‏گروه علمی- تخصصی جامعه‏ شناسی مسایل و آسیب‏های اجتماعی انجمن جامعه‏ شناسی ایران، در طی برگزاری سلسله جلسات خود، با موضوع آسیب‏ شناسی جرم و شرایط مجرمان، نشستی را به بحث درباره "حقوق انسانی و اجتماعی مجرمین و خانواده آنها" اختصاص داد. در این جلسه که در سالن کنفرانس انجمن جامعه ‏شناسی ایران برگزار شد، دکتر سید حسن حسینی عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و خانم بتول علوی‏تبار وکیل دادگستری، به سخنرانی و ارائه نظرات خود پرداختند.
در بخش نخست این نشست، دکتر حسینی به برخی وجوه نقض حقوق مجرمان و خانواده‏های آنها در جامعه اشاره کرد و در این باره گفت: مجرمان و کج‏روان اجتماعی حقوقی دارند که علاوه بر آن‏که در اعلامیه حقوق بشر، قوانین اساسی و قوانین مدنی مورد توجه قرار گرفته، باید از نظر شیوه برخورد از سوی نیروهای انتظامی و قضایی و حتی مردم، نیز مورد بررسی و تاکید قرار گیرند.
وی در مورد شرایط جامعه ایران در این زمینه اشاره کرد: متأسفانه در محیط‏ های قضایی و پلیسی ما این امکان وجود دارد که در حالی‏که هنوز اتهام افراد در دادگاه به اثبات نرسیده، ایشان و خانواده‏هایشان با تحقیرها و خشونت‏های مختلفی مواجه شوند. البته واکنش مردم در این زمینه کاملا متفاوت است. به عنوان مثال، در حوزه جرایم سیاسی، اگرچه ممکن است پلیس و نیروهای قضایی ناامنی‏های زیادی برای کج‏روان به وجود آورند اما افکار عمومی جامعه، مگر قشری خاص، از آنها حمایت می‏کند. چنان‏چه بسیاری از کسانی که امروز جزء مسؤولین نظام هستند، از جمله زندانیان پیشین بوده‏اند ولی در شرایط فعلی، خود و خانواده‏شان به بهترین شکل مورد عزت و احترام قرار می‏گیرند.
حسینی در ادامه بحث خود، با ذکر نمونه‏ هایی از نادیده گرفته شدن حقوق مجرمان در کشور، از این زاویه، به موضوع آسیب‏شناسی کج‏روی‏های اجتماعی پرداخت. او یادآور شد: 17 زن روسپی طی دوره‏ای طولانی توسط فردی با نام سعید حنایی در مشهد کشته شدند. چنین قتل‏های زنجیره‏ای بارها و بارها در کشور ما تکرار شد و یکی از دلایل وقوع آن، این بوده و هست که وقتی یک زن روسپی کشته می‏شود، عدم بازگشت او به خانه، برای خانواده‏اش، مهم نیست مگر در مواردی که اعضای خانواده به دلیل نداشتن غذا و یا دارو مستأصل مانده باشند. در چنین شرایطی، بی‏توجهی جامعه و بی‏توجهی پلیس و نیروهای کشف‏کننده جرم نیز قابل پیش‏بینی است. این‏گونه است که شخصی مانند حنایی، با وجود تکرار ارتکاب به قتل‏های بسیار زیاد، پس از مدتی بسیار طولانی و تنها با فرار یکی از کسانی که قرار بوده کشته شود، شناخته می‏شود.
وی تاکید کرد: تکرار این ماجرا در تهران و سایر شهرها نشان از آن دارد که زنان روسپی به عنوان بخشی از مجرمان جامعه، هیچ حقوقی ندارند. چنان‏چه در مورد سعید حنایی، بازاریان مشهد خواستار پرداخت همه دیه زنان برای جلوگیری از اعدام وی شدند و نهایتا فرزند او در پای چوبه‏دار پدر خود اعلام کرد که به وی برای کشته شدن در راه دین، افتخار می‏کند.
دکتر حسینی ادامه داد: در سطحی پایین‏تر، ما در جامعه با تعداد بسیار زیادی از معتادان مواجهیم که خیلی از آنها به دلیل طرد از محیط خانوادگی و اجتماع، خیابانی شده‏اند. این در حالی است که طبق آمار، حدود 70% از معتادین متأهل‏اند. در واقع باید گفت که این افراد و خانواده‏شان حقوق نامشخصی در جامعه ما دارند.
وی همچنین در پایان از چاپ عکس و مشخصات کج‏روان اجتماعی قبل از محکومیت، در روزنامه‏ها و نشریات، به عنوان معضل دیگری در این آسیب‏‏شناسی این حوزه یاد کرد و با ذکر این نکته که این مساله در طرد این افراد و اطرافیان آنها از جامعه نقش بسزایی خواهد داشت؛ بر لزوم بحث و بررسی بیشتر در مورد ابعاد مختلف لزوم حفظ حقوق مجرمین، به لحاظ جامعه ‏شناختی، تاکید کرد.
در بخش دیگری از این نشست، بتول علوی‏تبار موضوع بحث را بیشتر از زاویه جرایم کودکان و نوجوانان مورد بررسی قرار داد.
وی با تأکید بر لزوم تفاوت‏گذاری میان جرم و سایر مسائل و آسیب‏های اجتماعی، به عنوان ذکر یک نمونه گفت که فرار دختران اساساً از نظر قانون جرم نیست و مسأله و آسیب دیگری است که باید به گونه متفاوتی نسبت به آن عمل شود ولی متأسفانه در کشور ما، دختران فراری را برای مشخص کردن نوع حمایتی که لازم است نسبت به آنها صورت گیرد، به دادگاه قضایی می‏برند.
علوی‏ تبار افزود: از سوی دیگر، در بسیاری از موارد، کودکان و نوجوانانی که خانواده از سرپرستی و نگهداری آنها سر باز زده است را به جای تحویل به بهزیستی، به دلیل مشکلات مختلف این سازمان، در اختیار کانون اصلاح و تربیت که در واقع نوعی زندان است، می‏گذارند.
وی با اشاره به مواردی از جرایم و نحوه برخورد با آنها در مجتمع قضایی شهید فهمیده که نوعی دادگاه اختصاصی منحصر به رسیدگی به جرایم افراد زیر 18 سال است، یادآور شد که در قانون ایران، دختران بالای 9 سال و پسران بالای 15 سال واجد مسؤولیت کیفری شناخته می‏شوند و از نظر او و بسیار از همکارانش، این مساله یک فاجعه است؛ چرا که در این شرایط، اگر یک دختر ده و یا یازده ساله هر نوع جرمی را انجام دهد، طبق قانون بزرگسالان مجازات خواهد شد. او در عین حال تاکید کرد که از آنجا که این مسأله با افکار عمومی دنیا بسیار در تناقض است، خوشبختانه رئیس قوه قضائیه از حق خود استفاده کرده و احکام قصاص و یا حبس‏های طولانی مدت را در مورد کودکان و نوجوانان تنفیظ نکرده‏اند و ما منتظریم تا با تصویب لایحه جدید در این ارتباط که به مدت تقریبا سه سال مسکوت مانده است، بخشی از مشکلات این مجتمع حل شود.
بنابر اعتقاد علوی‏تبار، کودکان و نوجوانان از قاعده کلی عدم رعایت حقوق متهمان در کشور مستثنی نیستند اما به دلیل آسیب‏ پذیری بیشتر این قشر، مسأله از حساسیت بالاتری برخوردار است. بدین معنا که اگر یک دادیار، بازپرس و یا قاضی به اشتباه برای یک کودک قرار مجرمیت صادر کند، این امر می‏تواند باعث بی‏اعتمادی این فرد نسبت به کل دستگاه قضایی کشور و در نهایت، پیوستن او به باندهای مجرمین شود.
وی افزود: متأسفانه در فرهنگ عمومی جامعه با وجود عدم مصونیت قضایی و در معرض اتهام بودن همه افراد، این تصور وجود دارد که اتهام از ما دور است. حال آن‏که در چنین شرایطی همه باید از حقوق متهمان آگاه باشیم.