در این نشست «جامعه شناسی اخلاق» که روز دوم، چهارمین همایش ملی پژوهش اجتماعی فرهنگی در جامعه ایران (چهارشنبه 6 دی ماه 96) برگزار شد 5 سخنرانی ارائه شد.
اولین سخنرانی با عنوان «بحران اخلاقی با تکیه بر داده های جمع آوری شده از شهروندان تهرانی» بود. دکتر فریبرز بیات محقق و سخنران این مقاله با ارائه برخی ادلههای تجربی و اسنادی گفت: طي دهههاي گذشته به دليل تحولات سريع اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي در جامعه ما، نظام اخلاقي دستخوش دگرگوني شده است. شيوع دروغ، تظاهر، تقلب، تخلف، فساد، رشوه، اختلاس، قانونگريزي، تبعيض، بيانصافي و بيعدالتي در جامعه با وجود تراكم قوانين و تشديد مجازاتها، تعدد نهادهاي نظارتي و كنترلهاي رسمي و غيررسمي و در همان حال فوران ادبيات اخلاقي در منابر، مساجد و رسانهها، همه و همه گواهي بر وضعيت بحراني اخلاق در جامعه ايران است. وضعیت کنونی به گونهایست که گويي قواعدي وجود ندارد كه به نفع طلبيها و خودخواهيها لگام بزند و جامعه دچار نوعي بيهنجاري يا آنارشي اخلاقي شده است و يا اگر قواعدي هم وجود دارد اقتدار، اعتبار، مشروعيت و مطلوبيت خود را از دست داده و بنابراين فاقد قدرت تعيينكنندگي نسبت به كنشها و رفتارهاست.
سپس دکتر رضا رستمی خزاعی با مقاله «تک ساحتی بودن نظام اخلاقی در شهرداری تهران»، به طرح این سئوال پرداخت که وقتی صحبت از اخلاق شهری میکنیم دقیقاً مراد و مقصود ما چیست؟ آیا منظور صرفاً اخلاق عمومی شهری مانند؛ راستگویی شهروندان، اعتماد اجتماعی، روامداری و تساهل و تسامح اجتماعی است و یا آنکه سطوح دیگر اخلاق به مانند اخلاق مدنی مانند؛ پاسخگویی اجتماعی و مسئولیتپذیری اجتماعی و اخلاق حرفهای شهری مانند؛ استاندارهای رفتار اخلاقی کارکنان شهرداری در تعامل و مواجهه با شهروندان نیز مد نظرمان است؟
وی در ادامه با مقایسه تطبیقی منشور اخلاقی شهرداری تهران، راچستر آمریکا و استانبول ترکیه به تک ساحتی بودن نظام اخلاقی سازمان شهرداری تهران اشاره کرد و گفت: آنچه که در این مقایسه تطبیقی به دست آمده، مؤید آن است که ستاد طرح تکریم مردم و جلب رضایت ارباب رجوع شهرداری تهران به عنوان متولی تدوین منشور اخلاقی کارکنان شهرداری تهران، عملاً مقصود و مراد از اخلاق شهری را در دو سطح بیشتر اخلاق عمومی و تا اندازهای اخلاق مدنی محصور نگاه داشته و صرفاً به بیان گزارههای کلی اخلاقی بسنده نموده است. این در حالی است که در تجربه جهانی، با پرهیز از کلیگویی، پیش از طرح مباحث در نظامنامه اخلاقی، به تعریف عینی و دقیق مفاهیم حتی به ظاهر ساده آن نظامنامه پرداخته میشود.
در بخش دیگر از این نشست دکتر زینب محمودآبادی به «تحلیل اجتماعی اخلاق در مترو شهر تهران با عنوان بی تفاوتی زیرزمینی» پرداخت و گفت: تهران شهری است که افراد دائما در معرض محرک های منفی نظیر ترافیک، آلودگی صوتی، آلودگی هوا، خشونت بین فردی، آسیبهای اجتماعی، فقر در شهر و ... قرار میگیرند.انسان کلانشهرنشین برای اینکه بتواند از خودش محافظت و دفاع نماید، بیعاطفه، پیچیده، سرد و وازده میشود. زیرا محرکهای منفی کلان شهر، بیشتر از آن هستند که عقل بتواند واکنش نشان دهد و این مسئله باعث میشود که فرد در شهر نسبت به دیگران «نقش غریبه» را اتخاذ کند.
وی افزود: در شهر تهران، میتوان گفت یکی از پرتنشترین مکانها، بخصوص در زمان اوج رفت و آمد، مترو است، زیرا در مترو تراکم جمعیتی، شکسته شدن حریم فاصله، سرعت بسیار، ترس از آتش سوزی و یا از ریل خارج شدن، ترس از فشار جمعیت، ترس از جا ماندن از ایستگاه مورد نظر، ترس از آسیب دیدن در اثر تکانهای ناگهانی، ترس از شاکی شدن دیگران و ... و به طور مدام محرکهای منفی به افراد وارد میشود.
او در جمعبندی بحث خود گفت: نتایج این مطالعه نشان میدهد که مسافران مترو سعی میکنند که با استفاده از تکنیک فاصله گذاری اجتماعی، فاصله خود را از دیگران بیشتر حفظ کنند و بیشتر در نقش غریبه فرو روند تا آسیب روانی و ذهنی کمتری ببینند.
در سخنرانی چهارم دکتر شهلا خلفی به ارائه مقاله ای با عنوان «تعارض در هنجارهای اخلاق علمی دانشجویان دکتری» پرداخت. این محقق اجتماعی، با تکیه بر نتایج پژوهش خود گفت: بین ترجیحات نظری و رفتاری اخلاق علمی دانشجویان دکتری تعارض بالایی وجود دارد که 83.68 درصد آنان، دارای تعارض بیش از 40 درصد میباشند و فقط 16.33 درصد دانشجویان در ترجیحات نظری و رفتاری مربوط به اخلاق علمی دارای انطباق بیش از 60 درصد می باشند. بین انتظارات بین نقشی جایگاه دانشجویی تعارض وجود دارد، بین تعارض هنجارهای نظری و رفتاری اخلاق علمی و تعارض نقش رابطه وجود دارد و نیز بین انتظارات درون نقشی و برون نقشی دانشجویان دکتری تعارض وجود دارد و بیشترین تعارض بین انتظارات درون نقشی با برون نقشی دانشجویی در مورد انتظارات پدری و مادری و همسری اتفاق افتاده است.
در آخرین سخنرانی، دکتر غلامرضا مقدم در مقالهای با عنوان «مرور انتقادی بر مطالعات انجام شده در حوزه اخلاق» به نقد روششناسانه پژوهشهای انجام شده در حوزه اخلاق پرداخت و گفت: در این مطالعه اعتبارسنجی تحقیقات انجام شده از حیث رعایت و پایبندی به «اصل عینیت» در معانی «مطابقت با واقع»، «فراغت از ارزشها و باورهای فردی» و «داوری همگانی» مورد توجه قرار گرفته و در پی پاسخ به این پرسش است که «آیا یافتههای موجود بازتاب مناسبی از واقعیت وضعیت اخلاق در جامعه ایران را به نمایش میگذارند؟»
او ادامه داد: یافته های این پژوهش نشان میدهد، تحقیقات انجام شده بالاخص آنها که با روش کمّی انجام شده است در بخش عملیاتیسازی مفاهیم و متغیرها عمدتاً اصل عینیت را نقض کرده و به ذهنیت گرایی سوق پیدا کردهاند. دلیل اصلی این انحراف نیز یکسان پنداشتن «نظرات واحد تحلیل و سطح مشاهده» با «وضعیت واقعی اخلاق در جامعه» است. به بیان دیگر عمده محققان علیرغم تلاش برای پرهیز از دخالت دادن نظرات خود، نظرات واحد تحلیل (فرد) را با طرح پرسشهایی ساده در مورد وضعیت اخلاق در جامعه مبنای گردآوری و تحلیل دادهها قرار دادهاند. در حالی که میبایست با طرح سوالات دقیق و قرار دادن واحد تحلیل در موقعیتهای نزدیک به واقعی، وضعیت اخلاق در نزد فرد مصاحبه شونده را استخراج کرده و از تجمیع یافتههای حاصل از مطالعه یکایک افراد مورد مطالعه و راه یافته در نمونه، دست به تعمیم آماری میزدند. لذا بنابر یافته های پژوهش حاضر بسیاری از فرضیههای تأیید شده و گزارههایی که از سوی محققان ارایه شده، بیانگر امر واقع در باب اخلاق در جهان خارج نمیباشند و ساده انگاری در طراحی گویهها و سوالات پرسشنامه محققان را در دام ذهنیت گرایی جمعی انداخته و ذهنیات و نظرات جمعیت آماری تحقیق جایگزین ذهنیت محقق ساخته است. وی در پایان استفاده از روش های کیفی چون پدیدار شناسی، تحلیل روایت و داستان زندگی و حتی استفاده از موقعیتهای دو راهیهای اخلاقی را جایگزین مناسبی برای بررسی وضعیت اخلاقی عنوان کرد.
در پایان این نشست حاضرین با طرح سئوالاتی، بخشی از نشست را به بحث و گفتگو گذراندند.