tosee 0جلسه سخنرانی گروه جامعه شناسی توسعه و دگرگونی های اجتماعی به مدیریت دکتر محمد جواد زاهدی و با سخنرانی دکتر شیرین افشین نیا  تحت عنوان «استراتژی همکاری برای توسعه (نقش سازمان های بین منطقه ای در نظام بین المللی)» در روز یکشنبه  سوم اسفند ماه 1393 ساعت 17 در سالن کنفرانس انجمن جامعه شناسی ایران و با حضور بیش از 50 نفر از علاقمندان برگزار گردید.

دکتر شیرین افشین نیا[1] بحث خود را با این مقدمه شروع کرد که این پژوهش در خصوص رابطه توسعه برای کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه با گرایش های بین منطقه ای و با اشاراتی به عدم توسعه همراه با نقد و نکاتی از نرخ های اجتماعی و اقتصادی در کشورهای خاور میانه انجام شده است . سعی بر این بوده تا با پیشنهاد سازمان های بین منطقه ای بعنوان پلی ارتباطی در میان سازمان های منطقه ای و فرامنطقه ای در نظام بین الملل، راهی برای رسیدن به توسعه یافته شود و با نقب زدن به درون این نظام٬ بوسیله ایجاد سازمان های بین منطقه ای، راه توسعه بر کشورهای در حال توسعه و خاور میانه گشوده شود . بر این اساس با ورود به آمارهای اجتماعی ٬ اقتصادی و فرهنگی در کشورهای خاور میانه  بعنوان تحلیل نمونه از راه متدولوژی به روش نظریه تحلیلی[2] و نظریه زمینه ای[3] به بحث در مورد کشورهای عضو سازمانهای منطقه ای و فرا منطقه ای پرداخته شده و در پایان نیز با بحث همگرایی های منطقه ای و مسئولیت پذیری جهانی، اقدام به پیشنهاد سازمان های بین منطقه ای و ارائه راهکار و نتیجه نموده است . این رساله باب گفتگو بر سر مسئولیت جهانی برای تمام افراد و مسئولیت پذیری همه کشورهای جهان در قبال یکدیگر ادامه یافته و مسئولیت را مطرح نموده ٬ بدین صورت که تمام دولت ها و زیست محیط آنها نه تنها در قبال خود٬ بلکه در برابر تمامیت کره خاکی ودیگر انسانهای روی زمین مسئول بوده و نیت بعد جهانی شدن را و نه بعد جهانی سازی را ٬ می بایست به نحو احسن به انجام برسانند .

دکترافشین نیا درخصوص روش شناسی تحقیق خود اظهارکرد:

متدولوژی در این پژوهش بر اساس دو تئوری بیان شده است :

۱- تئوری تحلیلی ۲- تئوری محتوایی و زمینه ای .  در تئوری تحلیلی ، پژوهش به تحلیل داده ها ، تشابهات و اختلافات داده های آماری در زمینه های اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی می پردازد . در تئوری زمینه ای به سوابق زمینه های مشابه در میان کشور های خاور میانه و تحلیل های آماری در موضوعات آماری ایران پرداخته است . تم اصلی  در این مطالعه توسعه  Development است . در این پژوهش برای تئوری تحلیلی تر اساس نظریه ترزبیکر از کتابی به شرح ذیل[4] :  استفاده شده که میگوید : دلایل تحقق یک پژوهش بر پایه توجه دقیق به تم اصلی در مسایل در گیر با آن است و برای تئوری زمینه ای از نظریه استراس و گلاسر از کتابی به شرح ذیل[5]  :  استفاده شده که می گوید : استراتژی یک تحقیق کیفی بر پایه کشف یک سری از داده ها و متغیر های مختلف در زمینه یک تحقیق است .

سخنران درخصوص ویژگی های کشورهای جهان سوم و در حال توسعه توضیحاتی به شرح زیرارایه داد:

ویژگیهای اقتصادی عبارتند از : وابستگی اقتصادی، تولیدات کشاورزی، دوگانگی، بیکاری و کم کاری، پائین بودن سطح زندگی، تولید ناخالص ملی، عدم توزیع عادلانه درآمد ملی ، نابرابریها و فقر . ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی عبارتند از : رشد جمعیت، بیسوادی، امنیت و عدم امنیت، سرمایه اجتماعی، انسداد اجتماعی، زن در جهان سوم، زنان و رفاه اجتماعی ، مشارکت های اجتماعی ، فعالیت های فرهنگی . ویژگیهای سیاسی  عبارتند از :  نقش تکنولوژی در توسعه و عقب ماندگی، نقش حکومتها در توسعه،  نقش حکومتها در جهان سوم ، دولتهای ایدئولوژیک و حکومت دموکراسی .

دو گانگی ‌ها، اعمال نظریات و منویات حکومتها در رشد سیاسی جوامع، عدم برنامه ریزی‌ های مناسب، عدم رعایت ارزش های اخلاقی و آزادی اندیشه، عدم دستیابی و استفاده لازم از تکنولوژی لازم، عدم برنامه ریزی در امنیت و رفاه اجتماعی و نابسامانی های اقتصادی همگی در توسعه نیافتگی نقش مهمی را ایفا می‌کنند و در کل، ویژگی های برجسته کشورهای جهان سوم را نشان می‌دهند.

دکترافشین نیا در مورد وضعیت موجود در خاورمیانه و ایران مطالب ارزشمندی به تفصیل ذیل بیان نمود و افزود:

خاورمیانه دارای وضعیت خاص سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. دولت در بسیاری از کشورهای خاورمیانه، بدلیل نداشتن ماهیتی مشخص، به کانونی برای سازش کاری‌ های موقتی و سیاسی تبدیل شده و از طریق واگذاری موقتی به طبقه زورمند، پراکندگی اجتماعی و عدم تمرکز سیاسی، اقتصادی را بوجود می‌اورد و خود عاملی می‌شود در جهت توسعه نیافتگی.

در این روند منافع خاص طبقاتی در عملکرد و دیدگاه دولتی مورد توجه خاص قرار می‌گیرد و موجب فساد اداری و مالی می‌شود. عقلانیت دستگاه های اجرائی قربانی اهداف خاص گرایانه شده و نفوذ مفسدانه خواص و یا دخالت روابط خویشاوندی درجهت گیری ‌های سیاسی تاثیر می‌گذارد.

جامعه شناسان معتقدند، دولت‌های ایدئولوژیک در فرآیند گذار از دوران سنتی به دوران مدرن، دچار بحران های هویت، مشارکت، مشروعیت و کارائی دستگاه های سیاسی اند. بنیادگرایی و پندارهای ایدئولوژیکی مهم ترین شاخصه کشورهای خاورمیانه است. زیرا سنت‌ها در حال شکستن ‌اند و از طرفی هنوز تا مدرنیته راه درازی در پیش روست. همین مسئله باعث بوجود آمدن خلاء فرهنگی و هویتی است . به عبارت دیگر وقتی جوامع از موقعیت سنتی خود عبور می‌کنند و در مدرنیته نیز تثبیت نمی‌شوند، با نوعی سرگشتگی و به دنبال آن، بنیادگرایی روبرو می‌شوند. بنیادگرائی زمانی بروز می‌کند که سنت‌ ها در حال متلاشی شدن هستند ولی در عین حال این مسئله به مدرنیته هم ختم نمی شود.

خاور میانه بزرگترین تولید کننده نفت و گاز در جهان است. مهمترین آبراهه ‌ها و منابع متعدد انرژی در این منطقه است زیرا مهمترین تنگه‌ ها بین کانال سوئز، تنگه داردانل، تنگه بسفر، تنگه هرمز، باب المندب، خلیج فارس، دریای عمان، بحر احمر، دریای مدیترانه، دریای اژه و دریای سیاه در این منطقه ژئوپولتیکی قوی قرار دارند. بیش از 50 درصد نفت جهان از این منطقه استخراج می‌گردد. منطقه خلیج فارس مرکز انرژی دنیاست و به دلیل وجود مزیت نسبت به سایر مناطق نفت خیز جهان موقعیت استراتژیک خاص دارد و پیش بینی می‌شود در آینده حدود 68 درصد نیازهای انرژی جهان از نفت و گاز این منطقه تامین شود. ایران با ذخائری بالغ بر 10 میلیارد بشکه نفت خام که حدود 10 درصد ذخایر جهان است و نیز با داشتن 6/26 تریلیون متر مکعب گاز که حدود 17 درصد ذخایر بر جهان است، می‌تواند نقش مهمی در معادلات انرژی کشورهای جهان ایفا کند.

سخنران در باره وضعیت موجود سازمان های منطقه ای و فرا منطقه ای به تفکیک و به تفصیل مطالب ذیل را اظهار کرد:

۱ - سازمان ‌های منطقه ‌ای

۱-۱-سازمان‌ های منطقه اروپا و آتلانتیک

مهمترین سازمان سیاسی اروپا نیز «شورای اروپا» است و اما در مورد سازمان‌ های سیاسی – نظامی اروپا و آتلانتیک می ‌توان به «اتحادیه اروپای غربی»، «سازمان پیمان اتلانتیک شمالی» (ناتو) و «پیمان ورشو» اشاره کرد.

۱-۲-سازمان‌ های آسیایی و آفریقایی:

با توجه به کثرت تعداد سازمان ‌های آسیایی و آفریقایی در این مبحث صرفا به بررسی اجمالی یکی از سازمان ‌های این منطقه یعنی «سازمان همکاری اقتصادی – اکو» می‌پردازیم:

۱-۳- سازمان ها‌ی آمریکایی

در قاره آمریکا تنها سازمانی که رسالتی کاملا قاره‌ای دارد.

«سازمان کشورهای امریکایی» (پان آمریکن) است. قلمرو فعالیت و حوزه عمل سایر سازمان‌های آمریکا محدودتر است. بدین لحاظ، سازمان ‌های امریکایی را می‌توان به چهار گروه تقسیم کرد:

۲- سازمان ‌های فرامنطقه‌ ای

۲-۱جنبش عدم تعهد

با پایان پذیرفتن جنگ جهانی دوم، کشورهای فاتح جنگ بویژه ایالات متحده آمریکا و شوروی دچار اختلاف و رقابت شدند بطوری که این رقابت ها باعث شد که کشورهای جهان در یک جناح بندی کلی در بلوک شرق یا غرب قرار گیرند.

در برابر این جناح بندی و روابط خصم آمیز ناشی از آن، برخی از کشورها خواهان بی طرفی خود بودند. ایده «عدم تعهد» نیز در این شرایط ظهور کرد و پس از چندی باعث تشکیل «جنبش عدم تعهد» شد.

۲-۲-سازمان کنفرانس اسلامی

در پی شکست اعراب در جنگ شش روزه (1967) از رژیم اشغالگر فلسطین، رژیم ‌های محافظه کار عرب در موضعی تدافعی ناچار شدند تا برای خاموش ساختن آتش احساسات توده‌ های مسلمان کشورهای خود اقدامی و لو ظاهری و نمایشی انجام دهند. لذا کشورهای مزبور در صدد ایجاد سازمان کنفرانس اسلامی برآمدند. تشکیل سازمان به ابتکار ملک فیصل پادشاه عربستان صورت گرفت. سران کشورهای اسلامی در گردهمایی خود در رباط (مراکش) در سپتامبر 1969 به سازمان مزبور موجودیت بخشیدند.

سخنران در خصوص نقش سازمان های بین توضیحات زیر را ارایه داد:

-۲ب- نقش سازمان های بین منطقه ای

دربخش‌ های قبل مروری داشتیم بر سازمان های منطقه ‌ای و سازمان‌ های فرامنطقه ‌ای و ملاحظه‌ شد که چگونه حوزه اروپا و آتلانتیک با انسجام و تحت حمایت پوشش ‌های شبکه‌ ای قوی با ساختارهای بزرگ و ارگان های منسجم، اتحاد سازنده ‌ای را به وجود آورده ‌اند که چون چتری بزرگ آن را تحت حمایت خود قرار داده است. هر چند این اتحاد را در دیگر سازمان‌ های منطقه‌ ای نظیرمنطقه آمریکای لاتین یا آفریقا کمتر مشاهده می‌کنیم ولی در هر حال از حوزه‌ های مناطقی چون خاورمیانه، منطقه آسیای شرق و یا آسیای مرکزی در جهت همیاری و اتحاد انتظار بیشتری می ‌رود، زیرا منابع نفتی، گازی و معدنی در این مناطق می‌تواند پشتوانه ‌ای قوی برای این بخش از جهان باشد و لذا کاربرد سیاست های هماهنگی و قدرتمند در حاکمیت کشورهای مستقر در این مناطق می‌تواند نقش بسیار موثری را در جهت ائتلاف نیروهای خود اجرا نموده و نشانی از یک قدرت تمام عیار در مقابل قدرتها و اتحادیه‌ های دیگر باشد.

کشورهای غیرمتعهد و کنفرانس اسلامی نیز بدلیل عدم موفقیت در فرهنگ سیاست های انسجام گروهی، از آن قدرت مطلوب برخوردار نیست تا بتواند در مقابل قدرت های سلطه گر تاب آورده و در جهت همسانی و همسازی با یکدیگر و حمایت از نظریات و عقاید گروه در برابر دیگران، اعمال قدرت نماید. در هر حال قاعده بازی حکم می ‌کند که قدرت‌ های درون منطقه‌ ای می‌بایست بسوی انسجام بیشتری گام بردارند تا وحدت منسجمی را در درون خود بوجود آورند و سپس بتوانند با همگرائی بسوی مناطق دیگر قدرت داخلی و خارجی خود را استحکام بخشند. لذا بخش هائی بنام میان منطقه ‌ای و یا بین منطقه ‌ای برای بوجود آمدن این وحدت و همگرائی، لازم به نظر می‌رسند.

در حقیقت به بخش‌ های میان منطقه ‌ای یا بین منطقه ‌ای می‌بایست به چشم پلی نگریست که سازمان‌ های منطقه ‌ای و فرامنطقه ‌ای را به یکدیگر پیوند می‌زند و راهی است در درون تفکر جهانی شدن، جهانی فکر کردن و قومی ماندن. پیوندی است مشارکتی، فرهنگی و اقتصادی تا همه انسانها را از فرصت‌ های زندگی برخوردار سازد و شبکه‌ ای است سیاسی که با ایجاد ارتباط بین حاکمیت‌ها، نوید صلح و امنیت را در فرآیند توسعه ‌ای پایدار برای تمام جهانیان، در سه گروه توسعه یافته، در حال توسعه و توسعه نیافته به ارمغان آورد.

بی شک جهان سومی‌ها در نظام نوین جهانی و در این ائتلاف بزرگ راهی جز پوشش اتحاد در قالب همگرائی های بیشتر ندارند، زیرا برای رسیدن به همبستگی‌های نظام بین ‌الملل، همگرائیهای بین منطقه ‌ای تنها راه مقابله با ضربه‌ ها و شک ‌های احتمالی آتیه از سوی هژمونی قدرتهاست. باید در نظر داشت که در فرآیند مرحله گذار به نظام بین الملل بازیگران قدرتمند مترصد دورخیزی جدید جهت تک قطبی کردن نظام بین الملل، آنهم به سرکردگی خود و همپایگی‌ های خود اند. لذا چند نکته اساسی را باید در نظر گرفت:

نخست اینکه: کشورهای مستقر در مناطقی چون منطقه خاورمیانه. آمریکای لاتین، منطقه آسیای شرق، آفریقای متحد و حوزه‌ های دیگر، در فرایند یگانگی و همگرائی می‌تواند با ورود به نظام بین الملل و جهانی، قدرت های سلطه گر را مغلوب و بیشترین استفاده را در جهت توسعه داخلی و انسانی خود از این ره آورد داشته باشند. زیرا آنها گلوگاه تامین انرژی، معادن و نیروهای کارگر برای لایه های بالائی هرم قدرت ‌اند.

دوم اینکه: حرکت ارگانیکی جوامع بسوی توسعه و جهانی شدن در نظام بین المللی در فرآیند افزایش همگرائی منطقه ‌ای و میان منطقه ‌ای باعث رشد نهادها و سازمان‌های بزرگ ساخت و پیشرفت صنعت، تکنولوژی و شکوفایی اقتصاد آنها خواهد شد.

سوم اینکه: اتحاد مناطق استراتژیک جهان تحت لوای همگرائی ‌های بین منطقه ‌ای با تکیه بر قدرت تامین انرژی و منابع طبیعی از طریق همبستگی متقابل با (اتحادیه اروپا) در رونق بخشیدن و سامان دهی توسعه اقتصادی از طریق گروه های فراملی با سازمان های بزرگ ساختی، که بدلیل حفظ منافع خود در مقابل حکومت‌ های ملی می‌ایستند، بی‌شک خالی از منفعت نبوده و بر قدرت آنها خواهد افزود.

خانم دکترشیرین افشین نیا در خاتمه سخنرانی اش پیشنهادات ارزشمند ذیل را ارایه داد:

۳-ب-  پیشنهاد و ارائه الگوی سازمان های بین منطقه ای

کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه این قابلیت وظرفیت را دارند که با قرار گرفتن در مسیر توسعه وبا پذیرش مغایرت ها، سازش با محیط، سازش با فرهنگ  و شبیه سازی کنار آمده و چشم اندازی موفق تر را برای خود ترسیم نمایند و در آینده ای نه جندان دور به توسعه دست یابند .

این مطالعه به ارائه دو پیشنهاد و طرح الگوهای آن می پردازد .

پیشنهاد اول :

به نظر می رسد سازمان های آفریقایی وآسیایی که زیر شاخه سازمان های منطقه ای انجام وظیفه می کنند خود می توانند به تفکیک به دو سازمان آفریقایی و سازمان آسیایی جدا شوند زیرا قاره آفریقا وقاره آسیا خود به تنهایی شامل کشور های بزرگ در ژئوپولتیک قاره خود هستند.

پیشنهاد دوم :

همان طور که در نقشه گرافیکی ملاحظه می شود، قسمتی به عنوان پیشنهاد دوم طرح ریزی شده است . این قسمت ۴ سازمان جدید را تحت عناوین :

  1-EEP , 2-NEP , 3- IEP , 4- AEP  نشان می دهد .  این سازمان های جدید به عنوان سازمان های بین منطقه ای پیشنهاد می شوند و می توانند مانند پلی ارتباطی یا بین منطقه ای ٬ در میان سازمان هایی که تحت نظر سازمان های منطقه ای و سازمان های فرا منطقه ای فعالیت دارند ٬ عمل کنند و با میانجی گری و حایل بودن میان سازمان های بزرگتر ٬ به وسیله سیاستگزاران ٬ کارگزاران ٬ نخبگان و ارگان های خصوصی مانند ارتباطات جمعی ٬ رسانه ها ٬ دانشگاه ها و NGO ها ٬ راه توسعه را در کشورهای در حال توسعه هموار سازند . بدین صورت که :

۱-سازمان بین منطقه ای EEP می تواند پلس باشد میان سازمان های آفریقایی – آسیایی ٬ اروپایی و پان آمریکا که تحت نظر سازمان های منطقه ای فعالیت دارند .

۲-سازمان بین منطقه ای NEP می تواند پلی باشد میان سازمان های جنبش عدم تعهد ٬ اروپایی و پان آمریکا که تحت نظر سازمان های منطقه ای و سازمان های فرا منطقه ای فعالیت دارند .

۳-سازمان بین منطقه ای IEP  می تواند پلی باشد میان سازمان کشور های عضو کنفرانس اسلامی ٬ اروپا و پان آمریکا که تحت نظر سازمان های منطقه ای و سازمان های فرا منطقه ای فعالیت دارند .

۴-سازمان های بین منطقه ای AEP می تواند پلی باشد میان سازمان های اروپایی ٬ پان آریکا و کشورهای حوزه کارائیب و آمریکای لاتین که تحت نظر سازمان های منطقه ای فعالیت دارند .

این ۴ سازمان جدید می توانند به عنوان سازمان های کوچکتر میان سازمان های بزرگتر انجام وظیفه نموده و راه تعامل ٬ همبستگی و همگرایی را در رسش به توسعه هموار سازند . به نظر می رسد کشورهای خاورمیانه ٬ آسیای شرقی ٬ عضو اکو ٬ اتحادیه افریقا ٬ ایساک و آمریکای لاتین می بایست به یک جریان اتحاد اندیشمندانه ٬ همگرایی و انسجام گروهی وارد شوند تا بتوانند در مقابل هژمونی کشورهای توسعه یافته در نظام جهانی تاب بیاورند . آنها راهی جز تعامل و احساس مسئولیت نه تنها برای خود ٬ بلکه برای همه مردم کره خاکی ندارد . اتحاد مناطق استراتژیکی و صاحب ذخایر خداداد ٬ تحت لوای سیاست های ژئوپولیتیکی می تواند راه را برای توسعه هموار سازد ٬ بدین صورت که بتوانند از وجود سازمان های کوچکتر ٬ در میان سازمان های بزرگ ساخت بهره برداری کنند . کشورهای عضو سازمان جنبش عدم تعهد و عضو سازمان کنفرانس اسلامی به همراه اتحاد آفریقا و دیگر کشورهای در حال توسعه ظرفیت لازم را جهت ارتقا‌‌ء سطح شاخص های فرهنگی، همکاری های اقتصادی٬ مراودات اجتماعی و همگرایی های منطقه ای را دارا هستند و می توانند با جنبشی استراتژیکی به توسعه پایدار دست یابند