نشست گروه جامعهشناسی نظری با عنوان «نقد مناقشه تعریف و آغاز علم» روز دوشنبه 19 تیرماه 1396 با سخنرانی محمد شاپوری (عضو هیات علمی مدعو واحد تهران مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی) در سالن کنفرانس انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد.
در ابتدای این نشست دبیر جلسه ضمن خوش آمد به حاضران گفت: این سلسله نشستها با هدف معرفی جامعهشناسی نظری و بهرهگیری از اصول و قواعد آن راه صحیح بررسی فرآیندهای شناخت علمی، ساخت نظریهها و کشف پیوندهای فرانظری را به منظور یافتن شرایط نقد و تلفیق نظریه به ما میآموزد.
سپس محمد شاپوری به شرح تبعات ناشی از مناقشات در رابطه با تعریف علم پرداخت و جهت جلوگیری از آسیبهای ناشی از این مناقشات بر ضرورت پذیرش ویژگیهای علم فرامکتبی تأکید کرد.
وی با معرفی مهمترین گونههای متفاوت شناخت و جهت تأمین هدف مطروحه، به شرح سه نکته مهم پرداخت:
1- نقد معرفت علمی، کلیشهها و خرافههای علمی (تفکر واقع گریز)
2- اصول، قواعد و قوانین فرامکتبی
3- تقابل مفاهیم فرانظری (تحلیلی) و مکتبی
در رابطه با شرح کلیشهها و خرافههای علمی، به تفکرات رایج در رابطه با آغاز تاریخ علم از قرن هجدهم، رویکرد علم بیطرف و فاقد اصول علمی دانستن جامعهشناسی به دلیل تعدد نظریات و عدم توافق در رابطه با تبیین مسائل متفاوت از دیدگاه صاحبنظران این حوزه است. از خصایص چنین تفکری عادت گرایی و ترس از تازههاست که منجر به پیدایش نوعی معرفت عامیانه و سطحی در حوزه علمی میگردد، مانند علم سنتی که گرایشی سخت به اصول و قواعد جاری در سنت علمی دارد.
سپس موارد انحرافی نتیجهگیری شده از این رویکرد به علم توسط سخنران تشریح گردید، ازجمله موارد زیر:
سپس با مثالهایی از علوم مختلف مانند ریاضیات، شیمی و فیزیک در رابطه با موارد اشاره شده نمونههای نقض آورده شد و برای وضوح بیشتر تعدد نظریات در علوم و عدم توافق در رابطه با تبیین مسائل متفاوت به شرح مفصلتری در رابطه با علم فیزیک پرداخته شد و مبانی نظری فیزیک کپنهاکی و فیزیک کلاسیک با یکدیگر مقایسه شدند.
شاپوری خاطرنشان کرد: رویکرد فیزیک کپنهاکی در نیمه قرن بیستم بسیاری از شالوده های فیزیک کلاسیک را فرو ریخت. شالودههای فیزیک کپنهاکی را میتوان به اختصار چنین بیان نمود:
به تعبیر هایزنبرگ:
«ما سرانجام به این عقیده می رسیم که قوانین طبیعت که در نظریه کوانتوم به صورت ریاضی فرمول بندی می کنیم دیگر با خود ذرات کاری ندارند بلکه با دانش ما از ذرات بنیادی سر و کار دارند. پس مسئله این که ذرات خودشان در فضا و زمان وجود دارند دیگر به این صورت قابل طرح نیست ... بدین ترتیب ایده واقعیت عینی ذرات بنیادی به نحو عجیبی تبخیر شده است، آن هم نه در تیرگی یک مفهوم جدید مبهم یا هنوز ناشناخته، بلکه در روشنیِ واضحِ ریاضیاتی که دیگر رفتار ذرات بنیادی را نشان نمی دهد، بلکه نمایشگر دانش ما از این رفتار است».
او همچنین اشاراتی به رویکردهای فلسفی رئالیسم، ایدهالیسم و پراگماتیسم داشت و مفهوم عینیت علمی و فلسفی را تشریح و تفاوت آنها با یکدیگر را توضیح داد. سپس اصول، قواعد و قوانین فرامکتبی را تعریف کرد و گفت: بر اساس بهرهگیری از روشهای معرفی شده در جامعهشناسی نظری، همانند مدل تحلیل عنصری، میتوان به اصولی همانند اصول زیر در جامعهشناسی دست یافت:
چنانچه شناخت نظریه های جامعهشناسی خارج از چارچوب قواعد جامعهشناسی نظری صورت گیرد به دلیل چندگانگی معانی مفاهیم علمی و نقش آنها در ساخت نظریه اغلب منجر به کجفهمی خواننده میگردد.
سخنران این جلسه با تاکید بر تفکیک مفاهیم تحلیلی و مکتبی در خوانش نظری افزود: در واقع معانی مفاهیم میباید به درستی درک و معرفی شوند تا ساخت و شناخت آنها دچار ابهام نشود. بنابراین نقش و کارکرد مفاهیم، سامانبخشی به هر نظریه است. مفروضات مسلم گرایشها و باورهایی هستند که در شکل قضایای طبیعی تعریف و پذیرفته شدهاند. اثبات نشدهاند اما با هیچ یک از حقایق یا اصول علمی متناقض نبوده بلکه فرضی خردمندانه محسوب میشوند. این باورهای نظری از لوازم اصلی نظریه علمی محسوب میشوند.
او جهت تفهیم این نکته که این امور از ویژگیهای تمام علوم هستند به اصول موضوعه هندسه اقلیدسی به عنوان نمونه اشاره کرد. این اصول به قرار زیر است:
شاخصهای علمِ فرامکتبی عبارتند از:
شاپوری در خصوص ساختار دستیابی به قانون علمی، نظریه علمی و پارادایم مکتبی گفت: قانون علمی وقتی به دست می آید که برآیند پژوهشی در مکانها، زمانها و موقعیتهای اجتماعی دیگری نیز آزمون شده و روایی آن تأیید شود. نظریه علمی نیز هنگامی به دست میآید که قانون علمی را در چارچوبی از مفروضات مسلم یا اصول موضوعه مکتبی بسنجیم:
قانون علمی + اصول موضوعه= نظریه علمی
بنابراین کارکرد نظریه عبارتست از: توضیح، تفسیر و شرح رخدادها و کشف قوانین جدید و تدوین قالبهایی برای معنا کردن پدیدهها:
در نتیجه گوهر پژوهش علمی و گذر از مراحل روش تحقیق علمی در تمامی علوم یکسان و الزامی است. تنها تفاوت علوم به تفاوت در رسش تحقیق، فن و طرح تحقیق برمیگردد.
سخنران این جلسه در پایان بحث خود با نقد بر رویکرد غالب مبنی بر تاریخ آغاز علم نمونههایی از اعصار گذشته را به عنوان مثال ذکر کرد و به نظر برخی اندیشمندان مخالف این رویکرد نیز را مورد بحث قرار داد تا مشخص شود که این رویکرد، نظری قاطع در رابطه با تاریخ آغاز علم نبوده بلکه فقط نظر گروهی از اندیشمندان غربی بوده است که به تمام حوزه علمی تسری یافته و غالب شده است.