A Mallaki 0"بررسی اثرات رشد قطب‌های صنعتی بر توسعه پایدار محلی" عنوان یکی دیگر از نشست‌های گروه‌ علمی- تخصصی جامعه‌شناسی صنعت انجمن جامعه‌شناسی ایران بود. در این نشست که روز یازدهم بهمن ماه در سالن کنفرانس انجمن برگزار شد، احمد ملاکی، کارشناس ارشد توسعه روستایی، به ارائه نتایج پژوهش‌اش درباره وضعیت توسعه پایدار محلی در منطقه عسلویه پرداخت.
وی در آغاز بحث خود، با اشاره به شکاف موجود میان توسعه صنعتی و توسعه محلی در سطح خُرد در عسلویه و نارضایتی شدید مردم از این روند، هدف کلی تحقیق خود را بررسی پیامدهای ناشی از ورود صنعت به منطقه‌ای مانند عسلویه دانست که به گفته او می‌تواند بر توسعه پایدار در اجتماعات بومی تأثیر گذارد.
ملاکی سپس به سه پژوهشی اشاره کرد که پیش از این با مضامین مشابه در حوزه پارس جنوبی انجام شده و در یافته‌های هر سه آنها، نارضایتی مردم از روند این طرح‌ها اعلام شده است. او گفت: مهم‌ترین تفاوت این مطالعه با موارد قبلی، کیفی بودن روش تحقیق و توجه بیشتر به نظرات بومیان در معرض صنعت بود. منابع نظری این پژوهش نیز شامل دو بخش است که یکی به نظریه‌های توسعه پایدار روستایی می‌پردازد و دیگری مربوط به قطب رشد است. در دیدگاه توسعه پایدار روستایی، توسعه صرفاً یک‌سویه نیست و نسل‌های بعد را هم در نظر می‌گیرد. این توسعه در عین حال، در صدد پاسخگویی به پنج هدف، شامل تأمین نیازهای اولیه انسان، دستیابی به عدالت اجتماعی، خود مختاری، تنوع فرهنگی و حفاظت و یگانگی اکولوژیک است. از سوی دیگر، اهداف توسعه پایدار نیز بخش‌های اکولوژیک، اقتصادی و اجتماعی را شامل می‌شود که ما در این پژوهش یازده مورد از این اهداف را استخراج کرده و به عنوان شاخص‌های توسعه پایدار در منطقه عسلویه مورد بررسی قرار دادیم. چارچوب تحلیلی مورد استفاده در این تحقیق بر اساس نظریه قطب رشد تنظیم شده است. این نظریه که بعد از جنگ جهانی دوم مطرح شد، یک مدل برنامه‌ریزی صنعتی و منطقه‌ای برای "مجموعه‌ای از صنایع گسترده" واقع در یک منطقه است که بر توسعه بیشتر فعالیت‌های اقتصادی در سرتاسر حوزه نفوذ منطقه تأثیرگذار است. همچنین قطب رشد فرایندی از تولید انبوه اقتصادی در صنعت و بخشی پویا و هدایت‌کننده است که به عنوان موتور توسعه به کار گرفته می‌شود. یکی از دلایل استقبال از این تئوری بعد از جنگ جهانی دوم، تراکم اقتصادی این نوع قطب‌های با بهره‌وری بالا برای افزایش توسعه بود. در واقع، تمرکز سرمایه در این نقاط باعث کاهش هزینه­های بومی و وسعت ارائه خدمات در سطح منطقه می‌شد. البته برخی معتقدند که این مدل جز در کشورهای اروپایی موفق نبوده است.
وی افزود: از جمله ویژگی‌هایی که باعث شد عسلویه را به عنوان یک قطب رشد فرض کنیم، این بود که مدیران و طراحان منطقه ویژه پارس با انتخاب آمایش متمرکز فعالیت‌ها در عسلویه، در عمل با رویکرد قطب رشد و صرفه‌جویی ناشی از رشد هم‌سویی دارند. منطقه ویژه اقتصادی پارس قصد دارد با فراهم کردن بسترهای لازم این منطقه را برای جذب سرمایه و فناوری و نیروی کار ماهر آماده کند. از سوی دیگر، مزیت مکانی در استفاده از یک رشته اصلی، یعنی استخراج گاز طبیعی است. نزدیکی این منطقه به مخازن گاز طبیعی خلیج فارس، عامل اصلی انتخاب آن به عنوان قطب رشد بوده و نگاه به بیرون در مورد صادرات محصولات خام یا فراوری شده از اهداف اصلی آن منطقه ویژه است. علاوه بر این، نزدیکی به میدان گازی پارس جنوبی، نزدیکی به منطقه خشکی ایران و در عین حال، ساحل دریایی که امکان ساخت اسکله را در بندرگاه برای توسعه فعالیت‌های دریایی فراهم می­کند، از دیگر دلایل انتخاب این منطقه به عنوان یک قطب رشد بوده است. در چنین شرایطی، با توجه به تجربیات قطب‌های رشد آمریکای لاتین و نیز تحقیقات قبلی صورت گرفته در عسلویه، شاخص‌های توسعه پایدار محلی در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش را مسئولین بومی، مطلعین محلی و همچنین مدیران منطقه ویژه پارس جنوبی تشکیل داده است. تکنیک کلی جمع­آوری داده‌ها نیز مشاهده فنون بحث گروهی متمرکز و مصاحبه عمیق بوده و نمونه‌ها از طریق روش نمونه‌گیری گروهی انتخاب شدند.
ملاکی یافته‌های این تحقیق را در سه بخش وضعیت منطقه قبل از ورود صنعت، هم‌زمان با ورود صنعت و بعد از ورود صنعت قابل دسته‌بندی دانست و گفت: منطقه قبل از ورود صنعت، بسیار محروم و دورافتاده بوده و خیلی مهاجرتی به آنجا صورت نمی‌گرفته و هر چند از لحاظ بهداشتی و آموزشی در سطح بسیار پائینی بوده اما آسیب‌های اجتماعی نیز در آن خیلی کم دیده می‌شده است. اغلب مردم از برنامه‌ ورود صنعت به منطقه خود اطلاع چندانی نداشتند تا سال 1375 که فعالیت آن رسماً آغاز شد و مردم نیز با آغوش باز ورودش را پذیرفتند. در این زمینه، بحث اصلی مربوط به دوره بعد از ورود صنعت است که برای بررسی آن، شاخص‌هایی مثل اشتغال، امنیت، کشاورزی، آسیب‌های اجتماعی، آموزش، بهداشت، کیفیت زندگی، نابرابری و عدالت اجتماعی، جمعیت و مهاجرت، ارزش‌ها و هنجارها و امکانات و زیر ساخت‌ها، به عنوان محورهای توسعه پایدار روستایی مورد سنجش قرار گرفته‌اند.
وی ادامه داد: بر اساس یافته‌های به دست آمده، قبل از ورود صنعت، مردم بیشتر به کشاورزی، ماهیگیری و تجارت در حوزه خلیج فارس اشتغال داشتند اما پس از آن، با ایجاد تأسیسات صنعتی در بیشتر زمین‌های قابل کشت و افت شدید کیفیت محصولات کشاورزی باقی مانده به دلایل آلودگی‌های شدید زیست محیطی، شغل کشاورزی از بین رفت و بومیان بیشتر در مشاغل موقتی مثل اجاره‌داری و خدمات مشغول به کار شدند و خیلی از آنها نیز اکنون بیکارند. در مورد شاخص امنیت اجتماعی منطقه، به نظر می‌رسد قبل از ورود صنعت، امنیت زیادی در محیط روستایی برقرار بوده و آسیب‌های اجتماعی در آن زیاد نبوده است این در حالی است که پس از آن، با ورود خرده فرهنگ‌های گوناگون، نظم سنتی این منطقه از بین رفته و در اوج فعالیت‌ها، یعنی سال‌های 78 تا 84، آسیب‌هایی مثل سرقت، قتل، درگیری و فحشا به یک معضل بزرگ در عسلویه تبدیل شد. با این وجود، از سوی دیگر، شاخص آموزش در این منطقه، قبل از ورود صنعت بسیار پایین بوده، اولین دبیرستان آنجا در سال 1371 تأسیس شده که فقط یک رشته علوم انسانی داشته و خیلی‌ها به دلیل نبود امکانات آموزشی، از تحصیل باز می‌ماندند ولی بعد از ورود صنعت، در بیشتر نقاط، فضا و امکانات آموزشی در اختیار همگان قرار گرفت. در مورد آموزش عالی هم با احداث دانشگاه پیام نور، وضعیت بسیار بهتری نسبت به قبل ایجاد شد؛ به طوری که بومیان آنجا از وضع آموزشی بسیار احساس رضایت می‌کنند. در مورد وضعیت بهداشت نیز باید گفت که تا قبل از ورود صنعت، در این منطقه خانه بهداشت وجود داشته که امکانات چندانی نداشتند اما پس از آن، امکانات بهداشتی و مراکز مختلف آن، افزایش خوبی داشته است. با این وجود در مورد کیفیت زندگی و رفاه اجتماعی، عموماً مردم بومی از وضعیت قبل از ورود صنعت رضایت بیشتری دارند و احساس می‌کنند امکانات ایجاد شده خیلی در اختیار آنها نبوده و بیشتر در اختیار کارکنان صنعت قرار می‌گیرد اما به نظر می‌رسد با خدماتی مثل جاده‌ها و راه‌های در حال تأسیس و امکانات آموزشی و بهداشتی، در آینده وضع کیفیت زندگی تا حدی بهتر خواهد شد.
ملاکی همچنین در بررسی شاخص نابرابری و عدالت اجتماعی، گفت: پیش از ورود صنعت، در عسلویه که بیشتر ساکنان آن سنی مذهب و عرب زبان هستند، روابط اجتماعی بسیار قوی بود و صله رحم و دستگیری از فقیران همیشه یک ارزش محسوب می‌شده و شکاف بین فقیر و غنی در حدی نبوده که به عنوان یک مسأله به حساب آید. این در حالی است که پس از صنعتی شدن منطقه، برخی مردم زمین‌ها را فروختند و ثروتی به دست آورند و به تبع آن، تورمی ایجاد ‌شد که فاصله دو قشر را به شدت افزایش داد. مسأله تبعیض و نابرابری در دسترسی به امکانات و فرصت­ها و عدم توجه به بومیان، به‌خصوص در زمینه اشتغال، موضوع دیگری بود که بسیار مورد اشاره مصاحبه شوندگان قرار گرفت.
وی همچنین اضافه کرد: بروز آلودگی‌های محیط زیستی فراوان، حتی در آب و خاک منطقه، پس از صنعتی شدن آن، یکی از شاخص‌های مهم عدم توسعه پایدار در عسلویه است. از سوی دیگر، امکانات و زیر ساخت‌ها نیز با وجود آن‌که در مواردی مثل آب لوله‌کشی و برق خیلی بهتر شده اما توزیع آنها بسیار نامتعادل است. جالب است بدانید که هنوز عسلویه گاز ندارد یا در گرمای تابستان، گاهی روزی 4 تا 5 ساعت قطعی برق را تحمل می‌کند. در عین حال، امکانات ورزشی ایجاد شده یا در اختیار بومیان قرار نمی‌گیرد یا برای آنها به صورت بسیار محدود است. در مورد شاخص جمعیت و مهاجرت نیز مشاهده می‌شود که قبل از ورود صنعت، جمعیت منطقه عسلویه بسیار کم و در حد 30 هزار نفر، البته با نرخ زاد و ولد بالا بوده و مهاجرت از آن عمدتاً به کشورهای عربی صورت می‌گرفته است اما طی سال‌های اخیر این منطقه بسیار مهاجرپذیر شده است. با این حال، تعدادی از افراد متمول بومی به شیراز و اصفهان و دیگر شهرهای بزرگ مهاجرت کرده‌اند. از سوی دیگر در مورد شاخص ارزش‌ها و هنجارها نیز می‌توان گفت که قبل از ورود صنعت، کاملاً ارزش‌های سنتی بر این منطقه حاکم بوده اما اکنون نوعی دوگانگی ارزشی ایجاد شده است. مردم بومی قدیمی‌تر هنوز به ارزش‌های خود وفادارند ولی در محیطی کاملاً مدرن به‌سر می‌برند که این ارزش‌ها دیگر کارکردی ندارند.
احمد ملاکی در بخش دیگری از بحث خود به بیان نظرات مسئولان منطقه پارس جنوبی پرداخت و در این باره گفت: این مسئولان عموماً‌ معتقدند که توقع مردم بومی بسیار بالاست و آنها در نظر نمی‌گیرند که عسلویه فعلی با ده سال قبل اصلاً قابل مقایسه نیست. در این رابطه، بسیاری از مردم بر این باورند سازمان منطقه ویژه مثل یک دولت در این منطقه حاکم شده و هر کاری بخواهد انجام می‌دهد ولی مدیران این سازمان، خود تأکید دارند که این‌گونه نیست و آنها امکانات زیادی مثل مدرسه و ورزشگاه برای مردم ساخته‌اند، در حالی‌که بسیاری از این کارها در حیطه وظایف سازمان نمی‌گنجد. در واقع این مدیران می‌گویند که وزارت نفت به تنهایی نمی‌تواند از عهده حل این مسائل برآید و برای این منظور باید وزارتخانه‌های دیگر نیز مسئولیت‌هایی را در این منطقه به عهده بگیرند. از سوی دیگر، ایشان وضع آلودگی محیط زیست را غیر قابل اصلاح می‌دانند و راه‌کار را مهاجرت تدریجی مردم از این نقاط اعلام می‌کنند. در نهایت مدیران سازمان منطقه ویژه پارس جنوبی بر این باورند که طرح توسعه منطقه عسلویه یک طرح ملی است و منافع آن باید نصیب کل کشور شود و ساکنان منطقه نیز باید توقعاتشان را تعدیل کنند.
سخنران این نشست گروه جامعه‌شناسی صنعت، در نتیجه‌گیری از یافته‌های تحقیق خود گفت: بر اساس آن‌چه به‌دست آمده می‌توان اعلام کرد که توسعه منطقه عسلویه توسعه‌ای نامتوازن بوده که در آن تنها به بخش صنعتی توجه شده و توسعه اجتماعات محلی نادیده گرفته شده یا در اولویت مسئولان قرار ندارد و به همین دلیل، در حال حاضر پیوند چندانی میان اجتماعات محلی و صنعت وجود ندارد. بر این اساس، هر روز انتظارات مردم بیشتر می‌شود ولی همچنان بدون پاسخ می‌ماند. در واقع، با توجه به پیشرفت قطر در بهره‌برداری از ذخایر گازی، اولویت مسئولان تنها توسعه صنعتی است و بدین ترتیب، شاهد یک فرآیند توسعه از بالا به پایین از سوی دولت هستیم که توسعه محلی در آن جایی ندارد.
ملاکی در پایان، بر اساس نتایج به دست آمده، پیشنهاداتی را برای دستیابی به توسعه پایدار در منطقه عسلویه ارائه داد. او گفت: نخستین گام برای دستیابی به توسعه پایدار در منطقه عسلویه، ایجاد پیوند میان اجتماعات محلی و صنعت است و برای دستیابی به این امر، جلب اعتماد مردم ضروری است. از سوی دیگر، رسیدگی به وضعیت اشتغال بومیان، شفاف‌سازی درباره وظایف و اختیارات سازمان منطقه ویژه، پرهیز از جابجایی‌های زیاد مدیریتی، متعادل‌سازی امکانات درون و بیرون صنعت، در نظر گرفتن شوراها به عنوان نمایندگان اجتماع محلی، فراهم کردن امکان استفاده از معافیت گمرکی برای بومی‌ها، اقدام برای رفع خطر آلودگی محیط زیست، ساخت بیمارستان در منطقه، فراهم آوردن امکاناتی برای گذران اوقات فراغت بومیان، توجه و سرمایه‌گذاری بیشتر در زمینه آموزش به ویژه ایجاد مراکز آموزش فنی و حرفه‌ای، توجه به معضل آسیب‌های اجتماعی به ویژه اعتیاد، بهره‌گیری از طرح آبخیزداری برای افزایش آب شیرین و بالاخره، توجه و احترام به ارزش‌های سنتی جامعه محلی و برگزاری جشن‌ها و مراسم مختلف برای جلب اعتماد از دست رفته اجتماعات محلی را می‌توان از جمله مهم‌ترین این اقدامات به شمار آورد.