روز یکشنبه یکم دیماه 92 اولین نشست کارگروه جامعهشناسی اقتصادی با عنوان «اگر نورث ایرانی بود (نهادگرایی جدید با تاکیر بر آرای داگلاس نورث)» با حضور دکتر علی رضاقلی و دکتر علی اصغر سعیدی در سالن کنفرانس انجمن برگزار شد.
دکتر رضاقلی با طرح برخی سوالات راجع به توسعه در ایران بحث را آغاز کرد و گفت: پرسش از چرایی عقب افتادگی ایران از قافله توسعه تکنولوژیک ما را به قرنها قبل بر میگرداند. قنات، یکی از قدیمیترین اختراعات ایرانیان است که سبب شد زندگی در فلات ایران امکانپذیر شود. وجود سه هزار قنات که مهمترین آن به اندازه 4 برابر خط استوا طول دارد، نشان دهنده سطح مهارتهای فنی ایرانیان در آن عصر است. ورود تکنولوژی حفر چا ههای عمیق همراه با کشف و استخراج نفت، موجبات خشک شدن قناتها را فراهم کرد، اما علل توقف پیشرفت تکنولوژیک در ایران که از جمله علل تاثیرگذار بر روند توسعه است نیاز به توضیح دارد.
نوسازی با تکیه بر درآمدهای نفتی ورود الگوهای مختلف اقتصادی، مدیریتی، ارتباطی، اداری و ... را از غرب در پی داشت، اما آنچه از این الگوها مستقر میشد در تحقق خود با موانعی روبرو بود. عملکرد این الگوها مطلوب نبوده و علل ناکارآمدی نهادهای توسعهای در ایران موضوع دیگری است که باید مورد بررسی قرار گیرد. وضعیت تخصصگرایی، نسبت اقتصاد و سیاست، عدم انباشت ثروت و مسائلی از این دست، سؤالاتی هستند که باید به آنها پاسخ داد. چگونه و با چه دستگاه نظری میتوان مسائل توسعه در ایران را تجزیه و تحلیل و روابط موجود بین اجزا را تبیین نمود؟ دکتر رضاقلی با بیان تمثیلی بر اهمیت توانمندی نظریه در تبیین بخش بزرگتری از ابعاد موضوع مورد بررسی تاکید کردند. ذهن چون کشکول است و نظریه چون نورافکن. هرچه دستگاه نظری قویتری داشته باشید، وسعت بیشتری از مسئله برای شما روشن و قابل فهم میشود. از دیدگاه ایشان دستگاه نظری نهادگرایی دارای چنین قابلیتی بوده و قادر است بخش مهمی از مسائل مربوط به توسعه نیافتگی و ناکارآمدی نهادی را در ایران توضیح دهد.
نهادگرایی در واقع برای تکمیل و رفع نقایص نظریه نئوکلاسیک به میدان آمد و در ابتدا بوسیله اقتصاددانان مورد استفاده قرار گرفت. نئوکلاسیکها با ارائه مفروضاتی از جمله کمیابی، تنش جمعیت و منابع، عقلانیت و بیشینه خواهی انسان معتقدند در نهایت، رقابت سبب حذف واحدها، نهادها، سازمانها و ساختارهای ناکارآمد می شود؛ اما شواهد تاریخی چنین چیزی را تایید نمیکنند. نظامهای اقتصادی و سیاسی وجود داشته و دارند که علیرغم ناکارآمدی همچنان به حیات و بقای خود ادامه میدهند، بنابراین عوامل دیگری در توضیح روند توسعه دخیلند.
نهادگرایی اقتصادی و از جمله نورث برخی مفروضات نئوکلاسیکها مانند انسان عقلانی و بیشینه خواه و بازار بی اصطحکاک را بازسازی کرده و برخی مفروضات دیگر درباره نهادها، دولت، حقوق مالکیت و ایدئولوژی را نیز به آن افزودند. این تغییر و تبدیل، سبب توجه به روندهای تاریخی شد و نهادگراهای اقتصادی را به جامعهشناسی نزدیک کرد، زیرا جامعهشناسان راحتتر از اقتصاددانان به تاریخ برمیگردند. جامعه در واقع روابط اجتماعی است که دارای هویت جاری و هویت تاریخی می باشد و هر جامعهای به تاریخ خود وابسته است. گذشته، انتخابهای امروز ما را مقید میکند و ما به مسیر طی شده وابستهایم.
اهمیت حضور و نقش دولت در نظریه نورث به دلیل تاثیری است که بر تعریف حقوق مالکیت و بر هزینه مبادله دارد. نحوه تعریف حقوق مالکیت توسط دولت ممکن است به بی انگیزشی افراد برای انجام فعالیت مولد منجر شود. مالکیت دربرگیرنده مجموعه سیطره و توانایی ارزشگذاری افراد بر توانمندیها و نیروی خود، و کالا و خدماتی است که در اختیار دارند. یک فرد باید بتواند دارایی خود را با کمترین هزینه نگهدارد، افزایش دهد، بکار گیرد، و از آن استفاده کند. اگر دارایی به نحوی در معرض تعرض قرار گیرد که بر حقوق مالکیت افراد تاثیر بگذارد، ارزش دارایی کاهش مییابد.
دکتر رضاقلی مهاجرت را از این منظر قابل تبیین میدانند. مداخله دولت در نحوه بکارگیری و استفاده از سرمایههای علمی نخبگان، حق مالکیت آنان نسبت به داراییشان را مخدوش کرده و میتواند به دو پیامد منجر شود: سبب شود سایرین از سرمایه گذاری در این حوزه منصرف شوند و یا اینکه سرمایه خود را به جایی ببرند که از داراییها بهتر حفاظت شده و از ارزش آن کاسته نشود. در واقع هرجا که حقوق مالکیت کارآمدتر باشد، از دارایی ها بهتر حفاظت شده و دارایی به همانجا منتقل میشود.
از همین زاویه میتوان فرق بین ریال و دلار را تبیین نمود. مداخلات و سیاستگذاریهای دولت سبب کاهش ارزرش پول ملی شده و سرمایهها به زمین، طلا، و دلار تبدیل میشوند تا دارایی محفوظ بماند. در سطح خرد نیز نمیتوان به تحلیل اقتصاد پرداخت ولی به نقش دولت در تعریف حقوق مالکیت و تاثیری که بر انگیزشهای فردی دارد توجه نکرد. تعریف حقوق مالکیت به نفع دولت سبب میشود تا انباشت سرمایه و برنامهریزی بلندمدت برای فعالیت اقتصادی نامعقول باشد. نشانههای این تاثیر را به وفور در تاریخ ایران میتوان یافت. چنانکه در تاریخ بیهقی آمده است ثروتی که به زمین وصل شده باشد بزرگترین دشمن فرد است. به همین دلیل در ایران ثروت پنهان میشده و تلاش برای پیدا کردن گنجهای پنهان هنوز هم شایع است.
در تاریخ همچنین آمده که ایرانیان دلالی را بیشتر از تولید دوست دارند. از نظر دکتر رضاقلی دیدگاه نورث با وارد کردن مفهوم هزینه مبادله به دستگاه نظری خود به تبیین این مسئله کمک میکند. وقتی هزینههای مبادله از حدی بالاتر باشد معامله صورت نمیگیرد. کسب اطلاعات درباره کالا، اوصاف کارگزار، شناخت قراردادها و اجرای قراردادها در توسعه تخصصگرایی و خروج از فعالیتهای واسط ای مؤثر است. این عوامل تحت تاثیر ماهیت و عملکرد نهاد دولت قرار دارند. توضیح اینکه: بشر نهادها را تاسیس میکند تا خشونت را کنترل کند، امنیت و نظم ایجاد نماید و در ذیل آن با اجرای قانون، هزینههای معاملاتی را کاهش دهد و این نقشی است که برای نهاد دولت تعریف شده است اما در ایران، نظام سیاسی و خود دولت ناامن بوده است. عاقبت تاریخی افراد تاثیرگذار در نظام سیاسی ایران از گذشته تا تاریخ معاصر مصداقی از این ناامنی است. از یک سو این ناامنی توسط نظام سیاسی به نظام اقتصادی منتقل شده و از سوی دیگر عدم تخصصگرایی و ناکارآمدی در اجرای قانون و قراردادها، هزینههای معامله را به شدت افزایش داده است. در تبیین توسعه نیافتگی ایران باید علت ناامنی سیستم سیاسی را در نظامهای شاهنشاهی (بجز ساسانیان) و غیر آن توضیح داد. نورث با توجه دادن به فرایندها و نهادهای تاریخی، کمک میکند تا ناکامی جهش در تغییرات ناگهانی مانند انقلابها را تبیین کرده و درک بهتری از شرایط حال بدست آوریم.
در پایان سخنان دکتر رضاقلی، مباحثی در خصوص نقش کنشگر در دیدگاه نهادگرایی جدید و نورث مطرح و بر این نکته تاکید شد که فردگرایی رویکرد نئوکلاسیک در نهادگرایی پذیرفته شده و نورث قواعد بازی را بر کنشهای متقابل منطبق میکند. سؤال این بود که با وجود پذیرفته شدن این فردگرایی چرا بازار ایران و فرد ایرانی در تبیین دکتر رضاقلی دیده نشده و نقش دولت تا این حد پررنگ است؟
دکتر رضاقلی خاطر نشان کرد که انسان در نهادگرایی همان انسان نئوکلاسیک نیست. نهادگرایی با اضافه کردن ایدئولوژؤی، اطلاعات، نیات، ارتباطات و عواقب ناخواسته به کنشگر مورد نظرش، انسان بیشینه خواه را دگرخواه هم کرده، عقلانیت را مشروط کرده، و صافی ذهنی (فرهنگ و نهادهای غیررسمی) را وارد عملکردها و انتخابهای انسان کرده است. این بشر برای کاستن از عدم اطمینان و کاهش هزینههای مبادله به تاسیس نهادها دست میزند و توسعه چیزی نیست جز موفقیت در ایجاد و اداره نهادهای کارآمد تا سودهای بیشتری نصیب جامعه شود. هم ساختار انگیزشی افراد و فرد و انگیزههایش با نهادها ارتباط پیدا میکنند و این ارتباط متقابل چنان پیچیده است که نمیتوان آنها را از یکدیگر جدا نمود.
در نشستهای آتی بیشتر در رابطه با این بعد از دیدگاه نهادگرایی بحث خواهد شد.