گروه علمی- تخصصی جامعه‌شناسی روش‌شناسی و روش‌های تحقیق از جمله گروه‌هایی است که در سال تحصیلی 87-1386 فعالیت خود را آغاز کرده است. از جمله اهداف این گروه که مدیریت آن را دکتر علی ساعی عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس به عهده دارد، تلاش در جهت روشن‏تر کردن منطق روش‏شناختی پژوهش‏های اجتماعی‏، افزایش دقت روش‏های داوری در علوم اجتماعی، ‏افزایش اعتبارمعرفتی و همچنین نهادینه کردن تکثرگراییمعرفت شناختی و روش‏شناختی در این حوزه علمی است. گروه روش‌شناسی در نخستین نشست خود، با دعوت از دکتر لطف‏الله نبوی استاد منطق و روش تحقیق دانشگاه تربیت مدرس موضوعی با عنوان "مبانی فلسفی منطق فازی" را به بحث گذاشت.

دکتر نبوی در آغاز سخنرانی خود در این جلسه، با بیان اینکه در بحث از مبانی فلسفی، عمدتاً به مبانی معرفت‌شناسی و روش‏شناسی می‌پردازد؛ گفت: مقوله تفکر دارای دو مقام ثبوت و اثبات است. وقتی به ثبوت تفکر اشاره می‏کنیم، منظور ریشه‏های تفکر، عمق و خلاقیتی است که در آن وجود دارد چرا که اگر تفکر ریشه‏های عمیقی نداشته باشد، طبعاً ماحصل چندانی هم نخواهد داشت اما علاوه بر این مسأله، تفکر باید در مقام اثبات نیز دقیق و منضبط باشد. یعنی با دقت ارائه و اظهار شده و به صورت منضبط تبیین شود. آشکار است که از تعامل، تبادل و توازن میان مقام ثبوت و اثبات در تفکر،‏ معرفت تشکیل می‏شود که هم باید عمیق و دقیق بوده و هم بر خلاقیت و انضباط مبتنی باشد.

وی افزود: با یک رویکرد اثباتی به تفکر، می‏توان گفت که تفکر مراحلی را در تاریخ پشت سر گذاشته است. در واقع، تفکر صوری از سال چهارصد قبل از میلاد آغاز شده و تا قرن نوزدهم ادامه داشته است و پس از آن، از نیمه قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیست و یکم ساحت دیگری در تفکر حاکم شده که نام آن را تفکر ریاضی می‏گذارند اما ما این تجربه را پشت سر گذاشتیم و اکنون وارد مرحله سومی شده‏ایم که من از آن با عنوان تفکر فازی تعبیر می‏کنم که می‏توان گفت به معنای دقیق کلمه، از سال 2000 به بعد مطرح شده و رونق یافته است.

نبوی خاطرنشان کرد: تفکر صوری دارای دو ویژگی است؛ صوری سازی و اصل موضوعی سازی. در واقع، در این تفکر، به معرفت به مثابه درختی نگاه می‏شود که اجزاء مختلفی دارد و تصور بر این است که ما باید در علوم مختلف، درخت معرفت را نشانده و پربار کنیم. این بدان معناست که در معرفت مورد نظر خود بتوانیم حدود و اصول آن را پیدا کنیم، ریشه‏های بحث را بیابیم و سپس به سمت شاخه و میوه‏ها یا همان نظریه‏ها برسیم.

وی سپس به بیان تاثیرات تفکر صوری بر علوم مختلف پرداخت و در این باره گفت: پایه‏ترین علم معرفت، منطق است که درخت آن توسط ارسطو در قرن چهارم قبل از میلاد کاشته شد. بعد از منطق نوبت به ریاضیات می‌رسد که با نظریات اقلیدس در همان قرن چهارم قبل از میلاد در کتاب مشهور اصول مطرح شده است. پس از این علوم، درخت معرفت فیزیک و فیزیک نظری توسط نیوتون کاشته شده و در ادامه، در فضای تفکر صوری، نوبت به فلسفه و متافیزیک می‌رسد که در آن بزرگانی مثل دکارت، اسپینوزا و لایب نیتز شناخته شده‌اند.

وی ادامه داد: شعار دکارت وضوح و تمایز بوده و او معتقد است که در فلسفه همه چیز باید وضوح داشته و متمایز با دیگر موارد باشد اما لایب نیتز که می‏توان گفت با او تقریباً فضای صوری به کار خود پایان داد، به معنای دقیق کلمه خواهان پایان بخشیدن به مشاجرات فلسفی و به جای آن، رونق بخشیدن به فرآیند محاسبه است. اولین نمادهای ریاضی در منطق نیز توسط لایب نیتز به میان آمده و به همین دلیل، او را پدر منطق جدید می‏نامند. بدین ترتیب، با لایب نیتز کم‌کم تفکر ریاضی آغاز و به تبع آن،‌ ساحت جدیدی خلق می‌شود.

نبوی با تاکید بر اینکه تفکر ریاضی علاوه بر صوری‏سازی و اصل موضوع سازی به نمادین سازی و محاسبات نیز توجه می‏کند؛ گفت: در واقع در فضای ریاضی،‌ همه چیز تحت تأثیر محاسبات ریاضیاتی، آن هم در فضای مجموعه‏ها قرار می‏گیرد. او همچنین یادآور شد که منطق ریاضی جدید بسیار دیر و با حدود 50 سال فاصله نسبت به کشورهای دیگر توسط دکتر مصاحب به ایران وارد شد.

دکتر نبوی در بخش دیگری از سخنان خود توضیح داد که در اواسط قرن نوزدهم و در حوزه تفکر صوری،‏ به صراحت ذکر می‏شد که انسان اقلیدسی خلق شده است اما حدود یک قرن بعد، با شکسته شدن آن فضا، این نتیجه حاصل شد که می‏توان هندسه‏های دیگری نیز داشت. ریاضیات نیز پس از منطق در ساحت تفکر ریاضی دچار تحول شده و البته در کنار آن و با کمک یکدیگر رشد کردند. پس از آن نیز به صورت معمول نوبت به فیزیک رسید و فیزیک انیشتین و ماکس پلانک، با غلبه بر اصول بی‏نقص نیوتنی در فضای تفکر ریاضی به رشد خود ادامه دادند. در ادامه نیز مانند مرحله پیشین نوبت به متافیزیک رسید که با هر سه معرفت قبلی نسبت داشت. در عین حال، علومی مانند علوم اجتماعی نیز از این فضا متأثر بودند که در این زمینه دکتر منوچهر راد در کتاب "درون فهمی" با الهام از دکتر مصاحب سعی کرد ردپای منطق ریاضی را در علوم اجتماعی پیدا کند.

استاد منطق دانشگاه تربیت مدرس همچنین تصریح کرد که با شکسته شدن منطق ارسطویی، هندسه اقلیدسی و فیزیک نیوتنی که زمانی تصور می‌شد تنها فضاهای حاکم بر جهان هستند، این موارد حذف نشدند بلکه به صورت تقریبی درآمدند.

وی در ادامه بحث خود، وارد ساحت سوم یا همان تفکر فازی شد و درباره آن گفت که در این فضا علاوه بر ویژگی‏های تفکر صوری و ریاضی، فازی نت هم اضافه شده و در پی آن، فضای جدیدی آرام آرام خلق شده و در شروع، پا به منطق گذاشته است. او توضیح داد که به تعبیری می‏توان گفت که دو منطق قبلی در فضایی دو ارزشی میان صفر و یک یا سیاه و سفید و یا صادق یا کاذب بوده‌اند اما دکتر لطفی‏زاده دانشمند ایرانی الاصلی که برای نخستین بار بحث از منطق فازی را به نوعی مطرح می‏کند، خواهان نگاه کردن به طیف‏های ارزش‏های میان این دو است. این بدان معناست که میان صفر و یک و سیاه و سفید طیف وسیعی از اعداد و رنگ‏ها وجود دارند که باید مورد توجه قرار گیرند و ما می‏توانیم با داشتن مجموعه فازی یا همین طیف‏ها، مفهوم اشتراک را مطرح کنیم.

به گفته لطف‌الله نبوی، منطق فازی طی چهل سال گذشته، در حوزه‏های مختلف کاربردهای بسیاری پیدا کرده که از جمله آنها، ریاضیات کاربردی، فناوری و مهندسی، مدیریت، اقتصاد و علوم اجتماعی را می‌توان نام برد و این در حالی است که این منطق جدید مخالفت‏های زیادی را هم با خود به همراه داشته است.

وی افزود: پذیرش منطق فازی برای برخی به منزله بی‏نظمی و آشوبی است که نظام سخت علمی را درهم ریخته و بی‏دقتی را حاکم می‏کند. در عین حال، بحث از عدم صحت و تمامیت نیز در انتقادات فضای منطق به چشم می‏خورد چنانچه برخی آن را در فضای کاربردی قابل پذیرش دانسته اما معتقدند در سیستم منطقی نمی‏توان آن را وارد کرد.

دکتر نبوی در پایان سخنان خود تصریح کرد: منطق فازی برای تبدیل شدن به یک سیستم، افق روشنی دارد و به همین دلیل، من سال 2000 میلادی را نقطه آغازی برای این منطق می‏دانم و معتقدم که در صورتی که منطق فازی به تمام معنا ساخته شود، حتی در ریاضیات نظری و علوم دیگر کاربرد نیز پیدا خواهد کرد. در عین حال باید توجه داشت که حتی در صورت ساخته شدن کامل این منطق و نفوذ آن به علوم مختلف نیز تردیدهای فلسفی بشر تا حد زیادی باقی مانده و همین امر سبب خواهد شد که منطق ریاضی همچنان جایگاه خود را حفظ کند.

وی همچنین خاطرنشان کرد که اگر قرار باشد در سطح نظر و نه عمل، منطق فازی حاکم شود؛ باید به این پرسش پاسخ جدی داد که آیا قواعد منطق فازی خود فازی‏اند و آیا می‏توان از فهم فازی و تفکر فازی سخن گفت. در پاسخ به این مسأله گفته می‏شود که منطق پایه‏ای‏ترین بنیادهای نظری بوده و تغییر در آن تبعات زیادی خواهد داشت و بدیهی است که در بررسی این موضوع که آیا فهم هم می‏تواند فازی باشد، وارد یک بحث فلسفی نسبتاً پیچیده می‏شویم که در آن می‌توان گفت که با درجه‏ای از فازی‏نت فهم درجات دیگر تا حدی امکان‌پذیر بوده و لازم نیست ثبات علی الاطلاق باشد تا بتوان آن را فهم کرد.