بی تا مدنی*

نسبت جامعه شناسی تفسیری باتصویری2گروه جامعه شناسی تفسیری نشست روز یکشنبه مورخ 29 فروردین ماه 1395 خود را به بررسی «نسبت میان جامعه شناسی تصویری با جامعه شناسی تفسیری» اختصاص داد و در آن محمد مهدی عرب نژاد به سخنرانی پرداخت.

در ابتدای این نشست، دبیر گروه با اشاره به نکات روش شناختی پارادایم تفسیری و نمود آن در آنچه هربرت جی بلومر شیوه «فرود به زمین» از آسمان مفاهیم انتزاعی می نامد و تأکید دکتر تنهایی بر رجوع مستقیم و پدیدار شناسانه به واقعیت [1]، اتخاذ راهبردهای کیفی متناسب با موضوع پژوهش نظیر مشاهده مشارکتی، مصاحبه عمیق، استقراء، روش کنش پژوهانه[2] در گردآوری داده ها و مستندات، تا بدانجا اشاره کرد که نقش جامعه شناسی تصویری[3] می تواند به عنوان یک مهارت روزآمد و بلکه یک ضرورت کارآمد، در پژوهش به مثابه کنش، پر رنگ شود.

در ادامه محمد مهدی عرب نژاد، مستند ساز و دانش آموخته مردم شناسی، نسبت میان جامعه شناسی تصویری با پارادایم تفسیری را عمدتا در سه وجه شرح و بسط داد:

1-مشترکات یا مشابهت ها

2- وجوه افتراق

3- نقاط استقلال دو حوزه از یکدیگر

وی با تأکید بر کارکرد دوربین به مثابه ابزار پژوهش، عکاس و عکس به عنوان سوژه و ابژه، نگاه موشکافانه به پژوهش شونده در آن سوی لنز، پشت صحنه به معنای گافمنی واژه، نگاه به پنجره‌های مشبک خرده فرهنگها، نه فقط از دریچه تنگ عناصر فرهنگی غالب یا یک پارادایم خاص، با وجوه مشترک دو حوزه آغاز کرد.

او سپس با ذکر تاریخچه عکاسی در ایران و نشیب و فرازهای پیموده اش، نمونه هایی از این واقعیت را نشان داد که تصویر بیش از هزاران واژه سخن برای روایتی روا دارد.

عرب نژاد پیامدهای عکاسی اجتماعی و ابعاد گسترده آن را در حوزه جامعه شناسی در فیلم، رسانه و فضاهای مجازی، در اشتراک، افتراق و در تخالف با پارادایم تفسیری بیان کرد.

او به پهنه گسترده جامعه شناسی تصویری در جاهایی اشاره کرد که فراتر از مصادیق مکتبی و پارادایمی یک رشته خاص میرود.

جلسه با پرسش و پاسخ حضار تا ساعت 17 به پایان رسید.

*تهیه گزارش

 


[1]“back to the things”

[2]abductionism

[3]visual sociology