گروه علمی- تخصصی جامعهشناسی ورزش انجمن جامعهشناسی ایران در یکی دیگر از سلسله نشستهای خود که در تاریخ یازدهم آذر ماه برگزار شد، مسأله هنجارهای اخلاقی در ورزش را مورد توجه قرار داد. در این نشست که بررسی کتاب "کاربردهای روانشناسی در مربیگری فوتبال، با رویکرد اخلاق ورزشی" را نیز در دستور کار خود قرار داده بود، دکتر محمد خبیری، عضو هیأت علمی گروه علوم ورزشی دانشگاه تهران و نویسنده این کتاب به سخنرانی پرداخت.
خبیری سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: امروزه بحث اخلاق در تمامی حرفهها و زمینههای فکری، علمی و حتی تجاری، صنعتی و بازاریابی قابل مشاهده است. در حوزه ورزش هم بحث اخلاق حرفهای بسیار رونق دارد و تکامل اخلاقی بازیکنان، جغرافیای اخلاقی و ... همه مواردی هستند که در این بحث مطرح میشوند و در کتاب کاربردهای روانشناسی با رویکرد اخلاق ورزشی نیز مورد بررسی قرار گرفتهاند.
وی در ادامه، با اشاره به نظریه رشد اخلاقی لارنس کولبرگ که در این کتاب بدان توجه شده و سیر شش مرحلهای تکامل اخلاقی که او مطرح میکند؛ گفت: در کتاب کاربردهای روانشناسی با رویکرد اخلاق ورزشی، ارزشها به عنوان ریشه اخلاق معرفی شده و با تأکید بر مسأله روح ورزشی، رابطه بسیار نزدیک فلسفه مربیگری و اخلاق ورزشی مورد توجه قرار گرفته است. از سوی دیگر، در این کتاب، موضوع موازین اخلاقی و رفتار حرفهای بررسی شده و بحث مرامنامه یا منشور اخلاقی و تفاوتهای آن با قانون نیز مطرح شده است.
خبیری در بخش دیگری از سخنان خود، تأکید کرد: بحث ورزش و اخلاق از زوایای مختلفی قابل بحث است و میتوان جنبههای فرهنگی، دینی، تربیتی، انسانی، تاریخی و حتی مردمشناختی آن در فرهنگ عامه از گذشته تا امروز را مورد بررسی قرار داد. ما اخلاق حرفهای را تا حدی بخشی از اخلاق شهروندی میدانیم و معتقدیم که اخلاق حرفهای با اخلاق ورزشی و انسانی ارتباط دارد؛ هر چند هر یک از اینها بر اساس هنجارهای جمعی پذیرفته شده، با یکدیگر متفاوتند.
وی سپس در بیان انواع مختلف اخلاق در حوزه ورزش، گفت: در ورزش، مرحله نخست اخلاق حرفهای وجود دارد که در آن، بازیکنان بر اساس مقررات موجود بازی کرده و هیچکس از قوانین تخطی نمیکند. این بازی و رفتار منصفانه نام میگیرد. مرحله دوم، اخلاق جوانمردانه است که در مواقعی، یک بازیکن یا یک تیم به تیم یا بازیکن مقابل امتیازی میدهد. مرحله سوم، رفتار پهلوانانه شناخته میشود که عمیقتر از دو دسته قبلی بوده و تا جایی پیش میرود که ممکن است در اثر آن، بازی به تیم مقابل واگذار شود. طبق نظریاتی که در تاریخ نقلی و عقلی هم وجود دارد، رفتار پهلوانانه به واسطه روح ورزشکاری بازیکنان، تماشاچیها و دیگر عوامل، به اجتماع نیز منتقل شده و در عرصه فعالیتهای اجتماعی هم نوعی فداکاری و امتیاز دادن به دیگران شناخته میشود.
خبیری خاطرنشان کرد: در تقسیمبندی کولبرگ در رابطه با رفتار اخلاقی یا قانونی بازیکن، سه سطح مختلف وجود دارد. به عنوان مثال، گاهی بازیکن به دلیل ترس از جریمه خلاف نمیکند که این از نظر مدارج اخلاقی، پایینترین سطح قرار دارد. در حالت دیگر، بازیکن معتقد است که باید حق دیگران را رعایت کرد و به همین دلیل خلاف نمیکند اما در سومین حالت، بازیکن به این آگاهی و باور میرسد که اگر حقی را رعایت نکند، به یک نظام و سیستم توهین کرده است.
وی در ادامه، نگرشها و نظریاتی بر پایه رویکرد انسانشناختی در عرصه ورزشی را مورد توجه قرار داد و گفت: نگرش نخست، مبتنی بر ارگانیسم است که در آن، انسان به مثابه ارگانی مورد بررسی قرار میگیرد که در مقابل محرکها پاسخ میدهد. او معمولاً نوعی رفتار حرکتی داشته و قابلیت کسب مهارتهای رقابتی را نیز دارد؛ تا حدی که به صورت پیشرفته عمل کرده و به توصیف رفتار خود میپردازد. رویکرد دوم، مبتنی بر ماشینیسم است. در این رویکرد، انسان به مثابه ماشینی تلقی میشود که سیستم عصبی اصلیترین سیستم مسلط بر رفتار و حرکت او را تشکیل داده و رفتارها و مهارتهای حرکتی وی را تنظیم میکند. بر اساس این رویکرد، در دنیای امروز، محرکهای شرطی و غیر شرطی بر ورزش و محرکهای ورزشی کاملاً مسلط میشود و حتی گاه محرکهای غیر شرطی مثل شهرت و پول گوی سبقت را از محرکهای شرطی مانند شهوت و غذا میربایند.
وی افزود: نظریه سوم در این رابطه، از دو تئوری قبلی عبور میکند ولی آنها را نادیده نمیگیرد. بر اساس این نظریه، با وجود تأثیر گذاری زیاد محرکهای شرطی و غیر شرطی در رفتار انسان، اخلاق نیز نقش قابل توجهی را در این زمینه ایفا میکند. بر اساس این نظریه، انسان به مثابه ماشینی است که اعصاب مهمترین سیستم او را تشکیل میدهد؛ اما با این وجود، این تئوری مبتنی بر سمبولیسم یا نمادسازی است و بحث اخلاق را مطرح میکند که بر اساس آن، انسان نه فقط از نظر کمی و کیفی و نه فقط در برخی بخشهای موجودیت خود، بلکه به کلی به لحاظ ماهوی با حیوان فاصله دارد. در نگرش سمبولیسم، انسان نمادساز است و آنچه با نمادهایی مانند هنر، تعلیم و تربیت، تاریخ و همچنین زبان میسازد، در جهت انتقال احساس و ادراک او صورت میگیرد.
خبیری در بخش دیگری از سخنان خود، منابع ارزشی اخلاق را مورد توجه قرار داد. او گفت: وقتی در ورزش اخلاق را تعریف میکنیم، باید منابع و فلسفه آن را نیز بشناسیم و مورد توجه قرار دهیم. این در حالی است که زمانی که ورزش در بردگرایی و با هدف کسب پول و شهرت خلاصه میشود، دیگر بحث از اخلاق موضوعیتی ندارد. در ورزش رقابتی، مربی کاری به تفکر و اخلاق بازیکن ندارد. بدین ترتیب، گفته میشود که ورزش و ارزش در دنیای امروز تناسب و پیوند چندانی با هم ندارند. این در حالی است که در چنین شرایطی، دانشگاه و رسانه، هر یک به سهم خود، باید به مسئله اخلاق در ورزش پرداخته و در این زمینه فرهنگسازی کنند.
وی همچنین خاطرنشان کرد: در مورد رعایت یا عدم رعایت اخلاق و هنجارهای اخلاقی، دو دسته نظریه جامعهشناختی وجود دارند؛ نخست، نظریه فایدهگرایان که هنجارهای اخلاقی را تابع مفاسد یا مصالحی در پس آنها میداند و بر این اساس معتقدند که اخلاق و هنجار دائمی معنا ندارد. اگر هنجاری برای جامعه مفید باشد، اخلاقی بوده و اگر ضرر داشته باشد، غیر اخلاقی است. این در حالی است که دسته دوم نظریات، هنجارهای اخلاقی را به عنوان نوعی تکلیف معرفی میکنند و اغلب آن را مبتنی بر حکمتی میدانند که وجود آنها را الزامآور میکند. بحث اخلاق در جامعهشناسی در پی نظریات کانت مطرح شده و کانت شروع اخلاق را از عقلانیت میداند و میگوید انسانها ناگزیر به فکر کردن و اخلاقی بودن هستند. از نظر او، زندگی اجتماعی ایجاب میکند که انسانها اخلاقمدار باشند. از سوی دیگر، کانت علم و اخلاق را گره میزند. دورکیم نیز پایههای دیگر اخلاق را پیوند ما با دیگران میداند و بر این باور است که فرد بدون وجود اخلاق رابطه و پیوندها و در واقع خود را از بین میبرد. از سوی دیگر، باید در نظر داشت که اخلاق یک سری بایدها و نبایدهایی مبتنی بر ارزشها و آرمانهای جامعه است؛ حال آنکه در بحث فرهنگ، مسأله فهم و دانش نیز به میان میآید. در این زمینه، دورکیم میگوید صرف دانستن الزام نمیآورد، مثلاً دروغ گفتن امری بد و غیر اخلاقی است ولی ما به صورت مکرر در جامعه افرادی را میبینیم که دروغ میگویند. در واقع، اخلاق ممکن است به لحاظ نظری تابع ارزشها باشد ولی دورکیم از اخلاق عملی سخن میگوید و آن را به معنای احساس تعلق و تکلیف نسبت به یک مسأله میداند که این رویکردی اجتماعی است.
دکتر محمد خبیری در بخش پایانی سخنان خود، تأکید کرد: بر اساس آنچه گفته شد، باید دید در جامعه ما کدامیک از وجوه تعهدآور اخلاق ضعیف شده که اخلاقیات رو به افول رفته است. بدین ترتیب و در همین راستا، میتوان علت افول اخلاق ورزشی و اخلاق حرفهای را هم مورد بررسی قرار داد. از سوی دیگر، باید در نظر داشت که اخلاق حرفهای در ورزش میتواند در اخلاق عمومی هم تأثیرگذار باشد.
- توضیحات
-
زیر مجموعه: گزارش نشست ها
-
دسته: گزارش نشست گروه جامعهشناسی ورزش
-
آخرین به روز رسانی در 09 اسفند 1394