روز یکشنبه 17دی ماه 1391 کارگروه جامعهشناسی مردممدار انجمن جامعهشناسی ایران نشستی را با عنوان «جامعهشناسی مردممدار و رسانه» برگزار کرد که در آن دکتر حسن نمک دوست و دکتر حمیدرضا جلایی پور به سخنرانی پرداختند.
اگر "ترویج علم جامعهشناسی" و "بینش جامعهشناسانه" در میان گروههای متفاوت اجتماعی و نیز "تولید مشارکتی دانش" را از جمله اهداف جامعهشناسی مردممدار تلقی کنیم، مهمترین و شاید تنها ابزار در دسترس جهت حصول به این هدف، رسانه خواهد بود. رسانه است که امکان دیده شدن مسائل و مشکلات، تولید گفتگو، جاری ساختن کلمات، ایدهها و موضوعات در بین گروههای متفاوت مردمی را فراهم میسازد و از این رهگذر به "حضور مجازی جامعهشناس" در بین ایشان دامن میزند. این مهم بهانهای برای برگزاری نشست «جامعهشناسی مردممدار و رسانه »شد که با دعوت از صاحبنظران این حوزه به بررسی شرایط امکان این ایده پرداخته شود. گزارش این نشست را در ادامه میخوانید.
در ابتدای نشست جلایی پور از تجربههای خود در رسانه گفت و مفهوم عینیت خام و پخته را محور بحث خود قرار داد. ایشان تمایز میان این دو عینیت موجب روی آوردناش به رسانه ذکر کرد و تجربیات شخصی خود را وجه تمایز این دو عینیت قرار داد. وی جهت روشن شدن بحث، از مرتون و تجربه او سخن گفت و "نظریه آزمایی" را مبنای بحث خود قرار داد و رعایت "عینیت" را مهم ترین دستاورد این امر دانست. از نظر جلایی پور برخی از مفاهیم موجود در جامعه و جامعهشناسی را به سبک مرتون نمیتوان مطالعه کرد. از این رو این روش محدود اما موثر را نمیتوان برای مطالعه "جامعه" استفاده حداکثری کرد و بایستی به سمت "عینیت پخته" رفت. برای این منظور میتوان پاسخی به مسالهای اجتماعی داد، روش یافتن پاسخ را بیان کرد، مطالب خود را قابل ارزیابی و همه فهم ارائه کرد و در نهایت قربانیان مسائل اجتماعی را در یافتن پاسخ و ارزیابی آن مشارکت داد زیرا حرف جامعهشناس از نظر گروههای هدف و مورد مطالعه، بایستی از ویژگی "کفایت و قابل فهم بودن" برخوردار باشد. اینجاست که میتوان گفت به رغم نظریه برد متوسط مرتون که نظریهآزمایی را پایان کار میداند، تحلیل دادهها پایان کار نیست.
جلائی پور در خصوص تفاوت دو گونه عینیت معتقد است که عینیت خام به خصوص در ایران، با ارائه آمار، نمودار، جداول و... کار خود را نزد مخاطبان تمام شده تلقی می نماید، در صورتی که در عینیت پخته، کار جامعهشناس با ارائه یافته های پژوهش آغاز میشود و جامعهشناس در این مرحله تازه بایستی یافتههایش را با جامعه مورد بررسی در میان بگذارد. در عینیت پخته باید بتوان بر نظریه های دیگران غلبه کرد و نقدهای جامعهشناسان و مخاطبان را پاسخ داد. در این نوع عینیت، جامعهشناس نه در نقش روشنگر بلکه باید در نقش "نیازمند به مخاطبان" خود ظاهر شود زیرا به مخاطبان خود نیاز دارد تا به کفایت و درستی یافتههای خود آگاه شود. در این مقام، از نظر جلایی پور میتوان به لحاظ معرفتی به اهمیت مخاطب برای جامعهشناسی مردممدار آگاه شد و از این رهگذر میتوان گفت که جامعهشناسی مردممدار، یک نوع جامعهشناسی پوپولیستی و مردم انگیز نیست چراکه تسلط نقد و بررسی بر این رویکرد با توجه به دیدگاه بوراووی، آن را از این برچسب مبرا میکند. جلایی پور، در میان گذاشتن اندیشه خود را با دیگران مبنای اولین تجربه خود جهت حضور در رسانه دانست. وی در ادامه به تجربه فرمانداری خود در مهاباد نیز اشاره کرد و گفت: رسانه قادر است به مهم و برجسته شدن یک موضوع و ایجاد تعامل و گفتگو کمک بسزایی کند. او، ضمن اشاره به وجود ناامنی در این شهر در دورانی که فرماندار آن بود، توضیح داد که شاید نتوان در یک شهر با گزارش نویسی و گفتگوی مستقیم با ریش سفیدان شهر و صاحبنظران به حل مساله ای چون برقرای امنیت دست یافت، اما بازتاب رسانهای این مساله میتواند به تعامل بین گروههای ذی ربط دامن زند و به ایجاد امنیت بیانجامد. امری که در آن تجربه بدان دست یافته شد. وی همچنین خاطر نشان کرد: اندیشیدن به مسائل جامعه و یافتن راهکارهایی برای کاهش آن تنها نباید به رویههای اداری یا برگزاری نشست با مردم منحصر شود بلکه موضوع را باید در فضاهای عمومی همچون رسانهها بررسی کرد. به عبارت دیگر بازتاب رسانهای باعث میشود تا مسالهای که در رویههای اداری به سوی فراموشی می رود، به یک امر برخوردار از قدرت اجتماعی تبدیل شود و در این صورت، توجه عمومی را به خود جلب میکند. دکتر جلایی پور با اشاره به انتشار روزنامههایی چون جامعه، توس، عصر آزادگان، نشاط و نوسازی از روزنامه به عنوان یک نهاد مدنی و رکن جامعه مدنی یاد کرد.
سخنران بعدی این نشست، دکتر حسن نمک دوست بود. از نظر وی اگر این نکته را مبنا قرار دهیم که جامعهشناسی مردممدار میل و رغبت اش به این است که یافتههای جامعهشناسی را با مردم به اشتراک بگذارد، آنگاه میتوان گفت همین به اشتراک گذاری ما را به قلمرو ارتباطات وارد میکند، زیرا باید توجه کامل داشت که ارتباطات در واقع همان به اشتراک گذاشتن است. وی در عین حال، برقراری ارتباط را امری بسیار پیچیده دانست و تذکر داد که باید از نگاه ساده انگارانه در این خصوص خودداری شود.
نمک دوست گفت از جامعهشناس انتظار میرود با دانش خود مسائل اجتماعی را تحلیل کند و رازهای امر اجتماعی را برملا سازد. کاربست ایدههای جامعهشناسانه عبارت است از حل مشکلات اجتماعی و بهبود وضعیت زندگی اجتماعی. بنابراین اگر این فرض پذیرفته شود، انتظار میرود جامعهشناس در امور عادی زندگی روزمره، جنبههای پیچیدهتر اجتماعی را که از نگاه فرد غیرمتخصص مغفول مانده است، شناسایی و تفسیر کند. به این ترتیب، دانش با زندگی روزمره پیوند مییابد. بنابراین در این خصوص صرفا نباید ایدهها را در محافل جامعهشناسان مطرح کرد بلکه باید با مخاطبان ناآشنا وارد تعامل شد و رسانه این امکان را فراهم میسازد. در عین حال، اقتضاء رسانه این است که ایده و دانش بر خبر استوار شوند، چراکه در غیر این صورت ارتباطی با مخاطب برقرار نمیکند. از نظر نمک دوست،"خبر و چیستی آن" به عنوان پرسشی جامعهشناختی و روانشناختی و مردمشناسانه، مهمترین بخشی است که جامعهشناس برای به اشتراک گذاری یافتهها و اطلاعات خود با مخاطبان، نیازمند توجه به آن است. به عبارت دیگر، مطالب جامعهشناختی و قابل ارائه، بایستی "خبرـ بنیان" باشند. دانش بایستی بر دوش خبر استوار شود تا خریدار داشته باشد. به تعبیر وی، خبر نقش مادر را برای مطلب ایفا میکند. او، ضمن اشاره به ویژگیهای خبر، توضیح داد که مخاطب در روزنامه به مطالبی توجه میکند که به نیاز آنی و فوری او پاسخ دهد. خبر باید به زندگی مردم نزدیک و با آن عجین باشد. خبر و گزارش باید چالش برانگیز و، در عین حال، جذاب باشند تا مخاطب با آن درگیر شود. برای آن که جامعهشناسان بتوانند از رسانهها برای به اشتراک گذاشتن ایدههای خود بهره گیرند ناگزیر بایستی با فضای کار رسانهای از نزدیک آشنا شوند. نمک دوست در جمع بندی سخنان خود گفت: برقراری ارتباط امر سادهای نیست و جامعهشناسانی که روزنامه نگاری بیاموزند قطعا احساس آزادی بیشتری نسبت به استادانی خواهند داشت که صرفا در کلاس درس حضور دارند.