بعد از گذشت بیش از یک سال از آغاز فعالیت گروه علمی – تخصصی سیاست اجتماعی انجمن جامعهشناسی ایران، این گروه در روز هیجدهم اردیبهشت ماه سال 87، نشستی را برگزار کرد که طی آن وضعیت سیاست اجتماعی در ایران و چگونگی نحوه تأثیرگذاری این حوزه علمی را در جامعه مورد بررسی قرار داد.
در این نشست که با حضور جمعی از اساتید و علاقمندان حوزه سیاست اجتماعی برگزار شد؛ ابتدا دکتر علیاصغر سعیدی مدیر این گروه علمی- تخصصی، توضیح داد که به نظر او، عدم وجود یک وفاق کلی در مورد وجود دانشی با عنوان سیاست اجتماعی از یک سو و نبود گفتمان مربوط به این دانش در بحثهای مرتبط با برنامه ریزی ابعاد مختلف توسعه از سوی دیگر، باعث بروز مسائل و مشکلاتی در این حوزه علمی شده است.
وی سپس با اشاره به فعالیت گروه سیاست اجتماعی در انجمن جامعهشناسی ایران در طول یک سال گذشته، هدف از برگزاری این نشست را کندوکاو بیشتر مفهوم کلی سیاست اجتماعی، بررسی دلایل عدم توجه متخصصان و روشنفکران به آن و همچنین ارائه پیشنهاداتی برای برنامه سال آینده گروه عنوان کرد.
پس از صحبتهای مدیر گروه، یکی از حاضران در جلسه که خود را از علاقمندان به مباحث سیاست اجتماعی معرفی کرد، لزوم توجه به موضوع مدارس کشور را در سلسله مباحث مطرح در این حوزه، بسیار مهم شمرد و گفت: متأسفانه مدارس ما فضاهایی نیستند که در آنها تفکر و گفتوگو صورت گیرد. در چنین شرایطی و وقتی افراد را دوازده سال پشت نیمکتهایی نشانده و از آنها میخواهیم که فقط گوش کرده و حفظ کنند و بعد یک سال را هم پشت کنکور بگذرانند؛ نمیتوانیم از جامعه انتظار داشته باشیم که نحوه تفکر در مورد مسائل مختلف را به خوبی بدانند. به همین دلیل، من فکر میکنم اگر همه ما در مورد موضوع آموزش و پرورش متمرکز شده و تلاش کنیم دستاوردهای خود را اجرایی کنیم، آن وقت میتوانیم به فکر تغییر باشیم.
در ادامه، دکتر عزتالله سام آرام، عضو گروه تعاون و رفاه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، یکی از مشکلات عمده در این حوزه را وارداتی بودن اهداف و روشها دانست و گفت: به نظر من، متأسفانه چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن، برون سازیای در حوزه سیاستهای اجتماعی اتفاق نیفتاده است. از سوی دیگر، من فکر میکنم بحث سلامت اجتماعی را میتوان به عنوان خمیر مایه سیاست اجتماعی معرفی کرد و لازمه پرداختن به این موضوع، کار تیمی متخصصان حوزههای مختلف با برنامهریزی و هدف مشخص است.
وی در عین حال با تأکید بر اینکه خواست مردم عامل بسیار مهمی در اجرایی کردن یک قانون توسط دولت است؛ گفت: در حوزه سیاست اجتماعی باید مردم را آگاه کرد. متأسفانه در شرایط فعلی، ارتباطات مردم درون گروههای کوچک خانواده و آشنایان متمرکز شده است. این ساختار باعث کاهش اعتماد اجتماعی و در نتیجه آن سرمایه اجتماعی شده است که بالطبع، افزایش آسیبهای اجتماعی را در پی داشته و باعث شده سلامت اجتماعی تقلیل یابد. بنابراین پیشنهاد من این است که در دانشگاهها در زمینه سلامت اجتماعی بیشتر کار کرده و در بعد کلان، در صدد اجرایی کردن آن باشیم.
دکتر پویا علاءالدینی عضو هیئت علمی گروه برنامهریزی و رفاه اجتماعی دانشگاه تهران، یکی دیگر از حاضران در این نشست بود. او در سخنان خود مسأله دولت رفاهگستر و کاهش آسیبهای اجتماعی را مورد توجه قرار داد و در این زمینه گفت: ما در خصوص موضوع دولت رفاهگستر، بحثهای زیادی را در جامعه خود داشتهایم اما مسأله اساسی این است که در کشورهای غربی، ساختارها و جنبشهای اجتماعی و نیاز دولت به کنار آمدن با آنها و کنترل سرمایهداری، باعث به وجود آمدن دولتهای رفاهگستر شده است. این در حالی است که در ایران چنین بازیگران اجتماعیای چندان وجود نداشته و ما بیشتر سعی در الگوبرداری در این زمینه داشتهایم. از سوی دیگر، در کشور شاهد وجود نوعی مهندسی اجتماعی برای هدایت جامعه به سمت خاصی هستیم که به نظر میرسد بیشتر در راستای جلب توجه مردم به برنامههای عامگرایانه صورت میگیرد.
در ادامه این جلسه، دکتر لطیفی، دیگر عضو گروه برنامهریزی و رفاه دانشگاه علامه طباطبایی نیز درباره بحث دولت رفاهگستر گفت: به نظر میرسد در دنیای فعلی، با وجود آنکه همچنان دولتها مسئولان مستقیم سیاست اجتماعی هستند، اما مردم به عنوان یکی از مهمترین مؤلفههای سیاست اجتماعی در بسیاری از کشورهای صنعتی شناخته میشوند. این در حالی است که در کشور ما، رنگ و بوی سایه دولتی در تمامی عرصهها دیده میشود و حتی بسیاری از NGOها نیز توسط مردان دولتی تشکیل شده و خصوصیسازی نیز توسط همین افراد صورت میگیرد. از سوی دیگر، اکنون بخش عظیمی از درآمد ارزی ما صرف کالاهای مصرفی میشود؛ تا جایی که حتی بسیاری از گروههای اجتماعی و بزهکار برای به دست آوردن کالاهای مصرفی و اجتماعی دست به کارهای خلاف میزنند. بدین ترتیب، میتوان گفت که در جامعه ما، به طور کلی استراتژی سیاست اجتماعی چندان مشخص نبوده و قانونمندیهای لازم هم در سازمانهای متولی انجام نگرفته است. حال در چنین شرایطی، باید سعی کنیم بتوانیم امکان بهتر زیستن را برای مردم فراهم کنیم که این امر مستلزم سرمایهگذاری مادی و سرمایهگذاری فرهنگی است.
در بخش دیگری از این نشست، دکتر علی شکوری، استادیار گروه برنامهریزی و رفاه اجتماعی دانشگاه تهران، از بعدی دیگر مشکلات موجود در حوزه سیاست اجتماعی در کشور را مورد بررسی قرار داد. او گفت: در شرایط فعلی، با وجود اقتصاد نفتی که امکان خرید همه چیز وجود دارد، نیاز چندانی از سوی جامعه برای استفاده از دانشگاهیان دیده نمیشود؛ در حالی که این الگوبرداری از دیگران، تا به حال کارآمدی چندانی نداشته است.
وی در عین حال تأکید کرد که مسأله سیاستزدگی در امور مختلف از جمله مباحث مربوط به سیاست و رفاه اجتماعی، مشکلات زیادی ایجاد کرده است. از سوی دیگر، در علوم انسانی نیز غلبه حوزههای اقتصادی باعث شده مباحث دیگر آن طور که باید و شاید، مورد توجه قرار نگیرند.
دکتر سعیدی در پایان این نشست و در جمعبندی از بحثهای ارائه شده، سیاست اجتماعی را مجموعه اقدامات علمی ای تعریف کرد که دولت در صدد انجام آنهاست. او در این زمینه، با اشاره به تمایل بیشتر روشنفکران ایرانی به موضوعات سیاسی در مقایسه با مباحث اجتماعی، خاطرنشان کرد که بنا بر عقیده بسیاری از متفکران، حتی دموکراتیزه شدن اجتماعی بیش از دموکراتیزه شدن سیاسی میتواند راهگشا باشد.