photo 2015 11 09 07 53 56جلسه گروه علمی- تخصصی جامعه شناسی توسعه و دگرگونی های اجتماعی با مدیریت دکتر محمد جواد زاهدی ساعت 17 روز یکشنبه مورخ 3 آبان 94 با حضور اعضاء اصلی گروه و تعداد زیادی از دانشجویان و علاقمندان در سالن کنفرانس انجمن جامعه شناسی ایران واقع در دانشکده علوم اجتماعی برگزار گردید. 

موضوع این نشست «شاخص های توسعه» و سخنران آن دکتر محمدجواد زاهدی بود. سخنران در ابتدای جلسه به معرفی تعاریف و شاخص های اصلی توسعه به شرح زیر پرداخت:

توسعه از زمره مفاهیمی است که به تعریف اسمی یا به اصطلاح تعریف مصداقی نیاز دارند. در این نوع مفاهیم بنیان تعریف مبتنی بر معرفه ها یا مشخصه هایی است که به مفهوم و عناصر متشکله آن نسبت داده می شود زیرا معنای لغوی اصطلاح برای فهم دلالت ها و مضمون عینی و واقعی آن کفایت نمی کند. مثلاً توسعه در لغت به معنای گشادی و فراخی و وسعت یافتن دامنه و در دلالت لغوی به معنای انباشت در سویه مثبت است. اما این معانی و دلالت های لغوی بازنمای سرشت پدیده ای و مصداق عینی توسعه نیست. نکته مهم تر آن است که بدون در دست داشتن مصداق عینی حتی ایده ال تایپ یا نوع آرمانی این قبیل مفاهیم، مصداقی را نیز نمی توان ساخت. در مورد توسعه این مصداق عینی همان تجربه تاریخی کشورهای صنعتی شده غربی است که اصطلاحاً آنها را توسعه یافته تعریف می کنیم.

بنابراین توسعه در ذات خود با مفهوم غربی شدن و صنعتی شدن مترادف است و در وجه عملیاتی بازگوی کوشش های برنامه ریزی شده برای کسب همان مولفه ها و ارزش هایی است که مبین زندگی غربی اند. به این ترتیب اگر مفهوم سازی و تجسم توسعه مستلزم رجوع به یک مصداق عینی باشد پس منطقاً باید از این پدیده آنگونه که خود را به ما می نمایاند مؤلفه ها، ویژگی ها و معرفه هایی را استخراج کنیم که نه فقط وسیله ای برای درک توسعه باشند بلکه به مثابه معیاری برای سنجش نسبت هرنوع پدیده ای از این دست با مصداق های عینی توسعه بکار گرفته شوند صورت کلی این مولفه ها، ویژگی ها و معرفه ها شاخص های توسعه خوانده می شوند که در مجموع همچون ایده آل تایپ توسعه عمل می کند. این ایده ال تایپ که بازنمای مصداق های عینی است صورت عینی و عملیاتی پدیده توسعه را قابل تصور و قابل تجسم می سازد. پس توسعه را باید با شاخص هایی مفهوم سازی کرد و سنجید که مستقیماً از وضعیت عمل شده در کشورهای توسعه یافته استخراج و استنباط می شوند.

این شاخص ها کدامند؟

برای دستیابی به شاخص های معرف توسعه یافتگی باید نخست انواع متفاوت توسعه را از هم تمیز داد و تفسیرهای متفاوت از آن را از هم تفکیک کرد.

به طور کلی در ادبیات توسعه سه تفسیر متفاوت از توسعه را می توان تمیز داد:

1- تفسیر اقتصادی از توسعه را از منظر رشد اقتصادی مورد توجه قرار می دهد و شاخص هایش بهره وری، تولید ناخالص داخلی، تولید ناخالص ملی، صنعتی شدن، میزان سرمایه گذاری، ساختار اقتصاد ملی و نیز حجم تجارت خصوصاً تجارت خارجی است.

2) تفسیر اقتصاد سیاسی از توسعه که بر شاخص ها و معیارهای رفاه از قبیل فقر، توزیع درآمد، نوع تغذیه، مرگ و میر نوزادان، زندگی بهتر، سواد، اشتغال، مسکن، آب آشامیدنی، مصرف انرژی و غیره تاکید می گذارد.

3) تفسیر جامعه شناختی که ضمن پذیرش دو تفسیر دیگر بر توانمندسازی، مشارکت سرمایه اجتماعی تاکید می گذارد که معرفه های توسعه انسانی اند که مفهومی است که محبوب الحق در سال 1990 پیشنهاد کرده است. در چارچوب همین تفسیر است که آمار تیاسن نوبلیست اقتصاد (1998) در کتاب توسعه بمثابه آزادی (1999) توسعه را فقط به شرط وجود آزادی قابل تحقق می داند.

فرایند توسعه معمولاً در سه سطح مورد توجه قرار می گیرد:

1) در سطح خرد که سطح فردی و گروه های کوچک است عواملی همچون زمینه های روانی و امتیازهای فردی و متغیرهایی چون وجود روشنفکران، ا نسان های متجدد و مروجان و تجار و انسان های حاشیه ای و جوانان و کارآفرینان به مثابه شاخص های توسعه مورد توجه قرار می گیرند.

2) در سطح میانی عواملی نظیر وجود مدارس، دانشگاه ها، کارخانه ها، سازمان های تولیدی، سازمان های بورکراتیک و انجمن های دموکراتیک شاخص های توسعه شناخته می شوند.

3) و بالاخره در سطح کلان ارتباطات گسترش یافته، نظام آموزشی، نظام بورکراسی، ارتش، شهر نشینی، دموکراسی، صنعت و تجارت خارجی شاخص های توسعه شمرده می شوند.

دکتر زاهدی در ادامه افزود:همچنین، در وجه عملیاتی، برای توسعه چهار حوزه عمل اصلی که منطبق بر خرده نظام های چهارگانه نظام اجتماعی اند می توان تعریف کرد:

1) توسعه اقتصادی که بیش تر به خرده نظام اقتصادی توجه دارد. شاخص های اصلی این نوع توسعه از این قرارند:

  • -         سهم سرمایه گذاری به ازای سرانه هر شاغل
  • -         سهم صنایع رفاهی و خدماتی در مقایسه با کشاورزی و دیگر شکل های تولید اولیه
  • -         میزان تشکیل سرمایه جدید
  • -         سهم بازرگانی خارجی، خصوصاً به صورت صادرات فرآوری شده
  • -         افزایش رقم بودجه دولت، خصوصاً در موارد مربوط به ایجاد زیربناهای اقتصادی و اجتماعی
  • -         میزان درآمد ملی
  • -         کاهش میزان های مرگ و میر و بیکاری و سوء تغذیه
  • -         افزایش سهم جمعیت ساکن در نواحی شهری
  • -         نظام های آموزش مهارت های فنی و حرفه ای

توسعه اقتصادی اغلب بر مبنای روابط متقابل میان همسازی سرمایه (سرمایه گذاری ها)، صنعتی شدن، رشد دولت، شهری شدن و تقویت نظام آموزش و پرورش و ایجاد ارتباط مؤثر میان آموزش و صنعت مفهوم سازی می شود.

2) توسعه سیاسی: فرایندی است که در آن زمینه های لازم برای نهادسازی دموکراسی و گسترش حوزه عمومی و جامعه مدنی و محقق شدن مشارکت سیاسی واقعی فراهم می شود. شاخص های توسعه سیاسی از این قرارند: فرهنگ سیاسی مشارکتی، کارآیی حکومت، فقدان فساد (اداری و مالی)، مشارکت سیاسی، رقابت سیاسی، جامعه مدنی قوی و پاسخگو بودن حکومت.

3) توسعه فرهنگی: عبارت است از انباشت عناصر فرهنگی در یک جامعه معین به نحوی که بر اثر آن کنترل موثر ترس بر محیط های طبیعی و اجتماعی اعمال شود. این اصطلاح را نخستین بار یونسکو بکار برد و برای ترویج آن دهه 1987 تا 1997 را دهه توسعه فرهنگی نامید.

برطبق تعریف یونسکو توسعه فرهنگی فرایندی از تحقق ارزش های فرهنگی است که با جریان توسعه اقتصادی و اجتماعی جامعه هماهنگ شده باشد.

توسعه فرهنگی دو بعد ایستا و پویا دارد: در بعد ایستا توسعه فرهنگی معطوف به توزیع عادلانه امکانات و فرصت های فرهنگی برای همه شهروندان است و در بعد پویا توسعه فرهنگی معطوف به ایجاد تغییر و تحول در عناصر فرهنگی به منظور انطباق آن با شرایط زمانی و مکانی و به سخن دیگر همرنگ ساختن فرهنگ با نیازهای زمانه است.

مهم ترین شاخص های توسعه فرهنگی از این قرارند:

  • -         عقل گرایی و اهمیت دادن به نقش عقل در زندگی
  • -         نگاه مثبت به دنیا و امور دنیوی
  • -         رویکرد تعاملی با فرهنگ های دیگر
  • -         باور به آزادی بیان

4) توسعه اجتماعی: در معنای عام به کلیه جنبه هایی از توسعه اطلاق می شود که صرفاً اقتصادی یا سیاسی نباشند. در معنای خاص تر توسعه اجتماعی در برگیرنده فرایند انباشت (یعنی پیشرفت و اصلاح) در این حوزه هاست: بهداشت، امنیت، آموزش و پرورش، اشتغال، درآمد، مسکن، بازنشستگی، اوقات فراغت و نیز کیفیت زندگی.

به طور کلی توسعه اجتماعی را می توان برآیند حضور چند مولفه اصلی دانست که از این قرارند:

اول) مدرنیته:

  • -         دوره کلاسیک مدرنیته (مدرنیته متقدم) 1848 تا 1919
  • -         دوره جدید/مدرنیته جدید (مدرنیته متاخر) 1920 تا 1970
  • -         پسامدرنیته از 1970 به بعد

دوم) تحکیم حقوق شهروندی (تی.اچ.مارشال)

  • -         حقوق مدنی
  • -         حقوق سیاسی
  • -         حقوق اجتماعی
  • دولت رفاه
  • امنیت اجتماعی
  • مزایای بیکاری
  • مزایای بهداشتی
  • مزایای آموزشی

سوم) مشارکت که مبین سازمان یافتگی گروه های اجتماعی در جهت هماهنگی و همکاری برای پیشرفت است.

چهارم) تحول ساختار عمومی نظام اجتماعی (گذار از جامعه سنتی و بسیجی به جامعه مدنی)

انواع ساختار نظام اجتماعی در دست یافتن جوامع به توسعه اجتماعی تاثیر زیادی دارند. بعضی نظام های اجتماعی با الزامات و هدف های توسعه اجتماعی همسازتر و برخی با آن ناسازگارترند: مثلاً ساختار نظام اجتماعی که انواع آن عبارتند از:

  • -         در ایران: move mental society
  • -         در آمریکا: organizational society
  • -     در اروپا: civil society است. ساختار مومنتال با الزامات توسعه اجتماعی ناسازگار است در حالی که ساختار سازمانی با جامعه مدنی با الزامات توسعه اجتماعی بسیار همساز است.

پنجم) امنیت اجتماعی

در رویکرد توسعه انسانی که شفافیت یافته ترین رویکرد به مفهوم توسعه اجتماعی است تأکید اصلی بر کیفیت زندگی است که منظور از آن فقیرنبودن، در اختیار داشتن تحصیلات، مواجه نبودن با تضیعات و انسداد اجتماعی برای پیشرفت و برخورداری از حقوق انسانی و آزادی های تصریح شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر است.

در توسعه اجتاعی مفاهیمی همچون دموکراسی، آزادی بیان و عقیده، مدرنیته، تامین اجتماعی، برابری زنان و مردان، رفع تبعیض های جنسی و قومی و مذهبی از مفاهیم اساسی اند.

به رغم آنچه اشاره شد باید تاکید کنم که تاکنون تعریف دقیق و مورد اجماعی از توسعه اجتماعی ارائه نشده است. اما در مجموع می توان آن را بیانگر کیفیت سیستم اجتماعی برای تامین رفاه و بهزیستی شهروندان دانست. عناصر اصلی توسعه اجتماعی از این قرارند: گسترش آموزش و پرورش، مقابله با فقر (خصوصاً با فقر مطلق) حقوق بشر، تامین نیازهای اساسی و جمعیت شامل غذا و پوشاک و سرپناه و شغل.

سخنران همچنین در خصوص شاخص های توسعه اجتماعی اظهار داشت:

دو دسته شاخص های اثباتی و سلبی را در حوزه توسعه اجتماعی می توان تعریف کرد که از این قرار اند:

شاخص های اثباتی:

الف) شاخص های کمی: 1) سطح زندگی 2) سطح بهره وری 3) نرخ رشد جم عیت 4) بار تکفل 5) امید به زندگی در بدو تولد 6) میزان باسوادی 7) میزان مرگ و میر کودکان 8) توزیع درآمد 9) میزان پوشش انواع بیمه

ب) شاخص های کیفی: 1) مشارکت در فعالیت های اجتماعی 2) آزادی انتخابات 3) آرمان های نوین سازی 4) اصلاح گرایی سیاسی 5) عزت نفس جامعه 7) ثبات و امنیت

شاخص های سلبی:

ج) شاخص های منفی: 1) تورم 2) سوء تغذیه 4) هزینه های اجتماعی تولید کالاها و خدمات 4) وجود انواع دوگانگی ها 5) نرخ معلولیت

توسعه اجتماعی در برگیرنده بهزیستی اجتماعی است و بهزیستی اجتماعی هم همانطور که می شود حدس زد، قابل اندازه گیری نیست.

رفاه اجتماعی هم یکی از مولفه های مهم توسعه اجتماعی است. مهم ترین شاخص های رفاه که عمدتاً شاخص هایی کیفی اند از این قرار است: بهداشت، تغذیه، آموزش و پرورش، اشتغال، شرایط کار، مصرف مواد حیاتی، حمل و نقل، مسکن، استفاده از تسهیلات زندگی روزمره، پوشاک، گسترش قوه ابتکار، تفریحات سالم و امنیت اجتماعی.

و در پایان دکتر زاهدی اینگونه به جمع بندی مطالب ارائه شده پرداخت: توسعه به طور کلی با انگاره نوسازی ارتباط نزدیک و تفکیک ناپذیری دارد و همانند آن حوزه های متنوع زندگی اجتماعی از عرصه روابط جامعه ای و سیاسی گرفته تا عرصه های فردی، روانی، فرهنگی و اقتصادی را پوشش می دهد. به همین لحاظ آرمان های نوسازی که شامل عقلانیت، مدرنیت، برنامه ریزی داشتن، منطقی بودن و اصلاح طلبی است در مورد توسعه نیز صادق اند. این آرمان ها نیز همچون شاخص های توسعه از وضعیت زیسته و تجربه شده در جوامع غربی استخراج شده اند و به همین لحاظ است که توسعه را نیز نظیر مدرنیزاسیون می توان جهت گیری به سوی تجربه های تاریخی غرب و به سخن دیگر نوعی غربی شدن تلقی کرد. ژاپن، چین و کشورهای موسوم به ببرهای صنعتی در جنوب شرقی آسیا همگی بازگوی درجات متنوعی از غربی شدن اند و اشاره به این نکته ضروری است که این کشورها موفق ترین الگوهای توسعه را بازنمایی می کنند.

پس از اتمام سخنرانی جلسه با سوالاتی از طرف حضار و پاسخ های سخنران راس ساعت 19 به کار خود پایان داد