در هفتمین نشست گروه جامعه شناسی ورزش انجمن جامعه شناسی ایران، دکتر محمدرضا اسمعیلی عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، سخنرانی خود را درباره رابطه میان ورزش و سیاست از منظر جامعه شناسی ارائه داد. وی سخن خود را اینگونه آغاز کرد: وقتی اسم تاریخ ورزش میآید یاد بازیهای المپیک میافتیم که در یونان باستان نه فقط به عنوان یک رویداد ورزشی بلکه به عنوان یک پدیده اجتماعی مطرح بوده و در تمدن این جامعه کهن بسیار تأثیر داشته است. در واقع، مساله سیاست و تاثیرات متقابل آن با ورزش، از همان زمان خود را نشان داده است. به عنوان مثال، چنانچه بر اساس اسناد تاریخی، در آن دوره بر اساس تعاملی که برای حمایت از بازیها با عنوان صلح المپیک پیشبینی شده بود، در حین بازیها و چندین روز قبل از آن، کلیه تعاملات نظامی و جنگی بین دولت شهرهای یونان متوقف میشد تا آنها در صلح کامل برگزار شوند و ورزشکاران بتوانند خود را به محل مورد نظر برسانند. در هفتمین نشست گروه جامعه شناسی ورزش انجمن جامعه شناسی ایران، دکتر محمدرضا اسمعیلی عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، سخنرانی خود را درباره رابطه میان ورزش و سیاست از منظر جامعه شناسی ارائه داد. وی سخن خود را اینگونه آغاز کرد: وقتی اسم تاریخ ورزش میآید یاد بازیهای المپیک میافتیم که در یونان باستان نه فقط به عنوان یک رویداد ورزشی بلکه به عنوان یک پدیده اجتماعی مطرح بوده و در تمدن این جامعه کهن بسیار تأثیر داشته است. در واقع، مساله سیاست و تاثیرات متقابل آن با ورزش، از همان زمان خود را نشان داده است. به عنوان مثال، چنانچه بر اساس اسناد تاریخی، در آن دوره بر اساس تعاملی که برای حمایت از بازیها با عنوان صلح المپیک پیشبینی شده بود، در حین بازیها و چندین روز قبل از آن، کلیه تعاملات نظامی و جنگی بین دولت شهرهای یونان متوقف میشد تا آنها در صلح کامل برگزار شوند و ورزشکاران بتوانند خود را به محل مورد نظر برسانند.
وی افزود: در بازیهای المپیک نوین نیز که نخستین دوره آن به صورت رسمی در سال 1896 در شهر آتن برگزار شد، تعامل سیاست و ورزش کاملاً مشهود بود. اوج تعامل ورزش و سیاست در بازیهای 1936 برلین که به طور کامل به عنوان یک نمایشگاه سیاسی نوین شناخته شده، قابل مشاهده است؛ چنانچه در آن دوره فضای المپیک بیش از آنکه محلی برای برگزاری بازیها باشد، نمایشگر جایگاه ارائه حزب نازیسم در آلمان بود. در واقع، هیتلر به عنوان نماینده آن حزب، این اجازه را داده بود که بازیها به صورت هرچه باشکوهتر برگزار شوند تا بدین وسیله بتواند فرصتی برای نمایش حزب سیاسی خود پیدا کند.
اسمعیلی ادامه داد: در المپیک 1968 مکزیکو نیز حرکات نمایشی سیاهپوستان آمریکایی در زمان قرار گرفتن بر روی سکوی افتخار، راهکاری برای نشان دادن مخالفت آنها با سیاستهای نژادپرستانه آمریکا بود. علاوه بر این موارد، وارد شدن مسائل جنگ میان فلسطینیها و اسرائیل در بازیهای سال 1972 مونیخ، نوع دیگری از تلفیق سیاست و ورزش محسوب میشود که باعث بروز مشکلاتی امنیتی در بازیها شد. برگزاری بازیهای 1996 آتلانتیک نیز به عنوان یکصدمین سال بازیهای المپیک نوین، در آمریکا به جای آتن و آن هم شهر مهم آتلانتیک که منشأ تمدن آمریکایی شناخته میشود، خشم بسیاری را برانگیخت؛ چنانچه در این دوره از بازیها، خبرنگاران اجازه تصویربرداری از صحنه روشنکردن مشعل المپیک را پیدا نکردند.
این عضو هیات علمی دانشگاه آزاد، در ادامه به ذکر مثالهای دیگری از تعامل ورزشکاران مختلف با سیاست، خارج از جو بازیهای المپیک پرداخت. او در این زمینه ورود چین در دهه 1970 به بازیهای مختلف جهانی در تقابل با آمریکا را مورد اشاره قرار داد که به عنوان نقطه عطفی در روابط بین این دوکشور محسوب میشود. وی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود، به موضوع انتخابات سیاسی و انتخابات ورزشی به عنوان دو فضایی که در آنها تعامل این دو عرصه بسیار زیاد است، پرداخت و در این زمینه کاندیداتوری ورزشکاران در عرصه انتخابات سیاسی و همچنین حضور سیاستمداران و اعمال نفوذ آنها در انتخابات ورزشی را مورد توجه قرار داد.
اسمعیلی در جمعبندی از بحث خود، رابطه ورزش و سیاست را یک رابطه دو طرفه و با اهمیت دانست که در ابعاد مختلف، نمونههایی از آن قابل مشاهده است. او گفت: این تعامل از یک جهت مثبت و از سوی دیگر منفی تلقی میشود. جنبه مثبت آن، فرصتی است که مهیا میشود تا این دو در جهت ارتقاء خود و همدیگر گام بردارند که این امر مستلزم احترام متقابل است. این در حالی است که در جنبه منفی، معمولاً یکی از طرفین از دیگری سوء استفاده کرده، رابطه یک طرفه و انگلواری را ایجاد میکند که به تنزل موقعیت یکی یا هر دو خواهد انجامید.
وی در خاتمه بحث خود، پیشنهادی را مبنی بر ایجاد یک تشکل واحد حامی منافع کلی صنفی ورزش در کشور مطرح کرد و در این خصوص گفت: این مسأله در کشورهای پیشگام در ورزش مدتهاست که مورد بررسی قرار گرفته و به اجرا درآمده است اما در ایران اگرچه سازمانهای مختلفی به صورت پراکنده در این حوزه فعالیت کردهاند، اما هیچگاه یک تشکل سیاسی حامی منافع ورزشکاران وجود نداشته است و به نظر میرسد اکنون وقت آن رسیده که ما برای حمایت از صنف خود، به سمت فعالیتهای سازمانی پیشرفته و در جهت یک تشکل واحد گام برداریم تا بتوانیم از نظر سیاسی نیز حرفی برای گفتن داشته باشیم.
ادامه این جلسه به بحث و تبادل نظر در خصوص موضوعات مطرح شده، اختصاص یافت.