بیستمین سخنرانی از سلسله سخنرانی‌های گروه جامعه شناسی تاریخی انجمن جامعه شناسی ایران روز شنبه 10 اسفند 1392 با عنوان «جامعه شناسی تاریخی دربار دوره قاجار در آراء و آثار محمدحسن خان اعتمادالسلطنه» توسط دکتر محمد امیر احمدزاده در پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی برگزار گردید. 

او بحث خود را با بررسی حوزه مطالعات جامعه شناسی دربار آغاز نمود گفت: بررسی این حوزه مطالعاتی را می توان بررسی و ارزیابی ساختار قدرت دانست و در ارتباط با تاریخ دوره قاجاریه برخی کنشگران سیاسی همچون محمدحسن خان اعتمادالسلطنه(1259-1313ه.ق) در ثبت مباحث و مسائل ساختار قدرت به نگارش آثار تاریخنگاری و یادداشت­های شخصی پرداخته­اند. در آثار اعتمادالسلطنه، شاه، هسته مرکزی منظومه قدرت در امور سیاسی دربار و ساختار قدرت سیاسی قاجاریه که مبتنی بر رژیم «سلطنت خودکامه» و از نقش محوری در اداره امور گوناگون برخوردار بوده است و به گواه برخی ماموران سیاسی و سیاحان، شاه قاجار سه وظیفه «قانون­گزاری»، «اجرا» و «قضاوت» را خود به عهده داشت و این امر تماماً از شئونات حکمران مطلق العنان بود. اعتمادالسلطنه که خود شاهد تاثیر دگرگونی های وضع جدید بر ساختار نظام سیاسی عصر ناصرالدین شاه بوده است در آثارش بر دو گروه نخبگان قدرت یعنی نخبگان مرکزی (شاهزادگان، درباریان، تیولداران، مستوفیان، وزراء، فرمانفرماها و اشراف بزرگ یعنی السلطنه ها، الدوله ها، الملک ها، الممالک ها و … ) که این نخبگان اطرافیان شاه را تشکیل می دادند و اکثر مناصب دولت خصوصا مقاماتی مانند وزارت، حکومت ایلات بزرگ و مناصب بالایی قشونی را در اختیار داشتند و همچنین دسته نخبگان محلی شامل اعیان و اشراف محلی، خوانین، صاحب منصبان محلی و میرزاها که در مناطق خودشان، مناصب دولتی را در انحصار خود گرفته بودند را مورد بررسی قرار داده است و به دلیل اهمیت جایگاه صدراعظم ها در تحولات ساخت قدرت به تالیف کتاب صدرالتواریخ پرداخته اما به دلیل مطلقه بودن این ساختارها به شکلی غیرمستقیم به نقد مواضع درون قدرت در قالب کتاب خلسه می پردازد و نهایتا در روزنامه خاطرات خود که دربردارنده یادداشت های او در حوزه خصوصی بوده است به نقد آشکارتر و جسورانه تری از برخی رفتارها و عملکرد راس قدرت یعنی خود شاه پرداخته است.

سخنران این نشست درادامه این بحث را مطرح نمود که از چند منظر ارزیابی آثار اعتمادالسلطنه حایز اهمیت است؛ او از یک سو نماینده عصر تحولات مهم دوره ناصری است و از سوی دیگر او در آثار گوناگون با قلم و بیان متفاوتی که برآمده از مقتضیات سیاسی بود به ارزیابی و نقد ساختار قدرت دربار ناصری پرداخته است و مجموعه آثار او می تواند در ارایه رویکرد جامعه شناختی از اوضاع دربار قاجار و روشنگری بخشی از تاریخ نظام قدرت و تحولات آن راهگشا باشند.