6290 576نشست گروه علمی- تخصصی جامعه شناسی احساسات روزیکشنبه 29دی ماه1393برگزار گردید و در آن دکترعالیه شکربیگی چکیده ای از رساله دکتری خود را تحت عنوان «احساس تنهایی زن» را  ارائه کرد.  

در ابتدای نشست، سخنران جلسه تعریف کوتاهی از تنهایی بیان کرد و گفت: بر اساس تعریف هاینریش و گالون، تنهایی وضعیت آزار دهنده ای است که وقتی بین وضعیت روابط بین فردی مطلوب و موجود اختلاف قابل ملاحظه ای وجود داشته باشد پدید می آید. همانگونه که در این تعریف برآن تاکید شده ویژگی مهم تنهایی، تجربه ناخوشایند بودن آن از لحاظ عاطفی است اما عنصر شناختی نیز در تنهایی واجد اهمیت است. با توجه به آنکه تنهایی یک «وضعیت عاطفی درونی» است ذکراین نکته ضروری به نظر می رسد که شاخص های ذهنی و کیفی روابط اجتماعی همچون رضایتمندی از روابط و پذیرش اجتماعی بسیار بیشتر از شاخص های عینی و کمی چون فراوانی تماسها و تعداد دوستان در این زمینه موثرند. نویسندگان بسیاری ادعا کرده اند که تنهایی یک عامل بنیادی زندگی است و بنابراین تفاوت در میزان تجربه برای هر کس به واسطه برخی از مراحل زندگی رخ داده است. وود حتی ادعا کرد که «درماندگی، در تجربه تنهایی به طور مقتضی در مسئله بسیار طبیعی تعلق پذیری، مانند شخصیت اجتماعی فراخوانده می شود». تنهایی به محدوده سنی، جنس، نژاد، وضعیت تاهل، وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی یا وضعیت سلامتی ارتباطی نداشت . بنابراین تنهایی یک تجربه جهانی و یک پی آمد جهانی نیاز به دیگران است.

در ادامه نشست دکتر شکربیگی، در خصوص احساس تنهایی گفت: روان شناسان اجتماعی از پدیده احساس تنهایی تعاریف متنوعی به دست داده اند. برای مثال دویونگ می گوید احساس تنهایی دلالت به تجربه ای دارد که در اثر کمبود تماس های اجتماعی، صمیمیت یا حمایت در روابط اجتماعی ایجاد می شود. با دیدگاهی روان کاوانه، سالیوان بیان می کند که احساس تنهایی تجربه ای است که در نتیجه ناکامی در رضایت از نیازهای اساسی انسان در برقراری روابط صمیمی ونزدیک رخ می دهد. محققان به نقش تضاد میان روابط ادراک شده وآرمانی اشاره دارند، برای مثال تفاوت میان دوستانی که یکدیگر را دوست دارند، در مقابل کسانی که کمبودها و نقص هایی در شبکه اجتماعی و روابطشان دارند. علی رغم تنوع در تعریف احساس تنهایی، پرلمان و پپلا- چهار خصوصیت مورد توافق نزد محققان احساس تنهایی نام می برند:1-احساس تنهایی با نقص هایی در روابط اجتماعی همراه است.2-دست کم بخشی از آن ذهنی و وابسته به انتظارات و ادراکات فرد است.3-پدیده ای ناخوشایند تلقی می شود و4-افراد دچار احساس تنهایی برانگیخته می شوند تا از شدت آن بکاهند. نکته مهم درباره احساس تنهایی این است که احساس تنهایی با غم واندوه نیز فرق دارد. غم واندوه شرایط فقدان بزرگ در زندگی شخص است، برای مثال فوت همسر، در حالی که احساس تنهایی در حقیقت مولفه ای از طرز پاسخ دهی به غیاب محبوب. به این ترتیب علت تنهایی می تواند افسردگی و یا غم واندوه باشد ولی با آن یکی نیست.

احساس تنهایی با انفراد و انزوا نیز فرق دارد. در انفراد فرد با خودش است و کناره گیری نسبی او از دیگران برای کسب استقلال اش ضروری است. نسبی از آن رو که ارتباط فرد با دیگران فقط برای متمایز کردن خود از دیگران است. چنین فردی توانسته دو کس در یک تن را تحقق بخشد و با خود گفت وگوی درونی داشته باشد. راهبان و صوفیان چنین مسلکی دارند. در انزوا نیز که با دیگران نبودن تعریف نمی شود، فرد از نظر فیزیکی از دیگران جدا مانده وتماسی با آن ندارد. بنابراین در احساس تنهایی بعد ذهنی، در انزوا بعد عینی و در انفراد بعد عینی -ذهنی از وزنی بیشتر برخور دارند. به عبارتی حالتی وجود دارد که ما در میان انبوهی ازمردم تنها نیستیم ولی احساس تنهایی داریم، حالتی وجود دارد که در جزیره ای هستیم و کسی نیست که اساسا روابطی و کنشی با او صورت گیرد(انزوا) و بالاخره در مواردی فرد گوشه گیری می کند ولی احساس تنهایی ندارد (انفراد). این گونه اخیر در میان قشر خاصی که تعداد آنها از انگشتان دست تجاوز نمی کند، رواج دارد. کسانی که به درجه ای از فردیت رسیده اند که با خود "گفت وگوی درونی" دارند. بنابراین اگرروابط با دیگرانی که ارتباط با آنها مهم است، انتظارات مان در روابط را تامین نکند ما دچار احساس تنهایی هستیم واگر کسی نباشد که رابطه ای صورت گیرد، منزوی هستیم، احساس تنهایی و انزوا خود خواسته نیست، آنها دو بعد از یک مفهوم هستند، در حالیکه انزوا بعد عینی تنهایی است وعدم تماس و رابطه را می رساند، احساس تنهایی بیشتر بعد ذهنی تنهایی است که توان آن رادارد که به لحاظ عینی تنهایی را در برگیرد چرا که وقتی فرد از ارتباط عمیق و تنهایی زدایانه با اطرافیانش مایوس شود، نه تنها از خودش بلکه از دیگران هم فرار می کند.

عوامل موثر بر تنهایی عبارتند از:

1-عوامل اجتماعی

2-عوامل روانشناسی

3-عوامل فرهنگی

دکترشکربیگی افزود:بررسی مطالعات صورت گرفته در سطح ملی و بین المللی حکایت از آن است که پدیده تنهایی واحساس تنهایی یک پدیده متکثراست ونمی توان به آن تک خطی نگاه کرد، لذا توانمندی زنان در مقابله با احساس تنهایی نیازمند حمایت های همه جانبه از سوی سازمان های مختلف دولتی وایجاد گروه های خود یاری ازسوی شهرداری می باشد. پدیده تنهایی براساس نتایج تحقیقات فوق، حکایت ازآن دارد که درصورت عدم مقابله مناسب با آن به مرگ تدریجی در زنان و مردان می انجامد و نماد مرگ خاموش در میان زنان ومردان است. نتایج بعضی از تحقیق های داخلی، گویای فضای افسردگی در جامعه ایران و در میان زنان است، مداخله هایی مانند خشونت خانگی، طلاق، خودکشی، احساس نابرابری، فقراقتصادی عواملی هستند که خانواده ها را آرام آرام به سوی تفرد، انزوا و تنهایی هدایت می نماید. ضمن اینکه مسائل روانی-زیستی اجتماعی و فرهنگی حاضر در ارتباطات مردم و خانواده ها گویای تنش هایی است که پیامد آن طلاق عاطفی و تنهایی زنان و مردان در خانواده و جامعه می باشد.

استاد دانشگاه آزاد اسلامی در ادامه بنیان های نظری احساس تنهایی زنان به این شرح عنوان کرد:

1-رویکرد عاطفی

2-رویکرد تفاوتهای شناختی

3-سرمایه اجتماعی وسلامت

4-مشارکت اجتماعی (عینی و ذهنی )

و سپس پیامدهای تنهایی برای سلامتی فیزیکی ومرگ را شرح داد:تحقیقات گسترده انجام گرفته نشان می دهند که تنهایی باعث افزایش احساس بیماری و مرگ می شود، تاثیر تنهایی باعث ایجاد پیری زودرس می شود. بعنوان مثال،‌ تنهایی با خطرات مربوط به سلامتی قلبی-عروقی در افراد جوان رابطه دارد. هرچقدر زمان هایی که فرد احساس تنهایی می کند بیشتر باشد، ریسک خطرات قلبی-عروقی بیشتر می شود.همینطور، تنهایی با افزایش فشارخون در جمعیت میان سال همراه است و تحقیقی در این راستا نشان داد که تنهایی باعث افزایش فشارخون در یک دوره چهار ساله می شود. تاثیرات دقیقتر تنهایی در مطالعات صورت گرفته در مورد مرگ در تحقیقی باعنوان «سلامتی و بازنشستگی» آشکارتراست. عوامل مرگ آور بعد از چهار سال از زمان ایجاد حس تنهایی قابل پیش بینی است و تاثیر آن وقتی که به حالت مزمن درآمده باشد بیشتر است. پنینکس و همکارانش نشان دادند که تنهایی باعث ایجاد عوامل مرگ آور در یک دوره 29 ماهه می شود این تحقیق همراه با کنترل موارد مربوط به سن، جنسیت ، بیماری های مزمن، استفاده از الکل،‌ سیگار کشیدن و محدودیت های انجام وظیفه، بود. ساجی ساوا و همکارانش نیز نشان دادند که تنهایی در یک دوره سه ساله تاثیر عمیقی برعوامل مرگ آوردارد، این تاثیرات با بیماری‌های مزمن، وضعیت ایجاد وعوامل مربوط به سلامتی توضیح داده شد. در تحقیق انجام شده توسط سازمان ملی سلامت و تغذیه روز، زنانی که اغلب دارای تنهایی مزمن بودند (بیشتر از سه روزدر هفته درارزیابی های اتفاقی صورت گرفته به صورت هر دو هفته یک بار در یک دوره 8 ساله) مشخص شد که تنهایی با ناراحتی های قلبی (CHD) همراه است. این تحقیقات با در نظر گفتن سن، نژاد، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، تاهل وعوامل خطر آفرین قلبی-عروقی بود. نشانه های اندوه نیز در تنهایی وجود دارد و این امر باعث بروز نتایج بدی در سلامتی می شود.CHDآفرین نیز باعث ایجاد امکان در کل تنهایی باعث افزایش ریسک ناراحتی های قلبی-عروقی منجر به مرگ می شود، ‌افرادی که اغلب تنها هستند نسبت به افرادی که اصلا احساس تنهایی نکرده اند، بیشتر در معرض خطرهستند. بعنوان جمع بندی، ‌احساس تنهایی باعث افزایش ریسک عوامل بیماری آفرین و مرگ می شود و تنهایی پدیده ای است که نشان دهنده جوهر اجتماعی انسان هاست.

مدیر کارگروه زنان و مناسبات خانواده انجمن جامعه شناسی ایران درباب خطرات تنهایی برای سلامت ذهنی وهوشیاری گفت: تاثیرتنهایی برشناخت وهوشیاری درمقالاتی مورد بررسی قرار گرفته است. شاید، مهترین یافته ها در این مقالات، دامنه دار بودن فرایند های عاطفی و شناختی و نتایجی باشد که بیشتر در معرض تاثیر گیری از تنهایی هستند. تنهایی با اختلالات فردی نظیر پیسکوزها، خودکشی، کاهش هوشیاری و شناخت درطول زمان، افزایش ریسک بیماری آلزایمر، کاهش کنترل وافزایش علائم افسردگی همراه است. ماهیت تصادفی بین تنهایی وعلائم افسردگی به نظر می آید که متقابل باشد، اما تحلیل هایی که اخیراً روی علائم تنهایی و افسردگی انجام شده است نشان می دهد که تنهایی در طول یک سال می تواند باعث افسردگی شود ولی علائم افسردگی نمی تواند در طول یک سال باعث ایجاد حس تنهایی شود. علاوه براین، ‌شواهد تجربی نشان می دهند که تنهایی نه تنها باعث افزایش علائم افسردگی می شود بلکه باعث افزایش استرس، ترس ازارزیابی منفی، تشویش، خشم و کاهش اعتماد به نفس می شود. این اطلاعات نشان می دهند که احساس وجود ارتباطات اجتماعی مانند تکیه گاهی برای فرد است وتنهایی به این تکیه گاه و آثار آن لطمه می زند.

وی در مبحث راهکارهای شناخت تنهایی زنان و مواجهه با آن خاطر نشان ساخت: تنهایی چه انتخابی توسط خودمان و چه تحمیلی از سوی دیگران به ما باشد، همه ما آن را در برهه هایی از زمان تجربه کرده یا خواهیم کرد. تنهایی داوطلبانه و تنهایی تحمیلی هر دو چشم اندازهایی از بودن ما هستند. وقتی که تنهایی منفی است چه داوطلبانه باشد و چه تحمیلی با حسی از انزوا و کناره گیری همراه است؛ اما وقتی که تنهایی مثبت است بازهم چه داوطلبانه باشد وچه تحمیلی با حسی از اتصال و پیوند مواجه خواهیم بود. در تنهایی مثبت ما احساسی از سرشاری و رضایت را چه درخلوت و چه در جلوت تجربه می کنیم. اما در تنهایی منفی با احساسی از تهی بودن و گم گشتگی مواجهیم. در تنهایی منفی فرد آگاهی دردناکی از ناتوانی در عدم ارتباط و رفع نیازهایش کسب و تجربه می کند. راهکارهای جادویی برای مقابله و درمان تنهایی منفی وجود ندارد؛ اما روش های مثبتی برای مواجهه و مقابله با آن تجربه شده و در اختیار ماست. (قابل ذکر است که زنان در ایران و در مناسبات خود در خانواده و دیگر تعاملاتشان، بی تردید هم تنهایی سرشار و هم تنهایی تحمیلی را تجربه کرده اند).

دکتر شکربیگیدرادامه به بیان راهکارهایی برای شناخت و مواجهه با تنهایی زنان در سطوح فردی پرداخت و گفت:

  • خودتان را باور کنید و اعتماد به نفس تان را بسازید. به دیگران برسید
  • هر فرصت دوست یابی را از دست ندهید
  • راه حل تنهایی را دربرقراری ارتباطات جنسی نیابید 
  • به انجمن یا باشگاهی که با علائق و ارزش های شما همخوان است بپیوندید
  • بیرون بروید و درگیر برخی فعالیت ها شوید  
  • کمک بگیرید
  • خودتان را به چالش بیاندازید
  • از فکر منفی اجتناب کنید 
  • با و یا بدون همسر، شاد باشید 

راهکارهای روانی درسلامت اجتماعی زنان

  • طرح رفتار دوستانه
  • استفاده مناسب از تکنولوژِی و شبکه های اجتماعی   
  • اقدامات داوطلبانه
  • حمایت اجتماعی
  • اتخاذ سیاست های اجتماعی مناسب طرح رفتار دوستانه   

-راهکارهای توانمندسازی زنان در ابعاد روانی واجتماعی وخانوادگی: اتخاذ سیاست های اجتماعی مناسب- بهداشت روانی یعنی طرد عواملی مانند (اضطراب، افسردگی، احساس تنهایی، وسواس، حساسیت بین فردی در زندگی زنان در شهر) و بازنگری مستمر، ارزشیابی و نظارت بر اجرای سیاست‌ها و برنامه‌‌های سلامت روانی و خانوادگی و اجتماعی زنان، طراحی و استقرار نظام پایش و مراقبت سلامت زنان در نظام سلامت کشور

-حس ارزشمندی و ارائه برنامه های مشارکتی بین دستگاه های و متولیان امور شهری و دولتی  به صورت مشارکتی در جهت ارتقاء سلامت اجتماعی زنان.

- ارتقاء سرمایه اجتماعی (انسجام، مشارکت اجتماعی، اعتماد، هنجار عمل متقابل) در میان زنان در شهر و توجه به مسئولیت‌ها و نقش‌های متعدد فیزیولوژیک، خانوادگی و اجتماعی زنان و توجه به انسجام مراقبت‌های بهداشتی و درمانی زنان و پیشگیری از بیماری ‌ها در تمامی دوره‌ های زندگی تاثیر‌گزاری در مسائل مهم زندگی و رضایت از زندگی خانوادگی و زنا شویی و اعمال مکانیزم هایی در این مورد.

آموزش رسانه ای در سطح خانواده در راستای جلوگیری از طرد و انزوای اجتماعی زنان و جوانان و افزایش دسترسی زنان به اطلاعات (به ویژه از طریق رسانه ‌های ملی و جمعی) خدمات و مراقبت ‌های سلامت واجد کیفیت و متناسب با نیازهای آنان در دوره ‌های مختلف زندگی.

-ارتقاء معنوی و مادی واخلاقی (دینی) کیفیت زندگی زنان جامعه و حمایت مادی و معنوی از کلیه آثار مرتبط با سلامت زنان در تأمین سلامت خود، خانواده و جامعه و افزایش مشارکت آنان در سطوح مختلف تصمیم ‌گیری و اجرا

-افزایش و حمایت مادی و معنوی از مراکز خدمات مشاوره ای و اجتماعی به صورت ویژه مختص بانوان و زنان جامعه شهری درجهت ارتقاء توانمندی های ارتباطی واجتماعی وخانوادگی.

-حمایت مادی و معنوی از پژوهش هایی که منجر به ارائه راهبردها و راهکارهای ارتقاء سلامت اجتماعی و کنترل از خودبیگانگی و بی هنجاری زنان شهروند می شود تاثیر‌گزاری در مسائل مهم زندگی و رضایت از زندگی خانوادگی و زنا شویی و اعمال مکانیزم هایی در این مورد.

-آموزش رسانه ای در سطح خانواده در راستای جلوگیری از طرد و انزوای اجتماعی زنان و جوانان و افزایش دسترسی زنان به اطلاعات (به ویژه از طریق رسانه ‌های ملی و جمعی) خدمات و مراقبت ‌های سلامت واجد کیفیت و متناسب با نیازهای آنان در دوره‌ های مختلف زندگی.

در پایان این نشست، دکتر فرح ترکمان، مدیر گروه جامعه شناسی احساسات انجمن جامعه شناسی ایران نیز نکاتی را مطرح کرد.