نشست گروه علمی- تخصصی جامعه شناسی‌ احساسات با عنوان «تئوری خویشتن احساس محور» در تاریخ 27 بهمن 1392 و با سخنرانی پرنیا رضی پور، دانشجوی دکترای جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی برگزار شد.

بعد از ایراد سخنرانی، پرسش‌های مطرح شده از طرف حضار توسط دکتر فرح ترکمان (مدرس جامعه شناسی‌ احساسات) و سخنران جلسه پاسخ داده شد.

در ادامه خلاصه مباحث مطرح شده را می‌خوانید.

خویشتن به عنوان یک موضوع قدیمی در حوزه تحقیق جامعه شناسی مطرح است. جامعه شناسان با اتکاء به تحقیقات اولیه مید به بررسی خویشتن و ساختار درونی آن و ارتباط آن با فر آیندهای بین فردی پرداختند. اگر چه تاکنون یک تئوری جامع و کامل پیرامون خویشتن ارائه نشده که احساسات به عنوان جزء اصلی و شالوده نگرش خویشتن مطرح باشد، اما پیشرفت‌های بدست آمده بیانگر آن است که احساسات می‌تواند مقدمه‌ای برای نگرش خویشتن احساس محور قرار گیرد. تعیین جایگاه خویشتن احساس محور در جامعه شناسی احساسات در دو بعد مختلف می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد: نخستین بعد به دنبال این پاسخ است که احساسات را در کجا می توان یافت: که شامل دو جریان درون فردی یعنی بعد روان شناختی و ذهنی احساسات و جریان بین فردی که بیشتر به جنبه اجتماعی احساسات تکیه دارد. در دومین بعد به دنبال کشف مسایل معرفت شناختی و چگونگی مفهوم سازی احساسات است که این بعد نیز شامل دو جریان مثبت گرایانه که به جنبه بیولوژیکی و عاطفی و جریان ساختارگرایانه که به نقش محوری فرهنگ در بروز احساسات اشاره دارد. هریک از دو جریان مثبت گرایانه و ساختارگرایانه احساسات نیز می تواند در دو سطح درون فردی و بین فردی مورد مطالعه قرارگیرد.

ابعاد درون فردی – مثبت گرایانه احساسات: تئوری ارائه شده در این حوزه بیشتر به روی ابعاد تکاملی و روان شناختی احساسات متمرکز است و با اتکاء به تحقیقات اولیه داروین به نقش تکاملی احساسات در روابط اجتماعی تکیه می کند. فرضیه اصلی در این گونه تحقیقات، بررسی احساسات اصلی و بروز تغییرات در چهره انسان و نقش آنها در پیشینه تکاملی جامعه پذیری انسان بوده است. ترنر در این زمینه به این نکته اشاره می کند که رفتار نوزادان در تقابل با مادرانشان نشان می‌دهد که مادر و فرزند از یکدیگر احساس دریافت می‌کنند و اینکه هر دوی آنها از طریق بروز واکنش متقابل منعکس کننده احساس می باشند. او اینطور استدلال می کند: که چنین تبادلات عاطفی در گذر زمان نه تنها تاثیر گذار در روابط نوزادان با دیگران هستند بلکه منعکس کننده یک حس پایدار از خود هویتی نیز می باشد. به طور کلی این تحقیقات نشان می‌دهد که بنیان فیزیولوژیکی در احساسات انسانی به عنوان زیر مجموعه ای برای رشد و تکوین اجتماعی و روانی انسان بشمار می رود.

ابعاد بین فردی - مثبت گرایانه احساسات: روند تحقیقات در این حوزه به احساسات به عنوان ویژگی در حال شکل گرفتن در ساختار موقعیت اجتماعی تاکید دارد، از اینرو این تحقیقات با هدف ارائه ویژگی ساختاری در روابط اجتماعی که ایجاد واکنش‌های عاطفی خاص، حالتهای حسی ،خود ارزیابی‌ها و ارتباطات می کنند ، انجام گرفته است. در این روند احساسات به شکل حقایق اجتماعی مفهوم سازی می شوند و در نتیجه از شرایط ساختار اجتماعی به شمار می آیند تئوری‌های کنترل احساس، ارتباط متقابل، تئوری هویت را می‌توان در این حوزه جای داد.

ابعاد درون فردی - ساختار گرایانه در احساسات: تحقیقات در حوزه درون فردی ساختارگرایانه به نقش فرآیند متفکرانه، فکری و گفتگو درونی در ترکیب و تفسیر خویشتن اشاره دارد و هماهنگ با تئوری مید پیرامون گفتگو درونی با خود است. Wily استدلال می کند که گفتگوی درونی ابزار قدرتمندی برای ساختاربندی و حفظ یک حس منسجم درمورد خویشتن احساس محور است از این‌رو فردی که یک موفقیت همراه با غرور را تجربه می کند از صحبت با خود برای حفظ این احساس استفاده می کند یعنی از طریق تکرار ذهنی این تجربه .

و در پایان بعد روابط بین فردی- ساختار گرایانه احساسات را به عنوان تبادلات فرهنگی از پیش تعریف شده مفهوم سازی می کنند که فقط به واسطه پدیده ذهنی ساختار بندی نشده بلکه پدیده های پایدار و ثابت دارای اشکال مختلفی هستند که در موقعیت اجتماعی فرهنگی تجربه می شوند. از این نظر نه تنها افراد به شکل تفسیری تجریبات عاطفی خود را ساختاربندی می کنند بلکه جوامع و فرهنگ ها نیز مکانیسم اصلاح کننده ای را بوجود می آورند که از طریق آن تجربیات عاطفی ذخیره می شود .