نقد و بررسی کتاب «قصه شهر»موضوع نشست مشترک روز چهاردهم اسفند ماه سال 1390در کارگروه جامعه شناسی مردم مدار و گروه علمی- تخصصی روششناسی و روشهای تحقیق انجمن جامعهشناسی ایران بود. در این میزگرد،دکتر سیدمحسن حبیبی، دکتر محسن گودرزی و دکتر محمدحسن شهسواری حضور داشتند.
دکتر حبیبی در آغاز، با اشاره به اینکه دلیل اصلی نگارش این کتاب، نبود منبعی در مورد چگونگی بازنمایی شهر در آثار ادبی است، توضیحاتی در مورد محتوای کتاب « قصه شهر» ارائه کرد.
در ادامه جلسه دکتر گودرزی بحث خود را آغاز کرد و این کتاب را مورد نقد قرار داد. او این انتقادات را در پنج دسته عمده مطرح کرد.
1.مبنا قراردادن متن ادبی: کتاب به جای آنکه شهر را بررسی کرده و چگونگی پیدایش آنرا توضیح دهد به سراغ متون ادبی موجود رفته است و قصد دارد از درون متون ادبی تصویری از شهر بیرون بیاورد. در واقع برای به تصویر کشیدن شهر، بیش از آنکه متن به کمک ما بیاید، به ما میگوید هر آنچه در مورد شهر میدانیم دقیقا همان است که در متن آورده شده است.
2.مشخص نبودن معیار انتخاب متن: لازم بود نویسنده در مقدمه دلیل انتخاب متون استفاده شده در کتاب را برای خواننده روشن کند. در واقع وقتی میخواهیم متن را از منظر ادبی بررسی کنیم باید بدانیم آن متن از چه جنبهای نوشته شده است.
3.واحد تحلیل و تکنیک: اگر در تحلیل از شهر و خاطره شهر صحبت میکنیم انتظار می رود "واحد تحلیل" مشخص باشد. همچنین تکنیک استفاده شده نادرست انتخاب شده است. شهر با تکنیکهای متفاوتی روایتگری شده است؛ مثل خاطره شهر، قصه شهر، ادبیات شهر. در واقع چارچوب و هدف کار کاملا مشخص نیست .کتاب 2 یا 3 هدف متفاوت را دنبال میکند که هر کدام روش جداگانهای دارد.
4. نبود شخصیت پردازی: وقتی تکنیک قصه است ضروریست شخصیتها مشخص باشد و شخصیت پردازی انجام شود. در حالی که از تیپها و شخصیتهایی که در شهر رشد می کنند، نشانهای داده نمیشود. نویسنده انسان مدرن را با شعر"عشقی" و نظرات "داروین" مقایسه میکند که ایندو با هم در تضاد هستند. مثلا در صفحه 18 و 51 در تعریف انسان مدرن تضاد دیده میشود. در صفحه 51 آورده شده "انسان مدرن در پی تکرار نیست در حالی که در صفحه 18 انسان مدرن را موجودی در پی تکرار معرفی میکند. به نظر میرسد در اینجا استفاده از نظرات دکارت و توضیح انسان بر اساس مفهوم دکارتی مناسبتر باشد.
5.تفسیر سازگار: در تحلیل ارائه شده از شهر مدرن، ناسازگاریهای تفسیر مدرن ارائه نمیشود و در واقع سویههای منفی مدرن شدن مورد گفت و گو قرار نگرفته و چگونگی مقاومت افراد در برابر مدرنیته آورده نشده است.
در ادامه جلسه محمدحسن شهسواری به نقد ادبی کتاب پرداخت و گفت: دغدغه امروز ادبیات ایران در مورد داستانها و ادبیاتی است که در شهر تولید میشود. و با آن که 9وجه آورده شده در کتاب برای شهر بسیار ستودنی است اما ایراداتی نیز به آن وارد است. که به آنها اشاره میکنم:
1.زبان کتاب: اصلیترین ابزار جذب هر اثر ادبی زبان آن است. نویسنده از زبانی قدیمی استفاده کرده است و خواننده گمان میکند اثری از صادق هدایت پیش روی اوست. در حالی که لازم بود زبانی متناسب با زمان فعلی به کار گرفته شود.
2.نادیده گرفتن آثاری چون پاورقی روزنامه ها: در نوشتن این کتاب از پاورقی روزنامهها (نویسندگانی که آثار آنها در روزنامهها چاپ میشد مانند مشفق کاظمی، حسین قلی خان مستعان که در دهه 20 30 خوانندگان زیادی در تهران و شهرهای بزرگ داشتند) استفاده نشده است.
3. منابع استفاده شده: ادبیاتی که در کتاب از آن استفاده شده بیشتر روش و منش ضد مدرن دارند مانند آثار صادق هدایت که خود نویسندهای مخالف با مدرنیته بود.
4. نادیده گرفتن نقش زن: در هر جامعهای عصر مدرنیته با عرصه اجتماعی زنان پیوند خورده است. حضور اجتماعی زنان خارج از خانواده زمانی امر مهم میشود که با شهر پیوند میخورد، در حالی که در این کتاب به زنان و نقش آنان در زندگی شهری پرداخته نشده است.
در بخش پایانی این نشست، دکتر حبیبی به انتقادهای مطرح شده پاسخ داد و برخی نکات مطرح شده را عامدانه دانست. او گفت: عدم استفاده از آثاری چون پاورقی روزنامهها را به دلیل نگرش منفی این نویسندگان به شهر است. وی همچنین برخی دیگر از کاستیها را ناشی از منابع مورد استفاده در نگارش کتاب عنوان کرد و افزود: نگاه داروینی به انسان را به دلیل استفاده از شعر "عشقی" و نگاه داروینی عشقی به انسان است.
در انتهای جلسه پرسشهایی از سوی حاضران طرح شد و سخنرانان به آنها پاسخ دادند.