1 8«وضعیت طبقه متوسط در جامعه ایران» موضوع نشست گروه علمی- تخصصی جامعه شناسی سیاسی بود که روز دوشنبه مورخ پنج اسفندماه 1392 و با حضور دکتر حمیدرضا جلایی پور، دکتر محمد حسین بحرانی و دکتر محمد سالار کسرایی برگزار شد.

دکتر محمدسالار کسرایی، مدیر گروه جامعه شناسی سیاسی، در ابتدای این نشست گفت: تبیین و بررسی طبقه متوسط در جامعه ایران، در این جلسه از نظر زمانی محدود به سه دهه اخیر خواهد بود. با وجود این بیشتر اظهارات مطرح شده در این نشست، پیرامون 10 سال گذشته و نقش طبقه متوسط در تحولات اجتماعی و سیاسی اخیر است.

دکتر حمیدرضا جلایی پور با تاکید بر اینکه طبقه بندی یک بحث اساسی و مهم در جامعه شناسی است، به بیان نکاتی درباره طبقه بندی و قشربندی اجتماعی در ایران پرداخت و گفت: من نگاهی ترکیبی و در واقع نو وبری به این موضوع دارم با یک دید تحلیلی – سنخی روش طبقه بندی را تحلیل می کنم.

وی سپس درباره وضعیت طبقه در ایران چنین سخن خود را ادامه داد: ما در ایران با طبقات گوناگونی مواجهیم البته نه آن طبقاتی که مارکس می گوید. در ایران این طبقات بسیار درون هم هستند و در عین حال سیالند و همواره در دوره های مختلف تاکید شده که بخاطر مسائل متعددی نظیر پاسداشت عدالت اجتماعی، توجه به وضعیت قشربندی مهم است زیرا هم پتانسیل‌های مثبت دارد و هم موانعی درون این قشربندی‌ها برای جامعه وجود دارد. این مسائل باعث می‌شود که موضوع قشربندی به لحاظ جامعه شناختی خیلی مهم باشد و به همین خاطر باید مورد توجه مسوولان، دانشگاهیان و شهروندان قرار بگیرد.

عضو هیات علمی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه همه افراد یک جامعه نمی توانند از یک کالا استفاده کنند یعنی هر فردی از یک نوع خاص کالا استفاده می کند، خاطرنشان کرد: افراد درون هر جامعه ای با هم فرق دارند و این تفاوت در پیگیری خواسته هایشان نیز دیده می شود؛ زیرا در هر جامعه ای، اطلاعات، امکانات و حتی امور زیباشناسانه به صورت نابرابر توزیع شده است و این وضعیت متفاوت در برخورداری، در هر جامعه ای با مکانیزمهایی تثبیت می شود اما هرگز دائمی نیست بلکه در هر دوره ای، تغییر میکند و این امر نیز بدین خاطر رخ می دهد که قشربندی اجتماعی، متصلب نیست و پویاست. یعنی اول نهادینه می شود و بعد تغییر می کند. پس قشربندی در هیچ جامعه ای ثابت و پایدار نیست.

جلایی پور در ادامه به وجود سه دیدگاه درخصوص قشربندی اشاره کرد و گفت: یک دیدگاه، جامعه را ناگزیر از قشربندی می داند. دیدگاه دیگری،از منظر تضاد به قشربندی می نگرد و موضعی منتقدانه دارد و سومین دیدگاه نیز تلفیقی و همان رویکردی است که مورد توجه این جامعه شناس قرار دارد.

وی با اشاره به رویکرد مارکس که رویکردی انتقادی نسبت به قشربندی اجتماعی داشت، گفت: آنچه مارکس درباره طبقه اجتماعی می گوید به معنای گروه است اما درباره ایران شاید به این معنا، بتوان گفت که ما فاقد طبقه اجتماعی هستیم لذا اگر بخواهیم طبق دیدگاه وبری موضوع را مطرح کنیم، می توان گفت که در ایران، دارای طبقات هستیم؛ بعد از آن طبقات اقتصادی داریم و سپس طبقات سیاسی و دست آخر هم، طبقات فرهنگی داریم. در خوشبیانه ترین حالت، با معیار اقتصادی، هفت درصد مردم در طبقه بالا جای دارند و هفت درصد صاحبان سرمایه و ثروتند. نکته دیگر اینکه در جامعه ایران، تنوع زیادی در طبقه متوسط داریم و این هم با آمار و داده قابل درک است. البته این تنوع طبقه در طبقه پایین هم دیده می شود.

جلایی پور همچنین افزود: درباره طبقه متوسط اگرچه آمارها نشان می دهد حدود 60 درصد جمعیت ایران در طبقه متوسط قرار دارند اما تا جایی که من متوجه شده ام، مواد تشکیل دهنده این طبقه، از چندین لایه تشکیل شده یعنی پر از تکثر است.

وی سپس در توضیح این تکثر، اولین طبقه را طبقه سنتی عنوان کرد و درباره سبک زندگی این طبقه گفت: سبک زندگی مذهبی اعضای این طبقات، تا حدود زیادی با معیشتشان ترکیب شده است؛ این طبقه به خصوص در شهرستانها دیده می شود و آمارهای فعلی نیز می گویند که این طبقه در حال کوچک شدن است یعنی الان حدود 40 درصد این گونه اند اما سی سال قبل، درصد بیشتری داشتند؛ یعنی مقدار درصد نسبت به کل جمعیت، در حال کاهش است.

طبقه متوسط جدید، دومین طبقه ای بود که جلایی پور در توصیف آن گفت: این طبقه چندین لایه دارد و آنها هم با یکدیگر فرق دارند و سوال این است که اینها را چطور می شود در یک طبقه قرار داد زیرا در این طبقه، یک لایه متشکل از اعضای حرفه ای – خدماتی داریم نظیر پزشکان، مهندسان و حتی تعمیرکاران متخصص خودرو. لایه دوم هم طبقه متوسط اداری است که همگی، آنها را می شناسیم و می توان گفت که از هر 2 نفر، یک نفر اداری است. البته این قشر و گروه هم لایه به لایه است یعنی بالا و پایین دارد. سومین طبقه این رده نیز، طبقه بوروژای مستغلات است که این طبقه حتی در شهرهای مرزی نظیر سراروان و اشنویه قابل مشاهده است.

وی همچنین در ادامه گفت: متوجه شده ام که یک طبقه دیگر در روستاهای ایران است و من آنان را «بوروژوازی زمین فروش» می نامم. طبقه تولید کننده که مثلا هرگاه در کار تولیدش اخلال به وجود آمده مجبور شده از چین کالا وارد کند و همچنین طبقه متوسط رانتی – دلالی، از دیگر لایه هایی هستند که در طبقه متوسط جدید ، جای دارند.

به گفته این استاد جامعه شناسی، سومین طبقه در ایران، طبقه فرهنگی است که شامل سه بخش است: 1- گروه منزلتی فرهنگی (مانند روحانیون) 2- طبقه منزلتی ( که نهایتا 10 درصد جمعیت کل را تشکیل می دهند) 3- گروههای قومی و اقلیتی ( که اینها متمایز از بقیه بوده و نوعی قشربندی را تشکیل می دهند)

دیگر سخنران این نشست، دکتر محمد حسین بحرانی بود که کتابی تحت عنوان «طبقه متوسط و تحولات سیاسی در ایران معاصر» به رشته تالیف درآورده است. او با تاکید بر اینکه تعریف خاصی از طبقه متوسط دارد، گفت: « بنده طبقه متوسط را به این معنا در نظر گرفته ام که وارد کنش سیاسی شده باشد. در غیر این صورت عنوان قشر را برای سایر گروههایی که فعالیتهای اقتصادی یا اجتماعی دارند، به کار می برم.

3 7این جامعه شناس در خصوص وضعیت طبقه متوسط در ایران گفت: بر اساس تعریفی که ذکر کردم، مصداق ظهور و بروز طبقه متوسط در ایران را در پنج مقطع تاریخی قابل بیان می دانم زیرا در این مقاطعی که ذکر خواهم کرد، کنش های سیاسی صورت گرفته است.

وی سپس با بیان اینکه اولین شکل طبقه متوسط در جریان جنبش مشروطه خود را نشان داد، چهار مقطع بعدی را دوره منتهی شدن به جنبش ملی نفت، رویداهای سال 20، حوادث سال 42 ؛ سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و سرانجام از زمان رحلت امام خمینی به بعد، عنوان کرد.

بحرانی در ادامه، اشاره ای مختصر هم به کنشهای این دوره ها داشت و درخصوص اینکه دیدگاهش درباره دانشجو چیست و آیا آنان در نظر وی، جزو طبقه متوسط محسوب می شوند، گفت: دانشجویان را نمی توان جزو طبقه متوسط دانست زیرا کنش سیاسی آنان محدود به دوران دانشجویی و بدین لحاظ مقعطی است. ‌همچنین اکثر این دانشجویان پس از اتمام دوره دانشجویی، هیچ گونه فعالیت سیاسی ندارند.

در ادامه این نشست، جلایی پور در بخشی دیگری از سخنان خود، طبقه متوسط را طبقه ای چموش دانست که بازیگوشی های خاص خود را دار و گفت: در ایران حدود 20 سال است که طبقه پایین و طبقه متوسط رو به پایین، خودشان را در انتخابات نشان می دهند و همین چموشی خود را به رخ می کشند. همچنین در اغلب لایه های طبقه متوسط، رفتار و عقلانیت ابزاری دیده می شود و بدین لحاظ، طبقه متوسط ایران کاملا مدرن است یعنی رفتارهای اخلاقی دارند. البته جلایی پور در عین حال تاکید کرد که این طبقه را فربه نمی بیند؛ ضمن اینکه کلیشه های رایج در خصوص طبقات را هم قبول ندارد؛ کلیشه هایی نظیر اینکه طبقه پایین شورشی است و طبقه متوسط مدرن!.

او در خصوص نحوه تعامل و کنش طبقات گفت: این نکته را قبول دارم که طبقه بالا می خواهد وضع موجود را حفظ کند و حتی فراتر از قانون اساسی برود. بر این اساس حتی معتقدم در ایران طبقه دیگری هم وجود دا رد که متوسط رو به بالا بوده و خیلی دوست دارد که خواسته طبقه بالا را تحقق ببخشد. اما در همین طبقه بالا، افرادی هستند که به طبقات و لایه های پایین هم نگاه می کنند و نگران وضع لایه های پایینی نیز هستند.

جلایی پور در خاتمه بحث خود با اشاره به اینکه در طبقه متوسط نوعی آشفتگی و نابسامانی هم دیده می شود، رعایت بوروکراسی و اصلاح نظام اداری ایران از طریق حرکت به سوی شایسته سالاری را، تنها راه کاهش این نابسامانی ها دانست و تصریح کرد: التزام به لوازم مردم سالاری بنیادی ترین تحرک اجتماعی است لذا اگر پویشهای مدنی دیده شده و شنیده شوند، نظام قشربندی رشد می کند و متصلب نخواهد ماند. مثل جنبش وال استریت که چون شنیده شد، اتفاقا به نفع باراک اوباما تمام شد زیرا باعث شد تا چهل میلیون نفری که محافظه کاران مخالف بیمه شدنشان بودند، بیمه شوند.

نکته آخری که این جامعه شناس سخنانش را با آن به اتمام رساند، ذکر این مطلب بود که در ایران میلیونها "فردیت" وجود دارد که هر یک عقلانیت ابزاری دارند و خیلی ها این را درک نکرده و نمی خواهند باور کنند که سنجش گری و عقلانیت ابزاری همه لایه های طبقه متوسط ایران، بسیار افزایش یافته است.

در خاتمه نشست دکتر کسرایی با اشاره به اینکه نقش دولتها در شکل دهی طبقات و ایجاد طبقات متوسط چیست، به حاضران وعده داد گروه جامعه شناسی سیاسی ادامه این مبحث را برای برنامه های آتی، ‌تدارک خواهد دید.