جلسه گروه علمی – تخصصی جامعه‌شناسی توسعه و دگرگونی های اجتماعی ساعت 17 روز یکشنبه 4 بهمن ماه 94 با حضور دکتر محمد جواد زاهدی، اعضای اصلی گروه و تعدادی از اساتید، دانشجویان و سایر علاقمندان به مباحث توسعه در سالن کنفرانس انجمن جامعه شناسی ایران برگزار گردید. موضوع این نشست «نقش زنان در توسعه اجتماعات محلی» و سخنران دکتر اسداله نقدی، دانشیار جامعه شناسی توسعه و شهری دانشگاه بوعلی سینا بود.

او در ابتدای بحث خود گفت: مسئله "مشارکت کردن" یا "مشارکت دادن" زنان در سیاستگذاری و برنامه ریزی‌های توسعه از دهه هشتاد میلادی به این سو و مشخص شدن نتایج بی توجهی به مسائل زنان و یا عام تر از آن جنسیت در ادبیات برنامه‌ریزی و مجریان توسعه در جهان سبب نوعی «بازاندیشی در توسعه» شد که از غفلت عامدانه یا سهل انگارانه به این مسئله پرهیز شود. مسئله حضور و مشارکت زنان در فرایند توسعه پس از نشست پکن در جهان وارد مراحل جدی تری شد. توانمندسازی زنان در جریان مشارکت در سرنوشت خود و اجتماعات مربوطه به معنای پایان دادن به تک جنسیتی یا جنسیت غالب در برنامه ریزی توسعه و مقابله با وضعیت بی­قدرتی زنان است. این مفهوم به تدارک و تسلط بیشتر بر منابع و کسب منافع برای زنان اطلاق می­شود. توانمندسازی فرایندی است که طی آن افراد، برای غلبه بر موانع پیشرفت، فعالیت­هایی انجام می­دهند که باعث تسلط آن­ها در تعیین سرنوشت خود می­شود. این واژه به مفهوم غلبه بر نابرابری­های بنیانی است. توانمندسازی یک زن به این معنی است که او برای انجام برخی کارها توانایی پیدا می­کند. این امر به رفع تبعیض میان زنان و مردان منجر شده و در مقابله با تبعیض­های جنسیتی در جامعه مؤثر واقع می­شود. در برخی کشورها حتی برای جبران عقب افتادگی یا "عقب نگه داشتگی" زنان و سایر گروه های اجتماعی خاص (کودکان،معلولان یا مهاجران...) از رویکرد " تبعیض مثبت " نیز استفاده شده است، بدین معنا که با فرض برابر بودن همه شرایط (سن یا تحصیلات برابر) دو متقاضی کار (مثلا یک خانم مطلقه و یک مرد یا یک بومی و یک مهاجر آسیب دیده از جنگ و خشونت) اولویت به زن یا مهاجر داده می شود.این توانمندی می تواند حاصل برنامه ریزی عامدانه کارگزاران توسعه باشد اما آنچه مورد توجه این گفتار بوده است نوعی"خودباوری حاصل از اضطرار" در اجتماعات محلی برای زنان است که آنان را به عرصه مشارکت در زندگی جمعی یا فردی و خانوادگی کشانده است.

سخنران در ادامه افزود: یکی از نقدهای جدی به تجارب توسعه جهان برخورداری نابرابر و نامتوازن گروه های اجتماعی از "مواهب توسعه" است. توانمند شدن زنان دارای ابعاد مختلف مادی و غیر مادی است که با یکدیگر پیوند داشته و با موضوعاتی چون رفاه مادی، دسترسی به منابع ،آگاهی، مشارکت و کنترل مرتبط می­باشد. رفاه به عنوان اولین معیار، مرحله­ای است که طی آن مسائل رفاه مادی زنان مانند وضعیت تغذیه و درآمد خانوار در مقایسه با مردان مورد بررسی قرار می­گیرد. هدف این مرحله برآورده کردن نیازهای زنان فقیر است. در مرحله دوم حق برابر زنان با مردان در دسترسی به منابع در حوزه خانواده و در مقیاس بزرگتر در سیستم کشوری مطرح می­شود. در مرحله بعدی، افزایش آگاهی‌های زنان در ابعاد مختلف مدنظر می­باشد. افزایش آگاهی زنان می­تواند در طولانی مدت آنها­را نسبت به کسب حقوقشان مصمم سازد. زنان باید بپذیرند نابرابری آنها با مردان نتیجه تبعیض ساختاری و نهادی است نه به دلیل نابرابری ذاتی زنان. لازمه این امر درک تفاوت میان نقش­های جنسی و جنسیتی است و این­که نقش­های جنسیتی به­ صورت اجتماعی شکل گرفته و قابل تغییر هستند. هرگونه چشم انداز و آگاهی جنسیتی بر پایه اصل برابری جنسیتی قرار دارد. برای زنان این امر مستلزم پذیرش شأن و مقام خود و خودباوری می­باشد. پس از طی این مراحل است که می­توان به مشارکت برابر زنان در حوزه­های مختلف امیدوار بود. زنان بدون در اختیار داشتن منابع مالی، رفاه مادی و آگاهی، قادر به مشارکت در فرایندهای تصمیم گیری نخواهند بود. این امر نیازمند بسیج و سازماندهی زنان به صورت گروهی با هدف تعقیب خواسته­ها و بیان نظرات خود است. در نهایت این امر باید به کنترل بیشتر توسط زنان منجر شود. نقطه آغاز این حرکت پذیرش زمان به ­عنوان کارگزاران فعال و نه دریافت­ کنندگان منفعل در تقویت مشارکت زنان می­باشد. منظور از کنترل، تعادل قدرت میان زنان و مردان بدون غلبه یکی بر دیگری است. برابری در قدرت مستلزم مشارکت با هدف تضمین دسترسی برابر به منابع و توزیع برابر منافع است.

دکتر نقدی سپس به طرح بحث زن و جنسیت در ادبیات برنامه ریزی توسعه در جهان پرداخت و گفت: از جنگ جهانی به بعد که برنامه های توسعه نوشته میشوند برای برنامه ریزان نوعی تفکیک پارسونزی محفوظ است مرد نان آور وزن مادر، همسر و خانه داراست و حتی نقش زنان در اقتصادهای محلی مثلا فعالیت زنان در اقتصادهای روستای-کشاورزی که بسیار چشم گیر بوده و تنها کافی است شالیزارهای گیلان را تصور کنیم یا باغات انگورآذربایجان یا سیب زمینی و سیر بهارهمدان که نیروی اصلی یا بخش مهمی از آن زنان بودند و هستند و تولیدات خرده پای شهری منظور نظر نظریه پردازان و برنامه ریزان توسعه نبودهاست. در واقع به نظر می‌رسد که زنان مخفی و نامرئی هستند. پس از نیم قرن برنامه ریزی توسعه سخت افزاری و کلان نگر متاثر از دیدگاه‌های عموما نوسازانه و بی توجه به بسترهای اجتماعی و فرهنگی انگار "ایده توسعه توسعه است"! حکمفرمایی می کرد. نقدهای مکاتبی چون ضد توسعه و وابستگی و نهادهای مدنی زمینه را برای بازاندیشی در رویکردهای سنتی توسعه فراهم کرد. یکی از این رویکردها الگوی توسعه محلی است که امر برنامه‌ریزی توسعه را با عنایت ویژه به ساختارهای محلی و بسترهای فرهنگی لحاظ می کند. جنسیت یک برچسب اجتماعی است زیرا برخلاف جنس که امری زیستی و بیولوژیک است جنسیت امری فرهنگی و اجتماعی است .امروزه گفتمان زنان، گفتماني جهاني است و برخي هزاره سوم را ،هزاره زنان ناميده اند.

این استاد دانشگاه در ادامه بحث خاطر نشان کرد: زنان در توسعه با مسائل متعددي روبروهستند ازجمله ساختارهاي اجتماعي پدرسالارانه که موانع توانمندسازي زنان را افزايش ميدهد، تجارت جنسي، تقسيم کار جنسيتي، استثمارزنان به شکل نوين،قاچاق زنان و...  براساس گزارش سال 2006 يونسکو، زنان و دختران سه پنجم از يک ميليارد افراد فقير جهان را تشکيل مي دهند؛ زنان، دو سوم از 960 ميليون نفر از افراد بالغ جهان را که نمي توانند بخوانند شامل مي شوند؛57% از 77 ميليون کودک جهان که به مدرسه نمي روند، دختران هستند؛ زنان، 57% از افرادي را که در منطقه زير صحراي آفريقا با ويروس ايدز زندگي مي کنند، تشکيلمي دهند و زنان جوان بين 15 تا 24 سال حداقل سه بار بيشتر از مردان در همان سن در معرض ابتلا به اين بيماري قرار دارند؛ زنان فقط يک چهارم از پژوهشگران سطح جهان را شامل مي شوند؛100 ميليون کودک در خيابان ها زندگي مي کنند80 درصد آوارگان دنيا زن و کودک هستند.

دکتر نقدی سپس به برشمردن اهداف توسعه هزاره سازمان ملل متحد (MDG) Millennium Declaration goals پرداخت و ادامه داد: به نصف رساندن نسبت افرادي که در فقر شديد زندگي ميکنند،بين سالهاي 1990 تا 2015؛حضور کليه کودکان لازم التعليم درسن دبستان درمدارس تاسال 2015؛ توانمندسازي زنان ازطريق محو تفاوتهاي جنسيتي در آموزش ابتدايي ومتوسطه تاسال2005؛ کاهش نرخ مرگ و ميرکودکان به ميزان دو سوم بينسال‌هاي 1990 تا 2015؛ کاهش نرخ مرگ ومير ناشي ازباروري به ميزان دو سوم بين سالهاي 1990 تا 2015؛ فراهم کردن دسترسي به خدمات بهداشت باروري براي تمامي کساني که بدان نيازمندند تا سال 2015؛ به کارگيري رهيافت‌هاي علمي براي توسعه پايدارتاسال 2005 براي پيشگيري ازانهدام منابع طبيعي تا 2015؛ گسترش همراهي بين‌المللي جهت توسعه.

سخنران پس از ذکر مدل‌های تحلیل نقش جنسیت و زنان در توسعه به تشریح آنها پرداخت و گفت:

    1. Harvard
    2. Moser
    3. Social relations
    4. بانک جهانی LDF
    5. تهدید تبدیل به فرصت شدهTAO

در رویکرد هارواد Harvard مطالعه و تحلیل جنسیتی از توسعه شامل سه چک لیست زیر است:

چک لیست شماره 1 لیست فعالیت‌ها در رویکرد تحلیل جنسیتی هاروارد

فعالیت های توزیعی فعالیت های تولیدی شرح موضوع فعالیت
پسران/ مردان زنان/ دختران  
   

فعالیت های:

کسب درآمد

اشتغال

...

   

بازار

...

در جدول بالا مشخص می شود چه کسی چه چیزی را چگونه تولید و چه کسی توزیع را بر عهده دارد.

چک لیست شماره2 دسترسی و کنترل

کنترل دسترسی شرح موضوع تفاوت
زنان/ مردان زنان/ مردان  
    منابع: زمین و مستغلات تجهیزات؛ کار
    منافع: درآمد مالکیت؛ قدرت سیاسی و پرستیژ

در این جدول نیز دسترسی و کنترل بر منابع و منافع معین می شود و تفاوت های جنسیتی در چهار گام تولید؛ توزیع؛ دسترسی و کنترل شناسائی می شود.

چک لیست سوم شاخص های نفوذ و تاثیرگذاری سیاسی؛ فرهنگی و اقتصادی از گذشته تاکنون و فرصت ها و موانع در این مسیر را نشان می دهد.

در مدل موزرMOSER

از دو ابزار استفاده میشود:

الف؛ نقش‌های سه گانه زنان شامل نقش‌های تولیدی، توزیعی و اجتماع محلی (شرکت در مراسم و مناسبت‌ها و سازمان‌های غیر دولتی و داوطلبانه...) Gender roles identification - women’s triple role: productive, reproductive, community

ب؛ارزیابی نیازهای جنسیتیGender needs assessment: Practical gender needs, strategic gender needs

که خود شامل ارزیابی از نیازهای عینی و عملی و نیازهای استراتژیک است.

رویکرد روابط اجتماعی Social Relations Framework (SRF)

این رهیافت بر 5 مفهوم بنیادی تکیه دارد:

-توسعه بعنوان افزایش رفاه بشر

-روابط اجتماعی

-تحلیل نهادی

-سیاست های جنسیتی نهادی (کور جنسیت،آگاه به جنسیت و بازتوزیع جنسیتی)

-علل بنیادی و ساختاری

تحول دیدگاه‌های مربوط به سیاست‌های جنسیتی از نگاه دیگر بشرح زیر می باشد:

  • کوری جنسیتی Gender blindness
  • خنثی به موضوع جنسیت Gender neutrality
  • حساس به جنسیت Gender planning (gender is considered )
  • شاید در آینده فرا جنسیتی!؟ Beyond Gender

نقش زنان  در توسعه اجتماعات محلیدکترنقدی سپس مراحل طرح بحث زن و جنسیت در توسعه را برشمرد:

زنان در توسعه women in development

این رویکرد (WID) می گوید زنان خود منبع توسعه هستند. توسعه هنگامی به موفقیت کامل دست خواهد یافت که همراهی و همبستگی زنان را داشته باشد. کتاب اقتصاددان دانمارکی خانم بزروف (Boserup, Ester (1970). Woman's role in economic development. London: George Allen & Unwin) یک نمونه از این نگاه بود.

سخنران در ادامه به طرح بحثزنان و توسعه (WAD) women and development پرداخت و گفت: در این بحث تاکید بر این است که بهبود دسترسی زنان به منابع در سطح محلی خوب است اما بهبود واقعی در گرو عادلانه تر شدن ساختارهای جهانی است. چگونگی این تغییر مهم است و اغلب البته مبهم.براساس این رهیافت زنان در توسعه مورد فراموشی نیستند بلکه سربار و بارگرانند overburdened)). نوعی بازاندیشی و ارزیابی درباره مشارکت و سهم زنان در فرایند توسعه و بازتوزیع «مواهب» و «هزینه»های توسعه برای زنان و مردان از نو لازم است.

سخنران در موردجنسیت و توسعه ( GAD)Gender and development نکات ذیل را برشمرد: این رویکرد جنسیت و روابط جنسیتی را بجای زنان وارد ادبیات توسعه می کند.تنها زنان را علاوه و ضمیمه کردن به برنامه‌های توسعه کافی نیست. بازاندیشی در مفهوم و عمل توسعه ایی از دریچه جنسیت لازم است.زنان محروم اند نه به سبب حاشیه‌ای بودن یا فرعی و جنبی بودن برای برنامه‌ریزان توسعه بلکه به این خاطر که بخشی از ساختار قدرت نیستند. روابط جنسیتی سبب میشود تا یک جنس(مرد) بر صدر نشیند (favored) و قدر ببیند و دیگری فرودست انگارانه دیده شود (Ignored).

رویکرد توانمندسازی نیز عقیده دارد که الگوی برنامه ریزی و اجرای برنامه‌های توسعه است که توانمندی یا محروم سازی به همراه دارد. رهیافت توانمند سازی گفتمان و عمل توسعه را تغییر می دهد. در این رویکرد زنان و مردان کارگزار تغییر هستند نه مخاطب منفعل دریافت کننده کمک یا صدقه‌های توسعه!

- توانمندسازی جنسیتی GEM Gender Empowerment

- شاخص توسعه جنسیتی GDI(gender Development index)

شاخص تبدیل تهدید به فرصت( Thread as opportunity approaches (TOA

دکترنقدی افزود: در این مطالعه در کنار رویکردها و رهیافت‌های پیش گفته و شناخته شده از طریق مطالعات میدانی در شهرهای مختلف ایران عموما محلات حاشیه و اسکان غیررسمی به درک و فرمول بندی دیگری نیز رسیده که طی آن زنان نه الزاما از طریق برنامه‌های نرمال توسعه و بطور عمدی و برنامه‌ریزی شده بلکه ناشی از اضطرارهای اجتماعی و اقتصادی به فرصت‌هایی برای مشارکت در سرنوشت خود و اجتماعی محلی دست پیدا کرده‌اند و تهدید حیات فردی –خانوادگی و اجتماع محلی را به ابزار مشارکت و حضور زنان تبدیل کرده است.

این تجارب بشرح زیر است:

  • تجارب نویسنده به عنوان مدیر و کارشناس اجتماعی طرح توسعه محلی Local development fund(LDF)طی سالهای 1382 تا 1384
  • تجارب طرح توسعه پایدار دهستان بقراطی1386
  • مطالعه اشتغال زنان درپاساژهای همدان1392
  • مشاهده و مطالعه برخی تجارب توسعه روستایی همدان طی سالیان اخیر در قالب خوشه‌های خود بسنده توسعه
  • تجارب حاشیه های ساوه 1393
  • مشاهدات از کوی شهید باکری میاندواب1394
  • تجارب بازافرینی محلات تاریخی شهر همدان1393-1394

در جریان طرح توسعه محلی که مشترک وزارت کشور سازمان مدیریت و بانک جهانی بود زنان در روستاهای منتخب و حاشیه شهرهای بهار؛ فامنین و نهاوند به شکل گسترده در جریان ارزیابی اجتماعی و نیاز سنجی ها مشارکت می کردند که تعداد و کیفیت حضور دختران و زنان در روستای گنج تپه حیرت کارشناسان خارجی را بر انگیخت.

در دو سال گذشته در جریان بازآفرینی محلات قدیمی شهر همدان در محلات حاجی؛ کبابیان و گلپا زنان به شکل جدی در فرایند طرح شرکت داشتنند.

در جریان مطالعه مسائل حاشیه نشینی ساوه طی دو سال اخیر زنان محلات مختلف بخصوص عباس آباد و یاقوت آباد پیشگام پیگیری مسائل و نیازهای محله بوده‌اند و در محله یاقوت آباد نماینده محله برای پیگیری امور یک زن از اهالی بنام خانم کریمی است که ضمن اقبال عمومی به درگیر شدن در مسائل محله مردم او را به عنوان سخنگوی نیازها و مشکلات محله قبول کرده‌اند و ایشان نیز به سازمان‌های مختلف از جمله شهرداری و شورا و حتی وزارت کشور نیز مراجعه داشته است. جالب اینکه وی هزینه‌های ایاب و ذهاب خود را نیز از مردم می گیرد.

در محله عباس آباد نیز پیگیری مستمر زنان برای دسترسی به شبکه گاز سرانجام به بار نشسته است و محله در حال گازکشی است. خانه بهداشت نیز دایر شده است. در این دستیابی البته مسائل نزدیکی انتخابات و وعده‌های داده شده قبلی نیز موثر بوده است. اما این زنان محلات حاشیه مذکور بودند که دوشادوش مردان یا گاهی جلوتر از آنها در مسائل محله مشارکت و حضور داشتنند و دارند. این نوعی خود باوری به آنان نیز داده است. یکی دیگر از دلایل پیشگامی زنان در این محلات درگیر کار بودن همسرانشان در شهر صنعتی و نداشتن فرصت برای پرداختن به نیازهای محله سبب شده این کمبود و خلا را زنان محله پر کنند.!!

  • بانک های زنانه در حاشیه های شهر میاندوآب

یکی دیگر از تجارب بسیار موفق راه حل‌های مردمی برای غلبه بر مشکلات و بحران‌های اقتصادی و نیز ناکارآمدی سیستم مالی و بانکی برای کمک به فقرای شهری و تهیدستان حاشیه نشین در کوی شهید باکری شهر میاندآب شکل گرفته است. اگرچه اصل این ایده اصلا جدید یا مبتکرانه نیست و از سالها پیش در شهرهای و محلات ایران این مدل تامین مالی مرسوم بوده است بویژه در بین آشنایان و اقوام در قالب تشکیل صندوق‌های مالی. اما آنچه تجربه این محله بسیار بزرگ و در حال رشد (در محله ایی که اکنون دهها هزار جمعیت مهاجر از روستاها را در خود جای داده و از حدود سال‌های 1357 این محله شکل گرفته است) متفاوت می کند کمیت و تعداد و عمومیت این صندوق و نیز تک جنسیتی بودن آن اختصاص آن فقط به زنان است. این صندوق ها دو اسم دارد: خود زنان آنرا به ترکی ( کوچه وامی) یا وام کوچه نام داده اند اما مردان آنرا"وام های زنانه" یا صندوق مخصوص زنان و با برچسب مردانه اش : "آرواد وامی" می نامند. مکانیزم این وام‌ها مختصرا بشرح زیر است:

یک زن به عنوان بانک انتخاب و مبلغی ودیعه از تعدادی زن آشنا و هم کوچه ایی یا هم محله ایی دریافت می کند و سپس بر اساس قرعه کشی کل مبلغ به یکی از اعضا و ماه بعد به نفر دوم و الی اخر. اقساط به زن-بانک حداکثر با 3 روز تاخیر پرداخت می شود. از غریبه ها و مستاجرها نام نویسی نمی شود مگر معرف معتبری داشته باشند. عدم شرکت مستاجرها به دلیل احتمال جابجایی و مشکلات بعدی است. این نوع صندوق در این محله بسیار رایج و گسترده است. در مصاحبه های میدانی دلیل رو آوردن به این سیستم را چند نفر از اعضا و دو زن-بانک به این دلایل اعلام می کردند: نداشتن اعتبار کافی نزد سیستم بانکی به دلیل تازه وارد بودن همسران یا نداشتن درامد و شغل ثابت، کاغذبازی زیاد سیستم رسمی وام دهی، سود وحشتناک و غیرعادلانه، نداشتن آشنا و ضامن معتبر در شهر، عدم کفاف درآمد همسرو...

سخنران این نشست همچنین نکاتی هم در مورد زنانه شدن پاساژهای شهری بیان کرد و گفت: در سالیان اخیر به دلایل اجتماعی و اقتصادی میزان حضور زنان در مشاغل غیررسمی و فضاهای شهری افزایش چشم گیری یافته است. در شهر همدان بر اساس مطالعات میدانی نگارنده 60 درصد منشی فروش‌ها یا بوتیک دارهای مراکز تجاری مدرن شهر را زنان تشکیل می دهند. این میزان حضور به دلایل مختلف از جمله افزایش حضور زن در عرصه‌های اجتماعی و نیز افزایش مدارای اجتماعی تحمل حضور زنان، افزایش تحصیلات و نیز بحران‌های اقتصادی که سبب شده افراد بیشتری از خانوارها وارد فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی شوند.در سایر تجارب نیز در روستای چنار در سال‌های اخیر تعداد زیادی زن به عنوان کارگر در ورودی روستا در میدانی گردهم می آیند و در مزارع در نیمه اول سال کار می کنند اصل این فعالیت نیز تازه نیست و قبلا رایج بوده اما تجمع در قالب میدان کارگری تازه است و حتی باعث اعتراض برخی روستایان شده چون اغلب این زنان از خانوارهای کم درآمد یا مهاجر این روستا هستند. در شهر توریستی لالجین، شهر سفالی ایران، نیز زنان کارگر یا فروشنده در حال افزایش است.

دکتر نقدی در قسمت پایانی سخنرانی خود ادامه داد: بطور خلاصه مدعای این مطالعات این است که مجموع شرایط اجتماعی و بحران‌های اقتصادی موجود یا فقر شهری و محرومیت محله یا خانوارهای ساکن سبب شده نوعی از حضور و توفیق اجباری مشارکت در سرنوشت اقتصادی و درآمدی خانوار توسط زنان رخ دهد که از آن به عنوان تبدیل تهدید به فرصت Thread as opportunity approaches (TOA) یاد می‌شود و زنان در فرایندی از حاشیه وارد متن شده‌اند. این رهیافت و حضور واجد صفات بشرح زیر است:

  • با برنامه ریزی عامدانه برنامه ریزان توسعه همراه نبوده
  • بلکه شرایط و بحران اقتصادی فرصت اجتماعی ایجاد کرده (تهدیدها برای زنان فرصت ساخته !)
  • مرد یا فرصت کار ندارد یا فرصت پیگیری و به همین دلیل زنان پیشقدم شدند.
  • درآمد مردان کفاف نمی کند راه حل‌های زنانه ابداع می شود.
  • بخشی از این زنان خود گردان هستند.
  • مجموع این شرایط نوعی خودباوری و مشارکت خود انگیخته ایجاد کرده است.

باید در بازاندیشی توسعه به توانایی ها و توانمندی ها و تفاوت های محلی دقت و توجه کرد و ضمن برخورداری از تجارب جهانی به مشارکت واقعی و نیز راه حل های بومی و بسترهای فرهنگی محلی نیز عنایت کافی داشت. البته معنای این سخن رفع مسئولیت از برنامه ریزان توسعه و منتظر نشستن تا راه‌های ابتکاری مردمی پیدا شود نیست. خلاصه زنان همراهان توسعه اند نه مزاحمان و نه حاشیه نشینان آن!