moosayiگروه علمی- تخصصی جامعه‌شناسی ورزش انجمن جامعه‌شناسی ایران چندی پیش، نشستی را برگزار کرد که طی آن رابطه اقتصاد و ورزش مورد بررسی قرار گرفت. در این نشست، دکتر میثم موسایی دانشیار گروه برنامه‌ریزی و رفاه اجتماعی دانشگاه تهران به سخنرانی پرداخت.

وی بحث خود را این‌گونه آغاز کرد: در کشور ما، مطالعات مربوط به ورزش و اقتصاد بسیار محدود و به تعبیری، در حد صفر است. در حالی که در دنیای توسعه یافته کنونی، اقتصاد ورزش در کنار سایر رشته‌های کابردی اقتصاد، سال‌هاست که مورد توجه واقع شده و مثال روشن آن، باشگاه‌های ورزشی است. در واقع، باشگاه‌های ورزشی مانند بنگاه‌های اقتصادی عمل کرده و بسیاری از آنها حتی هدف اقتصادی مشخصی نیز دارند. در این شرایط، آن دسته از باشگاه‌هایی که در ظاهر اهداف غیر اقتصادی را دنبال می‌کنند نیز نمی‌توانند به طور کلی نسبت به مسائل اقتصادی بی توجه باشند؛ چرا که با این روند، در بلند مدت ورشکسته شده و امکان بقا و تداوم فعالیت‌های خود را از دست خواهند داد. به همین دلیل، آنها با روش‌های مختلفی مانند فروش سهام باشگاه، واگذاری امتیاز پخش رادیویی و تلویزیونی مسابقه‌هایشان، فروش پیراهن و سایر لازم ورزشی، تبلیغات روی لباس‌های ورزشی بازیکنان و کنار زمین مسابقه و همچنین فروش بلیط، به درآمدزایی می‌پردازند. از سوی دیگر، این باشگاه‌ها در مقابل، برای تأمین هزینه‌هایشان با توجه به محدودیت منابع، تخصیص بهینه آن را در دستور کار خود قرار می‌دهند و در این راه، از اصول اولیه علم اقتصاد کمک می‌گیرند. بدین ترتیب، با توجه به گسترش روزافزون فعالیت‌های ورزشی در دنیای کنونی، توجه به اقتصاد ورزش هر روز از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود. در واقع، اقتصاد ورزش به عنوان یک رشته کاربردی، به همه بازیگران این عرصه کمک می‌کند تا در تخصیص منابع خود به دنبال بهترین شیوه و در نتیجه، بهترین فایده‌مندی باشند.

وی در توضیح بیشتر درباره آنچه از آن به عنوان اقتصاد ورزش یاد می‌شود؛ گفت: اقتصاد ورزش چیزی جز به‌کارگیری تئوری‌های اقتصادی برای تحلیل فعالیت‌های ورزشی نیست که در دو سطح خرد و کلان انجام می‌شود؛ در سطح خرد، رفتار اقتصادی بازیگران این عرصه اعم از ورزشکاران، بنگاه‌های ورزشی، دولت‌ها و حتی طرفداران و تماشاگران مورد بررسی و پیش‌بینی قرار می‌گیرد و در سطح کلان، تأثیر فعالیت‌های ورزشی بر سایر متغیرهای کلان اقتصادی مطالعه می‌شود.

موسایی افزود: بر اساس این رویکردها، می‌توان محصولات ورزشی را به خدمات حرفه‌ای مربیان، ورزشکاران، پزشکان ورزشی و مراکز آمادگی و کالاها و خدمات پوشاک، تجهیزات و رویدادها و محصولات رسانه‌ای ورزشی تقسیم کرد و بازار هر یک از این عرصه‌ها و محصولات را مورد مطالعه قرار داد. در واقع، به طور مشخص، بازار کالاهای ورزشی بازار نمایش رویدادهای ورزشی، بازار انتشارات ورزشی و بازار نیروی کار، اعم از بازیکنان و دست‌اندرکاران و سایر بازارها، از جمله موارد مهمی هستند که در اقتصاد ورزش مورد مطالعه قرار می‌گیرند. از سوی دیگر، در دنیای امروز، توجه به عرضه و تقاضای این محصولات و ساختار بازار و قانونمندی‌های حاکم بر آنها و پیش‌بینی رفتار نقش‌آفرینان این عرصه در صورت تغییر در هر یک از عوامل مؤثر بر آنها نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این زمینه، باید توجه داشت که برخی از این محصولات حاصل تعامل مستقیم نقش‌آفرینان ورزشی بوده و صرفاً یک محصول ورزشی تلقی می‌شوند؛ حال آنکه بسیاری دیگر ذاتاً کالای ورزشی نبوده و در اثر فعالیت‌های ورزشی ایجاد می‌شوند.

سخنران این نشست گروه جامعه‌شناسی ورزش انجمن در ادامه بحث خود، با تأکید بر اینکه بررسی بازار محصولات و فعالیت‌های ورزشی به گونه‌ای نیست که به راحتی بتوان از تئوری‌های مرسوم خرد و یا کلان برای تبیین آنها استفاده کرد؛ یادآور شد که برای تبیین این رفتارها باید به ویژگی‌های خاص این محصولات و ساختار بازار آنها و تفاوتشان با موارد مشابه، توجه داشت. او در بیان یکی از این تفاوت‌ها گفت: برای اینکه یک تیم باشگاهی (مثلاً در زمینه فوتبال) موفق باشد، باید نوعی تعادل در تیم‌های آن ورزش قهرمانی حاکم بوده و در عین حال، نوعی عدم اطمینان در نتیجه‌گیری وجود داشته باشد؛ چرا که در این رابطه، در صورتی که یک تیم همیشه برتر مطلق بوده و از لحاظ اقتصادی با نوعی عدم اطمینان مواجه نباشیم، هیجان و علاقه لازم به تدریج از بین رفته و در نتیجه تقاضا برای آن کم می‌شود. بنابراین برای بهره‌گیری اقتصادی در حوزه ورزشی، تیم‌ها خواهان وجود نوعی عدم اطمینان هستند و لازمه این امر، نوعی تعادل بین تیم‌های باشگاهی است تا رقیب از صحنه خارج نشود. به عبارت دیگر، موفقیت تیم‌ها در بودن رقیب است. این در حالی است که در سایر فعالیت‌های اقتصادی وضع به این شکل نبوده و معمولاً موفقیت مطلق بنگاه‌های اقتصادی در شکست و ورشگستگی رقیب تعریف می‌شود. در واقع در ورزش، آنچه تیم‌ها تولید می‌کنند، حاصل نوعی فعالیت جمعی است؛ حال آن که این کار در سایر صنایع، نوعی تباین و جرم محسوب می‌شود و این از جمله مهم‌ترین تفاوت‌هایی است که باید آن را در تحلیل رفتار بنگاه‌ها مورد توجه قرار گیرد.

وی ادامه داد: در سطح کلان نیز اثر فعالیت‌های ورزشی بر اقتصاد جامعه و مطالعه آثار خارجی مثبت فعالیت‌های ورزشی در مقایسه با سایر فعالیت‌ها، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. علاوه بر این موارد، سیاست‌گذاری دولت‌ها در این عرصه، کمک‌ها، مالیات‌ها و تأمین بودجه این بخش و اولویت‌های تخصیص آنها به ورزش قهرمانی یا ورزش همگانی، انتخاب گروه‌های هدف و موارد دیگری از این قبیل، اثر غیر قابل انکاری بر سطح و کیفیت فعالیت‌های ورزشی داشته و حتی اقتصاد خانوارها را متأثر می‌سازند.

دکتر میثم موسایی در پایان بحث خود با اشاره به اینکه در جهان بیش از 5/2 درصد GDP صرف فعالیت‌های ورزشی شده و احتمالاً به همان میزان، ضمن اضافه کردن نشاط جامعه، از هزینه درمان خانوارها کاسته می‌شود؛ خاطرنشان کرد: در کشور ما، این نسبت 1/1 درصد است و تا استاندارد متوسط جهانی فاصله زیادی دارد. کاهش این فاصله با وضعیت فعلی بازار ورزش در ایران که عمدتاً متکی بر بودجه‌های دولتی است، مشکل بوده و انجام آن با هزینه‌های زیادی همراه است. در چنین شرایطی، به نظر می‌رسد که با وارد کردن بخش خصوصی و کمک‌های دولتی به این بخش، می‌توان این فاصله را به شکل اصولی و با دوام کاهش داده و بدین ترتیب، ضمن افزایش نشاط جامعه، از هزینه‌های درمانی کاست.

وی در این رابطه بر لزوم ارائه مدلی برای توجیه این سیاست تأکید کرد که در آن رویکرد اقتصاد اجتماعی رویکردی مناسب برای تحلیل و سیاست‌گذاری بخش ورزش شمرده شود.