ثجلسه گروه علمی- تخصصی جامعه شناسی توسعه و دگرگونی های اجتماعی در روز یکشنبه یک آذرماه 1394ساعت 17الی19 در سالن جلسات انجمن جامعه شناسی ایران با موضوع «معرفی و نقد کتاب نظریه ها و تجربه های توسعه» نوشته کتی ویلیس، ترجمه حسین ایمانی جاجرمی و پیمان پور رجب و با مدیریت دکتر محمد جواد زاهدی برگزار شد.  

در این جلسه دکتر غلامرضا حیدری و دکتر ایمانی به ترتیب به معرفی و نقد کتاب مذکور پرداختند. دکتر غلامرضا حیدری در معرفی ونقد این کتاب، ابتدا به معرفی نویسنده کتاب «نظریه ها و تجربه های توسعه» یعنی دکتر کتی ویلیس (kati willis ) پرداخت و گفت: کتی ویلیس از سال 1994 تا 2003 در دانشگاه لیورپول با سمت Lecturer (استادی که در دانشگاه سمت تدریس در کلاس دارد) در رشته جغرافیای انسانی تدریس کرده است و از سال 2003همکاری علمی خود را با رویال هالووی دانشگاه لندن شروع نموده و در حال حاظر استاد جغرافیای انسانی و مدیر مرکز پژوهش مناطق در حال توسعه در دانشگاه مذکوراست .

دکتر حیدری سپس در معرفی و نقد کتاب اظهار داشت: کتاب نظریه ها و تجربه های توسعه در ردیف کتاب های درسی (Text book) طبقه بندی میشود که برای دانشجویان مقاطع کارشناسی در رشته های مختلف علوم انسانی و اجتماعی، جامعه شناسی، توسعه، اقتصاد، علوم سیاسی، برنامه و ریزی و سایر علاقمندان به مباحث توسعه بسیار مفید و آموزنده است. موضوع دیگر نقدهای نوشته شده در مورد این کتاب است. موضوعی که در غرب و در جوامع علمی جهانی به عنوان یک رویه و ضرورت مطرح است، اما در جستجوهای انجام شده در اینترنت از سوی منتقدین نقدی بر این کتاب رامشاهده نکرده ام.

سخنران در ادامه بیان کرد که: رهیافت کتاب اصولاً جنبه توصیفی و روایتی دارد و بر مبنای منابع و یافته های موجود تهیه و تنظیم گردیده است. البته نویسنده با توجه به رشته تحصیلی و سوابق و علاقمندی های مطالعاتی خود توانسته است توصیف جالب، جامع و منسجمی از نظریه ها و رخداد ها و مسائل مرتبط با توسعه در این کتاب به رشته تحریر در آورد. با این حال دیدگاه تحلیلی، انتقادی و چالشی مورد انتظار و مناسب با شرایط کنونی و آینده (توسعه) در قلم نویسنده کتاب بسیار کمرنگ و محدود است و نگاه پوزیتیویستی (اثبات گرائی) بر آن حاکم است. به عبارتی مطالب جدید (دانش افزائی مورد انتطار) در کتاب محسوس نیست،هرچند گردآوری و چیدمان مطالب موجود جالب توجه است.

دکتر حیدری افزود: یکی از سرفصل های مهم و جذاب با عنوان «آینده نظریه ها و اقدامات توسعه ای» است که در فصل آخر (نتیجه گیری) آمده است. خلاف انتظار، این مبحث به موضوع پرداخت نقدی (cash transfer) محدود شده که نمی تواند بیانگر عنوان آن باشد. در فصل های دیگر کتاب هم به نظر نمی رسد به این موضوع مهم پرداخته شده باشد.

وی ادامه داد: طراحی کتاب هرچند با رویکرد جهانی تنظیم شده، اما برای کشورهای در حال توسعه قابلیت الگویی جالبی دارد. البته کشورها و جوامع گوناگون میتوانند با حفظ چارچوب اصلی کتاب، تحولات توسعه ای جامعه خودشان را همراه با ذکر نمونه هایی از موفقیت ها و ناکامی های برنامه های توسعه دربخش هایی از کتاب مطرح و مورد بحث قرار دهند.

سخنران این نشست گفت: در این کتاب هر چند نهادها و موسسات و سازمان های دولتی و غیردولتی بسیاری درسطح ملی و جهانی مطرح شده و بعضاً مورد بحث قرار گرفته است، اما با توجه به فراوانی و تنوع این نهادها امکان معرفی آنها در این کتاب مقدور نبوده است. بعنوان مثال: در سطح جهانی سازمان بین الملی کار (ILO)، اتحادیه بین الملی تعاون (ICA)، مباحث مربوط به بنگاه های کوچک و متوسط ( SMI) و غیره و بیشتر از آن نهادها و سازمان های مربوط به توسعه در سطح ملی.

او گفت: در مورد مصادیق کشوری مربوط به هر یک از مباحث نظری نیز می توان به همین ترتیب عمل کرد تا سیر تکمیلی کتاب در ویرایش بعدی روز آمد شود. این رویه برای همه کشورهای در حال توسعه از جمله ایران بسیار جالب توجه خواهد بود. به عنوان مثال می توان به بحث بحران دریای آرال در قاب 206 اشاره کرد که دلایل خشک شدن و بسیاری از مسائل آن مشابه دریاچه ارومیه است. مقایسه روند تحولی و خشک شدن این دو دریاچه از جمله موضوعات جالبی است که می تواند در ویرایش بعدی به آن اضافه شود.

دکتر غلامرضا حیدری در مورد مترجمان این کتاب اظهار داشت: تلاش و دقت نظر مترجمان، دکتر ایمانی جاجرمی و پیمان پور رجب، بویژه به خاطر امانت داری که تمام فصول اصلی کتاب ( 8 فصل) و برگردان تمامی مطالب این فصول به عمل آورده اند، جای تشکر و قدردانی دارد. قضاوت در مورد قلم و شیوه نگارش مترجمان آسان نیست، اما استفاده از یک ویراستار حرفه ای، اصولاً حاصل زحمات مترجمان را با مختصر اصلاحاتی جذاب تر و ثمر بخش تر می کند. اضافه کردن یک پیشگفتار از مترجمان یا نویسنده و افزودن فهرستی از عکس ها، نقشه ها و نمودارها، علامت اختصارها یا کوته نوشته ها یا سر نام ها که برای خوانندگان و دانشجویان بسیار مفید است، می توانست به جذابیت کتاب بیافزاید. ضمناً برخی غلط های تایپی و نارسایی هایی که در صفحات مختلف کتاب مشهود است، که در صورت وجود و حضور ویراستارمرتفع می گردید. همچنین در صفحه آرایی نیز نارسایی هایی وجود دارد که آن هم احتمالاً به دلیل نبود صفحه آرای مجرب بوده است. این نارسایی ها بیشتر در قاب ها، نمودارها و نقشه ها وجود دارد.

دکتر غلامرضا حیدری در پایان سخان خود گفت: در مجموع کتاب «نظریه ها و تجربه های توسعه» با وجود کاستی هایی که در آن وجود دارد، بعنوان یک کتاب درسی در سطح کارشناسی برای دانشجویان رشته های علوم اجتماعی، جامعه شناسی (با گرایشات مختلف)،علوم سیاسی و کارشناسان دستگاه های اجرایی و محققان و سایر علاقمندان بسیار مفید آموزنده است.

سپس دکتر محمدجواد زاهدی به عنوان نقد کننده کتاب «نظریه ها و تجارب توسعه»، بحث خود را آغاز کرد و گفت: من بنا دارم که کتاب را از دو جنبه نقد یعنی نقد درونی و نقد بیرونی مورد ارزیابی و سنجش قرار دهم. پیش­فرض اصلی ما این است که کتاب به حوزه­ «نظریه­های توسعه و تجربه­های توسعه» تعلق دارد، ما این پیش­ فرض را می ­پذیریم و در آن تردیدی روا نمی ­داریم. می­خواهیم بدانیم که کتاب تا چه اندازه در تعلق به این ادعا برحق است و تا چه اندازه این تعلق را نمایندگی می­کند. اگر از منظر بیرونی بخواهیم به کتاب نگاه کنیم چند نکته اساسی را می ­توان مطرح کرد که همه­ این نکات متوجه نحوه تألیف نویسنده کتاب خانم ویلیس است.

مدیر گروه جامعه شناسی توسعه و دگرگونی های اجتماعی انجمن، سپس به برشمردن این نکات اساسی پرداخت:

نخست اینکه؛ نویسنده قرائت صرفاً جغرافیایی دارد و به لحاظ اینکه جغرافیا یک نگاه فراگیر مکانی دارد و نگاه مؤلف هم نگاه جغرافیایی است همین را به حوزه بحت کتاب تعمیم داده است. همین فراگیری را هم در بحث نظریه ­ها و هم در تجارب توسعه می­ بینیم. این یک اشکال است به این کتاب چون کتاب روی ضرورت­ های اپیستمولوژیکی (معرفت ­شناختی) و منطقی بحث موضوعی به حسب آنچه در عنوان ادعا شده، پایبند نمانده است یعنی یک تعریف جامع، مانع و مبین از نظریه های توسعه یا تجربه ­های توسعه را نمی­ شود از کتاب دریافت. آن چه از این کتاب استنباط می ­شود عدم وجود یک چنین تعریفی است.

دوم اینکه؛ قرن بیستم به لحاظ دیدگاه­ های توسعه­ ای و به لحاظ مدل­ ها و الگوهای متنوع توسعه که در این قرن ارائه شده و به لحاظ تجارب توسعه ­ای متنوعی که در سرتاسر جهان (حتی در کشورهای پیشرفته به عنوان مثال طرح مارشال در اروپا) به کار بسته شده است قرن توسعه نام گرفته است. منتها یک ویژگی تاریخی مهم دیگرهم اینقرن دارد و آن تعارض دو نظام­ سیاسی فراگیر حاکم بر جهان است. نظام­ های سیاسی کاپیتالیسم و کمونیسم تقریباً در سراسر این قرن بر جهان حاکم بوده­ و همیشه در تعارض و مقابله با هم بوده­ اند یا درگیری نظامی مستقیم داشته ­اند یا درگیری ایدئولوژی به صورت جنگ سرد داشته­اند. تعارض­ این دو نظام بر جنبه ­های مختلف زندگی در این قرن تأثیر گذاشته است و از هم بیشتر و مشهودتر نظریه­ های توسعه از این تعارض تأثیر پذیرفته­ اند. نمی­توان نظریه ­های توسعه را مورد توجه قرار داد بدون اینکه به بسترها و زمینه ­های پیدایش آن که به طور مستقیم به تعارض گفته شده مرتبط و متعلق است، بی ­توجه بود. تمام نظریه­ هایی که در قرن بیستم ارائه شده ­اند به گونه ­ای با توجه به این معارضه مطرح، پیشنهاد و به کار گرفته شده ­اند. بنابراین نمی­ توان بدون توجه به این بسترها از نظریه­ های توسعه سخن گفت. عدم توجه به این بسترها موجب اختلاط ها و درهم آمیختگی ­های عجیب و غریب مباحث نظری می­شود که این کتاب دچار آن شده است.

سومین نکته­ ای را که می­توان در نقد بیرونی کتاب مطرح کرد این است که عنوان کتاب نظریه ­ها و تجربه­ های توسعه این ایده را به ذهن متبادر می­سازد که نظریه ­های توسعه مستقیماً به تجارب توسعه ­ای منجر می­شود. این ایده کاملاً نادرست است. نظریه­ های توسعه هیچگاه مستقیماً به تجارب توسعه منتهی نمی شوند. نظریه­ های توسعه با واسطه مدل­ ها و الگوهای توسعه است که به تجارب متفاوت عملیاتی منتهی می­شوند. به سخن دیگر با توجه به نظریه ­ها، مدل­ ها و الگوهای توسعه ­ای مختلف است که این نظریه ها عملیاتی و اجرایی می شوند و به اشکال مختلف و با توجه به بسترها و شرایط کشورها، به تجارب مختلف منجر می شوند. یک نظریه توسعه ­ای واحد با الگوها و مدل­ های مستخرج از آن در کشورهای مختلف که به کار گرفته می­شود ممکن است به تجارب مختلفی منجر شود. نظریه یک بحث تبینی، یک چارچوب تبینی ویژه است که اول باید تبدیل به الگو و مدل عملیاتی شود بعد به صورت تجربه درآید. مباحث گفته شده ایرادات عمده­ای است که به این کتاب از منظر نقد بیرونی وارد است.

در ادامه بحث به نقد درونی کتاب می­پردازیم. به عناوین فصول کتاب که نظر می ­اندازیم جهت­ گیری روشنی نه در خصوص نظریه می ­بینیم نه در خصوص تجارب. عناوین فصول دلالت مستقیمی به نظریه ­ها و تجارب توسعه ندارند. نقد درونی دیگری که می ­توان بر این کتاب وارد دانست این است که وقتی از نظریه­ های توسعه بحث می­شود دیگر اطلاعات آماری محلی از اعراب ندارد. در این کتاب درآنجائی که مباحث نظری مطرح شده است اطلاعات آماری ارائه می ­شود. مشکل دیگری که این کتاب با آن مواجه است این است که سراسر کتاب یک اختلاط مفهومی گیج­ کننده وجود دارد بین نظریه، مدل و سیاست. در لابلای مباحث مشخص نیست کجا از نظریه سخن می­ گوید کجا از مدل و کجا از سیاست. به عنوان مثال نمونه بولیوی نه یک الگوی توسعه است نه تجربه توسعه است نه یک نظریه توسعه.

دکترزاهدی در ادامه سخنرانی خود در توضیخ نقد درونی کتاب گفت: نکته بسیار مهم در نقد درونی کتاب این است که کتاب به اجماع جهانی در خصوص نظریه ­های توسعه پایبند نیست. در اجماع جهانی نظریه ­های توسعه به پنج دسته کلی تقسیم می­شود: یک دسته نظریه­ های نوسازی است که شامل قرائت ­های اجتماعی، روان­ شناختی، سیاسی و اقتصادی از مدل توسعه غربی است و ایدئولوژی حاکم بر آن ایدئولوژی لیبرالیستی است. آنچه که در این کتاب در بحث نظریه ­های نوسازی مطرح است اکتفا و تأکید بر جنبه اقتصادی نوسازی و صنعتی شدن است. در حالیکه بحث مدرنیزاسیون ضمنا یک بحث فرهنگی و فلسفی است که بیشتر به عقلانیت و سکولاریسم می­پردازد. بنابراین صنعتی شدن تنها یک جنبه آن است؛ دسته دیگر نظریه های توسعه، نظریه­ های وابستگی ­اند که در درون مکتب اکلا شکل گرفته­ اند و ضد مدرنیزاسیون و ضدغربی شدن هستند. ایدئولوژی حاکم بر این دسته از نظریه­ ها، ایدئولوژی مارکسیستی است؛ دسته سوم نظریه­ های توسعه، نظریه نظام ­های جهانی والرشتاین و ایده­ های نومارکسیستی است که با یک چرخش ایدئولوژیکی به نظریه جهانی شدن منتهی می­شوند؛ دسته چهارم، نظریه ­های توسعه پایدار و توسعه انسانی است که مورد اجماع ­ترین نظریه ­های توسعه هستند. ویژگی این نظریه­ ها غیرایدئولوژیک بودن آن­هاست؛ دسته پنجم نظریه­ ها، نظریه پساتوسعه­ گرایی است که به کل منکر توسعه ­اند. موضوعی که در نقد بیرونی مطرح شد که باید به بسترهای پیدایش نظریه­ ها توجه نمود، اینجا موضوعیت پیدا می­کند. پساتوسعه ­گرایی از سال 1990 به بعد رواج پیدا می­کند درست زمانی که بلوک شرق از هم پاشیده و خطر کمونیسم دیگر جهان را تهدید نمی­کند. آنچه که مهم است این است که قبل از این فروپاشی، همیشه نقدهایی به نظریه­ های توسعه بوده است واین نقدهاغالباً نقد الگویی بوده نه نقد مضمونی و محتوایی، به عنوان مثال میردال در کتاب درام آسیائی خود می­گوید الگوهای توسعه در کشورهای آسیایی بد اجرا شده است و باید ارزش­ های آمریکایی را در این کشورها رواج داد زیرا ارزش ­های آسیایی خود مانع توسعه این کشورها و باعث فقر آن­هاست. درست بحثی که توکویل در کتاب دموکراسی در آمریکا می­کند که دموکراسی خوب و کارآمد آن است که از نوع دموکراسی آمریکایی و مبتنی بر فردگرایی اجتماع محور باشد، اما پساتوسعه­ گرایان کل مباحث توسعه ­ای را زیر سوال می برند و همه کارهایی که به عنوان فراروایت توسعه در کشورهای مختلف انجام شده است را بیهوده می ­دانند. نظریه ­پردازان فراتوسعه ­گرایی عقاید افراطی دارند. به عنوان مثال اسکوبار می­گوید قبل از این ­که در کشور کلمبیا الگوهای توسعه­ ای به کار گرفته شود ما در کشور هیچ مشکلی نداشتیم و فقر معنی نداشته است، الگوهای توسعه را پیاده کردند که به ما بفهمانند که چقدر بدبخت و بیچاره­ ایم. این منطق فراتوسعه گرایی است. چه زمانی این مباحث مطرح می­شود؟ زمانی که خطر پیوستن کشورها به اردوگاه شرق منتفی شده است. نمی­توانیم از مباحث و نظریه­ های توسعه سخن به میان بیاوریم اما این اجماع جهانی در خصوص دسته­ بندی ذکر شده را نپذیریم. البته این ­دسته ­بندی را می ­توان به گونه دیگری مطرح کرد درست همان کاری که در کتاب توسعه و نابرابری شده است، اما باید دلیل و منطق این کار گفته شود. در این کتاب نویسنده تبیین نمی ­کند که چرا مثلاً سیاست تعدیل ساختاری را که یک سیاست است، را کنار حکمرانی خوب می ­گذارد یا آنرا در کنار مراحل رشد اقتصادی روستو می گذارد. البته اشکالی ندارد این کار را هم می توان کرد برای اینکه در نگاه تحلیلی و تبیینی هیچ چارچوب پذیرفته شده قطعی وجود ندارد اما نکته مهم این است که باید مقدمات لازم را از لحاظ توجیه این نگاه فراهم بیاورد. باید توضیح داده شود که چرا حکمرانی خوب که یک استراتژی است کنار تعدیل ساختاری که یک سیاست است و کنار دیدگاه روستو که یک نظریه است می ­آید باید این را توجیه کرد تا موجب گمراهی خواننده و سردرگمی او نشود.

دکتر زاهدی در پایان اظهار نمود: ایرادات کتاب گفته شد اما باید از محسنات کتاب نیز سخن به میان بیاوریم. این کتاب یک احساس دوگانه­ ای در انسان ایجاد می­کند زمانی روی مباحثی احساس ستایش صمیمانه در انسان برانگیخته می­شود و زمانی خواننده آشنا با مبحث به لحاظ خطاهای مولف، سرشار از خشم و غضب می­شود. اما آنچه که بسیار تحسین ­برانگیز است مهارت شگفت­آور نویسنده در گردآوری اطلاعات جامع است. این کتاب سرشار از اطلاعات مفید و ارزشمنددرباره تجارب توسعه است. بنابراین به همه علاقمندان توصیه می­شود که این کتاب را مطالعه کنند.

او چند نکته در خصوص ترجمه کتاب را نیز مطرح کرد و گفت: کتاب سوای اغلاط املایی که دارد، ترجمه سلیس و روانی دارد. اما چند نکته در خصوص واژگان ترجمه شده مطرح می­کنم. plantation کشتزار نیست. پسوند زار دلالت مکانی دارد با تأکید بر تمرکز و انبوهی مثل گلزار، احمد اشرف معادل نه چندان جالب «کشتمانی» رابرای این واژه گذاشته گو آنکه این معادل ترکیب ساختاری درستی ندارد ولی حسنش این است که خواننده را مجبور می­کند که به دنبال اصل واژه برود. همچنین واژه local community اجتماع محلی است نه جماعت محلی. واژه Actionerکنشگر است نه بازیگر. در انتهای عرایضم از مترجمان محترم که متن درسی خوبی برای دانشگاه­ های کشور ارائه کرده­ اند تقدیر و تشکر می­کنم.

سخنران پایانی این جلسه، دکتر حسین ایمانی جاجرمی بود که به معرفی کتاب نظریه ها و تجارب توسعه پرداخت و گفت: در زبان فارسی کتاب هایی که در مورد توسعه نوشته شده باشند کم نیستند. می توان با کمی جستجو در بازار کتاب فروش ها یا مراجعه به نزدیکترین کتابخانه دانشگاهی به این متون دست یافت. اما جای خالی کتاب درسی برای آموزش مهمترین مباحت توسعه به زبان ساده برای دانشجویانی که می خواهند برای نخستین بار با این حوزه آشنا شوند، وجود داشت.

کتاب نظریه ‌ها و تجربه‌ های توسعه با هدف کنکاش در مفاهیم، نظریه‌ ها و تجارب توسعه به عنوان کتاب درسی نوشته شده است و نویسنده آن خانم کتی ویلیس استاد دانشگاه رویال هالووی لندن برای سال‌ ها عهده دار تدریس مباحث توسعه بوده است. ناشر کتاب انتشارات معتبر راتلیج است که ناشر شناخته شده‌ ای در حوزه‌ کتاب ‌های علوم انسانی و اجتماعی در سطح جهان به شمار می‌رود. این کتاب یکی از کتاب‌ های «مجموعه چشم‌ اندازه‌های راتلیج درباره توسعه» است. مترجمین کتاب به دلایلی که در بالا ذکر شد این کتاب را برای ترجمه برگزیدند. بویژه آن که در سال 2011 ویرایش دوم و جدیدی از کتاب منتشر شد و نویسنده مطالب جدید و به روزی را در اثر خود گنجاند. تحولات توسعه ‌ای در آمریکای لاتین، جنوب شرق آسیا، ظهور کشورهای قدرتمند و موثر در توسعه جهانی مانند چین، هند، برزیل و روسیه و نقش مهم سازمان های غیر دولتی در توسعه بخشی از این مطالب جدید است.

استاد دانشگاه تهران افزود: کتاب 8 فصل دارد. فصول کتاب براساس شرح نظریه‌ ها، سیاست‌ ها و نمونه‌ های تجربی توسعه تدوین شده است. در فصل اول جهت ‌گیری اصلی نویسنده ارائه مقدمه ‌ای بر مفهوم توسعه و ابعاد و شاخص‌ های مختلف آن است. خواننده در این فصل با مباحثی نظیر تعاریف توسعه، سنجش توسعه و شاخص ‌های آن، استعمارگرایی، بازیگران توسعه، پسااستعمارگرایی، پسامدرنیسم و پساتوسعه آشنا می شود. می ‌توان گفت این فصل درآمدی مفید برای شناخت اولیه از توسعه است.

در فصل دوم جهت‌ گیری اصلی نویسنده نظریات و سیاست‌های توسعه است که به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم به کار گرفته شد. در این فصل خواننده با نظریات آدام اسمیت، ریکاردو و کینزین ‌ها به طور اجمالی آشنا می‌شود سپس به جهت ‌گیری کشورهای غربی بعد از جنگ جهانی دوم در تاسیس نهادهای اقتصادی بین ‌المللی نظیر بانک جهانی و صندوق بین‌ المللی پول می ‌پردازد که پیش درآمدی روشنگر برای اجرای سیاست‌ های نوسازی است. نظریات توسعه، ضرورت‌ های کمک ‌های توسعه ‌ای، نظریات نئولیبرالیسم، حکمرانی خوب از سایر مباحث مهم این فصل می‌باشد.

در فصل سوم نویسنده به دیدگاه‌ های منتقدان نظریات نوسازی اشاره می‌کند و ضمن بیان نظریات مارکس، نظریه ساختارگرایی و وابستگی سه مدل توسعه‌ ای که در مقابل مدل‌ه ای نوسازی قرار داشتند را معرفی می ‌نماید. مدل سوسیالیستی توسعه که اتحاد جماهیر شوروی نماینده آن بود مدل مائویستی توسعه که در چین روی داد و مدل سوسیالیسم آفریقایی و مارکسیسم آفریقایی توسعه که در برخی کشورهای آفریقای مبنای حرکت توسعه ‌ای جامعه قرار گرفت. رشد چپ‌ گرایی در آمریکای لاتین آخرین مبحث این فصل است که نویسنده با دیدی تحلیلی تحولات کشورهای آمریکای لاتین در اواخر دهه 1990 میلادی را بررسی می‌کند.

فصل چهارم با عنوان توسعه مردمی درصدد است ضرورت ‌های توجه به نیازها و نظرات مردم و مشارکت آن‌ ها در پروژه‌ های توسعه را متذکر شود. در این فصل رویکرد نیازهای اساسی و تمرکززدایی مورد بحث قرار گرفته و سپس اهمیت روزافزون سازمان‌ های غیردولتی به عنوان یکی از بازیگران توسعه مورد تحلیل قرار می‌گیرد. نویسنده در مباحث بعدی این فصل بر مشارکت و توانمندسازی مردم و نقش تقویت جامعه مدنی در رسیدن به توسعه را بررسی می‌نماید.

در فصل پنجم نویسنده با دیدی جامعه‌ شناختی ابعاد اجتماعی و فرهنگی توسعه را مورد بررسی قرار می‌دهد ابتدا با مرور نظرات نظریه‌ پردازان کلاسیک جامعه ‌شناسی نظیر اسپنسر، دورکیم و وبر سعی می ‌نماید غفلت‌ نظریات و سیاست‌ های توسعه از نقش اقوام، زنان و حقوق افراد را متذکر شود و جهت ‌گیری نظریات توسعه نسبت به موضوعات مذکور را با تحولات رو به رشد آن‌ها نشان دهد.

فصل ششم به یکی از مسائل چالش برانگیز جهان امروز می ‌پردازد؛ محیط زیست. غفلت سیاست‌ های توسعه از مباحث زیست‌ محیطی و اثرات مخرب سیاست‌های توسعه در دهه های گذسته و حال، بدنه اصلی این فصل را تشکیل می‌دهد.

پدیده‌ جهانی‌ شدن نیز از مباحث اصلی دنیای امروز می‌باشد که نویسنده فصل هفتم را به آن اختصاص داده است. نویسنده در بخشی از این فصل معتقد است امروزه علاوه بر این که شاهد جابجایی تولید از کشورهای شمال به جنوب هستیم در بین کشورهای جنوب نیز این انتقال در حال رخ دادن است.

در فصل هشتم نویسنده با جمع ‌بندی مباحث توسعه در فصول قبلی آینده نظریات و تجارب توسعه را بررسی می ‌نماید و در عناوین بعدی به ظهور برزیل، روسیه، چین و هند می‌پردازد.

نویسنده در کل مطالب کتاب سعی نموده است از آمار، نقشه‌ ها، نمودارها و جداول جهت مقایسه و تحلیل استفاده نماید و علاوه بر ذکر نمونه‌ های توسعه در قاب‌ های مندرج در کتاب در پایان هر فصل سایت‌ های سودمند مرتبط با موضوع آن فصل را نیز معرفی نماید.

در پایان حضار به طرح سوالات و دیدگاههای خود درباره کتاب و مباحث مطرح شده از سوی سخنرانان پرداختند و سپس جلسه در ساعت 19 مطابق برنامه زمانبندی مشخص شده خاتمه یافت.