jpgحمایت اجتماعی و خانواده موضوع بحثی بود که در جلسه روز هشتم اسفندماه سال 84 در گروه علمی ـ تخصصی جامعه‏شناسی خانواده انجمن جامعه‏شناسی ایران، مورد بررسی و تبادل نظر قرار گرفت. دکتر سوسن باستانی عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا سخنران این نشست بود که به ارائه نتایج تحقیقات خود در این زمینه، از دیدگاه تحلیل شبکه اجتماعی، پرداخت.

وی ابتدا درباره روش کار خود گفت: رویکرد تحلیل شبکه از دهه 1970 به بعد، مقبولیت خاصی یافته و همراه با آن بحث‏های حمایت اجتماعی نیز اهمیت بیشتری پیدا کرده چرا که مشخص شده دریافت حمایت اجتماعی بر رضایت‏مندی زندگی افراد نقش بسزایی دارد.

باستانی افزود: حمایت اجتماعی که در کل این بحث با رویکرد تحلیل شبکه مطرح می‏شود، اغلب به کمک‏های دیگران مهم به فرد در شرایط بحران و نیاز برمی‏گردد. این دیگران مهم که عموما کمک‏های آنها شامل کمک‏های عاطفی و ابزاری می‏شود، در ابعاد مختلف می‏توانند مورد بحث قرار گیرند.

او خاطر نشان کرد: اکثر تحقیقاتی که با رویکرد شبکه، بحث حمایت اجتماعی را مورد مطالعه قرار دادند، در کشورهای غربی انجام شده‏اند که موضوع خدمات تأمین اجتماعی و کمک‏های رسمی دولت در آنجا کاملاً جا افتاده است. این در حالی است که در کشورهای در حال توسعه شرایط تا حدی متفاوت است؛ بخش رسمی هنوز قابلیت و توانایی خدمات‏رسانی را ندارد و منابع بیرونی در یاری‏رسانی به افراد، معمولاً پیوندهای آنان با خویشاوندان، همسایگان و دوستان خواهد بود که البته هریک از انواع پیوندها، نوع خاصی از حمایت را فراهم می‏کنند و به نوعی پیوندها از نظر حمایتی که ارائه می‏دهند، شخصی شده‏اند. پیوندهای افراد با خویشاوندان، دوستان و همسایگان متفاوت است اما اینکه تعداد هریک از این گروه پیوندها در شبکه افراد چقدر باشد، به ویژگی‏های فرهنگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه بستگی دارد.

دکتر باستانی در بیان تفاوت‏های تحقیقات انجام شده در کشورهای مختلف، در این زمینه، گفت: در مطالعاتی که در کشورهای پیشرفته انجام شده، حمایت هایی با جنبه‏های عاطفی، مشورتی و مشابه اینها نیز در نظر گرفته شده اما در کشورهای در حال توسعه، بیشتر حمایت‏های مادی و اقتصادی با استراتژی بقا بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. از سوی دیگر، تحقیقات در کشورهای پیشرفته، بیشتر روی نمونه طبقه متوسط است اما در کشورهای در حال توسعه بیشتر فقرا و حاشیه‏نشینان مورد بررسی قرار گرفتند و این باعث شده نهایتاً مقایسه ناقص باشد.

وی افزود: در این تحقیق، تمرکز روی طبقه متوسط بوده تا مقایسه با سایر کشورها راحت‏تر صورت گیرد. علاوه بر آن بحث ریزش طبقات متوسط در ایران، از نظر ساختار شبکه و نوع حمایت‏های دریافتی، نیز مورد بررسی قرار گرفته است. در انتخاب نمونه، طبقه متوسط سنتی و طبقه سنتی جدید را مورد مطالعه قرار دادیم و سبک زندگی و منطقه زندگی را سنجیدیم که نمونه کاملاً بازگوکننده این طبقه باشد. در حین کار به این نتیجه رسیدیم که مناطق 2، 3، 4، 5 و 6 تهران بیشتر جمعیت را طبقه متوسط تشکیل می‏دهند. در میان ساکنان این مناطق نمونه 320 تایی را در نظر گرفتیم که با زن و شوهر هر دو و به طور هم زمان در دو اتاق جداگانه مصاحبه کردیم تا هم بحث حمایت‏های خانواده و هم جنسیت را بسنجیم.

رئیس دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه الزهرا، روش کار خود را در برای تنظیم سؤالات تحلیل شبکه، روش فیشر معرفی کرد که طی آن مبادلات افراد مورد بررسی قرار گرفته و به نوعی اسامی افراد شبکه با سؤال از نوع حمایت‏های دریافتی، به صورت بده‏بستان اجتماعی، بیرون کشیده شده است. وی در عین حال گفت که در این تحقیق 6 بعد حمایتی شامل مشورت، کمک‏های عاطفی، خدمات، کمک‏های مالی، اطلاعات و مصاحبت و همنشینی برگرفته از کار بارت ولمن مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین در بخش دیگری از پرسشنامه یک سؤال باز برای پاسخگویان در نظر گرفته شده و از افراد پرسیده شده که "مهم‏ترین مشکل زندگی‏شان در سال گذشته چه بوده و در آن زمان چه کسی به آنها کمک کرده و آیا مشکل برطرف شده است یا خیر؟"

باستانی ادامه داد: بررسی نتایج نشان می‏دهد که اکثر پاسخگویان حمایت مورد نظر خود را به نحوی از شبکه اجتماعی‏شان می گرفتند به طوری که در مجموع 318 پاسخگو حدود 3000 پیوند را اسم برده‏اند. حداقل تعداد افراد شبکه 2 نفر و حداکثر 24 نفر بوده است که به طور متوسط می‏توان گفت تعداد افراد شبکه این نمونه 10 نفر بوده است. در این میان، 7/94% مصاحبت، 7/87% مشورت، 4/82% حمایت عاطفی، 2/68% خدمات (کمک در انجام کار خانه، حمایت از بچه، محافظت از خانه) 5/58% کمک مالی، 9/11% اطلاعات، را به عنوان ابعاد مختلف حمایت اجتماعی دریافتی خود از شبکه معرفی کرده‏اند. در این میان، بیشترین میزان حمایت مربوط به مصاحبت و کمترین آن مربوط به اطلاعات است که این می‏تواند ویژگی نمونه ما از طبقه متوسط باشد که اغلب اطلاعات را از روزنامه‏ها و رسانه های عمومی می‏گیرند و برای کمک مالی هم بیشتر بانک‏ها و مراکز رسمی را انتخاب می‏کنند. در عین حال، خویشان به خصوص خویشاوندان نزدیک نقش عمده‏ای را در حمایت افراد برعهده دارند. عموما بیش از 50% شبکه افراد طبقه متوسط را خویشان تشکیل داده و بهترین و ارزشمندترین نوع حمایت را خویشاوندان به خصوص خویشان نزدیک ارائه می‏دهند.

وی افزود: تحلیل‏ها در سطح شبکه نشان می‏دهد سایز شبکه، تراکم آن و درصد خویشاوندان تبیین‏کننده میزان حمایت است. سایز شبکه رابطه مستقیم و تراکم رابطه معکوس با حمایت دارد؛ یعنی هرچه تراکم بیشتر باشد، کنترل افراد روی هم بیشتر است وقتی تراکم کم است، یعنی اعضای شبکه فرد، یکدیگر را نمی‏شناسند و این باعث می شود که آزادی عمل فرد در انتخاب ها بیشتر باشد در عین حال، هرچه تراکم کمتر باشد فرد در شبکه خود، افرادی را در طیف های متفاوت‏تر می‏شناسند.

در سطح شبکه، ویژگی های پیوند مهم‏تر از ویژگی‏های فردی است اما در سطح پیوند، جنسیت، سن و تحصیلات از عوامل مؤثر بودند. در این نمونه 312 نفر از 318 نفر گفته‏اند که از همسر حمایت عاطفی گرفتند و فقط 8 نفر گفتند که به همسر حمایت دادند که این نشانه تفاوت فرهنگ ماست.

باستانی در یک تیپ‏بندی که براساس تحقیق خود، از شبکه‏های حمایتی خانواده ارائه داد، تصریح کرد: یک تیپ از خانواده‏های طبقه متوسط، خانواده‏هایی با شبکه‏های متنوع هستند که همه نوع رابطه در شبکه آنها وجود دارد و در نتیجه همه جور حمایتی می‏گیرند و سایز شبکه فرصتی برای دریافت حمایت بیشتر برای آنها فراهم می‏کند. تیپ دوم، خانواده‏هایی هستند که فقط به خودشان وابسته‏اند و این گروه معتقدند که خویشاوندان قابل اعتمادند و شما در هر شرایطی می‏توانید از آنها کمک بگیرید. تیپ سوم که گروه اندکی را تشکیل می‏دهند، کسانی هستند که تنها به خانواده مرکزی خود وابسته‏اند. این عده بیشتر کسانی هستند که فرزندانی با سنین بالا دارند. در هر سه گروه خانواده نقش مرکزی را دارد و بیمه اعضا محسوب می‏شود. فرزندان تا زمان ازدواج در خانواده‏اند و پس از آن باز به خانواده وابسته‏اند. نوع بده‏بستان‏ها در شبکه خویشاوندی بده‏بستان‏های تعمیم یافته است یعنی افراد با دوستان و همکاران خود حسابگرانه ولی با خویشانشان ایثارگرانه برخورد می‏کنند.

در نمونه این پژوهش، اکثر پاسخگویان حداقل یک دوست را در شبکه خود داشتند ولی تعداد دوستان در شبکه‏های مردان بیشتر بود. همسایگان بیشتر خدمات کوچک ارائه می‏دادند و در میان نمونه فقط یک پاسخگو داشتیم که برای حمایت عاطفی و مصاحبت به همسایه مراجعه می‏کرد. بیشتر افراد تعداد قابل توجهی از همسایگان را می‏شناسند و درباره مسائل روزمره با آنها صحبت می‏کنند. در این پژوهش 40% از پاسخگویان گفتند که در سال گذشته اصلاً مشکلی نداشته‏اند که البته برخی حل شدن مشکل را دلیل مشکل نداشتن می‏دانستند. عامل فرهنگی هم در در میان نگذاشتن مشکلات افراد مؤثر بود، چنانچه در خیلی از موارد، وقتی مصاحبه‏ها طولانی‏تر می‏شد، افراد اعتماد بیشتری می‏کردند. در نهایت می‏توان گفت، در بین پاسخگویان مهم‏ترین مشکل، مشکلات اقتصادی بود که 28% افراد از آن نام برده بودند گرچه همه می‏گفتند که نیاز فوری به پول ندارند اما بی‏ثباتی اقتصادی آنها را نگران می‏کند.

برای مردان، بیماری و مشکلات مربوط به کار، در اولویت نخست و برای زنان مسائل مربوط به فرزندان و اختلاف با خویشاوندان به عنوان مهم ترین مشکلات مطرح شده بود و در همه مشکلات مهم، خویشان به خصوص همسر، مهم‏ترین مرجع افراد بودند و هرچه مشکل حادتر بود، حمایت‏های دریافتی خیلی بیشتر بود. در کل، خانواده‏ها همگی شبکه‏های حمایتی را داشتند اما جنسیتی بودن حمایت‏های دریافتی مهم بود. زنان بیشتر منبع حمایت‏های عاطفی و خدمات (زنانه) و مردان منبع حمایت‏های اطلاعات و مالی (مردانه) بودند.

دکتر سوسن باستانی در پایان این نشست، در پاسخ به این پرسش که "چرا خویشاوندان تا این حد شبکه‏های ما مهم اند؟"، گفت: به نظر من، بخشی از دلایل انتخاب خویشان، آگاهانه است اما در کل می‏توان گفت تغییرات و محدودتر شدن عرصه عمومی پس از پیروزی انقلاب، تا حدی سبب شده که همه چیز درون خانواده محدود شود و با وجود اینکه، در سال‏های اول انقلاب تا حدی با دخالت مسائل سیاسی، روابط خویشاوندی محدودتر شد اما این پیوندها باز زودتر از سایر پیوندها به حالت اولیه خود بازگشت. علاوه بر آن، میزان بالای جمعیت جوان ایران، ساخت متفاوت خانواده و زیاد بودن تعداد خواهر و برادران و باعث می‏شود خیلی وقت‏ها حمایت‏ها فقط از آنان گرفته شود