یک دهه پس از آنکه مشاغل دستفروشی به پدیدۀ قابل رؤیت در تمامی کلانشهرهای کشور تبدیل شد، بالاخره پژوهش جامعی در این زمینه همزمان در شهرهای تهران؛ اهواز و رشت انجام گرفت که بخشی از نتایج آنکه ناظر بر پدیده دستفروشی در تهران بود در جلسات عمومی گروه شهر انجمن جامعه شناسی ایران ارائه شد.
این تحقیق که به سفارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی انجام گرفته است، توسط گردانندگان سایت یکشهر به مدت ۶ ماه در تمامی مناطق ۲۲گانه شهر تهران و از طریق تکمیل ۳۸۶ پرسشنامه از دستفروشان و به همین تعداد پرسشنامه از مغازه داران میسر گشت. نظر به ناشناخته بودن جامعه هدف و لایه بندی های متفاوت آن، این تحقیق به صورت اکتشافی-توصیفی انجام شد که اهداف چهارگانه ای را دنبال می کرد. این چهار هدف عبارت بودند از:
1.شناخت ویژگی های (فردی، خانوادگی، شغلی، اقتصادی و فرهنگی) دستفروشان بساط گستر
2.رابطه دستفروشان بساط گستر با شهر و شهروندان
3.تنش های دستفروشان با مغازه داران و با مأموران شهرداری
4.راهکارهای ناظر بر ساماندهی
آمار ناظر بر موارد سه گانه اول به ترتیب توسط مراد ثقفی ارائه شدند و سپس پیششرط های لازم برای رسیدن به یک ساماندهی انسانی مورد بحث قرار گرفتند. سپس دستفروشان حاضر در جلسه، تجربیات خود را از زندگی روزمره شان و مشکلات حادّی که در تلاش برای امرار معاش دارند بیان کردند.
شناخت ویژگی های دستفروشان بساط گستر
آمارهای بدست آمده ناظر بر ویژگی های فردی، خانوادگی، شغلی، اقتصادی و فرهنگی دستفروشان بیش از هر چیز بر ردّ ادعاهای کاذبی که در مورد دستفروشان و به طور افواهی مطرح می شود حکایت داشت. بر خلاف آنچه گفته میشود که دستفروشان بساط گستر افرادی منزوی و غیراجتماعی هستند و از این رو مسئولیت ناپذیر نسبت به جامعه، نتایج این تحقیق نشان میدهد که ۷۶ درصد دستفروشان سرپرست خانوار هستند و ۶۴ درصد آنها متأهل. متوسط تعداد فرزندان دستفروشانی که متأهل هستند بالغ بر ۲.۳ نفر است که با میانگین این رقم در میان شهرنشینان کشور برابری می کند. بسیار شنیده میشود که دستفروشان دارای مشاغل دیگری هستند و درآمد آنها از دستفروشی حاصل زیاده خواهی آنان است. تحقیق نامبرده نشان میدهد حدود ۹۰ درصد دستفروشان هیچ شغل دیگری ندارند و تقریباً تمامی آنها یعنی ۹۸ درصدشان غیر از درآمد حاصل از دستفروشی هیچ درآمد دیگری ندارند و حدود ۳۱ درصدشان حتی یارانه هم نمیگیرند.
آنچه آنان را شاید از سایر شاغلان جدا میکند سرمایۀ فرهنگیِ حاصل از تحصیلات و سرمایه مالیشان است. ۸۸.۶ درصد دستفروشان بساط گستر دارای مدرک دیپلم یا کمتر از دیپلم هستند. همین رقم در مورد همسران آنها نیز صدق میکند. میانگین سرمایۀ لازم برای ورود به این حوزۀ شغلی فقط بالغ بر ۲.۴ میلیون تومان است. بسیاری از آنها ساعت های متوالی در روز را برای درآمد متوسط ۴۵ هزار تومان روزانه کار میکنند و به این اعتبار علی رغم تلاش طاقت فرسای روزانه همچنان زیر خط فقر به سر میبرند. رسمیت نیافتن شغل شان باعث میشود ۴۱ درصد آنها از پوشش هیچ بیمه ای برخوردار نباشند، حتی بیمه سلامت و فقط ۲۵ درصد آنها از پوشش بیمه تأمین اجتماعی برخوردار هستند.
۳۳.۵ درصد دستفروشان اعلام میکنند که این شغل اولین شغل آنهاست و ۴۳.۱ درصد به علت اجبار، تعدیل نیرو یا ورشکستگی به این شغل روی آورده اند. ۳۶ درصد آنها پیش از روی آوردن به شغل دستفروشی کارگر ماهر بودند و ۲۱ درصد آنها کارگر ساده یا کارگر کارخانه. بهعبارت دیگر ۵۸ درصد آنها پیش از این که شغل دستفروشی را برای امرار معاش انتخاب کنند، در حوزۀ تولید مشغول به کار بودند و رکود اقتصادی یا ناتوانی جسمی آنها را به سمت انتخاب این شغل کشانده است.
رابطۀ دستفروشان بساط گستر با شهر و شهروندان
اگر دستفروشان میتوانند علی رغم فشارهای شدیدی که به آنان از طرف شهرداری وارد میشود (۶۷ درصد دستفروشان دست کم ۱ بار شاهد توقیف اجناس شان بودهاند) به حیات خود ادامه دهند به این دلیل است که اولاً وضعیت اقتصاد کشور به آنها امکان یافتن شغل دیگری را نمی دهد (۷۸ درصد دستفروشان به دلیل پیدا نکردن شغل دیگری به این شغل روی آوردهاند). دوم اینکه ۳۷.۵ درصدشان یا به دلیل مشکلات جسمی و یا به دلیل منعطف بودن ساعات کار این شغل به آن روی آورده اند و درنتیجه در صورت از دست دادنِ شغل دستفروشی، پیدا کردن شغلی دیگر برایشان به مراتب سخت تر از دیگر بیکاران خواهد بود و سوم آنکه دستفروشان به نیاز مسلمی پاسخ می گویند که همانا نیاز شهروندان کم درآمد است برای دسترسی به کالاهای ارزان قیمت. ۶۷.۵ درصد خریداران دستفروشان را جوانان و نوجوانان یعنی قشری از جامعه تشکیل می دهد که امکانات مالی محدودی دارد.
بسیار گفته و تبلیغ میشود که دستفروشان اجناس دستِ دوم، خراب یا بی کیفیت را تحویل خریدارانشان میدهند. اما یافته های تحقیق نشان میدهد که حدود ۷۲ درصد دستفروشان اجناس خود را از عمده فروشی ها و بازار ، ۱۱.۵ درصد از تولیدی ها و ۴.۷ درصد از مغازه داران تهیه میکنند. ۵.۲ درصد نیز تولید شخصی خود را می فروشند. ۶۷ درصد از آنها بیش از ۳ سال است که به این شغل مشغول اند و ۸۲ درصد آنها محل ثابتی برای فروش دارند که نشان می دهد خریداران آنها می توانند به راحتی آنها را پیدا کنند و درصورت ناراضی بودن از جنس خریداری شده، آن را مسترد گردانند.
گفته می شود که دستفروشان تهرانی ساکن این شهر نیستند و از شهرهای مجاور یا حتی استان البرز برای دستفروشی به تهران می آیند. تحقیقات نشان میدهد که حداکثر ۱۴٪ از دستفروشان شاغل در تهران از محل هایی همچون اسلامشهر یا سکونتگاه های اطراف تهران برای کار به تهران می آیند و ۸۶ درصدشان ساکن در شهر تهران هستند. رقمی که حتی بیشتر از شاغلان به سایر مشاغل است.
تنش و ساماندهی
هم درصد بالایی از دستفروشان یعنی ۹۴ درصد آنها و هم درصد بالایی از مغازه داران یعنی ۸۶ درصد آنها موافق ساماندهی دستفروشان هستند. آن دست از مغازه دارانی که با این امر موافقت ندارند به این دلیل است که نسبت به این موضوع خوش بین نیستند. دلیل این موافقت گسترده در دو سوی معادله تنشی است که میان شاغلان به این دو نوع دادوستد وجود دارد. ۴۲ درصد دستفروشانی که در مجاورت مغازه داران بساط میگسترند اعلام کرده اند که با مغازه داران مشکل داشته اند و ۲۸ درصد آنهایی که به دور از مغازه داران فعالیت میکنند نیز به وجود مشکل با مغازه داران اذعان میکنند.
فقط ۱۶ درصد دستفروشانی که در مجاورت مغازه داران فعالیت می کنند بر این باورند که مغازه داران از آنها به شهرداری یا نیروی انتظامی شکایت کرده اند. اما ۴۳ درصد مغازه داران میگویند که تا به حال مشکل شان را با دستفروشان به اطلاع شهرداری رساندند. دلیل اصلی این تفاوت در آن است که دستفروشان مداخلات شهرداری را لزوماً منوط به شکایت مغازه دار نمیدانند. در واقع ۸۸ درصد دستفروشان اعلام می کنند که با مأموران شهرداری مشکل داشته اند، مشکلی که همان طور که در خطوط بالا یادآوری شد در ۶۷ درصد موارد به توقیف اجناس شان انجامیده، حدود ۱۵ درصد موارد به ترک یا جابجایی محل و در باقی موارد یعنی حدود ۱۸ درصد موارد به مصالحه با مأمور شهرداری یا پرداخت جریمه به وی انجامیده است.
۵۳ درصد دستفروشانی که در مجاورت مغازه داران بساط خود را پهن میکنند علت تنش با مغازه دار را سد معبر می دانند و ۴۵ درصد فروش ارزان تر. اما فقط ۳۲ درصد مغازه داران دلیل تنش با دستفروشان را ارزان فروشی مینامند و ۲۹ درصد آنها اختلال در عبور مشتری. ۲۸ درصدشان مدعی هستند که دستفروشان باعث میشوند که آنها مشتری شان را از دست بدهند و ۱۱.۵ درصد آن ها میگویند دستفروشان باعث زشت شدن محل کسب آنها میشوند.
میدانیم که تنش موجود میانِ دستفروشان و مأموران شهرداری حاصل درگیری ای است بر سرِ فضا که مأموران شهرداری را وادار میکند با استناد به ماده ۵۵ قانون شهرداریها از کسب و کار آنها جلوگیری کنند. دیدیم که بخشی از تنش میانِ دستفروشان و مغازه داران نیز حاصل منازعه بر سر فضاست. به عبارت دیگر مسلم است که یکی از مشکلات هر ساماندهی مشکل تنظیم و تقسیم فضا خواهد بود. به ویژه آنکه وقتی از دستفروشان که اکثریت قریب به اتفاقشان با ساماندهی موافق هستند، حدود ۶۰ درصدشان متقاضیِ آن هستند که در همان محلی که هم اکنون فعال هستند ساماندهی شوند. ۲۸ درصدشان حاضرند جابجا شوند به شرطی که شلوغ باشد یا در نزدیکی بازار. ۴۲.۵ درصد مغازه داران نیز بر این نظر بودند که مهم ترین نظارت بر کار دستفروشان باید نظارت بر محل کسبشان باشد.
راهکارها
با توجه به یافته های تحقیق و این واقعیتِ مسلم که این یافته ها بر بسیاری از سوءظن ها در مورد دستفروشان خطّ بطلان می کشد، مراد ثقفی مقدمۀ هر راهکاری را تغییر نگاه به شغل دستفروشی عنوان کرد. وی با اشاره به تجارب جهانی در این زمینه یادآور شد که باید به دستفروشی نه همچون یک تهدید بلکه یک فرصت نگریست. نباید آن را پدیده ای دید که چهرۀ شهر را «زشت» میکند، بلکه باید در آن توان بالقوۀ جذاب کردنِ شهر از منظر توریستی را دید. باید در دستفروشی امکان برون رفت بخش های اداری شهر را از شب مُردگی دید و ایجاد امنیت در مناطقی که به علت خالی ماندن از حضور مردم، وضعیت ناامنی برای رفت وآمد ایجاد میکنند. باید در دستفروشی گسترش شبکۀ پخش تولیدات داخلی و همچنین دسترسی تولیدکنندگان خُرد را به بازارها دید. و نهایتاً باید در دستفروشی راه حلی مردمی را دید برای ایجاد اشتغال وقتی دولتها و صاحبان سرمایه از چنین کاری ناتوان هستند. اگر چنین تغییری در دیدگاه ها ایجاد شود، آن وقت خواهیم دید که صدها محل مناسب در همین شهر تهران برای ایجاد روزبازار و شب بازار و بازارهای تخصصی و صنایع دستی و مواد غذایی آماده و نیمه آماده وجود خواهد داشت. نمونه هایی از این فضاها به صورت اسلاید نشان داده شد.
پس از ارائۀ گزارش پژوهش و بحث در مورد راهکارها، در نوبت پرسش و پاسخ، جمع حاضر به تجربۀ دستفروشانی که در جمع حضور پیدا کردند گوش فرا دادند. زنان دستفروشی که سال هاست در مترو به این شغل مشغول اند از مشکلات خود برای یافتنِ کار، از اینکه با وجود داشتنِ مسئولیتِ خانوادگی، منعطف بودنِ این کار باعث میشود بتوانند شاغل بمانند و از اینکه دستمزدهای بسیار نازلی که به آنان برای مشاغلی که به آنها رجوع کرده اند باعث شده که به این شغل روی بیاورند. هنگام پرسش و پاسخ شرکت کنندگان در جلسه از دستفروشان، روشن شد که آنها مدام در جنگ و گریز با مأموران شهرداری هستند و در این منازعه در مترو چه بسیار که مسافران به مدد آنها می آیند. آنها خود از بیان مصائبی که برای پس گرفتنِ اجناسشان از مأموران داشتند امتناع می کردند چون شرمشان می آمد که حرفها و پیشنهاداتی را که شنیده بودند بازگو کنند.
در صحبت های دستفروشان مترو حاضر در جلسه دو نکتۀ دیگر شایان یادآوری است. یکی تصدیق آن ها بود بر یافته های کمّی و کیفی مطالعه. هم میانگین درآمد و هم میانگین سرمایه های لازم برای شاغل شدن به دستفروشی مورد تأکید آن ها بود. هم اینکه انعطاف ساعات کاریِ این شغل برای آنها که مسئولیت های دیگری را نیز در قِبال خانواده شان بر دوش میکشیدند، از جذابیت های این شغل برای آنان است. نکتۀ مورد توجه دیگر آن بود که این دستفروشان خود پیشنهادهای روشن و عملی ای هم برای ساماندهیشان داشتند و هم برای تغییر شغل احتمالی. اعطای وام برای راه اندازی کارگاه های خانگی در حوزه های مختلف خدماتی، ایجاد تعاونی های توزیع کالا یا مواد خوراکی، از جملۀ این پیشنهادات بودند. صحبت هایی که همه حکایت از وجود ذهن کارآفرینی در میان این زنان داشت.