نشست روز دوشنبه 20 آبان ماه 92 گروه علمی- تخصصی جامعهشناسی زنان و جنسیت(مطالعات زنان) با همکاری موسسه نیکوکاری مهرطه برگزار شد. دراین نشست مساله حقوق شهروندی زنان در حاشیه (معلول و مهاجر) بررسی شد و ترانه میلانی و فاطمه خاوری سخنرانان این نشست بودند.
در ابتدای این نشست شهلا اعزازی، مدیر گروه جامعهشناسی زنان و جنسیت با اشاره به تاریخچهای از شهروندی در طول تاریخ گفت: شهروندی مفهوم فلسفی و سیاسی بوده که از زمان ارسطو مطرح شده و از آن زمان تاکنون تغییرات زیادی داشته است. در دوران حکومت آتن، شهروندی یک فضیلت برای مردان و تنها در انحصار آنها بودهاست. حقوق مدنی شهروندی در قرن 18 برای همه در نظر گرفته شد. حقوق سیاسی در قرن 19 و در قرن 20، حقوق اجتماعی و اقتصادی برای شهروندان در نظر گرفته شد.
این استاد دانشگاه افزود: تفاوتهایی میان شهروندان وجود دارد. چراکه شهروندان هیچ کشوری از لحاظ قومیت و زبان مشابه نیستند. در حقوق شهروندی همچنین بحث جنسیت زن و مرد نیز مطرح است. شهروندی امروزه تنها منحصر به مردان نیست، اما تفاوتهایی میان حقوق شهروندی مردان با زنان و اقلیتها و نژادها وجود دارد. بنابراین برای حل این مشکل سه دیدگاه مختلف مطرح میشود. عدهای معتقدند باید قوانین فراگیر ایجاد شوند تا تفاوتها درنظر گرفته شود. دسته دوم معتقدند باید براساس تفاوتها حقوق شهروندی تنظیم و تصویب شود و دسته آخر اعتقاد دارند حقوق شهروندی باید فراگیر باشد، اما براساس تمایزات؛ که هم دربرگیرنده همه افراد جامعه شود و هم تمایزها را درنظر داشته باشد.
اعزازی در ادامه با اشاره به ابعاد مختلف شهروندی، مهمترین آنها را بعد مدنی دانست و افزود: این بعد در قوانین اساسی و مدنی تجلی پیدا میکند مانند حقوق آزادی اندیشه و مذهب، حق انعقاد قرارداد و حقوق اقتصادی. وی بعد دیگر حقوق شهورندی را حقوق سیاسی نامید و گفت: این بعد نیز شامل حق مشارکت مردم در تصمیمگیریهای کشور مانند انتخابات، تشکلها و گروههای سیاسی میشود. بعد دیگر این حقوق نیز بعد اجتماعی است که حق بهرهمندی از حداقل امکانات رفاهی، تأمین اجتماعی، حق مسکن و شغل، آسایش خاطر و نگرانی و خشونت در سطح شهر، حق داشتن هوای پاک، کاهش پدیدههای ضد اجتماعی و تخریب اموال عمومی، کاهش بیماریهای اجتماعی مانند اعتیاد، رفاه اقتصادی و امنیت و حق سهیم بودن در میراث اجتماعی را شامل میشود.
حقوق جنسیتی نیز بعد دیگر حقوق شهروندی است که این جامعهشناس به آن اشاره کرد که گسترش فرصت آموزشی برابر برای زنان و بهبود بخشیدن برابری حقوق زن و مرد را دربر میگیرد.
اعزازی در پایان صحبتهای خود خاطرنشان ساخت: در اعطای حقوق زنان معلول و نیز افغانی تفاوت وجود دارد و حتی میان حقوق این عده از جامعه در مقایسه با مردان معلول و مردان افغانی نیز تبعیض دیده میشود. این افراد را اقلیت میدانند نه به معنی اقلیت عددی؛ بلکه اقلیتی که در حاشیه نگه داشته شدهاند.
در ادامه این نشست ترانه میلادی، دبیرکل کانونهای معلولان شهر تهران، با معرفی خود به عنوان کارآفرین نمونه استان تهران، عضو ستاد کارآفرینان، نخبه فرهنگی و دختر نمونه سال 92 گفت: در کشور ما از لحاظ عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی، در حق معلولانی که در ایران اقلیت کثیر هستند اجحاف صورت گرفته است. 10 درصد از هر جامعهای را معلولان تشکیل میدهند که نیمی از این 10 درصد، زنان و دختران هستند که بسیاری از دختران و زنان دارای معلولیت در شهرستانها و روستاها زندگی میکنند، اما در همین تهران با حدود 6 الی 7 هزار عضو کانون معلولان، هنوز به بسیاری از امکانات معمولی مانند رفتن به فرهنگسرا و بوستانها دسترسی ندارند.
میلادی ادامه داد: اگر بخواهیم از داشتن حق خدمات تفریحی چشمپوشی کنیم، حتی برای رفتن به درمانگاه نیز معلولان دچار مشکل هستند؛ چراکه درمانگاهها برای ما معلولان مناسبسازی نشده است.
وی که در دوره نوجوانی بر اثر یک بیماری دچار معلولیت شده است، گفت: اولین مشکل افراد دارای معلولیت عدم پذیرش خانوادههای آنان است. اگر دختری با معلولیت متولد شود مصیبت و مشکل برای خانوادهها دو برابر میشود. مشکل بعدی این افراد عدم حضور زنان دارای معلولیت در موقعیتهای اجتماعی است.
میلادی به مشکلاتی نظیر وضعیت اشتغال، ازدواج و تحصیل این قشر از زنان اشاره کرد و افزود: البته در زمینه تحصیل، زنان دارای معلولیت بیشتر از مردان انگیزه دارند؛ چراکه تنها جایگاهی است که این افراد میتوانند استعدادها و تواناییهایشان را به منصه ظهور بگذارند. هرچند، تعداد دانشگاههایی که افراد معلول را میپذیرد محدود هستند و در آن دانشگاههایی که این افراد را میپذیرند نیز با برخورد نامناسب اساتید مواجه میشوند. معاش زنان دارای معلولیت موضوع دیگری است که باید به آن پرداخت. بهداشت روانی و جنسی آنان نیز حایز اهمیت است.
ترانه میلادی افزود: زنان معلول گاهی خود با حقوق شهورندیشان آشنا نیستند و نمیدانند چه حقوقی دارند که بخواهند آن را مطالبه نمایند.
وی با اشاره به اینکه فرهنگ درست مقابله با معلولان در جامعه ما وجود ندارد، گفت: در این زمینه باید فرهنگسازی و آگاهیبخشی صورت گیرد.
میلادی افزود: قرار است از سال آینده طرحی در آموزش و پرورش اجرا شود که افراد دارای معلولیت همراه با افراد دیگر به مدرسه بروند. این طرح فینفسه طرح خوبی است، به شرط آنکه از قبل، بسترسازیها و آگاهیبخشیهای درستی برای آن صورت گیرد؛ در غیر این صورت دختر دارای معلولیت در کنار افراد دیگر در مدرسه با مشکل جدی مواجه میشود.
این زن کارآفرین ادامه داد: برخی از دختران سالم در جامعه هستند که در زندگی بسیار بیانگیزهاند. به نظر من نداشتن انگیزه نوعی معلولیت است. در تعریف جدید معلولیت آمده کسی که فقط مصرفکننده باشد و سودی به جامعه نرساند، معلول محسوب میشود. معلول یعنی کسی که نتواند از تواناییهای خود استفاده کند.
وی صحبتهای خود را با طرح این پرسش به پایان رساند که چرا در بیمارستانها و مراکز درمانی ما ستاد مشاورین بحران وجود ندارد که در صورت بروز حادثهای برای یک جوان یا نوجوان، با او و خانوادهاش صحبت شود و آنها را از نظر روانی آماده پذیرش شرایط جدید کند؟
فاطمه خاوری از زنان کارآفرین افغان، سخنران بعدی این نشست بود. وی 36 سال داشته و از سال 76 فعالیت آموزشی خود را در یکی از مناطق غربی تهران شروع کرد. به گفته خاوری در آن زمان رابط بهداشت بوده و به صورت داوطلبانه وضعیت بهداشتی افغانهای حاضر در تهران را کنترل میکرده است.
خاوری ادامه داد: همان زمان تصمیم گرفتم در خانه خودم به بچههایی که به هر دلیل امکان حضور در مدارس را نداشتند، درس بدهم که در شروع کار 20 نفر ثبتنام کردند.
وی افزود: من این کار را با استفاده از کتابهای کهنهای که از مدارس اطراف تهیه کرده بودم، انجام میدادم. آنقدر از طرح من استقبال شد که بعد از گذشت یک هفته نزدیک به 100 دانشآموز مراجعه کردند.
این زن افغان گفت: با توجه به موقعیت پیشآمده با استفاده از دوستانم در 4 شیفت 2 ساعته کار آموزش به این کودکان را ادامه دادیم و توانستیم نام مدرسه خودگران خود را در سفارت افغانستان ثبت کنیم. بعد از گذشت یک سال و جابهجایی منزل، دیگر صاحبخانه به دلیل کمبود جا و تعداد زیاد دانشآموزان اجازه چنین کاری را به ما نداد. لذا به مساجد و حسینیهها مراجعه کرده و تدریس را آنجا پی گرفتم.
خاوری در ادامه به آمار 5150 کودکی اشاره کرد که اکنون آنها را تا مقطع دبیرستان آموزش داده است.
وی درخصوص فعالیتهای انجامشده برای مادران افغان، گفت: وقتی با مادر این کودکان مواجه میشدم میدیدم حدود 95 درصد آنها بیسواد محض هستند. در این خانوادهها این مادران تصمیم میگرفتند به خاطر داشتن تعداد زیاد فرزند، پسرها را فقط برای یادگیری به مدرسه بفرستند. هماکنون هزینه مدرسه خودگردان ماهی 8 هزار تومان است که عدهای از خانوادهها از پرداخت همین مبلغ نیز ناتوانند. آن زمان به فکرم رسید که از طریق هنری که خود این مادران دارند به آنها کمک کنم تا منبع درآمدی برای خانودهشان باشد و هم به سطح اقتصادی خانواده کمک شود و هم به امر تحصیل کودکان. لذا از آنها خواستم هر هنری که بلدند مانند قلاببافی، سوزندوزی سنتی یا نمد را به یکدیگر یاد دهند و در حال حاضر 50 خانم خودسرپرست هنرمند آماده ارائه کار هستند.
خاوری گفت: برای این زنان کلاس سوادآموزی نیز گذاشتهایم و به طور کلی برای 600 زن و مرد افغان آموزش داریم.
این زن افغان که در جشنواره سرزمین من، مقام سوم بینالمللی در زمینه طراحی لباس را کسب کرده است، گفت: متأسفانه مشکل عمده ما افغانها در ایران بیش از آنکه به قانونی برگردد، به عدم ثبات قوانین وضع شده مربوط میشود.
ممنوعیت رشتههای دانشگاهی دیگر مانعی است که خاوری به آن اشاره کرد و گفت: بیش از 20 رشته است که افغانها نمیتوانند در آن شرکت کنند و نیز حضور آنها در دانشگاههای 15 استان ممنوع اعلام شده است.
خاوری در پایان به موانع فرهنگی اشاره کرد و گفت: این موانع، قوانین نانوشته پیشروی افاغنه هستند. قوانینی که باعث میشود این قشر زنان مجبور شوند زود ازدواج کرده یا ازدواجهای اجباری داشته باشند و نیز نمیتوانند به اشتغال بپردازند و تمام این امور کیفیت زندگی آنها را پایین میآورد.