piranmadani 0کارگروه علمی-تخصصی جامعه‌شناسی‌مردم‌مدار انجمن جامعه‌شناسی ایران روز یکشنبه چهارم دی ماه میزگردی را با عنوان «مشارکت و جامعه‌شناسی‌مردم‌مدار» برگزار کرد که در آن دکتر پرویز پیران و دکتر سعید مدنی به بحث و ارائه نظر پرداختند. 

در ابتدای این میزگرد، دکتر پیران بحث خود را با عنوان «امتناع جامعه ایران از مشارکت همراه با بازنگری در نظریه‌های امتناع» مطرح کرد و با نقد نظریه‌های موجود در خصوص امتناع مثل"امتناع جامعه از اندیشه عقلانی"، "امتناع از اندیشه سیاسی" و "امتناع جامعه از مشارکت" گفت: نظریه من در خصوص امتناع جامعه از مشارکت به رغم شباهت لغوی به نظریه‌های مذکور، با آنها متفاوت است. نظریه‌های امتناع با اشاره به مجموعه‌ای از الگوهای آرمانی برآمده از تجربه غرب و مقایسه وضع موجود، ممتنع بودن اندیشه و اندیشیدن را توضیح داده‌اند و این نوعی «انتقام از سرزمین خود» است. چرا که در مقایسه میان تاریخ خود و تاریخ غرب و اینکه چرا در برهه‌های تاریخی مختلف همچون صفویه، دولت مدرن پدید نیامده است، می‌توان چنین پرسش نمود که چرا این رخداد روی داده است؟ چرا باید مشارکت در ایران مشابه مشارکت در غرب باشد؟ این در حالی است که به نظر می‌رسد از 100 سال گذشته به این سو، پتکی به نام مدرنیته ما را از پای درآورده و بی‌هوش نموده و مرز میان این بی‌هوشی و هوشیاری، موجب خواب‌نما شدن جامعه ایرانی را فراهم آورده است، خوابی که منقطع و بریده بریده بوده و جامعه پس از بیداری، آن خواب را "مدرنیته" نام نهاده است. جامعه ایرانی با توسل به این خواب بریده بریده، غرب را برای خود تعریف نموده و تاریخ خود را مورد بازخوانی قرار داده و نهایتاً به نظریه‌های امتناع رسیده است.

وی افزود: پتک دیگری که در این خصوص می‌توان بدان اشاره کرد، پتک حکومت‌های نامعرف و اشغالگر است که در نهایت به ظهور دو نوع علوم اجتماعی خرده کارمندی و فقیر از یک سو و علوم اجتماعی شورشی و انقلابی از سوی دیگر دامن زده‌اند. علومی که آنها نیز اسیر آن خواب بریده بریده هستند.

سخنران این نشست در ادامه به نظریه‌هایی همچون: نظریه راهبرد و سیاست سرزمینی جامعه ایرانی، نظریه آبادی جانشین، نظریه غیرممکن شهر در ایران، نظریه ابنیه منفرد، مقیاس شهری و شهروندی، نظریه امتناع جامعه ایران از مشارکت به معنای فنی و تخصصی آن و نهایتاً نظریه ویژگی‌های منفی شخصیت انسان ایرانی یا ساز و کارهای بقا، اشاره کرد و به صورت کوتاه به توضیح هر یک از آنها پرداخت.

او همچنین به بسط مفهومی «تناقض در مشارکت» ایرانیان پرداخت و خاطر نشان کرد: ایرانیان در عرصه خانوادگی، قبیله‌ای، محله‌ای، مذهبی و ایلیاتی مشارکت‌جو بوده و در عین حال در عرصه‌های رسمی، مدنی و شهری به شدت ضد مشارکت و خودخواه هستند.

دکتر پیران در بخش پایانی سخنان خود، با بسط مفهوم مشارکت، بیان تفاوت آن با «همکاری» و با گذر از کلمه مشارکت، به همکاری خودمحورانه و سازمان شکنانه و همکاری خودمحورانه کاری در جامعه ایران گفت: مشارکت گریزی و خودمحوری تاریخی را باید مورد مطالعه و عناصر پویایی آن را مورد مداقه قرار داد و خودمحوری ایرانی را در کار جمعی و مشارکتی ارضاء نمود. بازتعریف «عرفان پویا»ی ایرانی و کاربست آن به عنوان اخلاق جمعی نیز راهکار دیگر پیران جهت دامن زدن به ظهور مشارکت و توسعه بود.

در ادامه این میزگرد، دکتر سعید مدنی به ارائه سخنرانی خود با عنوان «الگوی تقویت روحیه مشارکت در جامعه ایرانی و مشارکت جماعت محور» پرداخت. او در این بحث «رویکرد جماعت محور در مشارکت» را به عنوان یکی از مدل‌های مشارکت منطبق با جامعه ایرانی مورد توجه قرار داد و گفت: مداخله جماعت محور می‌تواند نوعی «برنامه‌ریزی مردم مدار» باشد که در آن متخصصان در هنگام ورود به یک جماعت سعی می‌کنند با جلب مشارکت درونی آن جماعت، به برنامه‌ریزی در خصوص آن بپردازند.

او با اشاره به مبانی نظری جماعت‌گرایی آن را از رویکرد سوسیالیستی و لیبرالی به جماعت متفاوت دانست و از جماعت‌گرایی به عنوان تعبیری نوظهور یاد کرد و ادامه داد: جماعت‌گرایان معتقدند که فرد را باید در بستر و زمینه‌ای که در آن زندگی می‌کند مورد توجه قرار داد و جماعت را می‌توان از طریق گفتگو و اقناع برای مشارکت در یک خیر عمومی به سامان نمود.

وی جماعت‌گرایی، فردگرایی افراطی لیبرالیسم و دولت اقتدارگرا و تمامیت خواه برآمده از سوسیالیسم را مورد نقد قرار داد و افزود: جماعت‌گرایی با بیان اینکه چرا افراد باید مشارکت نمایند، بحث «انگیزه مشارکت» را به عنوان یکی از محورهای مرکزی خود مورد توجه قرار می‌دهد و تاکید برا این دارد که برای هر مشارکتی سه گروه دولت و جامعه و تسهیل‌گران مشارکت دخیل بوده و حداکثر مشارکت را زمانی می‌توان به نظاره نشست که میان منافع شخصی و منافع جمعی نوعی هماهنگی پدید آید. در رویکرد جماعت محور سعی بر آن است که با ارائه روش‌هایی، فواید مشارکت افزایش و هزینه‌های آن کاهش یابد. در این خصوص می‌توان از فواید فردی همچون به رسمیت شناخته شدن و تقویت مهارت‌ها و در ادامه از فواید جمعی همچون دستیابی به آرامش و امنیت جمعی سخن به میان آورد. در عین حال، می‌توان از هزینه‌های فردی و هزینه‌های جمعی مشارکت نیز سخن گفت.

مدنی با توضیح نحوه مداخله در جماعت گفت: در رویکرد جماعت محور متخصص باید به جای تصمیم‌گیری و مداخله در جماعت، به توانمندسازی جماعت روی آورده و جماعت را برای تصمیم‌گیری آماده سازد.

او در پایان سخنان خود به برخی تعارضات موجود در برنامه‌های جماعت محور همچون؛ بدگمانی جماعت نسبت به دولت و متخصصان، نامتوازن بودن قدرت دولت و متخصصین از یک سو و قدرت جماعت از سوی دیگر به دلیل ضعیف بودن جامعه مدنی و در نتیجه تردید در اهداف برنامه‌ها و مداخله ها، عدم اعتماد جماعت به دولت و متخصصان، بی‌تفاوتی دولت و متخصصان نسبت به تجارب جماعت، انعطاف ناپذیری پروژه ها به دلیل نگاه علمی متخصصان و در نهایت عدم ارائه بازخورد از سوی دولت و متخصصان به جماعت نیز اشاره کرد.

پس از سخنرانی دکتر مدنی، بحث و گفتگویی با شرکت حضار در این باره صورت گرفت و حاضران به طرح پرسش‌های خود پرداختند. یکی از پرسش ها، بحث را به تجربه‌ای مهم در اجرای طرحی پژوهشی با نگاه جماعت محور کشاند که پیران در محله شیرآباد استان سیستان و بلوچستان اجرا کرده است. از نکات مهمی که پیران در این خصوص به آن اشاره نمود مفهوم کارگشای «محور بقا» بود. پیشنهاد پیران مشخصاً این است که اجرای پروژه‌های جماعت محور در هر جماعتی مستلزم تشخیص محور بقای آن جماعت است؛ مسئله مشترکی در جماعت که همگی اعضا با آن سر و کار دارند. تلاش برای رفع چنین مسایلی از جانب گروه پژوهشی می‌تواند گامی تعیین کننده در پیشبرد پروژه پژوهشی در آن جماعت باشد.