چهارمین نشست از سری نشستهای فضای مجازی گروه جامعهشناسی ایران در شبکه اجتماعی اینستاگرام روز چهارشنبه مورخ بیست و دوم مردادماه 99 در دو بخش یکساعته برگزار شد. در ابتدای این نشست محمدرضا ذوالفقاری دبیر گروه جامعهشناسی ایران بهعنوان مدیر این نشست ضمن عرض سلام و خیرمقدم خدمت به حاضرین و مهمان برنامه دکتر نعمتالله فاضلی موضوع مورد بحث این نشست را «دانشگاه و گفتگوی اجتماعی در موقعیت کرونا» عنوان کرد و سپس به معرفی اجمالی کتاب «فرهنگ و فاجعه» پرداخت و چاپ این کتاب را بهانهای برای گفتگو با دکتر فاضلی عنوان برشمرد.
وی در ادامه با نقل جملهای از کتاب «فرهنگ و فاجعه» درباره نسبت این دو مفهوم اضافه کرد: «ما عموماً میپنداریم در برخورد با فاجعههای طبیعی مثل زلزله برای حل معضلات و مشکلات ناشی از آن نیازمند به علوم طبیعی هستیم؛ اما مسئلهای مثل زلزله با پدیدهای به نام انسان در ارتباط است. درنتیجه ما با یک پدیده فرهنگی مواجه هستیم و زلزله را علاوه بر مصیبت، یک پدیده فرهنگی نیز میبینیم و برای حل و کنترل عوارض ناشی از فاجعه طبیعی باید از امور و ابزار فرهنگی استفاده کنیم».
در ادامه نشست، نخستین پرسش ذوالفقاری از دکتر فاضلی به معنای دو مفهوم «مردمشناسی مردممدار و مردمنگاری مردممدار» اختصاص یافت و از ایشان خواست تا درباره این دو مفهوم توضیحاتی را ارائه کند.
دکتر فاضلی در ابتدای سخنان خود ضمن عرض سلام و خوشامد خدمت حاضران و عرض تشکر از گروه جامعهشناسی ایران، در پاسخ به این پرسش گفت: «دانشگاه و نهاد علم باید در دنیای جدید بیشتر تلاش کند تا علایق و موضوعات درگیر جامعه را در دستور کار جدی خود قرار بدهد. در گفتمان علم و گفتمان دانشگاه تا حدود زیادی فرم و محتوا از هم جدا شده است؛ اما در ادامه نهاد دانشگاه به خودآگاهی انتقادی رسید و در تلاش برای پیوند و تقویت فرم و محتوا اقدام نموده است. محتوا به معنای نیازهای خاص جوامع و فرم هم به معنای قالبهای هنری ادبی، فلسفی و ... است».
وی افزود: «چنانچه در کتاب «پشت دریاها شهری است» عنوان کردهام مردمشناس مردممدار دارای این معانی است: 1ـ دستور کارهایش علایق مردم باشد. 2ـ سبک روایت آن موردعلاقه و قابلفهم برای عام باشد.3ـ نگاهش باید انتقادی باشد.4ـ نهتنها علایق مردم بلکه گروههای دانشگاهی را هم به هم پیوند بزند. 5ـ بتواند کمک کند تا کارکردهای دانشگاه مثل ایجاد گفتگو تحقق پیدا کند و درنهایت دانشگاهیان بتوانند هویت تازه به معنای درگیر شدن با زندگی عمومی و نیازها و علایق مردم، پیوند خودشان را تقویت کنند».
پرسش دوم از دکتر فاضلی به اهمیت رشتۀ علوم اجتماعی و علوم انسانی و نقش این علوم در جامعه اختصاص داشت. دکتر فاضلی در پاسخ به این پرسش گفت: «علوم اجتماعی و انسانی عملاً نقشهای مهمی در جامعه ایفا میکنند اما این نقشهای ایفا شده به رسمیت شناخته نمیشود و گویی به چشم نمیآید و نامریی است. علوم اجتماعی و انسانی علومی هستند که در جامعه حضور دارند و از چند جهت به ایفای نقش در جامعه میپردازند. ازجمله نقشهای این علوم در جامعه میتوان به زبان بخشی واقعیت، ایجاد گفتگو، تعامل و ارتباط که از راه گفتگو، آرزو و خواستههای خود را بدون خشونت تحقق میبخشیم و یا آن را دنبال میکنیم و در نهایت صورتبندی مسائل جامعه برای فهم بهتر آنها اشاره کرد».
سپس ذوالفقاری با رجوع به متن کتاب، از کار علوم انسانی در جامعه پرسش نمود و دکتر فاضلی در پاسخ عنوان کرد: «مهمترین کار علوم انسانی «تسهیل و توسعه گفتگو» در زندگی اجتماعی است. درواقع وظیفه محقق علوم اجتماعی و علوم انسانی این است که صداها و سخنهای جامعه را بشنود و سپس آنها را تأویل و تفسیر کند و به آنها اعتبار و معنای تازه دهد و درنهایت بهصورت مفاهیم، گزارهها و ایدههای علمی و سنجیده از مجرای دانشگاه، سخنرانی و فضای مجازی آنها را ترویج کند».
وی ادامه داد: «از وظایف دیگر علوم انسانی این است که از راه ایجاد همنشینیها، مجاورتها و همدلیها زمینه شکلگیری خشونت عریان را کاهش دهد و این در هم شدنها حول محور علم و انتقال دیدگاه از راه جریان گفتگو به فرآیند صلح پایدار میانجامد».
مدیر نشست پرسش بعدی را اینگونه مطرح نمود: «در دوره کرونا علوم پزشکی یا روانشناسی نسخههای کوتاهمدت به انسانها ارائه میدهند. یعنی روشهایی دارند که در کوتاهمدت به کار مخاطب میآید. آیا علوم اجتماعی در بعد اهداف عملی خود میتواند نسخههای کوتاهمدت ارائه دهد یا ساختار و روش این علوم بهگونهای است که نمیتواند راههای کوتاهمدت پیشنهاد دهد؟
دکتر نعمتالله فاضلی پاسخ به این پرسش را اینگونه آغاز کرد: «زیگموند باومن میگوید در دنیا یک اتفاق بد در حال وقوع است و آن رواج کوتاهگویی است که این آفت بشر است. جامعه دانشگاهی باید به مبارزه با کوتاه گویی بپردازد. در زندگی انسانها بلندمدت، کوتاهمدت و میانمدت وجود ندارد. انسانها در زمان جاری و ساری هستند و همینالان که زندگی میکنیم هم گذشته را احیا میکنیم، هماکنون را زیست میکنیم و هم آینده را زندگی میکنیم. این کوتاه گویی خطرناک است زیرا واقعیت را برای ما وارونه جلوه میکند».
او افزود: «علوم انسانی و اجتماعی، علوم پیشگیری و بهداشتی هستند. سلامتی یک نیاز وجودی انسانی است. ما فضایی ایجاد کردیم که تولید، ثروت و بازار اولویت ما شده است. ما باید به گفتگوی انتقادی و هوشیاری انتقادی برسیم. ما باید از وضعیتی که خدای پول، خدای بازار، خدای ایدئولوژی و خدای قدرت بر بشر سلطه پیداکرده آشناییزدایی کنیم و راهحل این معضل، گفتگوی همهجانبه است».
محمدرضا ذوالفقاری پرسش بعدی خود از دکتر فاضلی را به لزوم پرورش «مردم نگاران فاجعه» و نقش «فاجعه نگاری» در جامعه اختصاص داد و دکتر فاضلی در پاسخ به این پرسش بیان کرد: «از کتابی با عنوان ایران در دوران قحطی نوشته یک توریست انگلیسی به نام ویلیام بریتل بنک که در سال 1249 ه.ش و در دوره ناصرالدینشاه، از ایرانِ زمان قحطی دیدن میکند و فاجعه آن زمان ایران را به قلم تحریر درآورده است متوجه میشویم که در قحطی سال 1249 که نیمی از جمعیت ایران جانشان را ازدستدادهاند جامعه ایران چه وضعیتی داشته است و انسانها چه واکنشی نشان دادهاند. ما از این منابع مستند که در آن برایمان گفتهشده باشد که انسانها چگونه درگذر زمان زندگی را زیست پذیر کردهاند خیلی کم داریم. فاجعه نگار یک فاجعه را به متن تبدیل میکند و این باعث میشود که واقعیت را بهتر درک کنیم».
در بخش دوم نشست ذوالفقاری، دبیر گروه جامعهشناسی ایران سخنان خود را اینگونه آغاز نمود: «شما راجع به «نیروهای تغییر» در جامعه ایران صحبت کردهاید و بیان داشتهاید که این نیروهای تغییر در جامعه ایران اغلب ویرانگر بودهاند. منظور شما از این نیروهای ویرانگر پدیدهها و بلایای طبیعی مانند زلزله، سیل، خشکسالی، طاعون و... بوده است. بهطور مثال اصلاحات عباس میرزا را نتیجه شکست ایران در برابر روسیه دانستهاید و یا اصلاحات امیرکبیر را در نتیجه بحران عظیم بهداشتی و سقوط قاجار و تشکیل دولت ملت مدرن را نتیجه بحران و قحطی ناشی از جنگ جهانی اول دانستهاید. لطفاً کمی درباره این نیروهای تغییر در ایران توضیح دهید».
دکتر نعمتالله فاضلی استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پاسخ گفت: «فجایع، نیروهای تغییر در جامعه بودهاند و عمدهترین تغییرات یک فاجعه در دو نظام حکمرانی و نظام دانایی صورت پذیرفته است. بهطور مثال قبل از حمله مغول به ایران، تخلص شاعران ما حافظ، سعدی، عاشق و ... بوده است ولی بعد از حمله مغول تخلص شاعران میشود "الاحقر" و سایر تخلصهای حقارت آمیز که بیانگر فاجعه بوده است».
ایشان در ادامه افزود: «اینکه بگذاریم فاجعه اتفاق بیافتد و تغییراتی ایجاد کند و ما کمترین عاملیت را داشته باشیم، در نهایت پیامدهای فاجعه برایمان سنگین خواهد بود».
وی اضافه کرد: «اگر در زمان بحران مورخان، فیلسوفان، اقتصاددانان و انسانشناسان آگاهانهتر، مسئولانهتر و با زبان خلاقانه صحبت میکردند امروز در کنار کشورهای اسکاندیناوی احساس توسعهیافتهتری داشتیم».
در ادامه مدیر نشست با طرح سؤالات و نظرات مخاطبان نشست، نظر یکی از حضار را اینگونه مطرح کرد: «به نظر میرسد با تجربه کرونا بهتر بود علوم انسانی و علوم اجتماعی در کوتاهمدت به موضوع وارد میشد و در ابتدای مواجه با بحران، آگاهیرسانی سریعتر انجام میشد».
دکتر فاضلی در پاسخ به نظر ارائهشده بیان داشت: «بنده این آگاهی را در مقاله خود شرح دادهام. این آگاهی دستکم از چهل سال پیش وارد علوم اجتماعی و انسانی شده است و این علوم با شرح دقیق نسبت به تخریب محیط زیست و از این قبیل مسائل هشدار داده است و علوم اجتماعی هیچ کوتاهی نکرده است».
پرسش بعدی که توسط حاضران آنلاین برنامه مطرح شد چنین است: «لطفاً نظر خود را درباره تأثیرات کرونا بر سواد عمومی را بفرمایید».
نویسنده کتاب فرهنگ و فاجعه پاسخ این پرسش را اینگونه بیان کرد: «هابرماس جایی و در جملهای میگوید «جامعه شروع به اندیشیدن کرده است». اگر تابهحال مورخان و فیلسوفان سؤالات جدی درباره انسان و جامعه میپرسیدند؛ اکنون انسانهای عادی نیز شروع به پرسش این سؤالات کردهاند. کرونا کمک کرده است که مردم عادی کمی درگیر شوند و تأمل کنند. باید به انسانها بگوییم که پول و موفقیت، زندگی ساز نیست. درست است هژمونی مصرف، سرمایه، بازار و سبک زندگی ما را احاطه کرده است اما کرونا موجب شده این هژمونی خدشهدار شود و اگر دوره کرونا ادامه پیدا کند این هژمونی کمرنگتر خواهد شد».
این استاد دانشگاه در ادامه افزود: «ما در این سالها به دیدن عادت کرده بودیم اما حالا شنیدن را نیز یاد میگیریم».
«آیا کرونا میتواند انگ اجتماعی باشد؟» آخرین پرسشی بود توسط مخاطبان برنامه مطرح شد.
دکتر نعمتالله فاضلی پاسخ به این پرسش را مثبت دانست و بیان کرد: «بله همه بیماریها میتوانند به یک انگ تبدیل شوند؛ بهخصوص بیماری کرونا که ویروسی قابلانتقال است و افراد در دوره این بیماری منزوی و در قرنطینه نگهداری میشوند و این مسأله خود میتواند بحرانزا باشد».
این نشست که از ساعت 20 آغازشده بود در دو بخش یکساعته برگزار شد و در ساعت 22 پایان یافت.