دو گروه علمی-تخصصی جامعهشناسی علم و معرفت و مطالعات انسانشناسی فرهنگی انجمن جامعهشناسی ایران با همکاری یکدیگر، روز چهار شنبه شانزدهم تیر ماه سال جاری نشستی را در سالن کنفرانس انجمن با عنوان انسانشناسی اجتماعی در روسیه برگزار کردند که طی آن، دکتر الگ ولادیمیروویچ کوزنتسف (انسانشناس اجتماعی دانشگاه دولتی چینا در روسیه) به سخنرانی پرداخت. در این جلسه، دکتر محمدامین قانعیراد و دکتر منیژه مقصودی مسئولیت مدیریت بحث و ترجمه سخنرانی به زبان فارسی را بر عهده داشتند.
در ابتدای این جلسه، ولادیمیروویچ ضمن تشکر از برگزارکنندگان جلسه و اظهار امیدواری برای ایجاد همکاریهای بیشتر بین دو دانشگاه دولتی چیتا و انجمن جامعهشناسی ایران، سخنرانی خود را به دانشگاه دولتی چیتا و وضعیت انسانشناسی اجتماعی در آن محدود کرد و در همین راستا، سه عامل را در توسعه انسانشناسی دانشگاه دولتی چیتا تأثیرگذار دانست. او گفت: رویکردهای کمونیستی و ایدههای غربی تأثیر بسزایی در انسانشناسی اجتماعی روسیه داشتهاند؛ به طوری که میتوان گفت این دو عامل فضایی متناقض را در علوم اجتماعی به ویژه انسانشناسی اجتماعی به وجود آوردهاند. عامل دیگر در کنار این دو عامل نیز تغییر نسلی در روسیه و ورود دانشجویان و ایدههای جدید در دانشگاه دولتی چیتا است.
وی در ادامه، با ارائه گزارشی تاریخی از روند تحول علوم اجتماعی در روسیه تأکید کرد که رژیم کمونیستی سابق نگاهی منفی به علوم اجتماعی داشت و مخالف توسعه ایدههای علوم اجتماعی بود. این رژیم در مقابل بیشتر به توسعه علوم فنی، طبیعی و تکنولوژیک تأکید داشت و به همین دلیل به عنوان مثال، تا سال 1980، علوم سیاسی در دانشگاههای روسیه تدریس نمیشده است. در نیمه دوم دهه 1980، با فروپاشی نظام کمونیستی، علوم اجتماعی و سیاسی به طور رسمی شکل گرفت و در سال 1990، انسانشناسی اجتماعی به عنوان یک رشته جدید در روسیه معرفی شد و در ارتباط با سنتهایی نظیر اتنوگرافی، تاریخ، فلسفه و جامعهشناسی رشد کرد.
ولادیمیروویچ دو روند را در رشد انسانشناسی اجتماعی روسیه قابل تفکیک از یکدیگر دانست؛ یکی اتنوگرافی که بر مطالعات اقوام، سنتها و فرهنگهای گذشته تأکید دارد و دیگری انسانشناسی که با نزدیک شدن به جامعهشناسی و فلسفه و تمرکز بر موضوعات جنسیت، همکاری، بازار، مسائل اجتماعی و اقتصادی جدید، به طور کلی بیشتر به تحولات جامعه مدرن میپردازد.
سخنران این نشست انجمن جامعهشناسی ایران در ادامه بحث خود، انسانشناسی اجتماعی و فرهنگی را محصول جامعه غرب شمرد و گفت: انسانشناسی در آمریکا دارای وجه فرهنگی است. در انگلیس بیشتر وجه اجتماعی بر آن غالب است و آن چیزی که ما در روسیه تعقیب میکنیم، بیشتر سنت آلمانی است. در واقع میتوان گفت که به دلیل تبعیت از سنت قومشناسی آلمانی است که در روسیه واژه اتنوگرافی بیشتر به کار گرفته میشود. از سوی دیگر، اتنوگرافی که از قرن هیجدهم وارد روسیه شده، امروزه تغییراتی را در روش و رویکرد داشته است. اتنوگرافی بر توصیفات عمیق، دقیق و مفصل تکیه کرده و به تبعیت از رویکرد مارکسیستی بر حضور در میدان و سوالات گوناگون تأکید دارد. آن چیزی که ما به عنوان اتنوگرافی میفهمیم، صرفاً توصیف نبوده و تجزیه و تحلیل هم در آن دخیل است و به همین دلیل، در حال حاضر انسانشناسی اجتماعی در روسیه به مطالعات میدانی، نظریه و تجزیه و تحلیل تأکید دارد و بحثهای زیادی بین دانشگاهیان در رابطه با موقعیت انسانشناسی اجتماعی در میگیرد. ماحصل این مباحث، شکلگیری حوزههای متکثری در درون انسانشناسی اجتماعی است که از جمله آن، میتوان به انسانشناسی شهری، انسانشناسی حقوقی، انسانشناسی سیاسی و غیره اشاره کرد.
در ادامه این نشست، ولادیمیروویچ به معرفی تعدادی از انسانشناسان و موسسههای پژوهشی روسیه پرداخت که در حوزههای تخصصی به فعالیتهای پژوهشی مشغولند. وی در این زمینه توضیح داد که از دهه 1990 فرایند دموکراتیک شدن روسیه باعث شکلگیری جامعه مدنی شد و بستری را فراهم کرد که از یک طرف علوم اجتماعی رشد کند و از طرف دیگر زمینههای توسعه جامعه مدنی فراهم شود و بدین ترتیب توجه و رویکرد مثبت دیگران را به خود معطوف سازد. در واقع، با فروپاشی شوروی، علوم اجتماعی دیگر جنبه ابزاری و تزئینی نداشت و در توسعه جامعه نقش جدی ایفا میکرد. در این شرایط، اکنون اولویت به پروژههایی داده میشود که توسعه اجتماعی و مدنی را در پی داشته و مبتنی بر قانون باشند. پژوهشگران نیز به ترکیب بین آموزش و پژوهش تمایل دارند. بنابراین در حال حاضر علوم اجتماعی ابزاری برای توسعه اجتماعی تلقی میشود و نه ابزاری در دست قدرتمندان. مشکلاتی که علوم اجتماعی در گذشته با آن مواجه بود، از تأثیر سنگین مارکسیسم روسی نشأت میگرفت. امروزه بسیاری از بنیادهای مالی خارجی و بینالمللی از پژوهشگران روسی به ویژه پژوهشگران جوان و دانشجویان دکتری حمایتهای مالی لازم را به عمل میآورند و از سال 1989 نیز دفتر همکاریهای بینالمللی پژوهشی در زمینه علم و پژوهش فعالیت خود را آغاز کرده است. از سوی دیگر باید گفت که اهداف راهبردی اعلام شده بیشتر برنامهها در قالب همکاریهای بینالمللی مبتنی بر اهداف بنیادهای ملی است که از جمله آنها میتوان به کمک به دانشجویان برجسته به منظور جلوگیری از مهاجرت آنها، حمایت از اصول جدید مدیریت پژوهشهای علمی و حمایت از مراکز آموزشی مستقل اشاره کرد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: با اینکه امروزه به دلیل بحران اقتصادی، تخصیص بودجههای پژوهشی در حال کاهش است اما در سیاست تکنولوژی تغییرات بنیادینی دیده میشود و حمایت از پروژههای دارای اولویت از طریق بنیادهای پژوهشی صورت گرفته و نظام مدیریت پژوهش دگرگون شده است. بدین ترتیب، به جای اینکه پژوهشها به صورت متمرکز در مراکز انجام گیرد، افراد این کار را انجام میدهند و این فرآیندها برآیند تغییراتی در مکانیزمهای پژوهشی است که نشان میدهند چنین اشکال دموکراتیکی در روند پژوهش در حال شکلگیری است.