زندگی روزمره تهیدستانروز سه شنبه 27 تیرماه  1396 سی و یکمین نشست موافقت نامه همکاری میان انجمن جامعه شناسی ایران، جامعه مهندسان مشاور ایران و جامعه مهندسان شهر ساز ایران به ارائه پژوهش آقای دکتر علیرضا صادقی تحت عنوان «زندگی روز مره تهیدستان شهری» اختصاص داشت.

در این نشست که در سالن کنفرانس جامعه مهندسان مشاور ایران برگزار شد، پس از سخنرانی دکتر صادقی اعضای میزگرد شامل دکتر حسین راغفر و دکترمحمد مالجو (هر دو اقتصاد دان) و دکتر جواهری پور (جامعه شناس و پژوهشگر مسائل شهری) به اظهار نظر پیرامون این پژوهش پرداختند. نشست با پرسش و پاسخ مخاطبان و جمع بندی مختصر مدیر جلسه پایان یافت. مهمترین نکته های مطرح شده در مباحث نشست را در ادامه می‌خوانید.

دکتر علیرضا صادقی: از دهه هفتاد خورشیدی درایران دولت ها سیاست های تعدیل ساختاری در پیش گرفتند و از مسئولیت اجتماعی خویش در قبال توده ها پا پس کشیدند. نتیجه این سیاست در حوزه شهری پیدایش پدیده ای بود که آصف بیات آن را شهر نو لیبرال می خواند، که بیشتر با منطق بازارشکل می گیرد تا نیازهای ساکنان آن و بیشتر به منافع شخصی یا شرکتی پاسخ می دهد تا دغدغه های عمومی. هدف من از این پژوهش این بوده که نشان دهم این تغییر سیاست چه آثاری بر زندگی روزمره تهیدستان شهر گذاشته است. بدین منظور زندگی روز مره مردم فقیر را به طور میدانی در فاصله سال های 1390 تا 1392  با استفاده از روش های کیفی بویژه اتنوگرافی و همین طور مطالعه اسناد در دو شهر سلطان آباد و  اکبر آباد و همین طور برخی نواحی شهر تهران مطالعه کردم.

در این سال ها با وجود آنچه در صحنه سیاسی تحت عنوان نبرد میان تعدیل اقتصادی به عنوان سیاست اقتصادی نو لیبرال و پوپولیسم به چشم می خورد، در عمل تعدیل ساختاری و پو پو لیسم دست در دست یکدیگر داشته اند و نیروهای نولیبرال به تنهایی قادر به جلب رضایت مردم و پیشبرد سیاست های خود نبودند و با ائتلاف با پوپولیسم شکل انعطاف پذیری از برنامه تعدیل ساختاری را به اجرا گذاشتند. این ائتلاف نه فقط در ایران بلکه در آمریکای لاتین و اروپای شرقی هم اتفاق افتاده است هدف این ائتلاف آشتی دادن مردم با برنامه های تعدیل ساختاری بوده است. در واقع مهمترین نیروهای پیش برنده تعدیل ساختاری در این کشورها عبارت بوده است از :1) ائتلاف سیاسی ناهمگن میان فقرا و گروه های مسلط 2) ایدئولوژی پرخاشگرانه عوام پسند، 3 ) بازتوزیع گزینشی میان توده های بی شکل.

 بینش نظری من در این پژوهش از آصف بیات گرفته شده است. او می گوید تهیدستان سازمان یافته نیستند و سیاست های آنان به صورت اقدامات شخصی در زیست جهان های فرعی بروز می کند. اما تهیدستان منفعل نیستند و عاملیت دارند و سیاست آنان پیشروی آرام در زمینه باز توزیع امکانات از طریق کسب امکانات غیرقانونی و یا غیرعادی است. درواقع این طور نیست که تهی دستان یا انقلاب کنند یا منفعل بمانند بلکه روش هایی به کار می گیـــرند که می تواند شیوه های مقاومت مسالمت آمیز خوانده شود. این روش ها آن طور که من در میدان مشاهده کردم را می توان این گونه خلاصه کرد:

1-مقاومت در مقابل قطع یارانه آب و برق و گاز از طریق نپرداختن که منجر به تقسیط بدهی ها شد.

2- آنها که قادر یا مایل به پرداخت اقساط نبودند با روش هایی مثل چانه زنی، تبانی با ماموران و نزاع های فردی وجمعی قطع خدمات را به عقب می انداختند؛ هرچند نهایتاً مجبور به پرداخت می شدند.

3- استراتژی بازار خودمانی از خرید نسیه که منافع فروشنده و خریدار هر دو را تامین می کرد تا نپرداختن بدهی و تغییر محل زندگی.

4- در مورد مسکن: خریدن زمین و ساختن تدریجی بدون مجوز، گرفتن مجوز و ساختن خلاف مجوز (اضافه کردن طبقات ...)و بالاخره اجاره نشینی در خانه های ارزان قیمت بساز و بفروش ها.

5 - در زمینه اشتغال: تبدیل خیابان به محل کسب و کار با گسترش دست فروشی در همه جا و راه اندازی حمل ونقل با موتور سیکلت.

در تمام موارد فوق کشمش دائمی میان تهیدستان از یک سو و نیروهای بازار و دولت برقرار بوده است. در این میان در اغلب موارد دولت و بازار، پوپولیسم و نولیبرالیسم کنار هم بوده اند. در موارد کمتری دولت و شهرداری در کنار تهیدستان در مقابل بازار قرار گرفته اند. عامل مداخله گر دیگر سازمان های خیریه بوده اند که کوشیده اند خلاء دولت را پرکنند. این موسسات تاثیر داشته اند اما نتوانسته اند اوضاع را تغییر دهند.  کوشش های توانمندسازی نیز عامل دیگری بوده است که به اعتراف متولیانشان موفق نبوده است.

پس از سخنرانی دکتر صادقی نوبت به اظهار نظر اعضای میزگرد رسید. اولین اظهارنظر از سوی دکتر حسین راغفر مطرح شد. او کوشید تا به عوامل شکل گیری تهیدستان بپردازد. اصلی ترین مدعا های وی از این قرارند:

1- به باور وی فقر و تنگدستی محصول سیاست های عمدی شهری هستند. شهرهای مدرن نماد نابرابری اند و از این لحاظ تهران نمونه وار است. الگوهای موجود شهرسازی در کشور به نابرابر سازی حاد منجر می شوند.

2 – افزون بر سیاست های شهری، وضعیت کلان اقتصاد نیز زمینه ساز تقسیم مردم به دارا وندار است. از دوران قاجار به این سو اقتصاد ایران به جای تولید در اختیار تجارت بوده است. امروزه عمدة در آمدهای کشور ناشی از سفته بازی و ربا خواری است. فعالیت اصلی بانک ها تامین اعتبار برای تجارت و ساخت وساز مسکن است که نتیجه آن را در وضع شهرها می بینیم. تشکیل بانک های خصوصی از سال 1379 بدین سو و امتیازاتی که در برنامه سوم  به این بانک ها داده شده  به نظر سخنران عامل اصلی این وضع بوده است .

3 – نظام مالیاتی کشور که می بایست به فعالیت های نامولد مالیات ببندد و به فعالیت های تولیدی یارانه بدهد، دقیقاً برعکس عمل می کند.

4- در کشورهای پیشرفته غربی خدمات در خدمت صنعت است در ایران خدمات همه کاره است.

5- در آغاز دهه نود خورشیدی 25 درصد تولید ناخالص داخلی فقط در مسکن و بویژه مسکن لوکس سرمایه گذاری شده است (بالغ بر110 میلیارد دلار)، در شرایطی که فاصله میان بهای مسکن و قدرت خرید مسکن به شدت افزایش یافته است، هفتاد وپنج در صد تسهیلات بانکی درتهران در سال 1395 به مسکن اختصاص یافته بود.

6- در سال های اخیر عمده درآمدهای کشور به دنبال سود در بانک ها متراکم شده و سفته بازی به عمده ترین فعالیت اقتصادی کشور تبدیل شده است. در سال 1395 بانک ها به هر تهرانی 10/5میلیون تومان بهره پرداخته اند و میانگین سپرده بانکی تهرانیان در همان سال 60 میلیون تومان بوده است.

به باور دکتر راغفر چنین اقتصادی ذاتآً ایجاد کننده نابرابری شدید است و گروه های کوچک بسیار ثروتمند و گروه های بزرگ تهیدستان را تولید می کند.

عضو دوم میزگرد دکتر مالجو در سخنرانی خود کوشید تا  جایگاه مطالعه دکتر صادقی را در سنت مطالعه فقر تعیین کند. به نظر وی چهار سطح مطالعه حیات تهیدستان می توان تشخیص داد. سطح اول مطالعه هستی طبقاتی تهیدستان است. در این مطالعه به ساز و کارهایی پرداخته می شود که موجب می شود منابع قدرت شامل سرمایه انسانی و سیاسی به نحوی توزیع شوند که برخی از مردم به تهیدست تبدیل شوند. متولی مطالعه این سطح از دیدگاه دکتر مالجو علم اقتصاد است . در رویکردهای اقتصادی شناخته شده به مسئله فقرا به شیوه ای یکسان برخورد نشده است. دیدگاه رقابتی و بازارگرا متمایل به استتار مسائل تهیدستان است. احکام دیدگاه نهادگرا درباره همه اقشار اجتماعی صادر شده است. این دیدگاه توجه خاصی به مسئله تهیدستان ندارد. دیدگاه چپ به فقر می پردازد اما احکامش در سطح نظری است و تا سطح مجسم (کانکریت) امتداد نمی یابد.  مطالعه دکتر صادقی عقب نشینی دولت ها از حمایت از تهی دستان را مفروض گرفته و در اثبات آن نکوشیده است. این فرض با واقعیت سازگار است. حتی دکتر صادقی این مسئله را کمتر از واقعیت بازتاب داده است، اما مسئله او اثبات این مطلب نبوده است. مطالعه دکتر  صادقی  را باید متعلق به سطح دوم مطالعات فقر دانست. این نوع مطالعه به تجربه زیسته طبقات می پردازد. سابقه این نوع مطالعات در انگلستان به تاریخ نگاری اجتماعی برمی گردد. نمونه برجسته این نوع پژوهش ها، مطالعه هابسبام در سده سوم قرن گذشته در انگلستان است. امروزه جامعه شناسان به این نوع مطالعات جان تازه ای بخشیده اند. جیمز اسکات وعاصف بیات با نگاهی تاریخی و رویکرد جامعه شناختی درمطالعات خود کوشیده اند تا این اقشار بی صدا را صدا دار کنند.

سطح سوم مطالعات را می توان مطالعاتی دانست که به آگاهی طبقاتی تهیدستان می پردازند. این مطالعات می کوشند که به پرسش هایی نظیر این پرسش که آیا تهیدستان احساس می کنند که به یک گروه تعلق ومنافع مشترک دارند. آیا این تصور را دارند که منافعشان با منافع طبقات دیگر در تضاد است. به سخن دیگر این سطح از مطالعات به تکوین آگاهی طبقاتی تهیدستان می پردازد. حوزه ای که قاعدتاً می باید این نوع مطالعات را انجام دهد، حوزه مطالعات فرهنگی است .اما پژوهشگران این حوزه فقط به طبقه متوسط علاقه  نشان داده اند.

و سرانجام سطح چهارم مطالعات فقرمی تواند به کنش طبقاتی  تهیدستان شهری اختصاص یابد و موانع تکوین عمل دسته جمعی تهیدستان شهری رامطالعه کند. به نظر مالجو  این نوع مطالعات کار متخصصان علم سیاست است.

عضو دیگر میزگرد دکتر جواهری پور بود که به کاربرد واژه حاشیه نشینی اعتراض کرد و توصیه کرد به جای آن از واژه اسکان غیر رسمی استفاده شود. سپس بر این نکته انگشت گذاشت که نکته ای که در مورد فقر مهم است این است که به مسئله فقر از زاویه توسعه نگاه کنیم و سابقه کوشش های جهانی در این  راه را درست ارزیابی کنیم. نگاه سازمان اسکان ملل متحد (هبیتات) به مسئله فقر از منظر مسکن بوده است. این سازمان در اولین نشست کار خود رابا بحث افزایش جمعیت شهری و مشکل مسکن و بی مسکنی آغاز کرد. در دوره بعد به مسئله رابطه توسعه پایدارو مسکن پرداخت. در این اجلاس و اجلاس های بعدی به مسئله کاهش فقر شهری پرداخت. دراهداف توسعه هزاره نیز به مسائلی مثل  محله های فرو دست شهری، اسکان غیر رسمی، بافت های فرسوده رو به زوال شهری، توجه نشان داده شده  است زیرا سازمان های جهانی بر این باورند که توسعه در شهر اتفاق می افتد. از اجلاس 2016 مسئله  تاب آوری شهری  مطرح شده واهمیت پیداکرده است. اما در ایران با توجه به کاهش درآمد سرانه اهداف توسعه هزاره تحقق نیافته است و فقر افزایش یافته است. درمورد این که کوشش های توانمند سازی در زمینه مبارزه با فقر در ایران موفق بوده است یا نه باید گفت که مهمترین کوشش توانمند سازی مصروف نهاد سازی و حمایت از گروه هایی مثل موتورسواران،زنان وجوانان در سکونتگاه های غیر رسمی شده است. بنابراین موفقیت هایی داشته ایم. اما عدم موفقیت کلی این کوشش درتحقق اهداف عمدتاً ناشی ازعدم همراهی دولت ها بوده است.

در پایان سخنرانی ها چند تن از حضار ومدیر جلسه نیز نقطه نظرهای خود را بیان داشتند. ازجمله ضمن تشکر از پژوهشگر برای وارد شدن به حوزه ثبت تجربه زیسته طبقات پایین درروزگاری که همه از طبقه متوسط سخن می گویند و این اقشار صدایی ندارند که به گوش کسی برسد، نکات انتقادی زیر نیز مطرح شد.

- توصیف و تبیین مسئله تهیدستان نیازمند بررسی تاریخی است. این مسئله بسیارپیش از مطرح شدن سیاست های نولیبرال و تعدیل اقتصادی وجود داشته است. یادمان نرفته است که اعتراضات وجنبش های گروه هایی که حاشیه نشین و خارج از محدوده ای ها خوانده می شدند، درانقلاب نقش داشتند. این که چه میزان از این مشکلات ناشی از این سیاست هاست و چه میزان از متغیرهای دیگری مثل تحریم و رکوداقتصادی و عوامل دیگرناشی می شود، موضوعی است که به پژوهش در زمانی تاریخی نیاز دارد و شروع پژوهش با این فرض که آنچه در میدان می بینیم محصول سیاست های نولیبرالی است و لا غیر؛ آن هم در شرایطی که بسته کامل این سیاست ها در ایران اجرا نشده و یا قابلیت اجرا هم نداشته است، خیلی دقیق نیست؛ هرچند که تاثیر منفی سیاست فقط بازارِ نو لیبرالی بر مردم معمولی  این روز ها مورد تائید بسیاری از محافل علمی است.

- این که تاسیس بانک های خصوصی مهمترین علت سفته بازی وربا خواری بوده است، ممکن است خیلی دقیق نباشد، بویژه وقتی شواهد نشان می دهند که بانک های دولتی، بانک های وابسته به نهادهای دولتی و غیر دولتی، وحتی برخی نهادهاو سازمان های دولتی وغیر دولتی در خرید و فروش ارزو طلا، خرید وفروش زمین و ساخت وساز وغیره نقش داشته اند.