوز افرادی در جهان هستند که در فقر به سر می برند؟»
در ادامه این میزگرد، دکتر کاووس سید امامی، دکتر داوود کیانی، عبدالمهدی مستکین و چونلی هان شرکت داشتند که هر یک توضیحاتی درباره این برنامهها دادند و به بیان دیدگاههای خود پرداختند. در این میزگرد، در بحث از نگرش یونسکو به پژوهشهای اجتماعی بر این نکته تأکید شد که از نظر یونسکو، پژوهشها حتماً باید نتایج عملی داشته باشند و به توسعه کمک کنند. از این نگاه، پژوهشهای اجتماعی و فرهنگی باید به ساماندهی جامعه منتهی شوند؛ چرا که تحولات پیچیده و درهم تنیده دنیای کنونی تأثیرات ویرانگری بر جامعه گذاشته است. بر این اساس بهتر است که پژوهشگران اجتماعی و فرهنگی شارح دست چندم نظریههای غربی نباشند و نظری هم به آثار متفکرین بزرگ ایرانی داشته باشند. در عین حال، نباید بین تحقیقات اجتماعی و عمل فاصله زیادی وجود داشته باشد و اگر یک تحقیق اجتماعی که امروز مسألهای را میتواند طرح کند، ده سال دیگر به نتیجه برسد، از حیظ انتفاع خارج است.
نمایش کلیپ و ارائه یک مقاله
بعد از ظهر روز اول کنفرانس ملی پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران، فیلمی کوتاه درباره تاریخچه علوم اجتماعی در کشور به نمایش درآمد. پس از نمایش این فیلم، دکتر مقصود فراستخواه به ارائه مقالهای با عنوان "بایستههای پژوهش اجتماعی و فرهنگی، با تأکید بر نظریه کنشگر-شبکه" پرداخت. وی بحث خود را با تأکید بر فضای دو قطبی موجود در تحقیقات اجتماعی آغاز کرد و به تحلیل فضای تولید علم در حوزه علوم اجتماعی پرداخت. او در سخنانش تأکید کرد که این نظریه، برخلاف سنت مرتونی، علم را در یک وضعیت ایدهآل هنجاری تعریف نمیکند و از منظر این نظریه، پژوهش اجتماعی و امر فرهنگی شبکهای از گفتمانها، آدمها، اشیاء، موقعیتها و عاملان و ساختارها و برنامهها و اقدامهاست و کنشگران علم از طریق شبکهسازی با کنشگران اجتماعی، فرهنگی، مدنی، دولت، بازار و حوزه عمومی عمل میکنند.
میزگرد پژوهشهای جمعیت شناختی
"پژوهشهای جمعیتشناختی" عنوان میزگرد دیگر این کنفرانس بود که عصر روز اول و با مدیریت دکتر شهلا کاظمیپور برگزار شد. در این میزگرد، دکتر حبیبالله زنجانی، دکتر سید میرزایی، دکتر فریده فراهانی، دکتر محمود مشفق، نادر مطیع حق شناس و دکتر محمد میرزایی حضور داشتند.
نخستین سخنران این میزگرد، دکتر فراهانی بود که به موضوع "اهمیت پژوهشهای اجتماعی و فرهنگی در موفقیت برنامههای جمعیتی و بهداشت باروری" پرداخت. وی با بیان این مسأله که سه متغییر پویایی جمعیت، باروری، مرگ و میر و مهاجرت در بستر اجتماعی و فرهنگی اتفاق میافتد، تأکید کرد: رمز موفقیت بسیاری از برنامههای حوزه جمعیتی، توجه آنها به نتایج تحقیقات اجتماعی است و از آنجا که رفتارهای جمعیتی را عوامل اجتماعی و فرهنگی تشکیل میدهند، درنتیجه پاسخگویی به بسیاری از سئوالات جمعیتی و بهداشتی با تحقیقات اجتماعی امکانپذیر است.
دکتر فراهانی همچنین با بیان چالشهایی که در حوزه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در امر بهداشت باروری وجود دارد، نتیجه گرفت که در صورتی که بستر تمام برنامههای جمعیتی و بهداشتی تحقیقات اجتماعی باشند، میتوان به موفق شدن آنها امیدوار بود.
سخنران بعدی این میزگرد، دکتر محمد میرزایی بود که به مروری بر پژوهشها و زمینههای پژوهشی جمعیتشناسی پرداخت. او سخنان خود را با تاریخ مباحث جمعیتشناسی در تحقیقات اجتماعی آغاز کرد. به گفته این استاد جمعیتشناسی دانشگاه تهران، گرچه سازمان ثبت احوال در سال ۱۳۰۷ تأسیس شد و اولین سرشماری ملی در سال ۱۳۳۵ انجام شد اما مطالعات جمعیتشناسی در سال ۱۳۴۳، با تأسیس بخش جمعیتشناسی موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی آغاز به کار کرد. اولین طرح پژوهشی این بخش درباره باروری در چهار بخش روستایی و شهر تهران انجام شد. در فاصله سالهای ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۷، طرح در موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی انجام شد که ۱۵ درصد از کل تحقیقات در این زمینه را شامل میشد. عمده مطالعات درباره روند تحولات و عوامل تعیینکننده باروری، مرگ میر و مهاجرت صورت میگرفت. دکتر میرزایی در ادامه بحث خود، با بیان اینکه اولین درس جمعیتشناسی را دکتر بهنام در سال ۱۳۳۸ در دانشگاه تهران ارائه داد، از پیش کسوتان این رشته یاد کرد.
میزگرد مطالعات انسانشناسی فرهنگی
آخرین میزگرد روز اول "کنفرانس ملی پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران"، در سالن ابن خلدون به مطالعات انسانشناسی فرهنگی اختصاص یافت که دکتر ناصر فکوهی مدیریت آن را بر عهده داشت. دکتر علی بلوکباشی، دکتر نیلوفر حائری و دکتر امیلیا نرسیسیانس از دیگر شرکت کنندگان این پنل بودند.
میزگرد پژوهش در خانواده
بخش دیگری از میزگردهای کنفرانس ملی پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران در سالن کنفرانس انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد که اولین آنها، میزگرد پژوهش در خانواده با مدیریت دکتر باقر ساروخانی بود. در ابتدای این جلسه، دکتر ساروخانی به معرفی اعضای پانل و کتب منتشر شده اعضای این میزگرد پرداخت. سپس دکتر عالیه شکربیگی بحث خود را تحت عنوان "نظریه و نظریهپردازی در پژوهشهای خانواده" ارائه کرد. وی با بیان اینکه به نظریهپردازی در نهاد خانواده باید به مثابه یک تلاش و مجاهدت نگریست، نظریهپردازی را امری تعیینکننده برای اجرای پژوهشهای مفید در نهاد خانواده دانست. در پی این بحث، دکتر ساروخانی نیز با تأکید بر اهمیت نظریهپردازی برای ماندنی شدن تحقیق، نیاز به نظریهسازی و عبور از مرحله پوزیتیویسم محض و آمارگرایی را برای رسیدن به نظریهپردازی الزامی خواند. در ادامه، دکتر امید علیاحمدی بحثی را در باب گفتمانها و سیاستگذاری خانواده مطرح کرد و ایده کانونی صحبتهای خود را گفتمانهای متعددی که در طی سالیان گذشته در کشور ما درحال ظهور بودند، قرار داد و توضیح داد که نقش این گفتمانها در سیاستگذاری خانواده به اندازه حجم و چگالی آنها نبوده است. وی همچنین وضعیت سیاستگذاریها در عرصه خانواده را به دو دلیل نگرانکننده دانست. دلیل نخست از نظر دکتر علیاحمدی این بود که به دلیل ایدئولوژی خانواده در ایران، افراد مختلف با گفتمانهای مختلف، ایدئولوژیهای متفاوتی در حوزه خانواده دارند و به هرحال این گوناگونی ایدئولوژیها ممکن است در نگاه آنها به خانواده آرمانی مؤثر باشد و این بر سیاستگذاریها سایه بیاندازد و دلیل دوم به پیچیدگی واقعیت اجتماعی خانواده در ایران برمیگردد که این امر کار سیاستگذاری را با دشواری و اشکال جدی مواجه میکند و در واقع الزام پژوهشهای اجتماعی در همین جا مشاهده میشود. در ادامه این میزگرد، دکتر ساروخانی در تأیید صحبتهای دکتر علی احمدی، خانواده را عمق استراتژیک پدیدههای اجتماعی و جایگاه تولد دوگانه انسان (فیزیکی و اجتماعی) معرفی کرد و حتی انجام مطالعات آسیبشناختی و بررسی فرهنگ دموکراسی و شهروندی را بدون در نظر گرفتن نهاد خانواده غیرممکن دانست. او همچنین ضرورت سیاستگذاری در باب خانواده را بر اساس چهار شرط (فراگیری، دیالکتیکی، آیندهنگری و واقعگرایی) مهم ارزیابی کرد.
دکتر افسر افشارنادری سخنران دیگر میزگرد پژوهش در خانواده بود که به مقوله پژوهش در ایران با توجه به آمارهای متناقض و متفاوت دستگاهها و مسئولین پرداخته و این سؤال را که با توجه به آمارها و نوع برنامهریزیای که باید انجام داد، پیش کشید.
در ادامه این میزگرد، دکتر مریم رفعتجاه بحثی را درباره پژوهش در خانواده مطرح کرد و به چند پارادوکس در عرصه مطالعات خانواده در ایران اشاره کرد. به گفته او، پارادوکس اول این است که با وجود اینکه در عرصه خانواده، چالشهای زیادی داریم و این ایجاب میکند که بودجههای پژوهشهای خانواده را گسترش دهیم و به امر پژوهش بیشتر بپردازیم، اما در عمل میبینیم که حوزه خانواده، هم از سوی صاحبنظران علوم اجتماعی و هم از سوی سیاستگذاران و برنامهریزان، مورد بیمهری قرار گرفته است.
وی در بیان پارادوکس دوم نیز به مشکلات معرفتشناختی در حیطه مطالعات خانواده پرداخت. در پایان این میزگرد، دکتر محمدصادق ذاکری نسبت پژوهش با زندگی را مورد بررسی قرار داد و با اشاره به اینکه نقد پژوهش، تجلیل از پژوهش است به طرح سؤالاتی در مورد پژوهشها و رابطه آنها با زندگی مردم در جامعه پرداخت.
میزگرد پژوهشهای موسسه تحقیقات تعاون
میزگرد پژوهشهای مؤسسه تحقیقات تعاون، به مدیریت دکتر حمید انصاری، دومین میزگردی بود که در روز پنجم دی ماه در سالن کنفرانس انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد. در این نشست، دکتر انصاری صحبتهای خود را با بیان نکتهای که آن را گویای واقعیتی در حوزه پژوهش اجتماعی در ایران میدانست، آغاز کرد و گفت: این نکته توجه اکثریت قابل توجه پژوهشگران به مشکلات پژوهش در ایران در حوزه مسائل اجتماعی است. به گفته او، در واقع بدون اینکه کسی این مسأله را اغواء کرده باشد، اذهان براساس تأثیر واقعیتهای موجود در جامعه، به سمت و سویی حرکت میکنند که بیشتر روی مشکلات پژوهشهای اجتماعی در ایران متمرکز شده و کار میکنند. دکتر انصاری در ادامه، پژوهشهای اجتماعی را به شدت متأثر از واقعیتهای اجتماعی هر جامعه دانست و گفت: واقعیتهای اجتماعی در هر نوع پژوهشی اثر میگذارند، اما در پژوهشهای اجتماعی، به دلیل خصلت اجتماعی آنها و نقش و کاربردی که در مدیریت جامعه دارند، در عین حال، بسیار از جامعه تأثیر میپذیرند. بنیانهای نظری و اصول مدیریتی حاکم در مدیریت جامعه، ویژگیهای افراد، رویکردها، ارزشها، وجهه نظرهای شخصی و فردی و همچنین ماهیت و محتوای پژوهشهای اجتماعی، از جمله عوامل دیگری هستند که بر پژوهشهای اجتماعی اثر میگذارند.
در ادامه این میزگرد، دکتر شیانی به جایگاه مراکز و مؤسسات پژوهشی در استراتژی توسعه ایران پرداخت و آن را یک بحث نظری با رویکردهای توسعه عنوان کرد.
دکتر میرطاهر موسوی نیز جایگاه پژوهشهای مبتنی بر مشارکت، سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی در اسناد بالادستی کشور را به عنوان یکی از پیش نیازهای بسیار ضروری و اولیه برای تحقق توسعه پایدار دانست و گفت: در اسناد بالادستی و توسعهای نگاهی طیفوار و بسیار متنوعی نسبت به این مفاهیم وجود دارد که از اقبال تا امتناع پیش میرود.
در ادامه این جلسه، دکتر موسایی با اعلام آمارهایی، به برخی مشکلات پژوهش در ایران اشاره کرده و تحقیقات در این کشور را به نوعی توجه به شاخصهای مختلف توسعهیافته ارزیابی کرد.
دکتر پویا علاءالدینی نیز به دولتی بودن و بیبرنامه بودن پژوهشهای اجتماعی پرداخته و رابطه بین دولت و جامعه آکادمیک را برای تخصیص درست و مناسب بودجههای پژوهشی الزامی شمرد.
در پایان این جلسه، بهراد رضوی آل هاشم به پژوهش اجتماعی در ایران ۱۴۰۰ با تأکید بر برنامه چهارم توسعه و با محوریت مبحث دانایی محوری اشاره کرده و یکی از ابزارهای توسعه را پیریزی ساختارها و نهادهای علمی – پژوهشی دانست. او در بحث خود تأکید کرد که تلاش برای رسیدن به شاخصهای توسعه، بدون تحقیق، سرابی بیش نیست و رسیدن به توسعه نیازمند تحقیق در سطح گسترده و عملی کردن آن در امور اجرایی است.
میزگرد پژوهش در جامعهشناسی تاریخی
میزگرد پژوهش در جامعهشناسی تاریخی، به مدیریت دکتر ابراهیم توفیق، ساعت ۱۶ در روز یکشنبه ششم دی ماه ۱۳۸۹ در سالن کنفرانس انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد.
در آغاز این کنفرانس، دکتر توفیق و مهدی یوسفی مطالبی را در خصوص جامعهشناسی تاریخی، با نگاهی انتقادی ارائه دادند و سپس دیگر اعضا، با توجه به حوزه تخصصیشان به طرح مباحثی در مورد وضعیت پژوهش پرداختند. در این زمینه، مهدی یوسفی با اشاره به متنی از روح الله رمضانی، ایرانشناس ساکن آمریکا و با نقل این جمله که برای ما ایرانیان تاریخ همیشه زمان حال است؛ «حقیقت» و «عدم حقیقت» نهفته در این جمله را مورد توجه قرار داد و در ادامه به این موضوع پرداخت که چرا ما برداشت خاصی از تاریخ داریم و این برداشت خاص چگونه در دانش ما تجلی پیدا کرده و چطور دانش تاریخی ما از دانش اجتماعی ما جدا شده است. سپس دکتر توفیق در ادامه مباحث مطرح شده قبلی، به وضعیت جامعهشناسی تاریخی در ایران پرداخت و بر این مسأله که چرا دانشگاههای ما جامعهشناسی تاریخی را بر نمیتابند و امکان پذیر نمیکنند، تأکید کرد. او گفت: نوشتارهایی که در یک آکادمی مشخص صورت میگیرند، اغلب با سؤالی آغاز میشوند که بر آمده از آن آکادمی است؛ به همین دلیل، بیشتر اینها مطالعات تطبیقی هستند و از دل این متون، نوعی جامعهشناسی تاریخی در میآید که از قبل تعیین میکند ما چه مسیری را باید طی کنیم.
وی افزود: در مقایسه بین شرق و غرب، ما تاریخ خودمان را از منظر تحولات لحظه حال در اروپا مورد بحث قرار میدهیم و در نتیجه به نوعی تصور سکون میرسیم و در بیشتر کتابهایی که در مورد ایران نوشته شده، چه نویسنده ایرانی باشد و یا غیر ایرانی با وجود تفاوتها و رویکردهای نظریای که دارند عملاً بر سر اینکه تاریخ ایران مثل تاریخ شرق، تاریخ سکون است، توافق وجود دارد؛ بهراحتی از دل تاریخ سکون میتوان تاریخ انحطاط را هم استخراج کرد و چیزی که تعیینکننده است این است که وضعیت حال ما تداوم آن سکونی است که همواره وجود داشته و انحطاطی که از یک مقطع به وجود آمده، سرنوشت ما را رقم میزند.
در ادامه این نشست، فیروزه فروردین از دیگر اعضای میزگرد بحثی را در مورد گفتمان مشروطه و ظرفیتهای نظری آن مطرح کرده و آن را محلی میان مصداق و تئوری معرفی کرد. او گفت: در واقع تلاشی صورت گرفته که یک کار کمتر شرقشناسانه انجام داده باشیم. وی با اشاره به بحث مهدی یوسفی که بیشتر بر وضعیت حال و تقسیم کار عینیای که در آکادمی ما بوجود آمده و جداییای که بین تاریخ و جامعهشناسی اتفاق افتاده تأکید کرده بود، به ریشهیابی این بحث تا دوران مشروطه و در لحظه گسست و مواجهه با مدرنیته غربی پرداخت.
در ادامه، محبوبه مقدم نیز شکل گرفتن فضای عمومی جدیدی در دوره ناصری، پس از طرح سؤال عباس میرزا، مبنی بر اینکه علت عقب ماندگی ایرانیان چیست؛ شکست ایران از روس و در پی آن تضعیف اقتدار نهاد سلطنت را مورد بحث قرار داد و به حضور زنان در این حوزه عمومی بسط یافته در دوره ناصری از دو منظر متون داخلی و سفرنامهها اشاره کرد.
سخنران بعدی این میزگرد، امیر خراسانی بود که هدف از بحث خود را اینگونه بیان کرد: تقسیمبندی رایجی که در علوم اجتماعی بین امر خُرد و کلان وجود دارد، در واقع مبنایی ندارد و از یک نگاه صرفاً غیرتاریخی نشأت میگیرد. مبنای این تقسیمبندی مشخص نیست. میتوان نشان داد که یک امر خُرد چقدر میتواند در یک لحظه تاریخی، تأثیر کلان داشته باشد. او سپس تبدیل شدن امور فرهنگی به امور انسانشناختی و مفهوم هستی نمایشی را مورد بحث قرار داد.
آخرین عضو میزگرد، منصوره بلخاری، در مورد تاریخ توصیفی شهرها به طور مشخص تهران صحبت کرد و گفت: تاریخ توصیفی غالباً در دست شهرسازان قرار داشته است و نتیجه مباحثشان در مورد شکلگیری شهر تهران یک ادبیات نارسایی را گسترش داده که از ابعاد مختلف قابل انتقاد است.