IMG 32261سومین نشست گروه علمی- تخصصی جامعه شناسی احساسات در سال1393 روز یکشنبه 28 آذرماه در انجمن جامعه شناسی ایران و با حضور زهره عزیز آبادی برگزار گردید .

   موضوع این نشست به رساله کارشناسی ارشد سخنران جلسه با عنوان «جامعه شناسی احساسات مذهبی(با تکیه بر نظرات وودهید و رایس)» اختصاص داشت. سخنران این نشست گفت: زندگی در جامعه ای مذهبی لزوم توجه به احساسات دینی و تاثیرات اجتماعی آن را مبرم و ضروری می سازد. تاکنون در بحث های جامعه شناسی دین به بعد احساسی آن توجه کافی نشان داده نشده است. تحقیق حاضر بارویکردی جامعه شناسانه به حوزه احساسات به عوامل اجتماعی موثر در شکل گیری احساسات مذهبی می پردازد. دراین پژوهش احساس را با توجه به «رژیم احساسی» در نظر گرفتیم که در آن بر روابط دیالکتیکی بین فرد، جامعه و نماد ها تاکید می شود.

وی ادامه داد: یک رژیم احساسی هم در برگیرنده مکانیزم های روانی و زیستی ای است که تولید و تجربه احساسات را ممکن می سازند، هم به قواعد فرهنگی و آداب و رسومی توجه دارد که از طریق آنها هنجارهای احساسی در ساختارهای کاملاً اجتماعی و نمادینی مثل خانواده، محیط کار یا یک گروه مذهبی، ساخته و وضع می گردند. در قلب هر رژیم احساسی یک هدف احساسی منحصر به فرد وجود دارد. با تشبیه آن به موسیقی می توان نشان داد که این هدف احساسی همانند یک نت در یک سمفونی است. برخی از رژیم ها نت های ترس، رقابت وحسادت را به عنوان نت های مسلط نشان می دهند و برخی نت های هیجان، شادی و سرگرمی را تسلط می بخشند. خانم عزیز آبادی در بیان چهار چوب نظری تحقیق خود اظهار داشتند که چهارچوبی که در آن رژیم احساسی مذهبی تحلیل می شود بر اساس سه دسته از روابط دیالکتیکی که میان فرد، جامعه و نماد ها برقرار است، مبتنی است. این روابط شامل 1-عینیت بخشی [1]و ذهنی کردن[2] 2-تقدس بخشی [3]و حک کردن[4] 3- برونی کردن [5]و درونی کردن[6]است. عینیت بخشی عمل تولید یک نماد است که هدف آن فراخوانی احساسات خاصی است. در مقابل ذهنی کردن نماد مذهبی، تاثیری است که یک شئ نمادین می تواند در فرد ایجاد کند و نوعی واکنش مذهبی در وی برانگیزاند. تقدس بخشی عبارت است از فرایند مشروعیت بخشی به یک شیء ،به عنوان نمادی مذهبی،توسط یک اجتماع و یا رهبر آن که باعث می شود اجتماع منسجم تر گردد. در مقابل، حک کردن، فرایندی است که از طریق آن تاثیر یک نماد مذهبی بر اجتماع نهادینه می شود. مفهوم برونی سازی نیز به فرایندی اطلاق می گردد که در آن احساس فردی و شخصی افراد بر گروه تاثیر می گذارد. در مقابل آن درونی سازی به فرایندی اشاره داردکه اجتماع بر زندگی احساسی افراد تاثیر می گذارد.فرایندهایی که سازنده یک رژیم احساسی در حالت تعادل هستند در شکل زیر نشان داده شده است:

عزیزآبادی به توضیح چرخه پرداخت و افزود: این چرخه را می توان در جهت عقربه های ساعت که شامل برونی سازی، تقدس بخشی و ذهنی کردن و خلاف آن که شامل عینیت بخشی، حک کردن و درونی سازی است، دنبال کرد. در واقع یک گروه مذهبی زمانی دارای بیشترین قدرت است که این مکانیزم ها در تعادل باشند. در عالم واقع تمام این فرایند ها به همراه یکدیگر رخ می دهند. می توان به مثالی در این باره که شکل گیری یک زیارتگاه را در شهر فومن نشان میدهد اشاره کرد. در مصاحبه ای که در دی سال 1386 با افراد بومی انجام شد فرایند شکل گیری زیارتگاه را بدین شکل توصیف کردند: «یک شب سید جواد به خواب مادرش می آید و از او می خواهد که بالای قبرش گنبد و بارگاه درست کنند و قبر را زیارت کنند». بعد از این واقعه قبر این شهید مورد استقبال زیادی قرار گرفته و از شهرهای مختلف افراد برای برآورده شدن حاجات خود به این مکان می آمدند. بعد از خاکسپاری سید جواد در سال 1364 و استقبال گسترده مردم برای زیارت قبر وی، در اواخر دهه 1370 توسط دولت به طور رسمی تبدیل به زیارتگاه شد (ایاز،1380،128). در این مثال ابتدا یک فرد (مادر شهید) احساس مذهبی خود را با ایجاد یک نماد (که در اینجا زیارتگاه شدن قبر شهید است) عینیت می بخشد و سپس این احساس به بقیه افراد اجتماع انتقال می یابد(به دلیل استقبال مردم از زیارتگاه) و فرایند حک کردن شکل می گیرد، سپس با به رسمیت شناخته شدن این زیارتگاه توسط دولت و حکومت مذهبی فرایند تقدس بخشی رخ می دهد. در اینجا باید توجه نمود زمانی که هریک ازاین فرایندها یکطرفه شود و فرایندهای دیالکتیکی منقطع شود رژیم احساسی دچار عدم تعادل می گردد و صورت حادی از آن ها بر رژیم احساسی حاکم میشود. هر یک از این صورت های حاد شده می تواند در کاهش قدرت یک رژیم احساسی موثر باشد.

او در بخش آخرسخنان خود گفت: مثلا درونی سازی حاد زمانی اتفاق می افتد که رژیم احساسی تنها احساساتی را حقیقی تعریف کند که با چهارچوب قدرت و رهنمود های اجتماع تطابق داشته باشد. لذا سایر احساسات ناهماهنگ ، به مثابه شیطانی و خطرناک تعریف می شوند. زمانی که این شرایط بر رژیم احساسی حاکم است ممکن است افراد احساسی را از خود بروز دهند که با احساسات درونی افراد مناسبتی ندارد. در اینجا «دورویی» به کنش احساسی ای ارجاع دارد که با احساسات درونی کنشگر انطباق ندارد،اما برای وی نتایجی چون مقبولیت اجتماعی به همراه می آورد. با دورویی اغلب مدارا می شود ،چرا که به طور واضح و روشن رژیم را به چالش نمی کشد. دورویی در ادیان توحیدی به خوبی شناخته شده است. مثلا در اسلام از افراد دورو به عنوان «منافق» یاد شده است و در این ادیان از افراد خواسته می شود که پیروانی صادق و صمیمی باشند. به همین ترتیب یکطرفه شدن روابط دیالکتیکی در هر شش فرایند تبعاتی در پی دارد. در واقع مدل وودهید و رایس که به طور تحلیلی به بررسی رژیم های احساسی می پردازند برای جامعه مذهبی ما ضروری است چرا که با آسیب شناسی رژیم های متنوع و گوناگون و نیز رژیم احساسی جامعه بزرگتر یعنی دین اسلام و برجسته کردن نقاط ضعف و قوت آن ها به تحکیم و قدرت این رژیم ها یاری رساند.به طوری که این رژیم ها مطابق با احساسات درونی افراد و کم ترین آسیب ممکن برای جامعه باشند.

در پایان جلسه دکتر فرح ترکمان، مدیر گروه جامعه شناسی احساسات، سخنانی را در تکمیل بحث خاطر نشان ساخت.