جلسه گروه علمی – تخصصی جامعه شناسی توسعه و دگرگونی های اجتماعی با سخنرانی دکتر محمد جواد زاهدی و حضور اعضا و شورای مدیریت گروه و علاقمندان با عنوان «تفسیر دیدگاه پارسونز درباره فرایند تغییر اجتماعی » ساعت 17 روز یکشنبه 2آذرماه 1393 برگزار شد.

سخنران این نشست ابتدا به تفصیل به بررسی دلایل انتخاب این بحث پرداخت و در پاسخ به این سوال که  چرا این بحث را انتخاب کردیم؟ دلایل زیر را برشمرد:

1-برای این که دگرگونی های اجتماعی در زمانه ما در واقع ذات مدرنیته را نمایندگی می کند و جامعه ما با دگرگونی های اجتماعی دامن گسترده ای در همه عرصه های زندگی اجتماعی روبروست.

2- مفاهیم توسعه و دگرگونی های اجتماعی و تکامل و پیشرفت ارتباط معنایی و هم پوشانی مفهومی و مصداقی زیادی دارند اما در بین آنها دگرگونی اجتماعی اهمیت تبیینی بیشتری دارد زیرا اغلب به منزله پایه و اساس فهم سه مفهوم دیگر برای تبیین هر حرکتی در شکل و ساختار و کارکرد جامعه به کار گرفته می شود.

3- پارسونز یکی از الهام بخشندگان اصلی نظریه های نوسازی است. بسیاری از صاحب نظران نوسازی از قبیل هوزلیتز، اسملسر، آیزنشتاد مستقیما و برخی دیگر نظیر دانیل لرنر، اینکلس و اسمیت، راجرز و هیکن و ریمون فرث به طور نامستقیم از پارسونز الهام گرفته اند. گو آن که ایده متغیرهای الگویی پارسونز الهام بخش دیدگاه های نوسازی این صاحب نظران بوده اما بنیان تئوریکی آن در همین بحث تغییر اجتماعی نهفته است که پارسونز آن را در فصلی تحت عنوان (The processes of social change of social system) که موضوع فصل یازدهم کتاب (The Social System) است مطرح کرده و بنابراین با فهم آن می توان بسیاری از پایه های تئوریکی دیدگاه های نوسازی را درک کرد.

4- با فهم دقیق ایده پارسونز در زمینه دگرگونی های اجتماعی می توان بخش مهمی از فرایندهای تغییر در جامعه ایران را درک کرد.

5- این بحث پارسونز هم مثل بحث های دیگر این جامعه شناس در سطحی صرفا نظری و البته پیچیده مطرح شده است. پارسونز خودش تصریح می کند که ایده اش درباره دگرگونی اجتماعی صرفا نظری است و هیچ مابه ازای تجربی ندارد. من فکر می کنم که این ویژگی که بسیاری از صاحب نظران از جمله مثلا الوین گلدنر (که کتاب بحران جامعه شناسی در غرب را در دهه 1970 منتشر کرده) آن را نقطه ضعف پارسونز دانسته اند یکی از مزیت های بزرگ جامعه شناسی پارسونز است و درست به این دلیل که پارسونز ایده هایش را در انتزاعی ترین سطح ممکن مطرح کرده همیشه می توان آن را به صورت رضایت بخشی برای تبیین پدیده های زندگی اجتماعی در همه دوره ها و در هر جامعه ای بکار گرفت و امید است که با طرح این دیدگاه بتوانیم برخی مظاهر مرتبط با فرایندهای تغییر در ایران معاصر را بهتر درک کنیم.

پس از ارائه توضیحات فوق، سخنران، بحث تفسیر دیدگاه پارسونز درباره فرایند تغییر را اینگونه ادامه داد:

در مورد مفهوم دگرگونی یا تغییر اجتماعی اتفاق نظر میان جامعه شناسان وجود ندارد. در حالی که تمییز تغییر اجتماعی از مفاهیم نزدیک به آن مثلا نوسازی یا توسعه یا پیشرفت یا تکامل اجتماعی خیلی اهمیت دارد.

تغییر را پارسونز با دو دلالت بکار می برد:

-       فرایندهای تغییر درون سیستم

-       فرایندهای تغییر سیستم

تمایزی که پارسونز در کتاب نظام اجتماعی (The Social System 1951) میان «فرایندهای تغییر درون سیستم» و «فرایندهای تغییر سیستم» قائل است یکی از پرداخت شده ترین تمایزات موجود در این زمینه است.

پارسونز برای مقابله با آشفتگی در کابرد اصطلاح دگرگونی، تغییر درون سیستم را به فرایندهای حفظ تعادل نسبت می دهد که از منظر نظریه فرایند انگیزشی او مربوط به جریان اجتماعی شدن و جهت گیری کنشگران برای اجراء و ایفای نقش هایشان در نظام اجتماعی است.

در حالی که تغییر سیستم را به فرآیند‌های متضمن توازن (balance) که دلالت ساختی دارند مربوط می داند و از منظر نظریه فرآیند انگیزشی، آن را به ایجاد انگیزش های رفتار منحرف و متوازن سازی کاذب (یا ضد توازنcounter balancing)ابقاء فرآیند بر همکنشی تثبیت شده که ساز و کارهای اجتماعی خوانده می شود نسبت می دهد.

در نظریه تغییر اجتماعی پارسونز، مفهوم «استحاله» هم اهمیت زیادی دارد.استحاله در واقع بازنمای تغییری محقق شده است که معرف سازگاری ناشی از فرایند گذار از وضعیت دفاع به مقاومت و سرانجام پذیرش (یعنی سازگاری) است.

در واقع پارسونز تغییر را برحسب ساز و کارهای دفاع، مقاومت و سازگاری درک می کند و استدلال می کند که «از آنجا که تغییر بر الگوهای نهادی شده کنش و رابطه تاثیر می گذارد، پس هیچگاه استحاله الگویی تلقی نمی شود بلکه استحاله و دگرگونی از طریق غلبه بر مقاومت است».

در اینجاست که مفهوم نوآوری به مثابه یک عامل برانگیزاننده و تسریع کننده فرایند تغییر مطرح می شود.

به این ترتیب از دیدگاه پارسونز دو عنصر مهم در دگرگونی اجتماعی وجود دارد: (1)متوازن سازی تقابلی و اجزاء وابسته به آن یعنی رفتار منحرف و ساز و کار کنترل اجتماعی که براساس آن می توان مفهوم ملازم پیشرفت یعنی «نوآوری» را تبیین کرد، (2) عنصر دفاع و مقاومت که براساس آن می توان مفهوم «سازگاری» را براساس نهادی سازی (institutionalization) توضیح داد.

به سخن دیگر، دگرگونی یا تغییر اجتماعی از منظر پارسونز فرایندی است متضمن نوآوری و در راستای سازگاری که خود از طریق نهادی کردن نوآوری محقق می‌شود.

در ادامه این بحث برای روشن تر شدن موضوع، مدیر گروه جامعه شناسی توسعه انجمن جامعه شناسی ایران، به تفاوت بین دفاع و مقاومت اشاره کرده و اینگونه توضیح داد که: دفاع زمانی صورت می گیرد که دو طرف جریان متضاد احساس برابری و هم نیرویی می کنند و در واقع همسانی نیروها وجود دارد و نیروها هم سنگ یکدیگرند و هنوز هیچ یک از طرفین، سلطه طرف مقابل را نپذیرفته است.

ولی مقاومت زمانی رخ می دهد که یک طرف مخاصمه، قوی تر شده و سلطه کافی پیدا می کند وآنگاه طرف مقابل لاجرم درصدد مقاومت بر می آید. این یعنی حالتی که نیروهای متضاد برابر نیستند و نیروی فرودست ناچار است برای بقا و دوام به شکل سابق خود در برابر نیروی فرادست مقاومت کند. اما به عقیده پارسونز در چنین وضعیتی همیشه در سرانجام کار و پس از مدتی مقاومت بی فرجام سازگاری پدید خواهد آمد. یعنی زمانی که مقاومت دیگر کارساز نیست سازگاری اجتناب ناپذیر می شود. براین اساس تغییر استحاله ای است که از طریق غلبه برمقاومت تولید می شود.

دکتر زاهدی برای تفهیم هرچه بیشتر موضوع بحث به مثال های ملموسی از کشور خودمان درباره فرایند تغییر پرداخت. ایشان در ادامه به سوالات مطرح شده توسط حاضران پاسخ داده و جلسه به دلیل سوالات گسترده و پاسخ های جامع سخنران به تک تک آنها حدود نیم ساعت بیش از وقت پیش بینی شده پایان یافت.