H Mohadesiکتاب "مقالاتی درباره دین"، اثر جرج زیمل با ترجمه شهناز مسماپرست، در 318 صفحه توسط نشر ثالث منتشر شده است. گروه جامعه‌شناسی دین انجمن جامعه‌شناسی ایران، در نشست نقد کتاب خود در فروردین ماه 1389 که در سرای اهل قلم برگزار شد، به معرفی و نقد این کتاب پرداخت. در این نشست، دکتر حسن محدثی، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز، به سخنرانی پرداخت.
در این جلسه، ابتدا مهدی مهدوی، دبیر گروه علمی- تخصصی جامعه‌شناسی دین انجمن، به ارائه توضیحاتی درباره کتاب مورد بررسی و آرای مطرح شده از جرج زیمل در آن پرداخت. در ادامه، محدثی نقد این اثر را ابتدا با بررسی ترجمه کتاب به فارسی آغاز کرد و در ادامه به زیمل و اندیشه‌هایش در حوزه جامعه‌شناسی دین پرداخت.
محدثی در آغاز سخنان خود گفت که ظاهراً این کتاب از زبان فرانسه به فارسی نیز در حال ترجمه است و آقای امیر رضایی آن را از زبان فرانسه ترجمه کرده است و خانم دکتر سارا شریعتی نیز قرار است مقدمه‌ای بر آن بنویسند و ظاهراً این ترجمه تحت نظر ایشان انجام گرفته است. او همچنین ضمن تشکر از دکتر شریعتی بابت در اختیار گذاشتن بخشی از متن انگلیسی این کتاب که امکان ارزیابی ترجمه‌ کتاب از زبان انگلیسی (ترجمه‌ خانم مسما‌پرست) را فراهم کرده، گفت که بهتر بود همچون دیگر جلسات نقد کتاب گروه دین انجمن جامعه‌شناسی ایران، مترجم کتاب نیز در این جلسه حضور می‌داشت.
مدیر گروه جامعه‌شناسی دین انجمن در بخش نخست سخنان خود، وجود ترجمه‌های غیرمعتبر و غیرمطمئن را مشکل بزرگ حوزه علوم اجتماعی کشور دانست و در این باره گفت: متأسفانه در ایران و به‌ویژه در علوم اجتماعی، ترجمه‌ها قابل اعتماد نیستند و مترجمان بسیاری مواقع بدون تسلط بر زبان نظری و بدون آشنایی با اندیشه متفکران مربوطه دست به ترجمه می‌زنند. مصداق بارز این مسأله، ترجمه مبهم این کتاب است که به همین دلیل من به عنوان خواننده، نتوانستم با خواندن آن به اندیشه و مقصود زیمل پی ببرم.
وی افزود: به عقیده من، یکی از مهم‌ترین دلایل بروز این مشکل، عدم شناخت مترجمان از اندیشه متفکر صاحب اثر است و متأسفانه در این کتاب هم این قصه تکرار شده است. علاوه بر این، ایرادهای متعدد و غیرقابل چشم‌پوشی دیگری نیز در ترجمه این اثر وجود دارد که می‌توان گفت شتاب در ترجمه، حتی با وجود تسلط بر زبان مبدأ و مقصد باعث می‌شود اثری روانه بازار شود که از معیارهای لازم برخوردار نیست. زبان ترجمه‌ این کتاب نامفهوم است. به همین دلیل از من مطالعه‌ آن دلزده شدم چون خواندن این کتاب مانند راه رفتن روی زمین سنگلاخ و ناهموار است. البته وقتی متن اصلی را می‌خوانیم متوجه می‌شویم که با یک بحث نظری جدی سر و کار داریم اما با این حال این ترجمه شوق مطالعه را برای خواننده ایجاد نمی‌کند.
محدثی در عین حال با تأکید بر ضرورت نگارش مقدمه توسط مترجم، گفت: مترجم باید حداکثر در 20 صفحه چکیده اندیشه‌های متفکر را توضیح دهد تا خواننده بتواند پیچیدگی‌های متن را متوجه شود که متأسفانه در کتاب مورد بحث چنین چیزی را نمی‌بینیم.
وی ادامه داد: ترجمه کتاب "مقالاتی درباره دین"، به‌جز بحث عدم تسلط مترجم بر مبانی نظری زیمل، اشکالات دیگری هم دارد؛ از جمله اینکه مترجم این اثر، کلمه‌ای که در یک پاراگراف چند بار تکرار شده است را به معادل‌های مختلفی برگردانده است. بنابراین، می‌توان گفت که این ترجمه، در واقع تحریف متن اصلی است. مثلاً زیمل هنر را جهانی دیگر و جدای از جهان حقیقت می‌داند؛ اما در فرآیند این ترجمه، جهان هنر و جهان حقیقت یکی و داخل هم شده‌اند. به همین دلیل می‌توان گفت که خواننده این کتاب، نمی‌تواند مطمئن به دریافت آرای زیمل باشد و به‌طور کلی، خطای مترجمان این چنینی باعث سردرگمی خوانندگان و پیچیده و غامض به نظر رسیدن نوشته می‌شود.
بخش دوم بحث حسن محدثی با این پرسش آغاز شد که «زیمل که بود و در باب دین چه می‌گفت؟» او در پاسخ به این سوال، نخست توضیح داد که زیمل فیلسوف و جامعه‌شناس آلمانی قرن 19 و اوایل قرن 20 است و آثار متعددی از خود باقی گذاشته که بیشترین مقالات او در باب دین مربوط به اواخر عمرش است. همچنین زیمل را می‌توان متفکری معرفی کرد که میان امر سوبژکتیو (ذهنی) و امر ابژکتیو (عینی) قائل به وجود تمایز بوده و معتقد است که این دو امر، در درون تعامل انسان‌ها به‌عنوان بعد سوم با هم پیوند می‌خورند. به گفته محدثی، در نگاه زیمل، انسان موجودی خلاق، ناکامل (قطعه‌ای و در حال بروز دادن خود)، و مملو از تضاد‌ها است. بنابراین، با بررسی اندیشه‌های او، انسان را موجودی می‌بینیم که دائماً در حال فرافکنی است؛ یعنی آنچه در درون دارد را برون می‌ریزد و بدین صورت، سوبژکتیویته عینی می‌شود و از این طریق دنیای ممکن را می‌سازد.
استاد جامعه‌شناسی دانشگاه آزاد در ادامه با اشاره به بحث فرم و محتوا در اندیشه زیمل، تأکید کرد که زیمل میان فرم و محتوا نیز قائل به وجود تمایز است و طبق تعریف او، فرم‌ها اصول ساختاربخشی‌ هستند که محتواهای گوناگون می‌یابند و در واقع این فرم است که روابط میان محتوا‌ها را شکل می‌دهد. وظیفه‌ فرم یا شکل، خلق روابط میان محتواها است مثل ازدواج که یک فرم است اما متناسب با جوامع مختلف محتواهای گوناگونی می‌یابد. ضمن این‌که به نظر زیمل فرم‌ها نیز تغییر کرده و گاه محو می‌شوند. زیمل شخصیت انسان را هم از همین زاویه فرم و محتوا مورد بحث قرار می‌دهد و بنا بر نظر او، انسان هیچگاه امور را به طور تمام و کمال تجربه نمی‌کند و همیشه قطعه‌ای و ناقص است.
وی همچنین توضیح داد که براساس آنچه زیمل گفته است، شکل‌گیری فرم‌ها (طرح‌فکنی) سه مرحله دارد: مرحله اول هنگامی است که فرم‌ها به منزله تناسب با فرهنگ، خلق شده و عینیت می‌یابند. در این مرحله سنت‌ها شکل می‌گیرند. مرحله دوم، زمانی است که این اشکال، خودسالار می‌شوند و منطق درونی پیدا می‌کنند. مثلاً می‌توان تبدیل قواعد اخلاقی به اصول اخلاقی را در این مرحله امکان‌پذیر دانست و این به معنی آن است که هر فرمی جهان را در قالب خود در می‌آورد. بالاخره در مرحله سوم، توسعه و تحول فرهنگی اشکال، جهان خاص خود را می‌سازند. بدین ترتیب، جهان‌های مختلفی ساخته می‌شوند از جمله جهان دین، جهان هنر، جهان اخلاق و ...که هریک از این جهان‌ها خودبسنده و با خصوصیات مختص خود شناخته شده و مفاهیمشان را عینی می‌کنند. بنابراین، طرح و فرافکنی از امر سوبژکتیو شروع می‌شود.
محدثی با این مقدمه و با تأکید بر نزدیک بودن جامعه‌شناسی زیمل به ایجادگرایانی مثل برگر و لاکمن، وارد بحث زیمل در باب دین شد و در این باره گفت: زیمل با متفکران قرن نوزدهم دین گفت‌و‌گو می‌کند. در این میان، او نگاه‌های تقلیل‌گرایانه (تقلیل دین به ترس و پدیده‌های دیگر) را رد کرده و دین را به عنوان جهانی که مبتنی بر تجربه‌های انسانی است و از وجود انسان نشأت گرفته، تعریف می‌کند. زیمل در ادامه بحث خود درباره دین، نوعی بازسازی بنیادین زندگی را پیشنهاد می‌کند. نکته مهم دیگر هم در نظر او تفکیک دینداری و دین است. به نظر زیمل، ایمان از ابژه ایمان مهم‌تر است؛ چرا که این ایمان است که هر بار خلاقیتی نشان می‌دهد و ابژه‌های خود را می‌سازد. همچنین او علاقه‌مند است نشان دهد که چگونه دین می‌تواند بازسازی شود. به همین دلیل، شاید بتوان گفت که زیمل تنها یک جامعه‌شناس و دین‌پژوه نیست، بلکه به نظر می‌رسد که به نوعی باور به زندگی دینی نیز در او وجود دارد.
سخنران این نشست در ادامه با تأکید بر این نکته کهدر تفکر زیمل، ایمانگزاره زاینده در دین است؛ به قیاس تطبیقی میان زیمل و متألهان مدرن پرداخت. به عقیده او، قرابت موجود میان این دو از آنجا ناشی می‌شود که به نظر متألهان و متفکران دینی مدرن نظیر چارلز دیویس، هر آنچه فرهنگی می‌شود، نسبی است و بر همین اساس آنها تمام آنچه به نام دین تولید می‌شود را نقدپذیر و نسبی می‌دانند.
وی همچنین خاطرنشان کرد: زیمل دین را شیوه‌ای از زندگی می‌داند که همیشه وجود دارد؛ یعنی بخشی از واقعیت انسان. به عبارت دیگر، در نگاه جرج زیمل، دین فرمی است که از انسان فرافکنی و عینی می‌شود. همچنین به نظر او دین هنگامی عینیت می‌یابد که به همراه یک سری دلالت‌هایی باشد. در واقع،براساس همین نگاه است که زیمل جهان‌های ابتدایی که خصلت‌های مقدسی می‌یابند را توضیح می‌دهد. بنابراین، به تعبیری می‌توان گفت که زیمل دین را بر مبنای تجربه‌های انسانی بنا می‌کند و آن را پدیده‌ای اصیل می‌داند و در اینجا از اندیشه متفکرانی چون دورکیم، مارکس و... (که دین را پدیده‌ای زاییده پدیده دیگر و غیراصیل و یا ثانوی می‌دانند) دور می‌شود. زیمل مانند وبر دین را نه پدیده‌ای ثانوی، بلکه امری اصیل می‌داند که ریشه در تجربه‌های انسانی منحصر به‌فرد دارد؛ تجربه‌هایی که قابل تقلیل به امور دیگر نیست.
دکتر حسن محدثیدر پایان و به عنوان جمع‌بندی بحث خود، تأکید کرد: از نظر زیمل، دین برای انسان دیندار، وضعیتی از هستی بوده و قابل تقلیل به هیچ چیز دیگر نیست. همان‌طور که انسان هنرمند، جهان را هنری می‌فهمد و کشف می‌کند و هنر منطق خاص خود را دارد، می‌توان از جهان دینی و تجربه‌های انسان دیندار به عنوان جهانی مجزا بحث کرد. بنابراین، شخص دیندار، تمام جهان را دینی تجربه می‌کند و زیمل از همین منظر به آن می‌نگرد. از نظر زیمل، دین افقی را فراهم می‌کند که ما جهان را به نحو ویژه‌ای ببینیم و به طور متفاوتی تجربه کنیم و بالاخره اینکه از نظر زیمل دین مجموعه‌ای از اعتقادات نیست، بلکه زیمل دین را شیوه‌ای از زندگی می‌داند.