page 08 09 1دوشنبه پانزدهم اردیبهشت 1393 نخستین نشست عمومی گروه شهر انجمن جامعه شناسی ایران در سال جدید برگزار شد. در بخش اول نشست پیام روشنفکر دربارۀ پیدایش مفهوم حق شهر و زمینه تاریخی و اجتماعی آن صحبت کرد و در ادامه تعدادی از جنبش‌ها و سازمان‌های مرتبط با حق شهر در کشورهای مختلف را معرفی کرد. 

در دومین بخش جلسه، بهاره کیایی از سوی مجمع حق شهر باهمستان به معرفی این سازمان مردم‌نهاد فعال در زمینۀ حق شهر پرداخت و گزارشی از فعالیت‌های آن در سه سال گذشته ارائه کرد.

نظریه و تجربه های جهانی

پیام روشنفکر در ابتدای بحث خود به سه رویکرد آکادمیک، روشنفکرانه و عملگرایانه برای طرح بحث حق شهر اشاره کرد و گفت که مرزهای این رویکردها همیشه روشن و متمایز نیست. وی هانری لوفور مبدع ایدۀ حق شهر را به عنوان کسی که در مرزهای آکادمی، روشنفکری و عمل‌گرایی ایستاده است معرفی کرد و با اشارۀ گذرایی به اینکه لوفور تز حق شهر را در کتابش با نام حق شهر(Le Droit à la ville) در سال 1968، هنگامی که استاد دانشگاه نانتر بود و همزمان با جنبش ماه مِی فرانسه منتشر ساخت، او را با تأکید یک فیلسوف فرانسوی مارکسیست یا سوسیالیست معرفی کرد و معناها و تلویح‌های فرانسوی بودن، مارکسیست بودن و یک فیلسوف غربی بودن را این‌گونه شرح داد: «فلسفۀ لوفور فلسفه‌ای است که به تغییر جهان می‌اندیشد». خلاصه ای از ادامه بحث را در ادامه می خوانید:

مسألۀ عاملیت یا ساختار یکی از بحث‌های بی پایان جامعه‌شناسی است که در پارادایم مارکسیستی هم دربارۀ آن بحث شده است. در این پارادایم در قرن بیستم یک پرسش اساسی این است که آیا عاملان تغییر همچنان کارگران‌اند؟ دیوید هاروی در شرح تز حق شهر لوفور در مقدمۀ ترجمۀ انگلیسی کتاب «تولید فضا» نوشتۀ لوفور می‌نویسد اگر چه در زمان طرح این ایده، [عامل تغییر] تنها طبقۀ کارگر بود و به همین دلیل لوفور می‌نویسد تنها طبقۀ کارگر می‌تواند عامل، حامل یا حامی اجتماعی تحقق(realization) [این امر] باشد اما همچنان باید به این نکته هم توجه داشت که لوفور تأکید می‌کند که زندگی را باید مثل یک پروژه زندگی کرد و تنها پروژۀ فکری و سیاسی که معنا دارد زندگی است. به تعبیر هاروی ... او، از این موضع جنگید تا ماتریالیسم دیالکتیک را از چنگال مارکسیست‌ها، تاریخ را از دست مورخان، توانایی عمل انقلابی را از چارچوب ساختارگرایان و امر اجتماعی را از حیطه جامعه‌شناسان برهاند. لذا امروزه تنها تولید عرصۀ مبارزه نیست، زندگی هم عرصۀ مبارزه است. بنابراین همۀ ساکنان شهر در زندگی روزمره عاملان مقاومت و تغییر می‌توانند باشند.

پورسل نیز دو وجه اصلی حق شهر لوفور را «حق مشارکت» و «حق تصاحب (تخصیص)» می‌داند. حق مشارکت به این معنا است که ساکنان شهر به واسطۀ سکونت‌شان دارای حق و مشروعیت برای دخالت در تولید فضای شهر هستند و این حق ربطی به حق شهروندی ملی لیبرال دموکراتیک که وابسته به عضویت در یک دولت- ملت است ندارد و مستقل از آن است و انسان به دلیل سکونت واجد آن می‌شود. ایدۀ لوفور چیزی بیشتر از گسترش ساختارهای موجود شهروندی لیبرال –دموکرات در اثر تغییر و تحول حکومت‌ها است. در واقع سکنا در شهر به شکلی مستقیم با ایدۀ شهروندی ملی به عنوان اساس عضویت سیاسی مقابله می ‌کند.

حق تصاحب نیز اشاره به این دارد که ساکنان را از حق تصاحب فضاهای شهری مثلاً به واسطۀ مالکیت خصوصی نمی‌توان محروم کرد. لوفور دراین زمینه می‌نویسد: «تصاحب تنها به معنای تصرف فضاهای شهری فعلی و موجود است که به معنای حق تولید فضای شهری متناسب با نیازهای ساکنان است. چون تصاحب حق «استفاده تمام و کمال و کامل» از فضای شهری در زندگی روزمره را به ساکنان اعطا می نماید». حق تصاحب با توانایی سرمایه برای ایجاد ثروت با استفاده از فضای شهری مقابله نموده و برای ارزش استفاده‌ای این فضاها برای ساکنان اولویت قائل می‌شود. به علاوه این حق کنترل بر فضاهای شهری را مورد بازنگری قرار می‌دهد، با هژمونی فعلی قوانین مالکیت مقابله نموده و بر اولویت حق استفاده ساکنان تاکید دارد.

بحث بعدی پیام روشنفکر مربوط به ایده‌های خود پورسل در مورد کاربرد «حق شهر» در سیاستگذاری شهری دوران جهانی شدن و بازسازی نئولیبرال شهرها بود. که با توضیح مفهوم سازی پورسل از سه اتفاق تغییر مقیاس (ناظر به شدت یافتن تاثیر گذاری تصمیمات فرا و فرو ملی بر شهرها)؛ تغییر سوگیری سیاستی از بازتوزیع مصرف‌محور به رقابت عرضه‌محور و نهایتاً تغییر حکمرانی شهری و واگذاری‌ها و خصوصی‌سازی‌های ناشی از آن به کارآمدی ایدۀ حق شهر به عنوان یک راه حل اشاره دارد.

متفکران و نویسندگانی مختلفی هر یک بُعدی از نظریۀ حق شهر لوفور را پرورانده و توسعه داده‌اند. مثلاً هاروی بعد اقتصاد سیاسی حق شهر را گسترش می‌دهد. وی توضیح می‌دهد که چگونه مازاد ارزش افزوده وارد بخش املاک و مستغلات و در واقع تولید فضاهای شهری می‌شود و چه پیامدهایی را موجب می‌شود. جودی بورجا روی بُعد دموکراسی حق شهر و کارسو روی ارتباط حق شهر با جنبش های جهانی بحث‌هایی را طرح کرده اند. کسان دیگری روی حق شادی کار کرده‌اند و همچنین رویکردهای فمینیستی و جمع گرایانه به حق شهر نیز در حوزه‌های دیگر توسعه یافته است. .

در عمل در چهار دهۀ گذشته جنبش‌های حق شهر قابل توجهی در جهان وجود داشته‌اند. برای نمونه از اقدامات جهانی ائتلاف بین‌المللی سکنا را می‌توان نام برد که در تدوین منشور جهانی حق شهر مشارکت داشته‌اند و در حدود 18 کشور جهان فعالیت کرده است. سازمان ملل متحد هم در موضوع حق شهر ورود داشته است که البته رویکردهای سازمان‌های زیرمجموعه ملل متحد به حق شهر یکسان نبوده است به طوری که می‌توان یونسکو را سمت چپ یک طیف قرار داد. در انتها این بحث با ذکر چهار نمونه از اقدامات محلی که با این ایده پیوند خورده تکمیل شد و در آنها به ابتکاراتی که برای بدست آوردن حق شهر در بی خانمان‌های ساکن پارک در اوزاکا (ژاپن)؛ ساکنان مسکن اجتماعی در شهرک ویلا لوس کندروس (شیلی)؛ ساکنان جزیره الذهب در قاهره و نهایتاً ساکنان پیاده رو در بمبئی (هند) پرداخته شد.

در جمع‌بندی سخنران با بازگشت دوباره به مفهوم سازی که از رویکردهای مختلف به حق شهر ارائه کرده بود به پویایی و ظرفیت‌های این ایدۀ در حال شدن اشاره کرد و اینکه هرکدام از این رویکردها به حق شهر ممکن است از وجوه مثبت و منفی دستمایۀ نقد شود؛ چنان‌چه آکادمیسین‌ها از طرفی به این متهم می‌شوند که در خلال بحث‌های خود ممکن است جنبه‌های رهایی‌بخش این ایده را وانهاده یا فروکاهند ولی از طرف دیگر ممکن است آنها را تعمیق بخشند. روشنفکران ممکن است به رمانتیک و فانتزی کردن بحث و تبدیل آن به یک مد فکری شعاری متهم شوند و از طرفی ممکن است تفاسیر آنها در جهت فراگیری و ترویج ایدۀ حق شهر در افکار عمومی و سیاسی منجر به برانگیزانندگی و تغییراتی شود. و عملگرایان (فن سالار یا فعال مدنی) ممکن است به تقلیل دادن آن به جنبه‌های فن سالارانه و کاربردی متهم شوند در حالیکه از دیگر سو، سعی توام با خلاقیت آنها ممکن است به کشف جنبه‌های جدیدی از کاربرد این ایده چه در برنامه ریزی و سیاستگذاری شهری و چه در مقاومتهای سیاسی و ابتکارات مدنی منجر شود.

تجربۀ ایرانی: نمونۀ باهمستان

در قسمت دوم بحث، بهاره کیایی از اعضای باهمستان در توضیح دلیل تأسیس این تشکل گفت که از یک سو هیأت موسس باهمستان بنابر تجربه دریافتند که با وجود بحث­های نظری و آکادمیک بسیار در رابطه با برنامه­ریزی شهریِ مشارکتی، این مباحث به قدر کفایت به حوزه­ عمل در حرفه وارد نشده­است، بنابراین به ضرورت فعالیت گروهی از برنامه­ریزان شهری خارج از چهارچوب قدرت پی­بردند و سازمان مردم­نهاد را آلترناتیو مناسبی برای کنشگری در این حوزه یافتند. از دیگر سو سازمان‌های غیردولتی قابل توجهی روی مسائل مرتبط با شهر به صورت غیرمستقیم کار می‌کنند که تمرکز اصلی شان روی آسیب‌های اجتماعیِ گروه­های به حاشیه­ رانده­شده­ای مانند کودکان کار، کودکان مهاجران، زنان بدسرپرست یا سرپرست خانوار و کارگران است و در این میان جای گروهی که به طور مشخص روی فضای شهری و حق شهر کار کند خالی بود. بر این اساس باهمستان با دغدغۀ حق شهر و هدف «پیگیری حقوق گروه­های به حاشیه رانده شده در طرح‌های شهری» و با رویکردهای آگاهی بخشی به شهروندان در خصوص حقوق‌شان، توانمندسازی ایشان برای نیل به حقوق، گفتگو با سیاستمداران و مدیران و پرسشگری از آنها و در نهایت بسیج شهروندان برای تغییر شرایط و دخالت­دادن ساکنان شهر در تولید فضای شهری تأسیس شد.

در ادامه این عضو مجمع باهمستان به معرفی طرح هایی که این گروه از زمان تأسیس آن در سال 91 اجرا کرده است پرداخت.

پروژۀ کوچۀ بهتر

اولین پروژه باهمستان ساختمان­های بزرگراه نواب را به عنوان نمود بارزی از طرح­های توسعه شهری بالا به پایین هدف قرار داد که با وجود گذشت سال­ها از اجرای ان همچنان مسائل و مشکلات کالبدی، اجتماعی و زیست محیطی ناشی از این مداخله­ بولدزری، محیط و زندگی ساکنان را تحت­تاثیر قرار داده­­است. در فرآیند پروژۀ «کوچه بهتر» که در یکی از گذرهای بافت مسکونی پشت ساختمان­های نواب اجرا شد، پس از شناسایی و ارتباط‌گیری با نهادهای فعال محلی مانند کانون نیک­آوران و جلب گروه­های گوناگون محلی مانند زنان خود اشتغال محله، گروه کودکان و نوجوانان، نماینده­های واحدهای تجاری فعال در بدنه نواب و ساکنان ساختمان­های جداره نواب، طی جلسات متعدد و با روش‌های مشارکتی مشکلات ساکنان گذر و راه حل های خود ایشان شناسایی شد و با انتخاب یک روز ویژه مقرر شد که با مشارکت ساکنان، کوچۀ مزبور به صورت نمادین کوچۀ بهتری تبدیل شود، آن­گونه که ساکنان می­خواهند، نه آن­گونه که در آرمان­های کارشناسان و یا مدیران شهری ترسیم شده­است، تا از یک سو عاملیت مردم محله نشان داده شود و از دیگر سو با جلب توجه­ها به سوی مشکلات، اقدامات بعدی برای رفع زیرساختی آن­ها پی­ریزی شود.

در ادامه برخی مشکلاتی که گروه­ها برای کوچه شناسایی کردند آمده ­است که گروه­ها راه­حل­هایی برای رفع آن مشکل یا نشان­دادن راه­حل­ها به صورت نمادین پیشنهاد کردند:

  • واحدهای تجاری خالی تحت تملک شهرداری و سازمان نوسازی و زیباسازی و ناامنیِ ناشی از عدم وجود فعالیت و نظارت در فضا در طول روز و شب: راه­حل: برنامه­ریزی برای فروش محصولات خانگی و صنایع دستی مختلف توسط زنان خوداشتغال سطح محله در مقابل واحدهای تجاری خالی و متروکه پیش­زمینه­ برنامه­ریزی برای استقرار ایشان در این واحدها
  • مسائل ترافیکی مانند پارک اتومبیل­های ادارات و حرکت سریع اتومبیل­های عبوری در کوچه: راه­حل: بستن کوچه به صورت موقت و آرام­سازی حرکت سواره با کمک سازمان حمل­ونقل و ترافیک شهرداری، ترسیم علائم راهنمایی و رانندگی همچون محل پارکینگ و پارک ممنوع، عبور دوچرخه و ... و صحبت با اهالی به منظور همراهی با تابلوهای راهنمایی پارک ممنوع ترسیم شده که توسط نوجوانان محله انجام شد.
  • نبود مسیر پیاده به­طور ممتد: راه­حل: مشخص­کردن مسیر پیاده ممتد و مسیر دوچرخه پیوسته در طول کوچه، به صورت نمادین و خط­کشی معبر برای عبور عابر پیاده با رنگ توسط خود ساکنان
  • کمبود فضای سبز : راه­حل: آوردن گل و گلدان از خانه برای روز رویداد که به صورت نمادین در طول کوچه چیده شود
  • فقدان سرزندگی فضا به لحاظ بصری و کالبدی: راه­حل: شست­و­شوی دیوارها و پیاده­روها و سفید کردن دیوارها برای رنگ­امیزی
  • کمبود و نبود روشنایی: راه­حل: پیگیری از طریق شهرداری و سازمان برق که قبل از رویداد روشنایی کوچه را تامین کنند.

همچنین با کمک سایر سازمان­های مردم­نهاد فعالیت­هایی برای انجام فعالیت­های گروهی در روز رویداد و افزایش سرزندگی کوچه مانند نقاشی دیواری با مشارکت گروه­های مختلف محلی شامل کودکان، نوجوانان، بزرگسالان، سالمندان و با هدایت پنج هنرمند محیطی و اجرای تئاتر شورایی توسط گروه تئاتر شورایی تهران و با مشارکت و همکاری ساکنان و بازدیدکنندگان رویدادِ کوچه بهتر پیش­بینی شده و شکل گرفت. تجربۀ اجرای این شیوه تئاتر مردمی، مشارکت و همکاری افراد حاضر در کوچه بهتر را به همراه داشت و آن­ها از ایفای نقش صرفاً به­عنوان یک تماشاگر بیرون آمده و در جایگاه تماشا ـ بازیگر در اجراها مداخله کردند و هریک راهکارهای خود را برای حل مسائل مطرح شده در نمایش به صورت عملی ارائه دادند. ازاین­رو در انتهای نمایش علاوه بر قرار گرفتن گروه­های مختلف سنی و اعتقادی با محوریت موضوعات محله­ای در کنار یکدیگر و در تعامل با یکدیگر، به تعداد افراد مداخله کننده راهکار عملی توسط ساکنان و اهالی کوچه در آن روز طرح شد.

نکتۀ مهم در بیشتر این برنامه­ها برنامه­ریزی توسط خود ساکنان، خودجوش بودن فعالیت‌ها و حضور گروه­های گوناگون و به­کارگیری فضای شهر به شیوه خودشان بود به عنوان مثال نوجوانان پارکور محله، محل مناسبی برای اجرای حرکات آکروباتیک خود در طول کوچه یافتند و با وجود سابقۀ تقابل شدید همیشگی با سایر شهرندان این­بار با صلح در کنار سایر گروه­ها نمایش خود را اجرا کردند. در واقع باهمستان با کمک چند گروه محلی تنها بستر را برای حضور مردم در کوچه و فعالیتشان برای سرزنده سازی فضای شهری مهیا کردند و کنشگران اصلی و خلاق این رویداد خود ساکنان محله بودند که با تصرف و تغییر فضا، فضای ویژه خود را تولید کردند. ایده اصلی این رویداد با اتکا بر اجتماع محلی و تقویت و مشارکت آن بر این اعتقاد استوار بود که مردم می توانند هر جای مساله دار با هر شدتی را بهتر کنند و امکان سوژگی مردمی برای تغییر محیط به عنوان یکی از مبانی حق شهر را نمایندگی می­کرد که پس از پایان رویداد هم با پیگیری مطالبات و تلاش برای انجام تغییرات بیشتر توسط گروه­های فعال محله دنبال شد.

مسألۀ پل عابر پیاده

یکی دیگر از فعالیت­های باهمستان مرتبط با موضوع پل­عابر به عنوان مساله­ای برای شهروندان و مدیریت شهری بوده­است. در راستای تعریف پروژه «مساله پل عابر» اولین گام عملی برای شروع اجرای تاتر شورایی «وقتی خطر هست، پل عابر چرا» در چارچوب جشن تهران و در محل پارک قصر بود. در این تئاتر هدف طرح پل عابر به عنوان یک مساله­ قابل چالش برای مخاطبان و دریافت نظر شهروندان در مورد مسائلی که پل عابر پدید می آورد و درگیر کردن ایشان برای پیدا کردن راه­حل بود. در ادامه باهمستان قصد دارد پروژه «مساله پل عابر» را با ابزارهایی مشارکتی دنبال و اولین تجربۀ قانون گذاری شهری توسط ساکنان شهر را شکل دهد.خروجی این پروژه به صورت لایحه ای به شورای شهر تهران تقدیم خواهد شد.

زیرگذر چهار راه ولیعصر  

از دیگر مسائلی که باهمستان به آن پرداخت زیرگذر چهارراه ولیعصر است که با اجرای آن حق حرکت پیوسته شهروندان پیاده نادیده گرفته شده است و اولویت در چهارراهی با ویژگی‌های تاریخی، فرهنگی و بصری خاص به ترافیک سواره داده شده است. باهمستان در راستای ایدۀ «شهر برای زندگی» در مقابل «شهر برای عبور» و دفاع از فضای عمومی چهارراه ولیعصر در راستای «حق بهره‌مندی از مکان‌هایی برای تعامل و چهره به چهره شدن» در اولین اقدام طوماری تهیه کرد برای برچیدن نرده های چهارراه ولیعصر، که برای شهردار، رییس شورای شهر و وزیر راه و شهرسازی ارسال خواهد شد و در این مورد نظرات ساکنان و کارشناسان شهری را دریافت و ضمیمه آن کرد. در دومین اقدام در نشستی مدنی با حضور نمایندۀ شهرداری منطقۀ 6 – طراح و مجری پروژه- چند تن روزنامه نگار، استاد دانشگاه و منتقد و با حضور و مشارکت عموم این پروژه مورد نقد و ارزیابی قرار گرفت تا در موقعیتی برابر مسئولان شهری به پرسش­های شهروندان در مورد اقداماتشان پاسخ گویند.

همچنین باهمستان در 3 سال فعالیت خود، رویدادهایی برای تأکید بر حق دسترسی و استفاده از شهر برای گروه­های گوناگون به حاشیه­رانده­شده تدارک دیده­است. از آن میان می­توان به رویداد­های «روز شهر امن» و «شهر بدون خشونت برای کودکان: این زمین من نیست» اشاره کرد. در پروژه روز شهرامن با تاکید بر حق امنیت در شهر برای کودکان به عنوان گروهی که اغلب در طرح­های توسعه شهری نادیده گرفته می­شوند، در روز 14 ادیبهشت مصادف با سالگرد غرق شدن 6 دانش­آموز دبستانی در استخر پارک شهر دو سال پیاپی رویدادهایی تدارک دیده­شد. این برنامه­ها در سال 92 در پارک شهر و 93 در پارک ولایتبا همکاری گروه­های کودکان و نوجوانان، تئاتر شورایی و کوچ سفید شکل گرفتند و به عنوان نمونه در تئاتر شورایی که توسط نوجوانان در پارک شهر اجرا شد، موضوع فقدان فضاهای بازی امن برای کودکان طرح و با جلب مشارکت مخاطبان برای حل مساله، نظر شهروندان را به اهمیت موضوع جلب شد.

گفتگو

پس از ارایه های بالا طبق روال همیشگیِ گروه شهر، حاضرانِ در نشست نظرهای خود را دربارۀ موضوعات مطرح شده مطرح کردند. جلسه پس از گفتگوی جمعی پایان یافت.