DSC 0162جلسه گروه جامعه شناسی اقتصادی با موضوع «تاثیر تحولات اقتصادی سال جاری بر زندگی مردم» و با حضور دکتر حسین راغفر، دکتر علی اصغر سعیدی و دکتر سمیه توحیدلو در تاریخ 12 آبان ماه 94 در سالن جلسات انجمن برگزار شد. 

پس از ماجرای برجام و تغییر و تحولات اقتصادی در شش ماهه اخیر، اتفاقاتی در حوزه اقتصادی رخ داده است که بر زندگی مردم تاثیر خواهد گذاشت و از این رو، تحلیل وضعیت اجتماعی مورد نیاز است. در این جلسه دکتر راغفر گفت: تغییر و تحولات بیش از آنکه اقتصادی باشد، اجتماعی و سیاسی است؛ مثلا فساد یا ماجرای سرمایه داری رفاقتی معضلی در جامعه ما است که بیشتر با مقولات سیاسی قابل تحلیل است. در واقع، سرمایه داری رفاقتی به نوعی یک فئودالیسم است؛ اینکه صاحبان قدرت، منابع بانکی و رانتی را بدون شرایط دراختیار دوستان خود قرار می دهند تا ظاهرا جهت فعالیت اقتصادی استفاده شود اما وام ‌گیرندگان، همین پول را در بانک‌های دیگر سپرده گذاری ‌می‌کنند تا سود آن را دریافت کنند. بدهی آن‌ها با شرایط خاص معمولا در دیون معوقه بانک‌ها به‌حساب نمی‌ آید و ضمنا عدد اعلام شده یکدست نیست و تعویق پرداخت‌ها در دیون نمی‌گنجد. طبق آمار رسمی منتشر شده دیون بانکی معادل صد و شصت هزار میلیارد تومان است و بانک‌ها به نوعی ورشکسته محسوب می‌شوند. از طرف دیگر، بدهی دولت به پیمانکاران نیز درحدود صد و هشتاد هزار میلیارد تومان است. فسادهای اقتصادی بی‌سابقه، کشور را در چنین وضعیت اقتصادی قرار داده است.

در توسعه، پنج رمز وجود دارد که عزم سیاسی اولین آن‌هاست و اتفاقا عزم سیاسی، سرمایه دار خودی ایجاد کرده تا از ساخت سیاسی کشور حمایت کند. اقتصادی که در ایران شکل گرفته است با الگوهای مشخصی نام ‌گذاری می‌شود؛ پاتریمونیالیسم که گویی اقتصاد، ملک اختصاصی افراد است، حتی امتیازهای خاص و طبقه ‌بندی ‌های اجتماعی نیز برآمده از این فضاست و عاملی ایجاد کرده که اقتصاد درگیر فساد و سرمایه ‌داری رفاقتی شده است. توزیع اعتبارات بانکی در بین رفقا و خودی‌ها، در بین خانواده‌ های این افراد نیز مشکلات و عوارضی را به‌ وجود آورده است. این امر، مسائل مربوط به نبود فرصت شغلی و عوارض اجتماعی مانند مفاسد و اختلاف طبقاتی را در جامعه ایجاد خواهد کرد. ساختار زندگی خانوادگی در این‌ شرایط تغییر می‌کند و نمایش ثروت و مصرف‌ گرایی مبتذلی را دامن خواهد زد و موجب انحراف منابع کشور به سمت مصرف مانند مسکن، خودرو و تجملات خواهد شد. درحالی‌ که سرمایه‌ گذاری پول با ضریب تکاثری گردش فعالیت مالی و اقتصادی را افزایش خواهد داد.

توسعه ایران و کره تقریبا در یک شرایط ایجاد شده است اما آن‌ها رشد کرده ‌اند ولی ما همچنان در همان ابتدای راه هستیم. ابتدای دهه 40 کل ارز وارد شده به ایران دوبرابر کره بود ولی تاثیر آن در دو جامعه متفاوت بوده است. الگوی رفتاری متفاوت در این دو کشور، نتایج متفاوتی را به بار آورده است. کارخانه فولاد در کره برای حوزه صنعت تولید می کرد اما در ایران محصول آن میل ‌گرد برای مسکن بود. اینکه مسکن مهم ‌ترین صنعت ایران است مشکل ایجاد کرده است. متوسط مسکن در کره 25 مترمربع است و این یعنی مبل نباید در این خانه باشد و این در حالی‌ است که در ایران همین مبلمان، عاملی برای وابستگی به صنایع ترکیه و چین و .. و تخریب محیط زیست شده است. ساخت قدرت از این موضوع، نفع می ‌برد. وقتی ساخت قدرت وارد اقتصاد می‌شود، قدرت را صرف منافع کرده و فساد به بار می آورد و تبعات آن باعث هرز منابع به جایی است که زایش ندارد. در کره، تصمیمات پایه‌ ای الگوهای مصرف کاملا تغییر کرده است. متوسط ساعت کار در کره70 ساعت و در ایران 11 ساعت در هفته است. مصرف گرایی در جامعه ما عاملی برای کسب منزلت و ارزش‌ های مادی است که در جامعه ایجاد شده است. منابع در جامعه ما صرف سرمایه ‌گذاری نشده است و این از تبعات الگوی مصرفی است.

در مدل اقتصاد رفاقتی، دومین اتفاق، توزیع فرصت‌ هاست. امتیازهای انحصاری نمونه‌ ای از اتفاقاتی است که در کشور ما وجود دارد. نهادهای مختلف سیاسی یا نظامی درگیر اقتصاد شده‌ اند و از فرصت‌ های قدرتی خود استفاده کرده‌ اند و سودهای عجیب برای خود و از طرفی تورم را در جامعه ایجاد کرده ‌اند. به قول کینز، بهترین و ساکت‌ ترین روش برای فروپاشی یک حکومت، تورم است. در این فضا و ساختار، بحث از آزادی اقتصادی محمل است.

سومین اتفاق و دستکاری، در نظام قیمت ‌گذاری است. افرادی که در قدرت هستند می‌توانند در تعرفه‌ ها دستکاری کنند؛ انحصار و رانتی که از قِبل آن عده ‌ای درآمد به دست می ‌آوردند. در سال 2014 واردات موبایل به ایران طبق آمارهای داخلی 250 میلیون دلار و طبق آمار شرکت ‌های تولیدکننده، حدود سه میلیارد و چهارصد میلیون دلار است. این حجم از قاچاق کالا توسط افراد عادی امکان ‌پذیر نیست. همین پول کثیف است که اختلاف طبقاتی ایجاد می‌کند و در ساخت سیاسی و اقتصادی وارد شده است. دستکاری در نظام قیمت‌ گذاری افراد تصمیم ‌گیر را منتفع و پولدار می ‌کند و هزینه این اقدامات را افراد عادی جامعه باید بپردازند. به این مسئله، تورم مالیاتی می‌گویند که دزدی آشکار از مردم است و عامل بزه ‌کاری و دزدی ‌های خرد بین مردم و افزایش نرخ جرایم است. همه این موارد، تبعاتی است از عدم توانایی در تصمیم گیری ‌ها.

مهم ‌ترین مسئله در کشور ما، مسئله فساد است که از بین بردن آن، عزم جدی می‌خواهد. هزینه‌ کردن تک‌ چهره‌ هایی که فقط واسطه بوده‌ اند برای رفع فشار از نظام سیاسی، چاره کار کشور نخواهد بود. مسئله فساد نیاز به عزم دارد تا اعتماد به نظام سیاسی ایجاد شود درغیر این صورت با قربانی ‌کردن چهره‌ های خاص، اعتماد ایجاد نمی‌شود و فساد از بین نمی ‌رود. نمادهای فرهنگی مانند عاشورا و .. ریشه سیاسی اقتصادی دارد و باید دلیل نوع خاص حمایت از آن‌ها بررسی شود. نقش سیاست ‌های به اصطلاح آزادسازی در بستر این وقایع باعث پنهان سازی مشکلات خواهد شد.

در همه جای دنیا، سازوکارهای کنترل فساد وجود دارد ولی ما این بخش را می‌بندیم. در دنیا، رسانه‌ های آزاد وجود دارد تا با انتقاد و پرسشگری، سیستم را پاک نگه دارند. یا مثلا در چین، افرادی مسئول کنترل فساد هستند و نتیجه مصاحبه آن‌ها با افراد درگیر فساد، این بوده است که اغلب آن‌ها فرزندانی در خارج از کشور داشتند که نیاز به تامین مالی زیادی داشته ‌اند. همین وضعیت را در ایران نیز می ‌توان مشاهده کرد. گویا ساخت نهادی چنین حکم می‌کند که فساد و بده بستان برای آن وجود داشته باشد و تا این مسئله را حل نکنیم خیلی از مسائل حل نخواهد شد.

در پایان این جلسه پرسش و پاسخ در زمینه اقتصاد و فساد و تحریم انجام شد.