گروه جامعه شناسی سیاسی انجمن جامعه شناسی ایران، روز یکشنبه 12 مهرماه 94 نشست علمی با محوریت آشنایی با دیدگاه های نیکلاس لومان، جامعه شناس آلمانی برگزار کرد. دکتر محمدصادق مهدوی استاد تمام دانشگاه شهید بهشتی و عضو هیات علمی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی سخنران این نشست بود و در این جلسه به تشریح مقدماتی دیدگاه های این جامعه شناس آلمانی پرداخت.
متن سخنرانی دکتر مهدوی در نشست «آشنایی با دیدگاه های نیکلاس لومان» بدین شرح است * :
نیکلاس لومان در جامعه شناسی ایرانی مغفول واقع و به چند دلیل کمتر به او پرداخته شده است. اولین دلیل این است که نسل اول جامعه شناسان ما تحصیلکرده فرانسه و نسل دوم تحصیلکرده آمریکا هستند. دلیل دوم ناشناخته ماندن لومان در ایران این امر است که کسانی که جامعه شناسی را در آلمان خوانده اند، به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسند. بنابراین بخشی از جامعه شناسی، که در ایران تدریس میشود، جامعه شناسی فرانسوی و بخش دیگر جامعه شناسی جامعه شناسان آمریکایی است. علت سومی نیز درباره لومان وجود دارد و آن، این است که او به طور مشخص انسانی است که پیچیده مینویسد.
نیکلاس لومان یک جامعه شناس به طور خاص متکلف، پیچیده نویس و پیچیده گو است. من به واسطه آشنایی ای که از نزدیک با او داشتم باید به این نکته نیز اشاره کنم که لومان انسان بسیارجدی، بادقت و باحوصله بود. لومان درکل آدم پرحرفی نبود؛ او بسیار فکر می کرد و بسیار مینوشت. لومان ۷۰ کتاب و رساله مستقل و بیش از ۴۵۰ مقاله دارد. این آمار در حالی است که عمر علمی او ۳۲ سال است. او سال ۱۹۶۶رساله دکتری خود را می نویسد و تا ۱۹۹۸ که از دنیا رفت، این تعداد اثر را نوشته است. مهم ترین و آخرین کتابی که لومان سعی کرد همه تئوری ها و نظریه های خود را در آن مرور و کاربردی کند، باعنوان «جامعه جامعه»، متاسفانه هنوز به فارسی ترجمه نشده است.
لومان در معرفی خود دو ویژگی برای خویش قائل است؛ اولین ویژگی که از آن نام می برد، این است که نظریه پرداز سیستمی است. او در بیان ویژگی دیگرش خود را کانستراکتیویست (Constructivist) مینامد.
کانستراکتیویست به کسی گفته میشود که معتقد است شناخت انعکاس محض ذهن در عالم خارج نیست. یعنی شناخت عین عالم خارج نیست. به عبارتی کانستراکتیویستها معتقدند که فاعل شناخت در آن واقعیت تصرف میکند، بنابراین شناخت متفاوت میشود. هر کسی به واسطه تحصیلات، جامعه و موضوعاتی که از آن متاثر شده است، شناخت متفاوتی دارد. اگر شناخت انعکاس عالم خارج در ذهن بود، همه در علوم انسانی باید به یک گونه از شناخت می رسیدند. لومان معتقد است علت تنوع شناخت در علوم انسانی به دلیل تاثیر فاعل شناخت در موضوع شناخت است.
نظریه سیستمی
در توضیح نظریه سیستمی نیکلاس لومان باید به این نکته اشاره کرد که او در هاروارد به مدت دو سال شاگرد تالکوت پارسونز بود. بنابراین اگر بخواهیم بگوییم لومان از چه کسانی متاثر شده است، قطعا اولین آنها پارسونز است، اما او فقط از پارسونز تاثیر نپذیرفته است، بلکه منتقد پارسونز هم هست. به تعبیر دیگر معمولا رسم بر این است که مباحث از چیستی شروع میشود؛ اما لومان در ابتدای بحث خود از اختلاف سیستم و محیط سخن میگوید.
پارسونز در تئوری سیستم خود معتقد است اگر پدیدههای به هم مرتبط بتوانند به گونه ای با یکدیگر ارتباط برقرار کنند که کارایی مشخص و معینی داشته باشند، یک سیستم به وجود می آید؛ یعنی تئوری پارسونز بر یک جز و یک کل مبتنی است. پارسونز میگوید یک سیستم کلی وجود دارد که از اجزا و عناصری تشکیل شده است که هم خود آنها با یکدیگر رابطه کارکردی دارند و هم با همدیگر کارکرد جدیدی را به وجود میآورند؛اما کارکرد سیستم از کارکرد همه اجزا متفاوت است.
نیکلاس لومان برخلاف پارسونز از تفاوت صحبت میکند و میگوید مشخصه سیستم این است که با محیط خود متفاوت است؛ یعنی به جای اینکه از چیستی صحبت کند، از تفاوت صحبت میکند. در اینجا سوالی مطرح میشود مبنی براینکه محیط چیست و لومان پاسخ میدهد هر چیزی جز سیستم نباشد، محیط آن سیستم محسوب میشود.
عناصر سیستم
کوچکترین عنصر تشکیل دهنده سیستم از نظر لومان، ارتباطات است. نیکلاس لومان معتقد است این انسان نیست که ارتباط برقرار میکند؛ بلکه این ارتباطات است که ارتباط برقرار میکند. در نظریه سیستم لومان انسان هیچ جایگاهی ندارد و به عبارتی منهای فرد است. برخی منتقدان لومان به دلیل چنین دیدگاهی به او برچسب ضداومانیسم هم زده اند؛ اما لومان انسان را به جای دیگری وارد میکند. همانگونه که توضیح دادم، او معتقد است مهمترین ویژگی سیستم تفاوت آن با محیط است. لومان انسان را محیط سیستم اجتماعی میداند.
نیکلاس لومان در توضیح مهم ترین کارکرد نظام سیستمی میگوید که سیستم، پیچیدگیهای موجود در محیط را کاهش میدهد. او توضیح میدهد که کل جهان هستی، سیستم است و سیستم را به چهار دسته تقسیم میکند؛ دسته اول نظام اجتماعی است، دسته دوم نظام کنش متقابل است، دسته سوم نظام ماشینی است و دسته چهارم نظام ارگانیسیستی است. او معتقد است پیچیدگی، قلمرو و حیطه شمول موضوعاتی که در یک سیستم قرار میگیرند، کمتر میشود.
نکته دیگر این است که سیستم اجتماعی لومان از دید خود او فراتئوری نامیده میشود. دلیل آن را نیز این مساله میداند که در بسیاری از علوم کاربرد دارد. وجه بسیار مهم تئوری لومان این است که میگوید شناخت جامعه یا نظریه سیستم باید از درون صورت گیرد، نه از بیرون.