49علی نوری*

نشست «بررسی پیامدهای ناقص سازی جنسی زنان در ایران» در تاریخ 20 تیر1394 در سالن جلسات انجمن جامعه شناسی ایران واقع در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.

دکتر نازی اکبری به عنوان سخنران نخست این نشست با اشاره به مساله ختنه زنان گفت: بهتر است از واژه قطع عضو استفاده کنیم نه ختنه، زیرا با به کار بردن واژه ختنه به این کار مشروعیت می دهیم و با عملی که درباره مردان انجام می شود مقایسه خواهد شد که بعد شرعی و مذهبی دارد. اما قطع عضو عمق فاجعه را معلوم می کند.

این روانشناس اجتماعی ادامه داد: در سایت سازمان جهانی بهداشت، آماری آمده مبنی بر این که 150 میلیون زن در کل دنیا این قطع عضو را تجربه کرده ‌اند و سالانه دو تا سه میلیون دختر در دنیا این موضوع را تجربه می‌کنند که اغلب آنها 5 تا 10 ساله هستند.

وی ریشه قطع عضو زنان را در سنت دانست و گفت: این موضوع در مذهب ریشه ندارد زیرا این عمل پیش از اسلام رواج داشته و در مذاهب مختلف انجام می‌شود. بنابراین می‌توان ناقص ‌سازی جنسی زنان را یک کار فرهنگی دانست که نیازمند انجام اقدامات فرهنگی است.

دکتر اکبری همچنین به انجام چنین عملی در کشوری پیشرفته مانند انگلستان اشاره کرد و گفت: به دلیل مهاجرت‌ هایی که صورت می‌گیرد، در کشوری مانند انگلستان نیز قطع عضو زنان صورت می‌گیرد و هم اکنون 66هزار زن با عواقب ناقص سازی در انگلستان زندگی می کنند. اما در آنجا از سال 2003 به عنوان جرم سنگین معرفی شده که 14 سال زندان به همراه خواهد داشت، ضمن اینکه انجمن ملی جلوگیری از خشونت علیه کودکان پیگیر مواردی است که در خطر این موضوع قرار دارند.

وی درباره عواقب قطع عضو جنسی زنان نیز گفت: مرگ در اثر خونریزی، عفونت ادرار، انسداد مثانه، از دست دادن میل جنسی، زایمان غیرعادی، نازایی در اثر عفونت، انتقال بیماری ‌هایی از جمله ایدز، افسردگی، کابوس، وسواس، احساس انزوا و طردشدگی تنها بخشی از مشکلاتی است که این عمل سنتی برای زنان به همراه دارد . وی افزود: در سومالی صد درصد زنان قطع عضو می شوند که در سال 2007 یک سوم از زنانی که در این کشور قطع عضو شدند، جانشان را از دست دادند.

در ادامه نشست دکتر احمد بخارایی به عنوان سخنران دوم درباره فلسفه اخلاق جنسیتی مطالبی را بیان کرد . این استاد جامعه شناس به توضیح اصول اخلاقی پیشا عرفی و عرفی پرداخت و گفت: باید هر عملی را باید در زمینه خودش بررسی کنیم، مانند سوزاندن زنان در هندوستان که مطابق عرف آن جامعه است و نوعی ارزش می باشد.

وی افزود در فلسفه اخلاق جنسیتی با 7 مقوله مواجه هستیم :

  1. اخلاق گوهرین: زنان با مردان برابرند یا برترند.
  2. فرا اخلاق: اهمیت تجربه زنان در بستر جنسیت. اخلاق مردانه فردگرا ولی اخلاق زنانه رابطه گراست، اخلاق زنانه به دنبال تسکین دردها فراتر از عدالت است.
  3. تاریخ اخلاق: سوگری مردانه و تحت سیطره بودن اخلاق توسط مردان
  4. معرفت شناسی و متافیزیک : بر ساخته بودن معرفت
  5. جامعه شناسی و روان شناسی: سیطره مردان بر زنان در نظام پدر سالاری، حمایت دانش پژوهی عرفی از پدرسالاری، سوگیری مردانه لیبرالیسم، اجبار زنان در درست انگاشتن متون مردانه. تأکید اخلاق مردانه بر جدایی، تمایز فرهنگ مردان و زنان، شکل گیری شخص در ظرف اجتماع
  6. الهیات: تصور خدا به صورت مردانه، زن عامل گناه نخستین
  7. زیست شناسی: جنسیت ریشه ستم دیدگی زنان

وی سپس به تشریح سه نوع اخلاق فمینیستی و ارتباط آنها با موضوع پرداخت:

  1. اخلاق فمینیستی حداقلی: فمینیسم لیبرال
  2. اخلاق فمینیستی متعارف: فهم جهان ، مشروط به چشیدن طعم مراقبت از دیگران است. مراقبت نقطه مقابل سلطه است.
  3. اخلاق فمینیستی بنیادستیز

بنابراین پدیده ناقص سازی باید با دید فرهنگی مورد بررسی قرار گیرد و عرفی درباره آن بحث شود در حالی که در حالت پیشا عرفی باب گف و گو بسته ست و احکام هنجاری ثابت تجویز می شود که امکان تغییر و منطقی شدن ندارد.

در ادامه این جلسه سخنران بعدی، رایحه مظفریان مکارمی، با بیان این که هر 11 ثانیه یک دختر در دنیا ختنه می‌شود، گفت: سه واژه مثله کردن، ناقص ‌سازی جنسی زنان و ختنه دختران برای این عمل به کار می‌رود که تکیه بر هرکدام از این واژه‌ ها با توجه به منطقه ‌ای که این کار در آنجا رواج دارد می‌تواند از لحاظ اجتماعی، مذهبی و قانونی به ما این امکان را بدهد که مانع انجام چنین عملی شویم.

این محقق و کنشگر اجتماعی با بیان اینکه بر اساس کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت، ناقص ‌سازی جنسی زنان نوعی معلولیت به حساب می ‌آید که در ایران نیز پذیرفته شده است، به مواد 664، 706، 707 و 708 قانون مجازات اسلامی اشاره کرد که با استناد به آنها می توان مانع ناقص سازی جنسی زنان گردید.

وی گفت: لازم است این آگاهی ‌بخشی انجام شود که اسلام به هیچ وجه ختنه دختران را توصیه نمی ‌کند و این کار میراث اعراب نیست. ناقص ‌سازی جنسی دختران عملی سنتی است که به مذهب خاصی ارتباط ندارد و در جایی از قرآن به ختنه زنان اشاره نشده است. همچنین اجماعی در این زمینه از سوی علمای دینی وجود ندارد و با وجود برخی موافقت‌ ها، مخالفت‌ هایی نیز با آن صورت گرفته است که در ممنوعیت این عمل می‌توان به آن استناد کرد.

رایحه مظفریان با انتقاد از این که درباره این موضوع حتی در نشست‌ های تخصصی بحث نمی‌شود، گفت: می‌گویند این کار مخفیانه انجام می‌شود؛ اما این دلیل خوبی برای پیگیری کردن و آگاه ‌سازی مردم نیست. می‌گویند در شهرهایی با جمعیت کمتر از دو هزار نفر انجام می‌شود؛ اما این هم دلیل خوبی برای پنهان ‌کاری نیست و شعار ما این است که حتی یک قربانی هم زیاد است. می‌ گویند نمی‌توان مانع انجام این کار شد؛ در حالی که تجربه نشان داده می‌توان افراد جامعه را به سمتی که مد نظر است سوق داد همانطور که پیش از دهه 70 دایه‌ ها را در سراسر کشور آموزش دادند که هیچکس زایمانی در خانه انجام ندهد.

این فعال اجتماعی همچنین از ارائه طرحی به معاونت امور زنان خبر داد و اعلام کرد: امیدواریم این طرح که درباره اعمال مغایر سلامت دختران زیر 18 سال است اجرایی شود، دولت بپذیرد که چنین موضوعی در حال انجام است، آمارها به یونیسف اعلام شود و بتوانیم برای فعالیت‌ های آگاهی بخشی مبنی بر متوقف کردن این کار از تسهیلات یونیسف برخوردار شویم.

به گفته او، در شش استان ایران، اثرات و رد پای ناقص ‌سازی جنسی زنان به نسبت‌های مختلف ثبت شده است؛ هرمزگان، لرستان، ایلام، کرمانشاه، آذربایجان غربی و خوزستان. مظفریان با بیان این که در قشم به دلیل اعتقاد به کلیشه‌ های جنسیتی، 83 درصد ختنه زنان گزارش شده است، گفت: پیشوایان دینی، زنان و دایه ‌ها و کادر علوم پزشکی از مهمترین مواردی هستند که می‌توانند در کاهش و متوقف‌ سازی این موضوع دخیل باشند.

رایحه مظفریان همچنین گفت: عده ‌ای می‌گویند ناقص ‌سازی جنسی زنان در ایران کاهش داشته، در حالی که نه می‌توانیم بگوییم کاهش داشته و نه افزایش چرا که پژوهش‌ های کمی در ایران صورت گرفته و نیازمند این هستیم که کار دانشگاهی،‌ آماری و تحقیقی بیشتری در این زمینه صورت بگیرد تا بتوان گفت شاهد افزایش ختنه دختران هستیم یا کاهش آن؟

سپس لیلا، یکی از قربانیان ناقص‌ سازی جنسی در این باره گفت: من از جامعه‌ ای کاملا سنتی آمده ‌ام که ختنه دختران در آنجا به نام مذهب انجام می‌شود. تحصیلات زیادی ندارم اما تقریبا ده سال پیش، هنگامی که کتابی را می‌خواندم که در آن نوشته شده بود 2000 سال پیش زنان را در اروپا ختنه می‌کردند، با خودم فکر کردم پس چرا وقتی این کار در آنجا هم انجام می‌شده، به نام اسلام، با ما چنین کاری می ‌کنند؟

لیلای 48 ساله که با لباسی سنتی در این نشست حاضر شده بود، ادامه داد: از آنجا تحقیقات من شروع شد، با دوستی که این کتاب را به من داده بود تماس گرفتم و گفتم در منطقه ما این کار رایج است و همه دختران ما باید ختنه شوند چرا که بر اساس سنت، به این کار تیغ مسلمانی می‌گویند و اگر این کار را نکنیم، نجس و حرامی خطاب می‌شویم.

او شروع به آگاه‌سازی زنان محله ‌اش می‌کند و در این راه البته با مخالفت‌ هایی هم روبه ‌رو بوده است. او در توضیح این مخالفت ها گفت: شوهرم، خانواده‌ و آشنایانم می گفتند چرا این کار را می‌کنی. حرف ‌های زیادی پشت سرم زده شد اما من با دایه ‌ها صحبت می‌کردم و زنان محله را آگاه می ‌کردم. بسیاری از زنان می‌ گفتند شوهرانشان اصرار دارند که این کار درباره دخترانشان حتما انجام شود اما به آنها می‌ گفتم ختنه ربطی به اسلام ندارد و مسلمانی به آموزش شیوه زندگی است.

لیلا که از موثر بودن فعالیت ‌هایش در این سال‌ها در محله و شهرش اظهار رضایت داشت، گفت: موفق شده‌ ام خانواده‌ هایی را که با آنها زندگی می‌ کنم و در کنارشان هستم متقاعد کنم که این کار به سلامت جسم و روان دخترانمان آسیب می‌زند. حالا من پنج نوه دارم که خوشبختانه این کار سنتی درباره نوه‌ هایم که دختر هستند و دخترهای فامیل و نزدیکانم انجام نشد.

گفتنی است یک ساعت پایانی نشست به پرسش و پاسخ حاضران اختصاص یافت.

*دبیر کارگروه مسایل اجتماعی ایران