گروه علمی- تخصصی روششناسی و روشهای تحقیق انجمن جامعهشناسی ایران در روز بیست و نهم آذر ماه سال 88، نشستی را برگزار کرد که در آن، عباس عبدی، ضمن ارائه بحث خود در خصوص نمونهگیری از طریق خوشهبندی در پیمایشهای اجتماعی، به ارائه گزارشی از یک طرح که درباره نمونهگیری خوشهبندی محلات تهران انجام شده بود، پرداخت.
وی ابتدا، در توضیحاتی در مورد اصل نمونهگیری و جایگاه آن در پیمایش، گفت: هر پیمایشی مانند یک زنجیر است که در آن پنج تا شش حلقه وجود دارد. اگر یک زنجیر را از سقف آویزان کنیم، مقاومت آن به ضعیفترین حلقهاش وابسته خواهد بود. در یک پیمایش نیز اگر پنج حلقه از شش حلقه، به بهترین وجه و با دقیقترین شیوهها تنظیم و اجرا شود ولی تنها یک حلقه ضعیف باشد، کل آن پیمایش حتی از ضعیفترین حلقه نیز ضعیفتر خواهد بود.( اثبات ادعای اخیر کجال دیگری میطلبد) حال، در میان حلقههای مختلف پیمایش، نمونهگیری از جمله مواردی است که کیفیت اجرای آن معمولاً از دید خواننده پنهان میماند ولی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
عبدی ادامه داد: هنگام بحث از جمعیت آماری، مهم است بدانیم که اساساً چرا این جمعیت را انتخاب کردهایم. به عنوان مثال، اگر در مورد تحقیقی، جمعیت ایران را به مناطق شهری، روستایی تقسیم کنیم و برای هر کدام جداگانه نمونه گیری کنیم یا جمعیت تهران را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم کنیم و مثلا طرز فکر مردم را در این دو قسمت مورد بررسی و مقایسه قرار دهیم، این سوال قابل طرح خواهد بود که به چه دلیل این قسمت بندی انتخاب شدهاند. برای توضیح می توان گفت اگر مطالعه ما به ساختار طبقاتی مربوط باشد قطعا تقسیم بندی جنوبی و شمالی قابل دفاع است در حالی که تقسیم بندی شرقی و غربی بی معنا خواهد بود اما اگر مطالعه ما به آب مصرفی مردم تهران مربوط باشد تقسیم بندی شرق و غرب قابل دفاع است چون آب لوله کشی در این دو منطقه از دو منبع متفاوت است. با این توضیح محلات تهران را میتوان به عنوان واحدهای جمعیتی در نظر گرفت که واجد اشتراکهایی هستند و میتوانند مبنای تحدید جمعیت آماری و نمونه گیری قرار گیرند؛ چرا که محله، یک واحد اجتماعی است که سابقه قدیمی دارد. مفهوم محله حتی در روستا هم وجود دارد بهطوری که در بسیاری از روستاهای با جمعیت چند صد نفری شاهد وجود محله هستیم و حتی از سه محله بالا، وسط و پایین تشکیل شدهاند و هر محله هویت خاص خود را دارد؛ این در حالی است که مثلاً در تهران برخی مناطق، اداری یا بسیار جدید بوده و هویت محلهای خاصی ندارند. به همین دلیل، اساساً دانستن اطلاعات راجع به محله و شناخت ویژگیهای محلات مهم است. وقتی که یک محله از هویتی نسبی برخوردار بود، به نحوی که با سایر محلات وجوه ممیزه داشته باشد، این امکان را دارد که به عنوان پایه جمعیت آماری انتخاب شود، در این صورت میتوان در باره شیوه و چگونگی نمونهگیری در آن محله بحث کرد.
وی همچنین تأکید کرد: نمونهگیری نه تنها یک بحث علمی، بلکه یک بحث اقتصادی نیز هست و یکی از مهمترین نکات نمونهگیری انتخاب نمونهای است که هزینه کمتری داشته باشد.چرا که به دلیل محدودیت بودجه و نیروی انسانی، باید مقدار بهینه را بین مطلوبها و امکانات انتخاب کنیم. برای انجام یک تحقیق، همواره شیوههای متنوع نمونهگیری وجود دارد. در این بحث، حجم نمونه نیز مطرح است و باید مبنای ما برای انتخاب میزان حجم نمونه مشخص باشد. در اینجا، بحث هزینه نمونه گیری، تعداد نمونه و دقت نمونه مطرح میشود. معمولاً هزینه نمونهگیری رابطهای خطی با حجم نمونه دارد ولی رابطه حجم نمونه و دقت نمونهگیری از یک نمودار لگاریتمی تبعیت میکند. به عنوان مثال، اگر حجم نمونه از ١٠ به ٢٠ برسد، احتمالا دقت خیلی بیش از دو برابر میشود. تغییر حجم از ٢٠ به ١٠٠، دقت را بیش از پنج برابر افزایش میدهد ولی اگر حجم نمونه، از ٤٠٠ به ٨٠٠ برسد، دقت دو برابر نشده وشاید تنها ١٠درصد افزایش یابد. در چنین شرایطی، بسته به نوع پژوهش و پرسشها، باید دید که به چه دقتی نیاز داریم.
عبدی در ادامه، به بحث در مورد خوشهبندی پرداخت و سه معیار اصلی برای خوشهبندی را چنین معرفی کرد: معیار نخست این است که متغیرهایی که برای خوشهبندی درنظر گرفته میشوند، از حیث زمینه مطالعه قابل قبول باشند؛ یعنی ما برحسب نوع تحقیقی که میخواهیم انجام دهیم، آن واحدها را خوشهبندی میکنیم. مثلاً اگر در تحقیق ما، "جنسیت" اهمیت زیادی دارد، یک خوشه زنان و یک خوشه مردان درنظر میگیریم. معیار دوم این است که متغیرها تنها دارای یک مفهوم باشند. به عنوان مثال، اگر بخواهیم محلات یا شهرها را بر اساس متغیری به نام بیکاری زن به دو گروه تقسیمبندی کنیم، این کار معتبر نیست؛ چون بیکاری زنان میتواند دو معنای فقر یا توسعه را در بر داشته باشد. مثلاً در مناطق ١٨ و ١٩ تهران، بیکاری زنان بالاست که البته این امر به دلیل فقر بیشتر در این مناطق است، اما ممکن است در منطقه ٣ هم بیکاری بالا باشد ولی بیکاری در این منطقه ناشی از توسعهیافتگی آن منطقه است و نمیتوان منطقه 3 و 19 را در یک خوشه قرار داد. بنابراین، بیکاری زنان متغیر مناسبی برای خوشهبندی نیست. بالاخره معیار سوم برای تعیین یک متغیر مناسب جهت خوشه بندی، داشتن واریانس کافی است. اگر متغیری واریانس نداشته باشد، اصلاً نمیتوان آن را تقسیمبندی کرد. در کنار همه این موارد، مسأله مهمی که برای خوشهبندی باید در نظر گرفته شود، این است که اطلاعات ما از اعتبار و روایی کافی برخوردار باشند.
عباس عبدی در بخش پایانی سخنان خود، در مورد خوشهبندی محلات تهران، گفت: آنچه ما اکنون برای خوشهبندی تهران در دسترس داریم، اطلاعات سرشماری سال ١٣٨٥ است و البته اطلاعات دیگری که در شهرداریها هست؛ مثل فضای سبز، تعداد واحدهای مسکونی و مواردی از این قبیل هم در دسترس است. تهران 371 محله دارد و این تعداد، به عنوان واحد جمعیتی جهت مطالعات پیمایشی، به لحاظ اقتصادی، نمونهگیری از تمام آنها مقرون بهصرفه نیست، بنابراین لازم است و ضرورت دارد که برحسب موضوع تحقیق و بر مبنای متغیرهای مناسب، محلات تهران را خوشهبندی کنیم تا تعداد نمونهها کم شود اما نتایج برای همه محلات قابل تعمیم باشد.
وی افزود: این کار برای اولین بار از طرف دفتر مطالعات فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران، و برای انجام چهار طرح پژوهشی مهم، انجام شده است. بر مبنای این طرح که مجری آن، آقای حسین نورینیا بود؛ سه متغیر شاخص اقتصادی، بیسوادی زنان و مهاجرت برای خوشهبندی مناسب تشخیص داده شدند. این سه متغیر بر اساس سه معیاری که ذکر شد، یعنی مرتبط بودن متغیر با موضوع پژوهش، دارا بودن واریانس بالا و نیز دو وجهی نبودن معنای متغیر انتخاب شده و در نهایت، محلات تهران به ده خوشه تقسیم شدند که حداقل تعداد نمونه کوچکترین خوشه، 400 و حداکثر تعداد نمونه برای بزرگترین خوشه، 700 نفر است و در مجموع 5000 نمونه تعیین و برای تعمیم نتایج به کل شهر تهران، ضرایب تعدیل مناسب نیز برای هر خوشه محاسبه شده است.
- توضیحات
-
زیر مجموعه: گزارش نشست ها
-
دسته: گزارش نشست گروه روششناسی و روشهای تحقیق
-
آخرین به روز رسانی در 04 اسفند 1394